آموزش و پرورش یکی از ارکان مهم اداره هر کشور و یک نهاد تاثیرگذار اجتماعی است که در حیات و ممات جامعه و اعتلا و انحطاط آن نقشی بی بدیل دارد . تعلیم و تربیت نسل آینده که باید به تدریج امورات فردا را برعهده گیرند ، مهم ترین وظیف ای است که آموزش و پرورش برعهده دارد و ارکان آموزش و پرورش از ساختار اداری ؛ کارمندان ، برنامه ریزان ،مدیران و معلمان می کوشند همچون ابرو باد و مه و خورشید در این مسیر بکوشند .
در ایران امروز، آموزش و پرورش نهادی پرارج و صدر نشین در کلام و ظاهر است که همواره در تریبون ها ارج می بیند و صدر می نشیند و از سوی دیگر در عرصه عمل نهادی فراموش شده و فعلا غیر ضروری می باشد. آموزش و پرورش و معلمان می توانند به سوی تخاصم با خود و سایر نهادها گام بردارند و یا می توانند به سوی همراهی و همدلی حرکت کنند
علی رغم همه شعار ها ، بودجه آموزش و پرورش فقط برای حقوق و مخارج روزمره این دستگاه عریض و طویل کفایت می کند و رشد و توسعه کمی و کیفی به فراموشی سپرده شده است .
معلمان از وضعیت معیشت خود به شدت ناراضی اند و به تبعیض موجود در بین خود و دیگران اعتراض دارند . گویی آموزش و پرورش فرزند نامادری نظام و دولت است . حتی دربین فعالان سیاسی و اجتماعی هم نگاه راهبردی به آموزش و پرورش به چشم نمی خورد و روحیه شعارگرایی و تکرار حرف های گذشته در بین آن ها نیز نهادینه شده است .
12 اردیبهشت روز معلم است و این روز مبارکی است برای باز خوانی مجدد نقش آموزش و پرورش در کشور ؛ زیرا تا زمانی که آموزش و پرورش در جایگاه اصلی قرار نگیرد امیدی به تحول در شرایط موجود معلمان نیست .
آموزش و پرورش و معلم و دانش آموز اجزای به هم پیوسته یک مجموعه اند که اگر با نگاه کلان دیده نشوند موجب پدیداری نگرش های جزئی نگر می گردد که نتیجه ای مثبی به همراه ندارند .
سطح اول : آموزش و پروش در چنبره سیاست
آموزش و پرورش همواره یکی از مهم ترین دغدغه سیاستمداران ایران است و اصلاح طلبان و اصولگرایان می کوشند در مورد آموزش و پرورش سخن بگویند .
اگر اجرای آموزش و پرورش را سه بخش محتوا و برنامه های آموزشی و پرورشی ، ساختار اداری و اجرایی آموزش و پرورش و فرآیند آموزش و پرورش به عنوان یک فرآیند اجتماعی تقسیم کنیم ، سیاست مداران می کوشند که همواره در پی کنترل سه عرصه فوق باشند هرچند در محتوا و ساختار همچنان اصولگرایان دست بالا رادارند .
آموزش و پرورش نهاد تولید و بازتولید قدرت است و همواره نظام سیاسی کوشیده است از طریق ایدئولوژی به تولید قدرت مطلوب خود به وسیله آموزش و پرورش بپردازد . از این منظر ایدئولوژی می وخواهد سوژه های مطلوب خود را شکل دهد .
معلمان نباید امیدوار باشند که با ظهور یک وزیر قدرتمند مشکلات شان حل می گردد . چنین چیزی امکان وقوع ندارد . کلاف سردرگم بحران های آموزش و پرورش در اختیار معلمان است طبیعی است که هر نظام سیاسی در جهت مطلوب های خود حرکت کند ولی نقد و بررسی سیاست ها و میزان موفقیت آن ها و آسیب شناسی سیاست های فوق می تواند گام مهمی باشد .
آیا سوژه های شکل گرفته در آموزش و پرورش امروز ایران با سوژه های مطلوبی که از طریق اسناد بالادستی همچون سند تحول بنیادین تبلیغ می شوند همخوانی دارند؟
در آموزش و پرورش امروز اسناد بالادستی حرف هایی می زنند و سوژه ها راه خود را می روند . مشکلات مهم آموزش و پرورش همچون نیروی انسانی و کتب درسی به دلیل مشکل فوق در حاشیه قرار گرفته اند و این در حالی است که آموزش و پرورش یکی از سخت ترین دهه های عمر خود را آغاز می کند و با بحران های متفاوتی روبه رو است ولی چشم انداز مشخصی برای حل آن ها ندارد .
از سوی دیگر ساختار اداری و اجرایی آموزش و پرورش در گیر و دار تغییرات سریع به شدت آسیب دیده است .
