در آغاز نوشتار تعریف مشترک و معمولی از واژگان و تعابیر توسعه فرهنگی، توسعه سیاسی و سیاست را به رشته تحریر درآورده و سپس به ارتباط هر یک اشاره نموده و نقش و جایگاه هر یک را در تعامل با یکدیگر در راستای برآورده شدن مطالبات جامعه به واکاوی بپردازیم.
به تحقیق توسعه فرهنگی و توسعه سیاسی زمینه ساز تحقق مطالبات و انتظارات یک جامعه و افراد آن می گردد. مبنای توسعه در همه و تمامی ابعاد باورها، ارزش ها و هنجار های جامعه است که در دوره ها و مقاطع گوناگون تاریخی یک ملت شکل گرفته و به منصه ی ظهور در آمده است و متقابلاً محتوا و درون مایه ی بسیاری از نیازها و مطالبات یک جامعه را نیز به وجود آورده و می آفریند. سازمان جهانی یونسکو توسعه فرهنگی را، توسعه و پیشرفت زندگی یک جامعه با هدف تحقق ارزش های فرهنگی به صورتی که با واقعیت کلی توسعه اقتصادی و اجتماعی هماهنگ شده باشد تعریف می نماید. بسیاری از اندیشمندان و متخصصان آن را تقطه شروع توسعه و دگرگونی اجتماعی یاد می کنند. توسعه به معنی رشد و ترقی و تکامل انسان ها در همه ی ابعاد وجودی بشر است و هم شاخصه های مادی و هم شاخص های معنوی را شامل شده و ابعاد آن در بردارنده ی باور ها و اعتقادات متافیزیکی و مذهبی آنچه باید آموزش ببینند و برنامه ریزی ها و هدف گذاری ها در این راستا صنعت و تکنولوژی و فن آوری و ارتباطات و تعامل های اجتماعی و رسانه های مربوط است. توسعه سیاسی در دید و منظر اهل نظر از شاخصه های توسعه است با هدف رسیدن به پیشرفت، صنعتی شدن، رفع فقر، رفع وابستگی، ایجاد تحولات ساختاری در تمامی بخش های جامعه و گذار از وضعیت و حالت نامطلوب زندگی گذشته به شرایط مطلوب و بهتر. عمل و کنش سیاسی در هر زمینه مربوط و هر قالب و شکل آن اقتباس و برگرفته از معیار ها، اصول و سازوکار هایی است که از فرهنگ و تربیت فرهنگی و فکری برآمده است .
در تعریف سیاست و علم سیاست، تعاریف عدیده و متفاوتی بیان شده است که فرهنگ ها و مشارب فکری در تعریف و برداشت از آن معانی متفاوتی را مطرح می نمایند که در تعریفی عام می توان آن را تدبیر امور مردم و شیوه ی اداره ی زندگی آنان تعریف نمود.
باید اذعان داشت که آفرینش و ارائه ی تئوری، دیدگاه و بینش های سیاسی در نظر و سیاستمداری، سیاست ورزی و کنش سیاسی در ابعاد گوناگون و متکثر آن بر معیار و اساس فلسفه و سلسله مجموعه ای از قواعد و اصول، ارزش ها و هنجار های پذیرفته شده فکری، فرهنگی، معنوی و آرمان ها و آرزوهای مردم یک جامعه نشئت گرفته است و باید ریشه های آن را در اعماق تاریخ و تمدن مردم یک جامعه و ملت استوار دانسته و جست و جو کرد. یک ملت بر اساس محتوا، ساخت و تربیت معنوی، فکری و فرهنگی برآمده و شکل گرفته از ادوار کهن خود به رفتار و کنش و تعامل با سایرین پرداخته و با آینده نگری، آینده پردازی و تربیت و پرورش نسل کنونی و نسل های آتی همت نموده و این به معنای حقیقی یعنی سیاست ورزی و سیاست مداری است.
به تحقیق فرهنگ و حرکت در مسیر توسعه فرهنگی و نهادینه و رفتاری نمودن ارزش ها و باور های فرهنگی و آموزش های رسمی و غیر رسمی منبعث از روش ها و متد فرهنگی تسهیل کننده و چرخ دنده ی محرک ماشین نظام و سیستم سیاسی آن ملت و جامعه است. فرهنگ و باور مبتنی بر اندیشه ورزی و ساخت ذهنی شکل گرفته و برآمده از آن مشارکت های گروهی، حزبی و تعاملات اجتماعی اثربخش و راهبردی را خلق می کند. مناسبات فرهنگی سالم و ارزشمند سعادتمندی و تکامل مادی و معنوی انسان و جامعه را شکل داده و به بلوغ درآورده و با جامع نگری و تحول خواهی در رقم زدن سرنوشت سیاسی مردم یک جامعه به دست و اراده ی خود که همانا سنت و اراده ی حق تعالی است، نقش تعیین کننده و راهبردی دارد.
چنانچه اقشار گوناگون یک جامعه بر محور و اساس خرد ورزی، اخلاق محوری، فضیلت سالاری و تحقق عدالت و بایستگی ها و شایستگی هایی از این دست که از الهامات و ملزومات فرهنگی است حرکت فردی و اجتماعی خود را تنظیم و منطبق نمایند هر آینه قادر خواهند بود خطوط ارتباطی و تعاملی خود را به درستی ترسیم نموده و نقشه راه مناسبی را جهت تحقق و نیل به اهداف و برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت طراحی نمایند که این در واقع همان مشی سیاست مداری و سیاست ورزی در جامعه برای سعادت مردم است.
در تعیین سرنوشت جوامع و مردم و عبور از مقاطع خطیر و تاریخ ساز و نقاط عطف در سرنوشت یک ملت و تنظیم شیوه و روابط بین آحاد مردم و اتخاذ روش های عقلانی توسط تصمیم سازان و تصمیم گیران و مجریان که همانا سیاست مداران و کارگزاران جامعه می باشند نقش ارزشمند و راهبردی تربیت فرهنگی و فکری ایشان بسیار جلوه گر و پر نشان است.
واضح و مبرهن است عمل و کنش سیاسی در هر زمینه مربوط و هر قالب و شکل آن اقتباس و برگرفته از معیار ها، اصول و سازوکار هایی است که از فرهنگ و تربیت فرهنگی و فکری برآمده است. یعنی فرهنگ است که به سیاست و سیاست مداران جهت و خط داده و آن ها را هدایت می نماید و چگونگی رویکرد و عملکرد سیاست ورزان را تبیین، تعیین و تنظیم نموده و نقشه راه و هدف گذاری را به عهده داشته و ترسیم می نماید. از جهت دیگر عمل سیاسی و رفتار های سیاسی در این چرخه مورد بررسی و مداقه قرار گرفته و بازتعریف شده و در بینش نظری و عملی، ایده و کنش، فرهنگ و توسعه ی آن نقشی بی بدیل و اثر قوی و الهام بخشی دارد. یعنی هم فرهنگ در سیاست و هم سیاست در فرهنگ اثر وضعی مستقیم داشته و در پهنه ی جامعه تاثیر و تـأثری به هم تنیده دارند. البته فرهنگ صبغه، نقش و جنبه ی نفسی و مقدمی و زیر بنایی دارد. علم و دانش سیاسی و رویکرد و کنش سیاسی تابع و برگرفته از مبانی معرفتی و شناختی است که از فرهنگ شفاهی و فرهنگ مکتوب ملل سر برآورده، آفریده شده و پالایش گردیده و نهادینه شده و در رفتار، کنش و واکنش مناسبات و روابط در حیطه و حوزه داخلی و خارجی و روابط بین الملل نقش آفرینی کرده و حوادث، جریان ها و اتفاقات ژرفی را به وجود آورده است و لذا اصول و باور های ایدئولوژیک ضمن ایجاد بستر راهبردی عمل سیاسی را توجیه، تبیین و نهادینه و رفتاری می نماید.
