این روزها با مدیریت یکی از مشاوران وزیر آموزش و پرورش فرایند انتخاب نمایندگان معلمان در هیات امنای صندوق ذخیره فرهنگیان در حال اجرا است و قرار است کسانی که داوطلب هستند در سامانه ثبت نام کنند و سپس تبلیغات صورت گیرد و با رای گیری اینترنتی در مرحله نخست نمایندگان هر استان و سپس در مرحله دوم از میان منتخبان استانی سه نفر به عنوان نمایندگان فرهنگیان عضو صندوق ذخیره فرهنگیان در کشور انتخاب شوند.
صورت طرح بر روی کاغذ و به عنوان یک خبر در عرصه رسانه ای برای کسانی که مسایل این صندوق را پیگیری نکرده اند و یا اطلاع زیادی از شرایط حاکم بر جامعه فرهنگیان ندارند شاید مثبت تلقی شود و چنین ارزیابی شود که چه کار مثبت و خوبی در حال انجام شدن است و چقدر خوب است که در یک بنگاه اقتصادی که صددرصد سرمایه آن متعلق به فرهنگیان است حالا پس از سال ها در عالی ترین سطح مدیریت یعنی هیات امنای صندوق صاحبان اصلی سرمایه صاحب نماینده می شوند. اما با کمی تامل بر آنچه بر صندوق گذشته و اخبار و اطلاعاتی که رسانه ای شده و نحوه اجرای طرح انتخاب نمایندگان، به این نتیجه می رسیم که متاسفانه این اقدام با نشانه های که خود را نمایان ساخته است نمی تواند شکاف عمیق بی اعتمادی میان مدیران صندوق و اعضای آن را کاهش دهد. برای این ادعا به چند نکته خلاصه وار اشاره ای می کنم.
1) قبل از انتخابات باید اساسنامه صندوق اصلاح می شد و برای نمایندگان منتخب جایگاه حقوقی و قانونی تعریف می شد تا به این ابهام پاسخ داده می شد که نمایندگان منتخب چه جایگاهی دارند و به نسبت افراد منتصب چند نفرند و چقدر قدرت تغییرات و اعمال نظر موکلین خود را خواهند داشت.
2) گزارشی شفاف و جامع از شرایط صندوق ارایه می شد تا فرهنگیان بدانند برای کدام صندوق و در چه شرایطی فرهنگیان نماینده خود را انتخاب می کنند؟ سرانجام اختلاس ها چه شد؟ و بالاخره چه کسانی و چقدر اختلاس کردند؟ و سرمایه موجود چقدر است ؟و شرایط سود دهی و یا زیان صندوق چگونه است؟ و پرسش ها و ابهام هایی از این دست نخست می بایست پاسخ داده می شد.
3) شواهد نشان می دهد فرهنگیان از کم و کیف اجرای طرح انتخاب نمایندگان فرهنگیان اطلاع چندانی ندارند ؛ به عنوان نمونه من از معلمان شاغل در یک مدرسه در قلب پایتخت پرسیدم که آیا اطلاعی از این انتخابات دارند یا نه؟ که متاسفانه هیچ کدام از آنها اطلاع نداشتند و حتی از آنها که با چند مدرسه دیگر هم در ارتباط بودند پرسیدم آیا همکاران در سایر مدارس اطلاعی دارند که متاسفانه باز هم پاسخ منفی بود. این شرایط تهران است که میزان دسترسی و استفاده از رسانه ها به نسبت شهرستان ها بیشتر است ؛ بی تردید میزان بی اطلاعی فرهنگیان در شهرستان ها نیز بیشتر خواهد بود و جالب این که این فرهنگیان گفتند برای این امر مهم و فراگیر بخشنامه ای هم به مدارس ارسال نشده است.
4- و نکته دیگر اینکه با توجه به فلسفه این اقدام که جلب اعتماد فرهنگیان است تاکنون چهره مورد اعتمادی که در این سال های اخیر افکار عمومی را متوجه خود نموده ثبت نام نکرده است و جو حاکم نشان از آن دارد که فعالان صنفی و سیاسی و رسانه ای که اعتبار و منزلتی را نزد فرهنگیان کسب کرده اند حاضر نشده اند این اعتبار را برای کاهش این شکاف به کار گیرند گویا از کارآمدی این فرایند ناامید هستند و این واقعیت هم بیان کننده این پرسش است که با کدام نمایندگان می شود اعتماد سازی نمود؟
5-با توجه به شکاف عمیق صف و ستاد در آموزش و پرورش متاسفانه ذهنیت منفی و بی اعتمادی گسترده و عمیقی نسبت به ستاد وجود دارد و این که اجرای این طرح به ستاد سپرده شده است موجب بی اعتمادی و استقبال سرد فرهنگیان شده است در حالیکه مکانیزم اجرای اعتماد ساز خودش شرط و پیش نیاز جلب اعتماد است.
لذا به طور کلی به نظر می رسد شکاف بی اعتمادی میان فرهنگیان و مدیران صندوق ذخیره و وزارت آموزش و پرورش آنقدر زیاد است که چنین طرح هایی نمی توانند ازاین شکاف بکاهند تا چه رسد به اینکه طرح زمینه سازی و فرایند اجرای مناسبی هم نداشته باشد.
بهتر است وزارت آموزش و پرورش طرح سازمان نظام معلمی را اجرایی کند تا برای همه مسایل آموزش و پرورش یک ساختار و بستردموکراتیک متکی بر آرا و نظرات فرهنگیان در اختیار داشته باشد و هر گاه و هر جاه نیازی به گرفتن رای و نظر معلمان بود بتواند از این مسیر اقدام نماید در غیر این صورت راه به جایی نخواهد برد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
پس می شود همین آشی که هست