پر واضح است که پیشرفت هرکشور در عرصههای مختلف مرهون فعالیت یک نظام آموزشی کارآمد با کارایی درونی و بیرونی مناسب است و لازمه چنین کاراییهایی نیازسنجی، برنامهریزی و اجرای برنامه،ارزشیابی و اصلاح مستمر برنامهها و صدالبته بهرهگیری از نقشهای متناظر با این فعالیتهاست.
در همین راستا مهمترین هدف نظام آموزش و پرورش یک کشور انجام بدون نقص فرآیند یاددهی و یادگیری با محوریت کلاس درس است اما شواهد برگرفته از پژوهشها نشان از افت تحصیلی معنادار که آنهم حاکی از موانع و مشکلات متعدد بر سر راه فرآیند مذکور است دارد.
حال سؤال این است:
راه رفع موانع و مشکلات یادگیری کدام است؟
واقعاً یک فرهنگی که از کسب مهارت لازم منع شده چگونه میتواند مشکلات یادگیری دانش آموزان را مرتفع سازد ؟ باید اذعان کرد که موفقیت دانش آموزان در یادگیری منوط به در نظرگرفتن نیازهای آنان،تهیه و تدوین برنامههای تحصیلی و آموزشی مناسب در جهت پاسخگویی به این نیازها و تدوین اقدامات اصلاحی مناسب چه بهصورت کلاس درس محور و چه بهصورت بالینی است ؛ اینجاست که خلأ ناشی از حذف نقشهای کلیدی نظیر راهنمای آموزشی و مشاوره تحصیلی در متوسطه 2بیش از پیش احساس میشود.
دانش آموزان باهم تفاوت فردی دارند هر دانشآموزی یک سبک یادگیری منحصر به فرد دارد .
امروزه در کشورهای دارای نظام آموزشی پیشرو با اجرای تستهای مختلف تیپ شخصیتی و سبک یادگیری هر فراگیر را مشخص نموده و بر اساس آن برنامه مطالعاتی برایش تجویز میشود ؛ این فراگرد به طور جلسات مستمر آن قدر ادامه مییابد که مشکل دانشآموز در اتخاذ روش صحیح مطالعه مرتفع گردد ؛ پرواضح است که این وظیفه مشاور مدرسه است.
از سوی دیگر هر موضوع یا محتوای درسی نیز نیاز به یک روش مؤثر تدریس دارد و چنانچه سناریوی طراحیشده برای تدریس کارآمد نباشد باید اصلاح شود اینجاست که معلم به کمک نیاز دارد و این ناظر آموزشی است که باید به یاری او بشتابد.
در حال حاضر در متوسطه 2 هر دو نقش مغفول مانده است .
دانش آموزان با سؤالات متعدد در زمینه روش صحیح مطالعه و بعضاً مشکلات رفتاری و مسائل مرتبط با انگیزش و روحیه به معاونین و مدیران آموزشی مراجعه مینمایند این همکاران به فرض داشتن تخصص در زمینه نقشهای فوق اغلب به دلیل مشغله فراوان نمیتوانند پاسخگوی نیاز دانش آموزان باشند ؛ گرچه در دهه اخیر نظارت را بهعنوان نقشی ملازم با مدیریت آموزشی تعریف کردهاند اما در شرایط کنونی اگر بخواهیم بیپرده سخن بگوییم با توجه به دلایل برشمرده این ادعا تعارفی بیش نیست.
از سوی دیگر همکاران محترم همواره از عدم تناسب زمان و محتوی و آماده نبودن فرصتهای آموزشی مانند کارگاه، آزمایشگاه و کلاس هوشمند گلایه دارند و به همین دلیل انواع محتوی و موضوعات را به روش سنتی و خستهکننده سخنرانی تدریس میکنند ، آزمون میگیرند اما فرصت آن را ندارند تا مشکلات یادگیری را برطرف نمایند. فرصتی که البته در اختیار راهنمای آموزشی قرار دارد اما این نقش کجای آموزشوپرورش متوسطه 2 تعریفشده است؟
با اجرای نظام 3-3-6 مشاوران را از متوسطه 2 به متوسطه 1 انتقال دادند غافل از اینکه مشاوره تحصیلی تنها در هدایت تحصیلی خلاصه نمیشود .
دههاسؤال دانش آموزان متوسطه 2 که اهم آنها در ارتباط با کنکور و موفقیت در آن است اینک بدون جواب مانده است.
اما در نظام آموزشی که از یکسو بحث تعالی سازمانی مطرح میشود و از سوی دیگر بخشنامههای منع تحصیل فرهنگیان به قوت خود باقی است و بسیاری از فرهنگیان به دلیل غیر مرتبط بودن مدرک کارشناسی اجازه ادامه تحصیل در گرایشهای علوم تربیتی نظیر مشاوره، روانشناسی و مدیریت آموزشی را ندارند کدام نیروی انسانی باید جواب گوینیازهای معلمان و دانش آموزان در عرصه کلیدی فرآیند یاددهی و یادگیری باشد. چنانچه سناریوی طراحیشده برای تدریس کارآمد نباشد باید اصلاح شود اینجاست که معلم به کمک نیاز دارد و این ناظر آموزشی است که باید به یاری او بشتابد
تازه این عرایض با فرض اراده مسئولین محترم جهت احیای نقشهای مذکور عنوان گردید که وجود چنین ارادهای در مسئولین نیز محل تردید است.
به امید روزی که به سازمان مدارس و نقشهای موردنیاز توجه بیشتری شود و موانع رشد و ارتقای علمی فرهنگیان از میان برداشته شود .
واقعاً یک فرهنگی که از کسب مهارت لازم منع شده چگونه میتواند مشکلات یادگیری دانش آموزان را مرتفع سازد ؟
آیا زمان آن نرسیده است که مسئولین محترم بهاشتباه خود اعتراف کنند و امکان ادامه تحصیل بیقید و شرط همکاران در گرایشهای مختلف علوم تربیتی و زمینه اعمال مدرک آنان را فراهم نمایند؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
انجام وظیفه بود
بسیار عالی فرمودید
متاسفانه هیچ گاه نگاه تخصصی و ضروری به مشاوره نداشتند
افرادی که مشاور در مدارس معرفی می شدند
بسیاری در تخصص شان نبود
به نوعی حیاط خلوتی بوده برای برخی
این که فرمودید هر دانش آموزی در فرایند یادگیری قاعده ی ذهنی خاصی دارد، کاملا درست فرمودید
یک مشاور باید با توجه به توانایی های فردی
مسیر آموزشی را تسهیل کند
و همچنین هر درس و کتابی هم روش خاصی برای آموزش و هم یادگیری دارد
بله همین طور است
در ارتباط با موضوع رشد و توسعه حرفه ای معلمان یکی از روش ها خودراهبری معلم است اما همه نمیتوانند خودراهبر باشند آموزش های آکادمیک ضروری است متأسفانه مسیولین با تصویب بخش نامه منع تحصیل فرهنگیان عملا جلوی تربیت و توسعه نیروی انسانی مورد نیاز مدارس را گرفته اند و این بر خلاف روح و متن سند تحول بنیادین و مبانی رهبری آموزشی است امیدوارم روزی عقلانیت بر سیستم تصمیم گیری آ.پ حاکم گردد
بسیار عالمانه فرمودید