ب – باورهاي غلط در حوزه « محتوا »
درس قرآن از جمله دروسي است كه كمترين ارتباط دو سويه و تعاملي را با دانش آموزان دارد. اين رويه تاريخي به دليل عدم توجه به نيازها و ذائقه دانش آموزان بوده و در نتيجه اغلب اوقات، دانش آموزان نمي دانند چرا اين آيات را مي خوانند.
10- « جدايي مهارت هاي قرآني از معارف قرآني »
بر اساس آيه دوم سوره جمعه، مبناي تفکر ما بايد در حوزه آموزش و فعاليت هاي قرآني، خود قرآن باشد؛ يعني از قرآن بر آمده باشد؛ اين آيه به خوبي سير تعالي پرداختن به قرآن كريم را ترسيم ميکند :
« هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الاُمّيينَ رَسولًا مِنهُم، يتـلو عَلَيـهِم آياتِهي
وَ يزَکيـهِم وَ يـعَلِّمُـهُـمُ الـکِـتابَ وَ الـحِکـمَـةَ، ... »
با عنايت به اين آيه شريف آيا تلاوت قرآن نبايد اثر بخش و معنادار باشد ( تزکيه ) ؟ آيا حکمت - که به تعبير اميرالمؤمنين(ع): « گمشده مؤمن » و ميوه درخت تعليم و تربيت است - نبايد مورد توجه جدي در رويكرد برنامه ها و فعاليت هاي قرآني كشور قرار گيرد ؟
دهمين كج فهمي : جدا دانستن مهارت هاي قرآني و معارف قرآني از يكديگر
***
11- توهّم « تفسير به رآي »
بهتر است يكي از مهم ترين چالش هاي حوزه آموزش قرآن و فعاليت هاي قرآني كشور را از زبان بنيان گذار نظام جمهوري اسلامي بخوانيم. امام خميني(ره) در کتاب « آداب الصَّـلاه » چنين مي نويسد :
« يکي ديگر از حجب که مانع از استفاده از اين صحيفه نورانيه است اعتقاد به آن است که جز آنکه مفسرين نوشته يا فهميدهاند کسي را حق استفاده از قرآن شريف نيست و تفکر و تدبر در آيات شريفه را به تفسير به رأي که ممنوع است، اشتباه نمودهاند و به واسطه اين رأي فاسد و عقيده باطل، قرآن شريف را از جميع فنون استفاده عاري کرده و آن را به کلي مهجور کردهاند. در صورتي که استفادات اخلاقي و ايماني و عرفاني به هيچوجه مربوط به تفسير نيست تا تفسير به رأي باشد.
مثلاً اگر کسي از قول خداي تعالي « الحمد لله رب العالمين » که حصر جميع محامد و اختصاص تمامي آن است به حقتعالي؛ استفاده توحيد افعالي کند و بگويد از اين آيه شريفه استفاده شود که هر کمال و جمال و هر عزت و جلالي که در عالم است، از حق تعالي است و هيچ موجودي را از خود چيزي نيست. اين چه مربوط به تفسير است؟! تا اسمش تفسير به رأي باشد يا نباشد. ... »
درس قرآن از جمله دروسي است كه كمترين ارتباط دو سويه و تعاملي را با دانش آموزان دارد امام راحل در باب مهجوريت قرآن در بلاد اسلامي در همين کتاب در رد تفکر اخباريگري چند سده گذشته خاطرنشان ميکنند :
« آيا اگر غالب عمر خود را صرف در تجويد و جهات لغويه و بيانيه و بديعيه آن کرديم، اين کتاب شريف را از مهجوريت بيرون آورديم؟ آيا اگر قرائات مختلفه و امثال آن را فرا گرفتيم، از ننگ هجران از قرآن خلاصي پيدا کرديم؟ آيا اگر وجوه اعجاز قرآن و فنون محسنات آن را تعلم کرديم، از شکايت رسول خدا(ص) مستخلص شديم ؟ هيهات ! که هيچ يک از اين امور مورد نظر قرآن و منزل عظيمالشان آن نيست. »
امروز که در آستانه 40 سالگي پيروزي شکوهمند جمهوري اسلامي ايران هستيم, اين سؤال مطرح مي شود: چرا هنوز هم تفکر اخباري - به جاي تفکر ناب شيعي - بر آموزش و فعاليتهاي قرآني اين كشور حاکم است؟
در پاسخ بايد گفت اين نيروي قدرتمند فرهنگ حاكم بر جامعه است كه تعيين كننده اغلب طرح و برنامه هاست.
يازدهمين كج فهمي : جلوگيري از ورود به معارف قرآني به دليل ترس از « تفسير به رأي »
***
ج - باورهاي غلط در حوزه « راهبردهاي ياددهي - يادگيري »
12- آموزش هاي كليشه اي
آموزش؛ اگر پيشبرنده نباشد، واژگون کننده است. برگزاري مکرر آموزش قواعد روخواني قرآن در مقاطع مختلف باعث كليشه شدن آن شده است. كليشه يعني تكرار ملال آور. حركت در مسير تکراري، حس پيشرفت را از دانش آموز ميگيرد و اين نوع يادگيري، محکوم به غرق شدن است؛ مگر آنکه بين آن ها پل زده شود.
به عنوان مثال؛ بچه ها دسته کم يک بار روخواني و روان خواني را در مدرسه ياد گرفته اند، پس نبايد در سال هاي بعد مطالب مجدداً براي آن ها تدريس شود. و حتي به غير از وزارت آموزش و پرورش که متولي اصلي آموزش روخواني ( تا سوم ابتدايي ) و روان خواني ( تا ششم ابتدايي ) به تمامي دانش آموزان کشور است، نبايد هيچ ارگان و مؤسسه قرآني ديگري به اين موضوع به صورت رسمي بپردازد. پس هر دستگاهي بايد به مأموريت ذاتي و وظيفه اصلي خود عمل کند.
دوازدهمين كج فهمي : برگزاري آموزش هاي مكرر و كليشه اي به جاي شناسايي مشكل با توجه به عملكرد غلط حوزه ستادي و به ويژه معاونت پرورشي در توجه به اين مطلب، اغلب آموزگاران جايگاه خود در آموزش قران را باور ندارند و نسبت به تدريس قرآن از خود علاقه اي نشان نمي دهند
***
13- به نام روخواني، به کام روان خواني
14- به نام روخواني، به کام آموزش قواعد روخواني
دليل اصلي طولاني شدن آموزش روخواني از پيشدبستاني تا دانشگاه، غيرعلمي بودن آموزش روخواني قرآن در كشور است؛ زيرا آموزش روخواني که يک « تجربه ديداري » است ؛ با استفاده از « روش هاي شنيداري » نه تنها محقق نمي شود, بلکه فرد را دچار ناتواني مزمن کليخواني مي کند که گاهي تا آخر عمر همراه اوست؛ و گذشت زمان هم با بالا رفتن سن يادگيري، مهارت ديداري خواندن از فرد سلب مي شود و از اين رو ناتواني روخواني به عنوان يک چالش جدي در کشور لاينحل ميماند.
سيزدهمين كج فهمي : آموزش « روان خواني » به نام روخواني (به دليل كم توجهي به مباني علمي و آموزشي)
چهاردهمين كج فهمي : آموزش« قواعد روخواني» به نام روخواني(عدم توجهي به تفاوت روخواني و روان خواني)
***
15- پرهيز از نگاه تک ساحتي به قرآن
عدم موفقيت برخي از برنامه ها و آموزش ها در اثر پا فشاري در حفظ اين باورها از يک سو و وجود نگاه تک بعدي ( فارغ از فهم و تدبر و هدايت ) از سوي ديگر از ديگر باورهاي غلط در آموزش قرآن است؛ با توجه به ضرورت اصلاح رويه هاي موجود اميد است در اسرع وقت در اين باره تجديد نظر لازم صورت گيرد، چرا که اگر قرآن کريم را صرفاً يک کتاب مقدس بدانيم و صرفاً براي کسب ثواب آن را بخوانيم، در واقع قرآن را از جايگاه اصلي آن يعني هدايت، به کسب ثواب تقليل دادهايم؛ و اين ظلم به قرآن کريم است.
پانزدهمين كج فهمي : توجه يك سويه به قرآن به جاي توجه به جامعيت آموزش
***
16- جايگاه رسانه در آموزش قرآن
وجود رسانه هاي پرشمار آموزشي، ضمن آن كه مي تواند موقعيت بهتري را براي يادگيري فراهم كند، به همان اندازه نيز مي تواند گاهي باعث بي توجهي به اهداف اصلي برنامه درسي شود.
استفاده از لوح فشره قرائت قرآن به همان اندازه كه مي تواند به بخش دوم آموزش قرآن يعني روان خواني كمك كند، اگر قبل از روخواني استفاده شود به بخش اول آموزش، اشكال اساسي وارد مي كند. دانش آموزان در بخش اول بايد از طريق مهارت ديداري خواندن بخش بخش و شمرده كلمات و عبارات قرآني را بياموزند و پس از طي مراحل آموزش روخواني، وارد بخش دوم يعني روان خواني شوند.
نوار صوتي و لوح فشرده ضمن ايجاد انگيزه در گروهي از دانش آموزان با استعداد، امكان تثبيت و تعميق يادگيري را فراهم مي كند. اما نقش چنداني در آموزش روخواني ندارد و بلكه باعث بروز اختلالات يادگيري مانند كلي خواني و عدم توجه به حركات مي شود و در صورت تداوم روش، اين نقيصه در اغلب افراد به صورت مزمن باقي مي ماند.
شانزدهمين كج فهمي : تقدم روش شنيداري بر روش ديداري ( تقدم روان خواني بر روخواني )
***
17- « يادگيري » جايگزين آموزش
در اعم اغلب كلاس هاي قرآن قاعده آموزي محور آموزش است. معلمان در هر جلسه يك يا چند قاعده قرآني را مطرح كرده و سپس با بيان مثال هاي مختلف به تبيين آن مي پردازند. اين رويه در اثر باور غلطي است كه در برخي معلمان و روش هاي آموزشي وجود دارد و آن تصور اين است كه : اگر قواعد خوب آموزش داده شوند مخاطبان در خواندن قرآن مشكلي نخواهند داشت.
در حالي كه اين باور از منظر علمي داراي خدشه است. زيرا در يادگيري اين مخاطب است كه تلاش مي كند و كار معلم فراهم آوردن موقعيت مناسب براي يادگيري است. بررسي ها نشان مي دهد دانش آموزان به ميزان كافي در كلاس درس به خواندن قرآن نمي پردازند و معمولاً در كلاس منفعل و صرفاً شنونده هستند. اصلي ترين معلم در كلاس بايد وادار كردن همه دانش آموز به خواندن قران باشد تا حفظ قواعد و مطالب.
هفدهمين كج فهمي : تأكيد بر آموزش و تعميم قواعد به جاي پرداختن به تمرين و مهارت آموزي
***
18- پرهيز از نگاه تربيتي غرب به فعاليت هاي قرآني
با توجه به هجمه فرهنگي و رسانهاي غرب و تعبير مقام معظم رهبري مبني بر اين که « ما در حال گذر از يک پيچ تاريخي هستيم »، ما نياز داريم اين پيچ تاريخي را با بصيرت و به سلامت طي کنيم، اما متأسفانه در چند دهه اخير در آموزش و فعاليت هاي قرآني كشور، به صورت خواسته يا ناخواسته دچار يک عقبماندگي تاريخي شده ايم؛ علت اين عقبماندگي را نيز مي توان در تقليد از سيستمهاي نادرست آموزشي و تربيتي غرب دانست که در اثر بيتوجهي به موضوعاتي چون «فطرت»، «حکمت», «معرفت» و ارزش هاي والاي الهي - انساني که همه منبعث از قرآن كريم است، دانست.
در واقع ما به جاي آن که با مطالعه دقيق دستاوردهاي علمي، از آن استفاده سنجيده اي داشته باشيم و به تعبير صحيحتر آن را بومي کنيم، اغلب مغلوب فرهنگ غرب شده و چشم وگوش بسته آن را پذيرفتهايم؛ چه بسا ما در فعاليت هاي قرآني هم از چنين ديدگاههايي بهره مي جوييم. حاصل چنين رويه اي، بروز تضادهاي تربيتي در جامعه، به خصوص در ميان قشر جوان و تحصيل کرده است.
طبق فرمايش پيامبر اعظم(ص) که مي فرمايند، « فَـاِذَا الـتَـبَـسَت عَـلَيـكُـمُ الـفِـتَـن كَـقِـطَـعِ اللَـيـلِ الـمُظـلِم , فَـعَـلَيـكُم بِالـقُرآنِ » ( هنگامي که فتنههاي زمانه شما را در برگرفت، بر شما باد که مانند پاره هاي شب تار به قرآن کريم مراجعه و از آن کمک بگيريد.) بايد از قرآن استعانت بجوييم؛ اما « به راستي آيا امروز فعاليت هاي قرآني کشور، توان چنين کمکي را به دين خدا دارد؟! »
هجدهمين كج فهمي : ترويج آموزش قرآن با رويكرد تربيت غربي
***
19- نگاه فرهنگي به آموزش و فعاليت هاي قرآني
همواره ناتواني مردم در خواندن قرآن کريم را صرفاً به آموزش و روش هاي ياددهي – يادگيري آن نسبت مي دهيم، غافل از اين که اغلب مردم ما در دوران مدرسه با روخواني قرآن آشنا شده و دوره ديده اند. پس لزومي به تکرار آموزش ندارند. در حقيقت هزينه حتي يک ريال براي آموزش روخواني قرآن هم, اسراف بيت المال محسوب مي شود؛ زيرا مشکل اصلاً در اين جا نيست ، بلکه اين مشکل يک مشکل فرهنگي است, يعني نخواندن قرآن, يعني عدم انس با قرآن كريم؛ و اين مشکل با آموزش حل نمي شود؛ اين مشکل ريشه در کم توجهي معلمان و متوليان قرآني به موضوع فرهنگي انس دائمي با قرآن كريم دارد. در اين زمينه چقدر کار کردهايم؟ شايد تنها برنامه مؤثر در اين زمينه « طرح تلاوت نور مساجد » باشد و نيز تلاوت روزانه قرآن کريم در ماه مبارک رمضان ( که البته با توجه به مسائلي که گفته شد به دليل تک ساحتي بودن هريک از آنها، توفيق آنها نيز در ساير زمان ها چندان مشهود نيست. )
نوزهمين كج فهمي : توجه بيش از حد به امر « آموزش » به جاي نگاه فرهنگي و تربيتي
***
د - باورهاي غلط در حوزه « رسانه و مواد آموزشي »
20- « قرآن، کتابي براي همه فصول »
بخش مهمي از کارکرد قرآن کريم در جامعه امروز، نسبت به صدر اسلام و زمان اهلبيت(ع) تغيير کرده است؛ شواهد نشان مي دهد که از همان ابتداي آموزش خواندن، به جاي پرداختن به آموزش عمومي قرآن يعني استفاده از قرآن کريم به عنوان کتاب زندگي، سوگيري ما به سمت پرداختن به شناسايي و تشويق قاري و حافظ قرآن کريم؛ يعني قهرمان پروري است. قرائت و حفظي که بايد به عنوان هدف آلي (ابزاري) باشد، به هدف غايي و آرماني تبديل شده است؛ و اين هم از باورهاي غلط است. نظريه « هوش هاي يادگيري» (هوارد گاردنر) ثابت مي کند که هدف قهرمان پروري در حد خود مي تواند موفق باشد؛ اما قابليت تعميم پذيري ندارد و به عبارت ديگر قهرمانان هميشه در فکر شکست ديگران هستند. تجربه جمهوري اسلامي نشان ميدهد نگاه تک ساحتي به فعاليت هاي قرآني، مدال هاي رنگارنگ قهرماني جهاني را براي متسابقين قرآني به ارمغان داشته است؛ اما آيا در کنار اين رويش ها هرگز به ريزش ها و علل آن توجه کرده ايم ؟
بيستمين كج فهمي : جابه جايي اهداف غايي و ابزاري در برنامه ريزي درسي و آموزشي
***
21 - « عمل بي علم »
بايد عقلاي تعليم و تربيت ديني و علماي يادگيري و کارشناسان قرآني در مجامع علمي مشترک بنشينند و آيات و فرازهاي شريف قرآن کريم را « بر اساس نياز هر گروه سني » دسته بندي کنند و فرازهايي را که براي مخاطبان خاص، «معنادار» است. ( يعني مبتني بر نيازهاي امروزي هر گروه سني است) احصاء و اولويت بندي کنند و آن گاه براي آموزش اين فرازها، آيات و سور، ظرفيت مورد نظر را هم از حيث طراحي محتوا و هم روش آموزش، توليد و تدوين کنند. در حال حاضر بر خلاف چنين رويه اي عمل مي شود؛ و طبيعي است که نتيجه ايدهآلي عايد نخواهد شد.
بيست ويكمين كج فهمي : اتخاذ رويه « عمل بدون پشتوانه فكر و كارشناسي »
***
22- معلم، بهترين كتاب درسي دانش آموز
يكي از « مغالطات منطقي » در برنامه هاي درسي آن است كه براي تحقق اهداف برنامه درسي، محتواي آموزشي ( كتاب درسي ) و روش را جايگزين برنامه درسي كنيم. در اين حالت، شرط لازمه تحقق برنامه درسي ( يعني اهداف برنامه ) مورد غفلت قرار گرفته و معلم و دانش آموزان به دنبال حفظ مطالب و كسب نمره قبولي هستند و اهداف مورد غفلت جدي قرار مي گيرند.
اين محتوا محوري ( محوريت كتاب درسي ) باعث غفلت از تجارب معلمان و نيز نياز و ذائقه و توان دانش آموزان، با عنايت به تفاوت هاي جغرافيايي، زباني، فرهنگي و ... مي شود.
در حالي كه اين ها مي تواند فرصت خوبي را براي تحقق اهداف برنامه درسي براي معلم و كلاس فراهم كند. اين « مغالطه منطقي» از عوامل عدم تحقق برنامه درسي قرآن نيز به شمار مي رود.
بيست و دومين كج فهمي : محوريت كتاب درسي به جاي محوريت معلم و برنامه درسي
***
هـ - باورهاي غلط در حوزه « زمان آموزش »
23- درس قرآن و ساير دروس
روند آموزش دروس در برنامه هاي درسي و آموزشي به گونه اي است كه دروسي مانند رياضي و علوم تجربي جزء دروس پايه و اساسي تلقي شده و ساير دروس در زمره دروس درجه دو و سه محسوب مي شوند.
از اين منظر در تخصيص ساعات درسي و نيز در اولويت آموزش دروس پايه بيش ترين زمان را به خود اختصاص مي دهند و ساير دروس به عنوان ساعات كمي آن دروس دربرنامه جانمايي مي شوند تا در وقت ضرورت از آن ها استفاده شود. در بسياري از مدارس برخوردار و خصوصي به جاي تدريس سه زنگ در هفته يك ساعت به قرآن و بقيه به دروس اصلي اختصاص مي يابند.
در حوزه نظارت اداري و نيز پيگيري اوليا نيز اين دروس، كمتر مورد نظر هستند. اين وضعيت نشان از كم توجهي به تربيت و يادگيري دروس مهارتي و توجه بيش از حد به دروس حفظي است.
بيست و سومين كج فهمي : درس قرآن، شهروند درجه دو و سه بين دروس
***
و - باورهاي غلط در حوزه « معلم و مربي »
24- آموزش با پيوست پژوهش
هر عملي بايد مبتني بر پژوهش و كاربست نتايج آن باشد. اما اين اصل مسلم عموماً در آموزش ها و فعاليت هاي قرآني به درستي مورد توجه قرار نمي گيرد. همين مسئله است كه موجب تحميل هزينه هاي سنگين و در عوض نتايج ضعيف مي شود. اين مشكل در اثر وضعيت فرهنگي حاكم بر جامعه كه بر حفظ داشته هاي غلط گذشته تاكيد دارد, خواسته يا ناخواسته زمينه بروز مقاومت فرهنگي را به وجود مي آورد.
از اين رو « اسـتـحـالـه » خطري است در کمين طرح و برنامههاي فرهنگي و قرآني و نيز اسناد تحولي كشور. راه برون رفت از اين وضعيت توجه به همه ابعاد برنامه آموزشي است : توجه به برنامهريزي، اجرا و ارزيابي سه مؤلفه اصلي برنامه ريزي است که جز با مراقب و حمايت به نتيجه نميرسد.
بيست و چهارمين كج فهمي : كم توجهي به جايگاه شايسته براي بهره مندي از پژوهش ها از سوي دو حوزه صف و ستاد ( تا مدرسه و كلاس درس ) به غير از وزارت آموزش و پرورش که متولي اصلي آموزش روخواني ( تا سوم ابتدايي ) و روان خواني ( تا ششم ابتدايي ) به تمامي دانش آموزان کشور است، نبايد هيچ ارگان و مؤسسه قرآني ديگري به اين موضوع به صورت رسمي بپردازد. پس هر دستگاهي بايد به مأموريت ذاتي و وظيفه اصلي خود عمل کند
***
25- شايستگي محوري معلمان و دانش آموزان
معلمان قرآن در امر تدريس قرآن، به كسب شايستگي هاي لازم اعم از « صلاحيت هاي اوليه و صلاحيت هاي حرفه اي » نياز دارند که علاوه بر دانش مفهومي، دانش روشي آن ها را هم تأمين کند.
استفاده از فناوريهاي روز نيازمند دقت کافي است تا در کنار استفاده صحيح، آسيب هاي آن را به حداقل برسانند؛ زيرا سيستمها اگر قابليت تطابق با يادگيرنده را نداشته باشند، مخرب فرايند آموزش معلم و نيز يادگيري دانش آموز خواهند بود.
