به مناسبت نخستین سالگرد درگذشت خانم توران میرهادی، در تاریخ سوم آذر 96، مستند «توران خانم» کار مشترک رخشان بنیاعتماد و مجتبی میرتهماسب، در پردیس سینمایی باغ کتاب تهران به نمایش در آمد. فیلم به چهارسال پایانی عمر توران میرهادی، ویژگیهای شخصیتی ایشان به عنوان یک معلم نهادگذار و دارای نگرش نو به آموزش و پرورش و نیز مراحل تکمیل «فرهنگنامه کودکان و نوجوانان» پرداخته است.
رخشان بنی اعتماد در این مراسم گفت : "من در حیرتم که چرا کتابخانههای مدارس این مملکت به ندرت دورههای فرهنگنامه را دارند؟ و این باعث شرمندگی است. چرا کتابخانه شهرهای ایران چنین اثری را ندارند؟ ما تلاش کردیم با ساخت این مستند، فرهنگنامه با این غنای علمی و فرهنگیاش به جامعه معرفی شود تا بخشی از هزینههای این کار داوطلبانه تأمین شود و مفتخرم که قبل از اکران عمومی این فیلم، خانواده فرهنگی امین این فیلم را دیدند و چاپ جلد بیستم فرهنگنامه را برعهده گرفتند." باز هم آفرین به ان جی او خانواده فرهنگی امین!
در پایان نمایش فیلم، محمدعلی نجفی، شهردار تهران گفت: "سابقه آشنایی من با توران میرهادی به قبل از انقلاب بر می گردد، چرا که در زمان تحصیل در رشته ریاضی دانشگاه صنعتی شریف با فرزند ایشان همکلاس بودم؛ در آن زمان ارتباط ما در حد فراتر از همکلاسی بود و هر دو عضو تیم فوتبال دانشکده بودیم و بعد ها هم که ایشان برای تحصیل به آمریکا آمدند باز هم در یک منطقه تحصیل می کردیم و با هم ارتباط داشتیم."
وی تاکید کرد: "در دوران قبل از انقلاب یکی دو بار خدمت ایشان رسیدم. بعد از انقلاب نیز به واسطه مسئولیت ها و به خصوص مسئولیت آموزش و پرورش، با تراوشات فکری، ایده ها و خدمات خانم میرهادی آشنایی داشتم. نجفی با اشاره به جلسه خود با توران میرهادی در زمان تصدی وزارت آموزش و پرورش، عنوان کرد: "ایشان ایده ها و پیشنهادهای نابی برای بهبود سیستم تعلیم و تربیت داشتند؛ البته در شرایط آن روز آموزش و پررش اجرای همه آن پیشنهادها و کاربست کلیه ایده ها میسر نبود."
هیچ معلمی حق نداشت دانشآموزی را از کلاس بیرون کند و حق تنبیه نیز نداشت یک وجه از شخصیت توران میرهادی که مستقیما به آموزش و پرورش ارتباط دارد تاسیس کودکستان فرهاد در سال 1334 و تاسیس دبستان فرهاد در کنار آن در سال 1336 است. در سال 1356 مدرسه راهنمایی هم به این مجموعه اضافه شد. مجتمعی با بیش از ۱۲۰۰ دانش آموز دختر و پسر که به صورت مختلط به تحصیل میپرداختند و دیدگاههای آموزشی توران میرهادی در آن تدوین و پیاده میشد. دیدگاههایی که یادگار او از دوران تحصیل در فرانسه بودند.مدرسه فرهاد مدرسه ای دانش آموز محور بود که در آن همه تصمیمات را دانش آموزان می گرفتند. در مدرسه فرهاد خبری از رقابت بین دانش آموزان بر سر نمره نبود. بچه ها به جای رقابت با هم همکاری می کردند. در آن دوره نه تنها خانم توران میرهادی و مدرسه متفاوت فرهاد تحمل می شدند بلکه خانم میرهادی و همفکران و دوستان او در تالیف کتاب های درسی هم مشارکت داشتند.
برخلاف نصور خانم میرهادی هیچ گونه وابستگی به رژیم نداشت. شوهرش از افسران حزب توده، در سال 32 اعدام شده بود و شوهر دومش خمارلو از دوستان و همفکران شوهر اولش بود.
خانم میرهادی در باره ساختار تصمیم گیری در مدرسه فرهاد می گوید : "شکل سازمانی مدرسه فرهاد با مدارس دیگر متفاوت بود. در همهجا شکل سازمانی مدارس به صورت هرمیست که مدیر مدرسه در رأس هرم قرار دارد و پس از آن ناظم، معلمها، اولیا و مربیان و در آخر نیز دانشآموزان قرار دارند. دراین هرم مدیر مدرسه درباره نوع اداره مدرسه و همچنین تدریس معلمها و برنامههای مدرسه تصمیمگیری میکند درحالی که در مدرسه فرهاد ما این هرم را وارونه کردیم. یعنی مدیر و رئیس مدرسه در پایین قرار داشت و این بچهها بودند که درباره اداره مدرسه تصمیمگیری میکردند. دانشآموزان هر مقطع تحصیلی سه نماینده برای هر ماه و دو نماینده برای یک سال انتخاب میکردند. نمایندههایی که برای یک سال انتخاب میشدند، وظیفه قانونگذاری داشتند و دیگر نمایندهها نیز وظیفه اداره مدرسه را برعهده داشتند." آموزش و پرورش آن زمان به این تجربه امکان بروز داده بود. خانم میرهادی از سال 34 که مدرسه فرهاد را تاسیس کرد به فعالیت فرهنگی دل بسته بود.
خانم میرهادی در ادامه می گوید : "نمایندههایی که برای یک ماه انتخاب میشدند در پایان ماه تغییر میکردند و به این ترتیب همه دانشآموزان در اداره مدرسه سهیم بودند. یکی از قوانینی که بچهها وضع کرده بودند؛ این بود که هیچ معلمی حق نداشت دانشآموزی را از کلاس بیرون کند و حق تنبیه نیز نداشت. نمره شرط و ملاک قبولی نبود و اگر دانشآموزی در یکی از درسها ضعیف بود وظیفه نمایندهها و دیگر دانشآموزان بود که ضعف او را برطرف کنند تا همگام با دیگر دانش آموزان در درس پیشرفت کند. این نمایندهها مشخص میکردند چه تکالیفی به بچهها داده شود تا باعث پیشرفت آنها شود. برنامههای گردش علمی با آنها بود و پس از این گردش همه دانشآموزان با کمک هم یک کتاب درباره این سفر مینوشتند. وجود کتابخانه فعال بهعنوان قلب مدرسه در روند آموزش نقش اساسی داشت. من تجربه تأسیس کتابخانه را در کتاب «دو گفتار در زمینه تأسیس کتابخانه در مدرسه» به چاپ رساندهام. مشارکت در مدرسه فرهاد حرف اول را میزد."
یک روز بچهها از خانم میرهادی می پرسند که چه کسی قوانین کشور را مینویسد. خانم میرهادی می گوید: "مجلس شورای ملی" آنها خواستندانگار نه انگار که اینها سالها (و آقای زرافشان حتی امروز) نماینده و مجری آموزش و پرورش سیاسی و ایدئولولوژیک بوده اند تا در یکی از جلسات مجلس حضور پیدا کنند. خانم میرهادی می گوید: "من هم با دبیرخانه مجلس شورای ملی هماهنگ کردم و یک روز نماینده دانشآموزان در جلسه شورای ملی حاضر شدند و جالب اینجا بود که ایرادات زیادی نیز به لوایح و تصمیمات آنها گرفتند که ما این اشکالات را به صورت مکتوب به دبیرخانه مجلس شورای ملی فرستادیم. تلاش ما این بود که به همه سؤالات دانشآموزان پاسخ بدهیم و ذهن کنجکاو آنها را به سوی خلاقیت هدایت کنیم." اجرای این برنامه ها در مقیاس آموزش و پرورش دولتی ایران تقریبا غیرممکن است و حتی ممکن است من و شما هم با آن مخالف باشیم اما دلیلی ندارد که آموزش و پرورش امکان تاسیس این نوع مدارس را برای علاقه مندان به آن با هزینه شخصی و غیر دولتی فراهم نکند. اصولا فلسفه تاسیس مدرسه غیر دولتی ایجاد مدارس متفاوت است نه جبران کسری بودجه آموزش و پرورش .
اگر این کارها را نکند ، ستایش او از توران میرهادی و فوروارد کردن متن های احساسی و تشویق معلمان به دیدن مستند توران خانم یک اقدام فرصت طلبانه تلقی خواهد شد توران میرهادی دربارهٔ سیستم آموزشی مدرسه میگوید: "بزرگترین خطری که امروز آموزش و پرورش کشور ما را تهدید میکند، عامل اسارتبار رقابت است که همهگیر شدهاست و با وجود این عامل، نمیتوانیم انسانهایی سازنده را به جامعه تقدیم کنیم. ویژگی اصلی مدرسه فرهاد رقابتی نبودن آن بود. در آن مدرسه رقابت، جایزه و رتبهبندی وجود نداشت و هر کسی با تواناییهای خودش سنجیده میشد و اگر شاگردان مدرسه فرهاد به درجات والا رسیدند به این دلیل بود که خودشان شدند. رقابت، مدارس ما را از کیفیت میاندازد ولی امروز تمام طرحهای آموزش و پرورش به طرحهای رقابتی بدل شدهاست. بیایید این رقابت را به همکاری، همیاری و مشارکت بدل کنیم تا فرزندان ما بتوانند به حداکثر تواناییهای خود برسند و احساس آرامش بکنند." هسته مرکزی تفکر خانم میرهادی در مورد مدرسه یکی بحث اداره مدرسه توسط دانش آموزان و دیگری حذف نمره و رقابت و جایزه از مدرسه بود. مدرسه فرهاد غیر دولتی بود بنابراین فقط والدینی که این سبک از تربیت و تعلیم را می پسندیدند بچه های خود را در مدرسه ثبت نام می کردند.
گزارشی از جلسه ملاقات محمدعلی نجفی وزیر وقت آموزش و پرورش با خانم توران میرهادی منتشر نشده است. اما آقای شهردار فعلی تهران و وزیر اسبق آموزش و پرورش بدون ذکر جزییات ایده ها و پیشنهادهای خانم میرهادی را ناب می داند و می گوید: "در شرایط آن روز آموزش و پررش اجرای همه آن پیشنهادها و کاربست کلیه ایده ها میسر بود." این حرف یعنی اینکه بخش عمده پیشنهادها و ایده ها اجرا شده اما امکان اجرای همه آن ایده ها نبوده است! خوب است آقای نجفی توضیح دهند که کدام یک از پیشنهادها و ایده های خانم توران میرهادی را اجرایی کردند؟ شورای انقلاب در سال 59 با صدور یک فرمان همه مدارس غیر دولتی از جمله مجتمع فرهاد را منحل کرد. تصور من این است که اگر خانم میرهادی در این جلسه خواسته ای مطرح کرده اجازه بازگشایی مدرسه غیردولتی فرهاد بوده است. ای کاش آقای نجفی در کنار صدور هزاران مجوز تاسیس مدرسه غیردولتی برای مدیران آموزش و پرورش و افراد معمولی اجازه می دادند مدرسه فرهاد در چهارچوب قانون و مقررات جمهوری اسلامی بازگشایی شود.حرفهای امروز نجفی نوشداروی بعد از مرگ سهراب و استفاده سیاسی از شهرت و محبوبیت خانم میرهادی است. همان بحثی که محمد بهشتی در قالب معرفه و نکره بیان کرد.
نجفی و میرهادی متعلق به دو نحله فکری در فرهنگ و آموزش بودند. نحله فکری نجفی که ادامه آن به زرافشان و بطحایی می رسد، مدرسه فرهاد را بست و دوستان و همفکران توران میرهادی را از مراکز فرهنگی مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بیرون انداخت. در طول این همه سال سعی کرد توران میرهادی ، شورای کتاب کودک و دایره المعارف " فرهنگنامه کودکان و نوجوانان " و کتابهایی که شورای کتاب کودک منتشر می کرد را نادیده بگیرد.
حالا نجفی و زرافشان در مراسم بزرگداشت توران میرهادی صاحب مجلس شده اند. نجفی از خاطراتش می گوید و زرافشان متن های احساسی درباره توران میرهادی را در تلگرام فوروارد می کند و معلمان را به دیدن مستند "توران خانم" فرا می خواند. علی زرافشان فوروارد کرده : "امشب فیلم توران خانم را دیدم او را بزرگ دیدم... بسیار بزرگ ...بسیار معلم ...بسیار ستودنی." انگار نه انگار که اینها سالها (و آقای زرافشان حتی امروز) نماینده و مجری آموزش و پرورش سیاسی و ایدئولولوژیک بوده اند و توران میرهادی میگوید: " بزرگترین دستاورد تحصیلی من، دستیابی به آموزشو پرورش آزاد از قید و بندهای سیاسی حکومتها است." انگار نه انگار که در 38 سال گذشته زرافشان ها و نجفی ها امثال توران میرهادی را حذف و طرد کرده اند.
حالا تصمیم بگیریم فقط به آینده نگاه کنیم. نجفی قولهایی خوبی می دهد و می گوید : "شهرداری تهران درباره استفاده از آثار خانم میرهادی و به خصوص فرهنگنامه کودکان و نوجوانان تلاش موثری در کتابخانه های وابسته به شهرداری و آموزش و پرورش انجام می دهد. "
و اضافه می کند : اگر لازم باشد شهرداری تهران برای تکمیل پروژه فرهنگ نامه کودک و نوجوان و به اتمام این پروژه بزرگ نیز حتما کمک خواهد کرد." اینها مثبت است و باید پیگیری شود. اما علی زرافشان معاون وزیر آموزش و پرورش هیچ قولی نمی دهد. او می خواهد به قول محمد بهشتی در آغاز مراسم " به معرفه ها مضاف الیه شود." عیبی ندارد. بشود . چگونه ؟ زرافشان می تواند در شورای معاونان مطرح کند که "سه گانه مدرسه فرهاد" برای کتابخانه همه مدارس خریداری شود. می تواند پیشنهاد کند که با کسب مجوز تهیه کنندگان ، مستند "توران خانم" برای معلمان به صورت رایگان اکران شود. می تواند پیشنهاد کند که دایره المعارف 19 جلدی شورای کتاب کودک که مجموعه ای از اطلاعات ارزشمندو حاصل 40 سال تلاش خانم میرهادی و صدها نفر دیگر است برای کتابخانه مدارس خریداری شود. اگر این کارها را نکند ، ستایش او از توران میرهادی و فوروارد کردن متن های احساسی و تشویق معلمان به دیدن مستند توران خانم یک اقدام فرصت طلبانه تلقی خواهد شد.
نظرات بینندگان
به نوشته مرحوم شکسپیر از زبان هاملت:
"بودن یا نبودن، مساله این است".
تفاوت وخلاقیت محصول محیطی بازتوام با آزادی عمل واختیار وانتخاب است .
ایا ما درچنین محیط و وضعیتی قرار داریم؟