13رجب سال روز تولد پرافتخار علی (ع) است . انسان شایسته ای که تمامی اندیشمندان و متفکرانی که درد انسان داشته و او را شناخته اند از وی به نیکی و فرهیختگی یاد نموده و او را کمال تمامی فضائل و ارزش های انسانی یافته و به آن اذعان نموده اند. علی در تئوری و عمل ،درسخن و رفتار الگو و نمونه ی شفاف و کاملی است که با پیروی از وی می توان قلل رفیع ارزش ها را فتح نمود و به سعادت واقعی دست یافت.
در نوشته ی پیش رو بسیارموجز به بعد دموکراتیک و مردم سلاری ایشان می پردازم. ایشان نه از روی تعارف و ظاهرسازی بلکه براساس باور قلبی و از ژرفنا و عمق فکر به نقش و جایگاه مردم در ایجاد نظام سیاسی و به کارگماردن تصمیم سازان درساز و کاری کاملا دموکراتیک از جانب مردم اذعان و اعتقاد داشته و می فرمایند: ای مردم کسی درامر حکومت حقی ندارد مگرآن کس که شما مامور به حکومت کنید.
وی در سخن و عمل و رویکرد مردم و جامعه ای را تربیت و بنیان می نهد که حق طلب ،عدالت خواه ،منتقد،پرسش گر و در صحنه بوده و سوال و استیضاح صاحبان قدرت را بدون ترس و لکنت زبان ازحقوق و وظایف خود می دانند آنجا که می فرمایند: از گفتن حق یا رای زدن درعدالت باز نایستید که من نه برتر از آنم که خطا کنم و نه در کار خویش ازخطا ایمنم. با بیاناتی از این گونه مردم را حق گو و شجاع تربیت می کنند که از میان مردم کسی باجرات خطاب به او می گوید اگر به انحراف روی با این شمشیر راستت می کنم .
در نظام سیاسی علوی اقناع مردم اصل و زیربنای تمامی کنش ها و واکنش ها ،تصمیم سازی و سیاست ورزی است ،درمعرکه ی و جنگ با خوارج قبل ازدرگیری فیزیکی به مباحثه و گفت و گو با ایشان اصرار می ورزد و تا آنان سبک سری نکرده و دست به سلاح نبرده به آنان تعرضی نمی نماید.در نظام سیاسی علوی اخلاق مداری،آزادی بیان، آزادی بعد از بیان، آزادی انتخاب،حرمت برای انسان ،گریز از انحصارطلبی ،تضارب افکار شفافیت و تطابق قول و عمل ،تبعیت و یکسان بودن افراد در برابر قانون ،عدم رانت خواری ،مقبولیت و مشروعیت به منظور ایجاد جامعه ای فرهیخته و توسعه یافته در تمامی ابعاد ، ساری و جاری می باشد.
علی (ع) چنان حق و جایگاهی برای رای و نظر مردم – ولو نادرست- قائل است که منصب و حکومت حق خود را به نظر و رای ناحق و نادرست مردم کنارمی نهد و تا اقبال و انتخاب مردم 25سال خانه نشینی را برمی گزیند و برای گرفتن حق مسلم خود به اعمال و رفتار غیراقناعی و ضد مردم سالاری دست نمی یازد چرا که شرط لازم و کافی اعمال قدرت سیاسی بر مردم را مشروعیت و مقبولیت و نظر آزادانه و بدون تحکم از جانب مردم می دانند.
در پرتو چنین سیستم فکری و روش و منش دموکراتیک و آزادی خواهانه ای است که پرورش یافته گان مکتبش چون شهید والامقام استاد مطهری می فرمایند : در دانشکده الهیات باید فردی که کمونیست است کرسی تدریس در اختیار داشته باشد و به آموزش مارکسیسم بپردازد. آیا با چنین الگوها ،اقوال و رفتارمردم سالارانه ای که زیبنده ی تفکر و عمل منحصر به فرد نظام علوی است زیبنده است که معلمان شریف و حق گو چون هاشمی و بداغی و امثالهم دربند و حبس باشند ؟
به تحقیق خیر، از این رو از تشکل های فرهنگیان مصرانه انتظاردارد برای آزادی آن عزیزان تمهیدات لازم را مهیا نمایند، ظاهرا وزیر محترم آموزش وپرورش و مسئولین ذی ربط در وزارتخانه متبوع ، متاسفانه برای خود وظیفه ای دراین خصوص قائل نیستند!