ناديده گرفتن اين شايستگي ها از سوي معلم در رابطه با دانش آموزان ( به دليل عدم آگاهي و تسط بر اين تشخيص ) باعث شده تا تفاوت هاي فردي و استعدادهاي دانش آموزان مد نظر قرار نگيرد و همه مثل هم در نظر گرفته شوند.
بيست و پنجمين كج فهمي : كم توجهي به « شايستگي محوري معلمان » در تدريس قرآن
***
26- آموزگاران دوره ابتدايي بهترين معلمان روخواني قرآن
آموزگاران ابتدايي بهترين معلمين قرآن دوره ابتدايي هستند. به شرطي كه با توجه به دلايل زير مورد توجه و آموزش لازم قرار گيرند:
-
آموزگاران در دوره هاي تربيت معلم با روش آموزش قرآن آشنا شده و متعهد هستند كه در كنار ساير دروس مانند فارسي، رياضي، علوم و ... ، قران را نيز تدريس كنند.
-
آموزگاران، حرفه اي ترين معلمان آموزش خواندن فارسي هستند. و از آنجا كه جنس آموزش قرآن از سنخ آموزش خواندن فارسي است ايشان شايسته تر براي آموزش اين درس هستند.
-
به دليل تك معلمي در دوره ابتدايي، آموزگار در آموزش قرآن فرصت هاي نابي را در اختيار دارد تا از طريق ارتباط صميمانه تر و نيز شناخت بهتر دانش آموزان ايشان را در رفع اشكلات خواندن و هم چنين ايجاد انس يا قرآن كريم ياري رسانند.
-
عدم تدريس قرآن توسط آموزگار و سپردن اين درس به ساير معلمان به بهانه درس تخصصي زمينه هاي انحراف آموزش و پرورش از تربيت قرآني به سوي تفكر سكولار را فراهم مي كند. جلوه اين تفكر در دوره متوسطه كاملاً قابل مشاهده و تأييد است.
-
در تقليل ساعات كار معلمين با سابقه 20 سال به بالا، آموزگاران بر خلاف مصوبه 677 شوراي عالي آموزش و پرورش به راحتي تدريس قران را به ديگري واگذار مي كنند.
با اين وجود با توجه به عملكرد غلط حوزه ستادي و به ويژه معاونت پرورشي در توجه به اين مطلب، اغلب آموزگاران جايگاه خود در آموزش قران را باور ندارند و نسبت به تدريس قرآن از خود علاقه اي نشان نمي دهند.
بيست و ششمين كج فهمي : نگاه تخصصي به تدريس قرآن دوره ابتدايي توسط معلم خاص (و نه آموزگار پايه)
***
27- « برنامه محوري » به جاي محتوا محوري
كتاب محوري و توجه بيش از اندازه به كتاب درسي باعث شده تا اين تلقي به وجود آيد كه آموزگاران وظيفه دارند كتاب درسي را آموزش دهند. در حالي كه اين تلقي در اثر وجود يك شكاف و گپ آموزشي بين كتاب درسي و معلم است.
سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي ( معاونت پژوهشي وزارت آموزش و پرورش ) بايد تمهيداتي بيانديشد كه معلمان با سرفصل هاي برنامه درسي در يك دوره و پايه تحصلي آشنا شوند. در چنين نگاهي، تنها كتاب درسي محتواي آموزشي نيست بلكه يكي از منابع اموزشي است و معلمان مي توانند به ساير منابع مفيد هم مراجعه كنند.
در شرايط فعلي كتاب هاي درسي بزرگ ترين عامل بي انگيزگي و عدم خلاقيت معلمان به شمار مي روند.
بيست وهفتمين كج فهمي : محوريت كتاب درسي ( به جاي برنامه محوري، معلم محوري و تربيت محوري )
***
ز - باورهاي غلط در حوزه « ارزش يابي »
28- ارزش يابي مقوم اهداف برنامه درسي قرآن
اغلب معلمان چنين تصور مي كنند كه درس قرآن نمره ندارد و همه بايد نمره خوب بگيرند و الا از درس قرآن زده مي شوند.
اين باور و كج فهمي تا آن جا ادامه دارد كه با آن كه چندين سال از اجراي سراسري ارزش يابي كيفي – توصيفي مي گذرد اما تقريبا اغلب معلمان در كارنامه به هيچ دانش آموزي « نيازمند به تلاش » نمي دهند و همه قابل قبول هستند؛ اگر چه يك كلمه را هم نتوانند بخوانند. اين تفكر ساده انديشانه چنان در مدارس رسوخ كرده كه بهانه اي شده براي بسياري از معلمان تا به تدريس اين درس به دليل نداشتن ارزيابي نپردازند. به ويژه تعداد زيادي از معلمان كه خود در صحيح خواني قرآن كريم مشكل دارند.