جامعه، افراد و نظام اجتماعی که دارای فکر و بینش و نگاه توحیدی و متا فیزیکی به هستی و جهان آفرینش و انسان داشته و برای خلق دنیا و انسان هدف و غایت قائل اند ویژگی و آینده ای را برای آدمی طرح و ترسیم می نمایندکه مولد و ایجاد کننده ی تمدن و فرهنگ مادی و معنوی است که درون مایه و محتوای این تمدن و فرهنگ موجده، نحوه و چگونگی تنظیم تعاملات داخلی، منطقه ای و بین المللی، درک و تفاهم همزیستی مسالمت آمیز با رعایت احترام و حقوق متقابل و ایجاد فرصت های برابر و یکسان رستگاری، سعادتمندی و خوشبختی انسان ها را به ارمغان آورده و رقم می زند که این در تحلیل نهایی نتیجه و فرآیند سیاست مداری و سیاست ورزی است.
به تحقیق سیاستی که مبتنی و برآمده از فرهنگی عدالت خواه، حق محور و براساس مبانی معرفتی اسلام اصیل که از فطرت پاک توحیدی سرچشمه گرفته بنیان یافته و بنا شده باشد. کارگزاران، مسئولان و سیاسیون آن در عرصه ی فردی و اجتماعی برای انسان و جامعه هویت ارزشمند و قابل احترام توأم با کرامت، حریت و آزادگی قائل بوده و زمینه های توسعه و بالندگی آنان را در تمامی عرصه ها فراهم و مهیا خواهند نمود و در محیط و فضایی شفاف مردم و سیاسیون به پرسش گری و نقد و پاسخ گویی همت گمارده و فضیلت، شایستگی و مردم سالاری دینی و عدالت و رفاه اجتماعی و اقتصادی و کرامت انسانی را حاکم و نهادینه نموده و در پرتو آن توسعه پایدار در تمامی زمینه ها و ابعاد آن تحقق و مطالبات اقشار گوناگون در روندی مردم سالارانه و دموکراتیک به منصه ظهور در خواهد آمد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
باسلام و عرض ادب...
آنچکه جنابعالی در حوزه توسعه فرهنگی تبیین کردند قابل تامل است...
متاسفانه حلقه مفثوده جامعه ما همین امر است که شما استاد گرانقدر تبیین کردید...
واقعا استفاده کردیم نکات بارزی در نوشتار بود
از جمله اهمیت فرهنگ ایرانی ریشه دار و تأثیر آن در نحوه اداره کشور و همین طور سازگاری آن با اندیشه والای تشیع که به منزله دوبال در آسمان سیاست ورزی است.
مع الدسف تا زمانی که منافع حزبی بر منافع ملی و مطالبات صنفی ارجحیت دارد افق روشنی متصور نیست از آن بدتر برخی به بهانه برخی مشکلات داخلی کلا از ایران و دین و مذهب روی گردانده اند و این آسیبی است که مسئولان دلسوز حتما باید نسبت به آن اهتمام و چاره جویی نمایند
وقتی بعد فرهنگی مورد غفلت قرار میگیرد آثار وتبعاتی دارد که آسیبهای اجتماعی طلاق ،اعتیادو....از این موارد است چالش فرهنگی ریشه در وضعیت معیشت وحقوق واعتبار معلم دارد ..ومعیست معلمان بر طبق قانون کشوری مجلس ودولت سراسر تبعیض وبیعدالتی است ..
خیلی زیبا و نغز مشکلات موجود رو بیان میفرمایید.صد افسوس که مسئولین دیگه به رشد فرهنگی و اخلاقی و ... نسل دانش آموز توجه ندارند و همه به دنبال منافع شخصی هستند. حدیدترین تصمیم نشات گرفته ازربی توجهی به پرورش نسل فهیم و چند بعدی تصویب لایحه حذف تنوع مدارس است. یک شبه تصمیم به قلع و قمع مدارس استعداد درخشان میگیرند و بجای حل مشکلات موجود این مدارس صورت مساله را پاک میفرمایند.