نمایندگان مجلس به ویژه در شهرستان ها و نهادهای ذی نفع همواره می کوشند تا ادارات آموزش و پرورش را در اختیار نیروهای وفادار به خود قرار دهند و این خود باعث آسیب های فراوان به بخش اجرایی آموزش و پرورش شده است . با ادامه این روند دیری نخواهد گذشت که شیرازه آموزش و پرورش از هم بپاشد .
سطح دوم : معلمان در برزخ امید و نا امیدی
معلمان مهم ترین بخش کارمندان دولت را تشکیل می دهند و هر نوع تحول در آن ها با بخش وسیعی از مردم به صورت مستقیم و غیر مستقیم رابطه مستقیم دارد و ابعاد آن تا دورترین روستاهای کشور را در بر می گیرد.
معلمان از سالهای دور همواره برای دستیابی به اهداف صنفی خود تلاش کرده اند . تاکنون از دفتر دورترین مدارس کشور تا مدارس پایتخت و در تمام زنگ های تفریح و گردهم آیی های معلمان آنچه بیش از هر چیزی در محافل معلمان مطرح می شود سخن از مطالبات معلمان و تبعیض هایی است که میان معلمان و سایر شاغلان وجود دارد . آموزش و پرورش و معلم و دانش آموز اجزای به هم پیوسته یک مجموعه اند که اگر با نگاه کلان دیده نشوند موجب پدیداری نگرش های جزئی نگر می گردد که نتیجه ای مثبی به همراه ندارند
فقدان تشکل های صنفی فراگیر و بی رغبتی معلمان به فعالیت های متشکل و نهادمند و فقدان گفت وگوی موثر و مستمر میان معلمان و دستگاه آموزش و پرورش و نهادهای مهم نظام و دولت باعث شده است موجب گردیده است فضای موجود آموزش و پرورش به شدت شکننده و آسیب پذیر باشد .
زیاده خواهی برخی تشکل های سیاسی و ضعف و انفعال برخی دیگر بر وخامت اوضاع افزوده است .
اکثریت معلمان در انتخابات ریاست جمهوری سال های 92 و 96 به دکتر روحانی رای دادند و از وی حمایت نمودند ولی امید چندانی به تحول ندارند .
رویداد هایی همچون صندوق ذخیره فرهنگیان و شفاف نشدن موضوعات آن بر شدت ناامیدی ها افزوده است .
سطح سوم : آموزش و پرورش و معلمان به کدام سو بروند؟
آموزش و پرورش و معلمان دردها و دغدغه های یکسانی دارند و حل بحران های هرکدام به تنهایی امکان پذیر نیست . معلمان بخشی از آموزش و پرورشند و آموزش و پرورش بدون معلمان معنایی ندارد .
اگر آن ها درد یکدیگر را بفهمند و برای هم تلاش کنند شرایط بهتری به وجود می آید .
معلمان نباید امیدوار باشند که با ظهور یک وزیر قدرتمند مشکلات شان حل می گردد . چنین چیزی امکان وقوع ندارد . کلاف سردرگم بحران های آموزش و پرورش در اختیار معلمان است .
تلاش برای تشکیل سازمان نظام معلمی برای سامان دادن مدنی به معلمی و تقویت تشکل های صنفی و فعالیت قانونمند و عقلانی آن ها که همراه با درک شرایط سیاسی و اجتماعی ایران باشد یکی از نیازهای امروز آموزش و پرورش است .
از سوی دیگر برنامه های درسی و آموزشی و پرورشی با نگاه های فعلی کارآمدی خود را از دست داده اند و باید با مشارکت دلسوزان ، معلمان و اساتید علوم ترتبیتی متحول و به روز گردند .
ساختار فربه و ناکارآمد آموزش و و پرورش آن چنان ریشه دوانیده است شده است که نهاد مدرسه در زیر بار خود له کرده است درحالی که مدرسه محوری می تواند به کوچک شدن دولت و آموزش و پرورش و کارآمدی نظام تعلیم و تربیت کمک کند و زمینه ساز بروز خلاقیت گردد .
آموزش و پرورش و معلمان می توانند به سوی تخاصم با خود و سایر نهادها گام بردارند و یا می توانند به سوی همراهی و همدلی حرکت کنند .
دولت امید تاکنون نتوانسته است برای همراهی و همدلی معلمان برنامه های ملموس و کاربردی ارائه کند . آموزش و پرورش بحرانی و معلمان ناامید نیاز دارند که دولت امید با تدبیر در این مسیر گام بردارد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
1)بودجه آموزش و پرورش کم نیست...مشکل اصلی ضعف فاحش مدیریت در این سیستم است که مانع از مدیریت بودجه و سرمایه های عظیم انسانی در نیل به توسعه میشود و بعبارتی از کوزه همان برون تراود که دروست!!
آقای عظیمی شما دکتری دارید ؟ اعتراضی نکردید برای همین.
یک تبریک گفتن که پول و خرج و منابع نمی خواد.!!!