در حالي كه اولاً چنين پندايي كاملاً غير علمي بوده و درهيچ كجاي برنامه هاي درسي ومصوبات شوراي عالي آموزش و پرورش نيامده است. و ثانياً با قبول چنين منطقي، چرايي برنامه درسي از بين مي رود. زيرا در صورت ناديده گرفتن شيوه ارزش يابي ديگر اهداف وجاهت علمي و عملي نخواهد داشت. و عملاً پوچ خواهد بود.
بيست وهشتمين كج فهمي : درج « نيازمند به تلاش » در ارزش يابي پاياني درس قرآن ممنوع
***
ح - باورهاي غلط در حوزه « فعاليت هاي فوق برنامه قرآني »
29- يك بام و دو هوا
شايد بتوان وجود اختلاف در حوزه هاي مختلف در فعاليت هاي قرآني را به نحوي توجيهي كرد؛ اما در يك وزارتي كه طبق اسناد تحولي و مستندات آن، اهداف كلان و كلي و جزئي مشخص شده و وظيفه هر بخش مشخص است نمي توان قبول كرد اين همه اشكال و اختلاف وجود دارد. مأموريت آموزش، جاي خود را به نخبه گرايي داده و تربيت قرآني جاي خود را پرورش قهرمان.
مسابقاتي كه بايد ابزاري براي تقويت انگيزه عموم دانش آموزان باشد، براي خود استقلال داشته و هيچ كمكي به اهداف اصلي نمي كند. مسابقاتي كه محتواي آن از توانايي اعم اغلب دانش آموزان خارج است و جزء اهداف برنامه هاي درسي و آموزشي مصوب نيست، روز به روز علاقه و انگيزه دانش آموزان را كاهش مي دهد و فاصله آنان را با برنامه هاي درسي بيش تر مي كند. يك معاونت قرآن كم علامت توزيع مي كند و ديگري اقدام به جمع آوري آن از مدارس ابتدايي مي كند. يك معاونت به دنبال هدف روخواني و روان خواني است و ديگري حفظ قرآن را جايگزين آن مي كند.
معاونتي كه بايد مجري باشد توليد محتوا مي كند و با قدرتي كه در دست دارد آن را ترويج مي دهد و با عوض شدن وزير به يك باره متوقف و ناكارآمد معرفي مي شود. و معاونتي كه توليد محتواي علمي و شايسته كرده به دليل نبود توانايي قدرت انتشار آن را از حوزه معاونت خود حتي به ساير معاونت ها را هم ندارد.
بيست ونهمين كج فهمي : وزارت آموزش و پرورش در همه زمينه هاي قرآني – از روخواني گرفته تا مسابقات بين المللي - بايد سرمايه گذاري انساني و مادي داشته باشد. ( و اگر چه اين ها با هم ارتباط نداشته باشند و حتي اختلاف نظر داشته باشند )
***
30- مديريت تعاملي به جاي اعمال مديريت
وزيري يك شبه ده هزار مدرسه قرآن در كليه مدارس ابتدايي راه اندازي مي كند و وزيري ديگر يك شبه همه آن ها را ناكارآمد دانسته تعطيل مي كند. وزيري يك شبه تمامي دارالقرآن هاي مناطق را تعطيل مي كند و وزير بعدي همه را مجدداً راه اندازي مي كند.
شوراي معاونين وزارت بر خلاف مصوبه شوراي عالي اموزش و پرورش كه فقط به آموزگار ابتدايي مجوز تدريس قرآن در دوره ابتدايي داده را ناديده گرفته و به دليل كمبود نيرو مديران و معاونان مدارس را تا شش ساعت در هفته به تدريس در كلاس وادرار مي كند. و اين موضوع تنها كلاس درس قرآن را با مشكلات بيش تر درگير مي كند.
