(این سی بیت تقدیم آستان آن شاه بیت یاران حسین و سیمرغ واصل حضرت ابالفضل العباس)
خط و نشان عاشقی
مشک ماه هاشمی بی آب بود آب در وصل لبش بی تاب بود
آب در جوشش که او نوشش کند لحظه ای زین شعله خاموشش کند
شانه می زد باد گیسوی فرات پر شکن پر موج بی صبر و ثبات
جلوه ها کرد از برای ماه وش تا بنوشد آب از بحر عطش
سرو پیکر آمد از اسبش فرود لحظه ای بنشست اندر پای رود
جرعه ای از آب پیش رو نهاد گفت آن دریا دل نیکونهاد
باغ پر یاس محمد تشنه است در هجوم زخم تیر و دشنه است
کودکانِ چون پری در اضطراب از خیام آید نوای آب آب
غنچه ها پژمرده ودر انتظار نازنینان خسته از گرگان هار
گریه ی طفلان بدون اشک بود دیده شان دائم به سوی مشک بود
گرچه دانم بس گوارایی وناب نوش فرزندان زهرایی تو آب
دست بگشود و تهی از آب کرد گفتِ او امواج را بی تاب کرد
آب شیرین مشک را لبریز کرد خسرو آنگه رو سوی شبدیز کرد
در پی اش بد طینتان اندر کمین نسلشان گم باد از روی زمین
شبه مردانی¹ زبون و پر نفاق بر پلیدی جملگی در اتفاق
تیغ بگشود آن یل نیکو تبار گوئیا این حیدر است و ذوالفقار
از نژاد و تیره ی مستان یلی دست پرورد کسی چونان علی
شد خزان دشمنان آن نوبهار شافی دل بهر ظالم شد خسار²
خصم باب بدنهادی باز کرد رسم نامردی همی آغاز کرد
لشگر کفتار سوی شیر شد بر سرش بارانی از صد تیر شد
روبهان مکر و کفتاران پیر یاس را کردند گلزاری ز تیر
نیزه ها و تیغها و تیرها دشنه ها و تیزی شمشیرها
رشته ی امید او از هم گسیخت چون سبو بشکست و آن پیمانه ریخت
گوئیا این محشر است و آن امیر ماه بود از آسمان آمد به زیر
آسمان مردی بیامد سوی خاک گفت آندم “ یا اخا ادرک اخاک “
آمد از ره آفتاب و شد سحر تیرگی رفت وعیان شق القمر
یوسف ار بیند مه بی دست را باز نشناسد ترنج از دست را
آفتاب و ماه اندر پای رود صحنه ای زین نقش زیباتر نبود
کشته ای لب تشنه اندر پای شط او نشان عشق بود و رود خط
آب بود و آب بود و آب بود مشک ماه هاشمی بی آب بود
1- خطبه 27 نهج البلاغه: يا أشباه الرجال ولا رجال... ای شبیه مردان و نامردان
2- تلمیح به آیه ی شفا ( سوره اسرا آیه 82) و نُنَزّلُ مِنَ القُران ما هو شفا ءٌ و رَحمَة لِلمؤمنین و لا یزیدُ الظّالمین الاّ خَساراً
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان