جهان معاصر، به سرعت در حال پولی شدن است. اگرچه در ابتدا پول برای تبادل در بازارها به وجود آمد، اما اکنون، از روابط بین دولت ها گرفته تا خصوصی ترین روابط صمیمانه بین افراد، همگی تحت تأثیر پول قرار دارند. در این جهان، فردی پیشانی خود را برای مدت معینی به یک شرکت تبلیغاتی می فروشد، مادری اسم فرزند خود را در ازای دریافت پول به یک شرکت تجاری می فروشد.
به نظر می رسد، بازار در حال بلعیدن جامعه است. به همین دلیل است که برخی جامعه ی معاصر را، «جامعه ی بازار» نامیده اند. سندل (1393) از نوعی «انقلاب خاموش» سخن می گوید که باعث شده است که طیِ سه دههی گذشته، بدون اینکه متوجه باشیم از یک «جامعهی دارای اقتصادِ بازار محور» به یک «جامعهی بازار محور» تبدیل شویم. در یک جامعهی بازارمحور، همه چیز به فروش گذاشته شده است و تمامی ارزش ها و کیفیت های اجتماعی در برابر کیمیای پول رنگ می بازند. در این جامعه پول بر جایگاه «خداوندگاری کالاها» تکیه کرده و بازار تعیّن بخش مناسبات اجتماعی است.
در سال 1993، دولت سوئیس پس از سال ها جست و جو برای یافتن مکان مناسب برای دفن زباله های هسته ای، روستای کوهستانی ولفاشتاین با جمعیت 2.100 نفری را که در مرکز سوئیس واقع شده است، به عنوان یکی از نقاط مناسب برای دفن این زباله ها، انتخاب کرد. گروهی از اقتصاددان برای بررسی میزان موافقت روستائیان با تصمیم دولت، به روستا اعزام شدند و پس از تشریح اهمیت مسئله و علت انتخاب نقطه مذکور، پیمایشی انجام دادند. مطابق نتایج این پیمایش، 51 درصد از ساکنین منطقه، بنابه حس «وطن دوستی»، با تصمیم دولت موافقت کرده بودند.
اقتصاددانان تصمیم گرفتند برای افزایش میزان موافقت روستائیان، یک مقرری سالیانه به عنوان مشوق به هر روستایی پیشنهاد دهند. پس از در میان گذاردن تصمیم فوق، طبق نتایج پیمایش و برخلاف انتظار پژوهشگران، میزان موافقت روستائیان با تصمیم دولت به 25 درصد کاهش پیدا کرد (سندل، 1393).
در واقع، پیشنهاد پول تمایل افراد برای دفن زباله های هسته ای در مجاورت روستای آنها را کاهش داد.
پرسش اساسی این است که به واقع علت اصلی کاهش تمایل روستائیان از 51 به 25 درصد چه بوده است؟
در پاسخ باید گفت، اگرچه اقتصاد، بخش مهمی از حیات اجتماعی را تشکیل می دهد، اما منطق و اصول اقتصادی، از تبیین بخش زیادی از حیات اجتماعی، ناتوان هستند. همه ی کنش های اجتماعی با سوگیری نفع شخصی، صورت نمی گیرند. اخلاق، مذهب، احساس، فرهنگ، ارزش ها و هنجارهای اجتماعی نیز بر کنش های اجتماعی، تأثیرگذار هستند. برای نمونه، ارزش های اجتماعی نظیر وطن پرستی، نوع دوستی، ایثار و عشق، فراسوی اسکناس های کاغذی و فلزی قرار می گیرند. پیش از پیشنهاد پول به روستائیان، «حس وطن دوستی» و «وظیفه ی ملی»، ارزش هایی بودند که بیشینه ی روستائیان را، به قبول دفن زباله های هسته ای در مجاورت محل سکونت شان، علیرغم خطرات آن، واداشته بودند. در واقع، منطق حاکم بر موافقت اکثریت، مبتنی بر ارزش های اجتماعی بود، اما با ورود پول، این ارزش های اجتماعی زایل شدند و جای خود را به «منطق بازار» دادند.
دیگر پیامد اجتماعی تجاری سازی امر آموزش در ایران، شئ وارگی آن است که در نتیجه ی آن، آموزش، نه تنها از محتوا تهی می شود، بلکه تبدیل به کالایی برای عرضه در بازار می شود و به راحتی خرید و فروش می شود.
سندل (1393) در مثال جالب دیگری نشان می دهد که در ایالات متحده آمریکا برای افزایش میزان مطالعه کتاب های غیردرسی در مدارس، اقتصاددان ها طرحی اجرا کردند که مطابق آن، به دانش آموزان، در ازای مطالعه ی هر کتاب غیردرسی، مبلغی پول به عنوان جایزه پرداخت می شد. در ابتدا، آمار مطالعه کتاب افزایش پیدا کرد، اما در بلندمدت، علیرغم اینکه مشوق تعیین شده پابرجا بود، اما میزان مطالعه، به شدت کاهش پیدا کرد به گونه ای که از میزان قبل از آزمایش نیز پائین تر رفت. در واقع با ورود پول، نه تنها نتیجه ی مطلوب حاصل نشد، بلکه چیزی به نام "ارزش مطالعه ی کتاب برای خودِ کتاب" نیز، زایل گشت. این همان اتفاقی است که با تجاری سازی عرصه های اجتماعی، در یک جامعه روی می دهد.
وقتی فرایند تجاری شدن، امر آموزش را دربرمی گیرد، هدف تولیدکننده دیگر نه ضرورتاً تولید ارزش مصرفی، بلکه تولید ارزش مبادلهای است؛ یعنی منطق کسب سود، هم از سوی تولیدکننده (ارائه دهنده ی خدمات آموزشی) و هم از سوی خریدار (دریافت کننده ی خدمات آموزشی) پذیرفته و عملیاتی می شود. در این بین، نه تنها، ارزش علم زایل می شود بلکه نابرابری در دسترسی به خدمات نیز به وجود می آید. مثال ها از منبع زیر ذکر شده اند:
سندل، مایکل (1393)، آنچه با پول نمی توان خرید: مرزهای اخلاقی بازار ، ترجمه حسن افشار، تهران ، نشر مرکز.
شبکه جامعهشناسی علامه
نظرات بینندگان
در واقع مردم روستایی در سوییس تصور
می کردند این همکاری روندی است که باید
انجام شود اما با پیشنهاد پول ، متوجه شده اند
که این کارشان بهایی دارد پس چرا بیشتر
نگیرند که مخالفت آنان ،برای افزایش دریافتی
آغاز می شود.
رواج پول پرستی یا الینه پول شدن مهمترین
عامل قربانی شدن ارزش های یک جامعه است.
در چنین جامعه ای برای هر کار کوچک انتظار
پاداش است و از کودکی با انجام برخی کارها
در قبال پول چون نماز خواندن یا روزه گرفتن و
شستن ماشین یا خرید رفتن و.......صورت
می گیرد. علاوه بر جامعه ، والدین نیز مقصرند.
تشکر جالب بود.