آیا باید جای خالی خلاقیت را با گل پر کنیم؟خلاقیت به واژه ای غریب و نامانوس در برنامه آموزشی مدارس تبدیل شده است ؛ با مروری اجمالی بر برنامه های آموزشی مدارس می توان این جای خالی را بیشتر لمس کرد.
در طول سال تحصیلی برنامه دانش آموزان را با انبوهی از کلاسهای تقویتی و جبرانی پر می کنیم و با مستندات و گزارشهای آماری آن، خود را به رده مدیران موفق میرسانیم.
خلاقیت کجای این نظام آموزشی قرار دارد؟
توسعه یک جامعه از مدرسه آغاز می شود. آیا از نیروی انسانی آینده که فقط مطالبی را حفظ کرده است می توان توسعه را مطالبه کرد؟ خروجی این نظام آموزشی چه خواهد بود؟
خلاقیت (creaativity ) را تحولات دامنه دار در فکر و اندیشه انسان معنا کرده اند که چاشنی آن استفاده کامل از توانایی های ذهنی و فکری برای تولید یک مفهوم نو است .
کدام یک از فعالیتهای مدرسه بر این پایه برنامه ریزی شده است؟
باید از آموزش و پرورش ایدئولوژیک گذر کنیم و آن را به خود دانش آموزان بسپاریم. آموزشی که مرکز توجه آن دانش آموز باشد یکی از خروجی های آن پرورش دانش آموزان خلاق خواهد بود .
به راستی خلاقیت را پرورش می دهیم یا خلاقیت را دفن می کنdم؟
کتابهایی که بر پایه محفوظات هستند چه جایگاهی در پرورش دو ابزار قدرتمند خلاقیت یعنی نگاه نقادانه و قدرت تجزیه و تحلیل خواهند داشت؟
در ماده 7 اساسنامه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ذکر شده است" هدف شرکت عبارت است از ایجاد امکانات لازم جهت رشد و پرورش فکری کودکان و نوجوانان و کمک به شکوفایی استعدادهای ایشان بر اساس ارزشهای نظام تعلیم تربیت اسلامی" Y همچنین در ماده 8 قسمت 'ب' یکی از وظایف آن تجهیز کتابخانه های مدارس است ؛ کدام یک از این دو ماده اساسنامه کانون در مدارس اجرایی می شود؟
حضور عوامل کانون در مدارس در طول سال به چند مرتبه می رسد؟
آیا حوزه کاری کانون فقط محدود به محل استقرار آن است؟
در صورت اجرایی شدن ماده 7 و 8 چرا خروجی آن مثبت نیست و نتیجه آن در مدارس و جامعه مشهود نمی باشد؟
آیا وقت آن نشده است کانون به کمک آموزش و پرورش بیاید و آن را به مرکز آموزش یعنی مدرسه بیاوریم؟
چند درصد از مدارس محروم از کتابهای کانون بهره مند هستند؟ کانونی که 850 مرکز فرهنگی ثابت و سیار شهری و روستایی و پستی در سراسر کشور دارد چگونه این تناقض را توضیح می دهد؟
انتشاراتی 140 عنوان کتاب با بیش از 3 میلیون شمارگان در کجا و به چه صورت توزیع می شود؟ (بر اساس اطلاعات سایت خود کانون ) - این جا
خلاقیت در مدارس دیکته می شود، تمام تلاش سیستم آموزشی دیکته یک زندگی و روش تمام و کمال و بدون اشتباه به دانش آموزان شده است و حتی پا را فراتر گذاشته و نقشه و پی این زندگی بدون نقص و اشتباه را در ذهن آنان ترسیم می کند، به آنها آموزش داده می شود که آینده ای بدون نقص و اشتباه برای خود بسازند، آیا این امکان پذیر است؟
ایجاد حس ترس از اشتباه کردن خود عامل حذف خلاقیت خواهد شد ، باید به دنبال پرورش خلاقیت و نوآوری باشیم .
در مسیر رسیدن به نوآوری اشتباه کردن جز لاینفک آن خواهد بود و گاهی نیز ضروری است به نقطه آغاز بازگردیم .
ترس از اشتباه کردن خلاقیت را در نطفه خفه خواهد کرد؛ آیا به راستی ما علیه خلاقیت آموزش می دهیم و هر روز به قتل آن قامت راست می کنیم؟
در سیستم های پیشرفته آموزشی ساعتی به عنوان کار بر روی پروژه های شخصی دایر شده است . هر دانش آموز آنچه را که میپسندد در مسیر شکوفایی قرار می دهد و از ابتدای سالهای تحصیلی می آموزد چگونه آنچه را که فکر می کند شکوفا و عملی کند، چگونه دانسته های خود را کنار هم بگذارد، چگونه به آغاز بازگردد و تفکر گذشته را اصلاح یا جایگزین تفکری جدید کند.
تمام آنها بر دوش دانش آموز است و معلم نقش هدایت کننده را دارد نه معلم دیکته.
با توجه به شرایط موجود در آموزش و پرورش نباید انتظار داشت خلاقیت و نوآوری در دانش آموزان نهادینه شود و باید آموزش و پرورش این مادر اندیشه تا آینده ای دور خلاقیت را باردار باشد و خروجی آن جز حالت تهوع دوران بارداری نخواهد بود.
هزینه ای بس گران.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بعداً تو دانشگاه که معیاری برای خلاقیت شناسی جز ثبت اختراع نداره، آنهایی که شرایط نخبه شدن داشتن معجزه خواهند کرد. خدا جای حق نشسته
بیشتر توضیح میدهید؟
البته این مطلب بیشتر دید صنفی داره تا سیاسی و اینکه کانون در تمام دولتها تقریبا خروجی مثبتی نداشته
صحبت این عزیز در خصوص آموزش و پرورش و کانون است
مسائل مطرح شده شما کاملا موضع سیاسی دارد
نه به استخدام های وزارت نفت در کشور نفت خیز ربط دارد و ... بی نفتی را حس کرده ام
دوست عزیز ناشناس
" نوشتن " یک هنر است .
" نوشتن " یک فن است .
" نوشتن " قدرتی دارد که از تفکر ساطع می شود و اشعه آن تاریکی و جهل و استحمار را در هم می شکند .
پایدار باشید .