وزيري مديران مدارس را وادار مي كند تا همه دانش آموزان خود را به نام حافظ قرآن در سامانه ثبت نام كنند؛ در حالي كه ايشان نه تنها حافظ نيستند بلكه روح پاكشان هم از اين اوضاع خبر ندارد. و بعد يك شبه آمار چندين ميليون نفري مي دهند و كار به جايي مي رسد كه موضوع از اساس مسكوت گذاشته شده و به دست فراموشي سپرده مي شود. همه اينها در حالي اتفاق مي افتد كه در خوشبينانه ترين حالت مي توان گفت همه از روي اخلاص و دلسوزي است. اما آيا اين دلسوزي كافي است ؟
سي امين كج فهمي : تقدم تعهد بر تخصص مجوزي براي اعمال مديريت هاي غير كارشناسي وزرا و معاونان
***
ب- نتايج پژوهش
در اين مقاله سعي شد در حد حوصله و به اختصار و اجمال، به بخشي از اين كج تابي ها و باورهاي غلط اشاره شود. اين كه « چه چيزي آموزش قرآن نيست ؟ » از اين كه چه چيزي آموزش قرآن است ؟ مهم تر است چرا كه در اين زمينه به دليل عدم نظارت مستمر و راهنمايي معلمان و ضعف در آموزش و ارتقاء صلاحيت هاي عمومي و حرفه اي ايشان، مشكلات بسيار زياد است.
قطعاً سهم علل و عوامل ناشي از سوء مديريت در اين عرصه را نمي توان ناديده گرفت. چرا كه آموزش و پرورش اگر مهم ترين خيمه گاه نظام نباشد، حداقل يكي از مهم ترين هاست. بديهي است ثبات و اقتدار حكومت و تضمين استقرار كشور در حال و آينده ارتباط زيادي به جايگاه و وضعيت امروز نظام تعليم و تربيت به در دوره تحصيلي ابتدايي و به و بالاخص در دروس قرآن، هديه هاي آسمان و فارسي دارد.
با توجه به آن چه كه به عنوان كج فهمي هاي رايج بيان شد بايد گفت : جايگاه قرآن، آموزش و تدريس آن در آموزش و پرورش بيش ترين لطمه را از افت تحصيلي ناشي از بي توجهي ديده و مي بيند. درسي كه در طول 12 سال آموزش داده مي شود، ولي نقش اثر بخشي خود را چندان كه بايد ايفا نمي كند. در بسياري از مدارس كم توجهي ها و نيز تخلفات گسترده اتفاق مي افتد كه به صورت آشكارا و پنهان، انزواي تدريجي به دنبال داشته است.
فقدان انسجام انديشه و عمل و يك پارچگي در فعاليت هاي قرآني، نبود نظارت، ارزيابي و سياست هاي تشويقي معلمان و مدارس، عدم رغبت معلمان به آموزش و تدريس قرآن در اثر ناتواني، ورود طرح و برنامه هاي مغاير با اسناد تحولي و مأموريت هاي ذاتي آموزش و پرورش، اعمال نظرات مديران بدون در نظر گرفتن نظرات كارشناسي، همه و همه باعث ناكارآمدي سيستم آموزشي در تحقق اهداف و اسناد تحولي و نيز منويات رهبر معظم انقلاب و در نهايت مهجوريت هر چه بيش تر قرآن در وزارت آموزش و پرورش مي شود.
***
منابع
-
قرآن کریم.
-
نباتي، رضا ( پاييز 1394 ). مجله رشد جوانه. تهران. سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي.
-
شوراي تأليف. راهنمای معلم آموزش قرآن اول دبستان. كد 1/53 . چاپ سوم. تهران . شركت چاپ و نشر كتاب هاي درسي ايران
-
شوراي تأليف. راهنمای معلم آموزش قرآن دوم دبستان. كد 1/57 . چاپ سوم. تهران . شركت چاپ و نشر كتاب هاي درسي ايران
-
شوراي تأليف. راهنمای معلم آموزش قرآن سوم دبستان. كد 61 . چاپ دوم. تهران . شركت چاپ و نشر كتاب هاي درسي ايران
-
شوراي تأليف. راهنمای معلم آموزش قرآن ششم دبستان. كد 3/74 . چاپ دوم. تهران . شركت چاپ و نشر كتاب هاي درسي ايران
-
شوراي تأليف. مباني آموزش و روش آموزش قرآن دوره ابتدايي. كد 6011 . چاپ دوم. تهران . شركت چاپ و نشر كتاب هاي درسي ايران
-
طراحی و ارزش یابی اثر بخشی الگوی آموزش قرآن کریم در دوره ی ابتدایی. سيد محمد رضا صفوي، 1393 رساله دكتري
-
بررسی عوامل موثر بر بهبود آموزش قرآن از منظر معلمان دوره ی ابتدایی شهر تهران. پروانه معصومي. 1393 پايان نامه ارشد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
تا ثريا « كي رود » ديوار كج ؟
خشت اول چون معمار « راست »،
تا ثريا مي رود ديوار « راست »