درپایان تولد معلم و افتخار راستین بشریت ، علی ابن ابی طالب (ع) و هفته ی معلم را به تمامی معلمان شریف و فرهیخته تبریک و تهنیت گفته و سلامتی و سعادتمندی برای تک تک آنان ازخداوند منان آرزومندم.
نظرات بینندگان
واقعا ناراحت کننده است ما در کنار خانواده هایمان در آرامش و آسایش باشیم ولی همکاران زحمت کش و عزیزمان در بند و حبس باشند
امیدوارم وزیر ..... ما حرکتی به خود داده و این همکارانمان را دریابند و به آغوش خانواده هایشان برگردانند
شما که از درج اخبار تحصن اینهمه واهمه دارید لااقل ادعای دموکراسی نداشته باشید.
1- ارجاع کلام مولی وسایر زمینه های تاریخی آورده میشد.
2- این عبارت :"علی (ع) چنان حق و جایگاهی برای رای و نظر مردم – ولو نادرست- قائل است که ..."
با وقایع صدر اسلام هم خوانی ندارد . اولادر سقیفه رای مردم (تاکید میشود:رای مردم) نبوده است وثانیا حتی اگر ساختارهای قومی را ملاک قراردهیم که رای روسای قبایل همان رای مردم تلقی شود باز موضوع محل مناقشه است به ادله گوناگون که مجال بحثش نیست .فقط یک نکته ذکر میشود که آنچه در سقیفه اتفاق افتاد نه یک بیعت که به قول خود خلیفه "فلته" بوده است یعنی " كاري ناگهاني و نپخته"( البلاذري، أنساب الأشراف، ج1، ص255، و منابع متعدد دیگر) وحتی از جناب خلیفه دوم نقل شده که اگر کسی بخواهد مشابهش را انجام دهد مهدور الدم است( ماخذ:شرح نهج البلاغة، ج 20، ص 12،إبن أبيالحديد المدائني المعتزلي، تحقيق محمد عبد الكريم النمري).
درد معلم فقر نیست
چون معلم فقیر نیست،
فقیر نمایندهای است که رشوه میگیرد.
فقیر وزیری است که دزدی میکند.
فقیر مسوولی است که باج میگیرد.
فقیر پزشکی است که تا زیر میزی نگیرد، درمان نمی کند.
فقیر کسی است که با قاچاق کالا از کشور های بیگانه (چین) ضمن از کار انداختن چرخ صنعت ایران، خون مردم رو می مکد.
فقیر آقازاده هایی هستند که با پول مالیات مردم بیچاره ی ایران ویلاهای چند هکتاری در سواحل اقیانوس آرام میخرد.
ــــــــــــارکبــاد
فقیر آن کسی است که پول بیت المال رو در کشورهای بیگانه صرف ساخت مدرسه و بیمارستان و...میکند.
فقیر آن کسی است که معماران اصلی جامعه (فرهنگیان) رو زیادی می داند و معتقد است که آموزش و پرورش درآمدزا نیست.
فقیر آن تفکری است که به جای ساختن زیربنای جامعه (آموزش و پرورش) در بند نقش ایوان است.
معلم پول ندارد اما آنچنان ثروتی (نجابت) بیکران دارد که صد افسوس دیگران با سوءاستفاده از آن نجابت تیشه به ریشه اصل فرهنگ و تمدن ایرانی می زنند.
روز
پــــــــــــــــــــدر
معلــــــــــــــــم.
کارگـــــــــــــــــر
مبــــــــــــارکبــاد