طرز رانندگی خانمها سوژه بذلهگویی بسیاری از مردان در جامعه ماست. در برخورد با سایر افراد، لهجه طرف مقابل پیشداوریهای گستردهای را، از منفی تا مثبت، به ذهن ما متبادر میسازد. معیار تشخیص اطرافیانمان از یکدیگر میزان قد و سنگینی شان است. برای هر پدیده و هر وضعیت الگوی واحد استانداردی در ذهنمان پروراندهایم که شاید بعضا خودمان هم به سختی از این فیلتر به سلامت عبور میکنیم.
منشا این رفتارها چیست و این الگوها چگونه ملکه ذهنمان میشوند؟
در پاسخ به این پرسش باید سراغ جامعه پذیری برویم. فرآیندی که طی آن فرد به اکتساب قوانین، رفتار و نظام باورها و بازخوردهای جامعه دست مییابد تا بتواند در درون آن جامعه زندگی کند. به عبارت دیگر ،جامعه با القای ارزشها و هنجارهای خویش به فرد، به او میآموزد تا چگونه خودش را با سیستم انطباق داده و رفتاری مطابق با انتظارهای جامعه انجام دهد.
عوامل متعددی در جامعه پذیری افراد موثرند اما نظام آموزشی و وسایل ارتباط جمعی از برجستهترین آن است. در جامعه ما اکثریت قریب به اتفاق افراد بیش از ده سال از مهمترین سالهای زندگیشان را در مدارس سپری میکنند و در همین بازه زمانی در ارتباط مستمر و تنگاتنگ با رسانهها و وسایل ارتباط جمعی هستند و این دو عامل سهم عمدهای در چگونگی ورود فرد به جامعه و تعامل با سایر افراد جامعه بر عهده دارد.
همزیستی مسالمت آمیز افراد در یک جامعه بیش از هر چیز به قابلیت تحمل سایر افراد جامعه وابسته است و این قابلیت بایستی در جریان فرآیند جامعهپذیری در فرد ایجاد شود. امری که به نظر میرسد نه در نظام آموزشی کشور و نه در وسائل ارتباط جمعی و رسانهها چندان مورد توجه قرار نگرفته است و نتیجه این شده است که آرمانها و الگوهای ذهنی و فکری افراد جامعه از حداقل انعطاف برخوردار است و کوچکترین تفاوتهای فکری و حتی فیزیکی و فیزیولوژیکی را برنمیتابد.
تکثرگرایی به معنای به رسمیت شناختن حق طرف مقابل در داشتن ایده، آرمان و اندیشهای متفاوت از ما و نبود راهی جز گفت و گو و مذاکره برای رسیدن به نتیجهای مشترک، حلقه مفقوده فرآیند جامعهپذیری ماست. مسالهای که در سطحی به مراتب نازلتر در مناسبات افراد جامعه در مقابل افرادی که جنسیت، لهجه و ظاهر متفاوتی دارند نیز خود را نشان میدهد.
در نظام آموزشی ما نمره تنها سنجهای است که برخی را آیینه عبرت دستهای دیگر میکند و روح مشارکت و حرکت به جلو دوشادوش همدیگر و ساز و کار تعامل با سایر افراد جامعه، در رقابت افسارگسیخته برای کسب عناوینی چون دانشآموز برتر، در مدارس ما لگدمال می شود و در شرایطی که وضعیت رسانهها هم چندان متفاوت نیست، نحوه مواجهه با خیل وضعیتها در جامعه را در فضایی غیررسمی و به گونهای غیرقابل کنترل فرا می گیریم.
خلاصه کلام اینکه الگوها و مدلهای ارائه شده از سوی نظام آموزشی و رسانههای ما برای همزیستی مسالمتآمیز فرد با سایر افراد جامعه به هیچ وجه پاسخگوی تنوع و تکثر موجود در سطح جامعه نیست و همین عدم تطابق با واقعیتهای جامعه، سبب بروز تنش در بین اقشار و لایههای مختلف اجتماعی شده و در دراز مدت سرمایه اجتماعی را به یغما می برد.
کانال جامعه شناسی علامه
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.