در آموزه های سقراط بزرگترین فیلسوف و معلم بشریت ،می بینیم که انسانها را به بزرگ داشتن خودشان و دیگران دعوت می کرد؛ زیرا معتقد بود که آدمی صرفا یک پاره گوشت نیست ،بلکه در او اخگری به نام عقل وجود دارد و آنجا که می گوید :"نفس خود را تیمار بدار "دعوت به صداقت فکری و عقلی است" و یا تذکر به این نکته ، "خود را بشناس "غرض متذکر ساختن ما به نارسائی های فکری و عقلی است !
جناب بطحائی !
متاسفانه آنچه را که امروز جامعه فرهنگیان شاهد آن بوده و هستند ،عدم صداقت فکری جنابعالی و توجه نکردن به نارسائی های فکری و عقلی خود در حوزه آموزش و پرورش است که پیامدهای سنگین و مصیبت باری را برای تعلیم و تربیت به بار آورده است !
پیامد های ناگواری همچون :
1- از بین رفتن ساختار و منزلت و شان وزیر و وزارت تعلیم و تربیت ، از دست رفتن حرمت آموزش و پرورش ، لگدمال شدن وجدان کاری ، اخلاق حرفه ای ، تقوا و ایمان فردی و..
2- با نهایت تاسف و تاثر باید بگوئیم که جنابعالی "هم خود و هم دیگران" را قربانی کردید! روش مدیریت شما "طوق اسارت و بردگی "را بر گردن آموزش و پرورش انداخته و به نوعی سبک مدیریتی غیر مستقل ، لابی گرایانه و غیر علمی فرمانبر و سرسپرده، ترسو ،ضعیف و ناتوان را نهادینه کردید !
3-در تعامل با برخی از نمایندگان محترم مجلس ، مدیریت آموزش و پرورش را واگذار کردید تا به عنوان ابزار و ماشین کسب قدرت و جمع آوری رای و ستادهای تبلیغاتی آنان در آینده عمل کند !
4- فقدان برنامه مدون و مشخص و حرکت بر مبنای فرد محوری و بزرگ انگاری خویش و کوچک نگری همکاران خود در سطوح پائین تر آموزش و پرورش از شاخصه های مهم این دوران است که این نهاد تربیتی را در مسیر انحطاط درونی و استضعاف ،از هم پاشیدگی و گسیختگی و سردرگمی قرار داده است !
5- مهمترین هدف آموزش و پرورش ، توسعه و شکوفایی ، بازسازی و ترویج خلاقیت ، آفرینندگی ، پرورش دانش آموزان مستعد و خلاق و شهروند قانون گرا و نیز تربیت معلمان تحول خواه و اندیشمند، شجاع ،مستقل و ....است در حالی که طی دوران ریاست و وزارت حضرتعالی در آموزش و پرورش افت شدید کیفی آموزش و پرورش ،ایجاد بی ثباتی مدیریتی ،ترویج فرهنگ تملق ،تمکین و تعظیم ،فرمانبری ،عدم اعتماد به مدیران و ... در بسیاری از مناطق اشاعه یافت !
بر این اساس می توان چنین استنباط نمود که ناتوانی شما در این منصب و تعامل جنابعالی با نمایندگان برخی استانها از جمله نمایندگان لرستان ،مسبب اصلی بحران ها و بی ثباتی های آموزش و پرورش این مناطق می باشد؛ چرا که "دلبستگی شما به صندلی وزارت و چشم طمع و هوس بازی قدرت در نفس لوامه برخی وکلا "مهار نشدنی است و لذا نه دانش آموزان مدارس "کپر نشین " و نه "مدیران کل مظلوم "مقصر هستند که شما هر ساله و در آغاز سال نوی خورشیدی برخی از آنان رادر پیش "پای نمایندگان "قربانی می کنید !
از آنجا که ناتوانی شما در مدیریت آموزش و پرورش بر همگان و جامعه فرهنگی کشور اعم از نیروهای ستادی در ساختار وزارت تا مناطق و نیز فرهنگیان حوزه صف و آموزش واضح و آشکار است و صرفا در پی رفع "مطالبات نمایندگان و دغدغه آنها "اتخاذ تصمیم نموده و نه بر مبنای شرح وظایف این حوزه ،تنها راه علاج بیماری مزمن مدیریتی آموزش و پرورش را "استعفا و یا عزل وزیر محترم "می دانیم ولاغیر !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان