1. ما معلمان ایران مقصریم، چون مسئولی برای حکومت تربیت کرده ایم که وقتی معلم از اختلاف حقوقش نسبت به سایر کارمندان دولت گلایه داشته باشد، می گوید "معلمان زیادند"
این سخن نشان آن است که او نفهمیده کشور 80 میلیون نفری، بر اساس استانداردهای جهانی چند نفر معلم نیاز دارد.
2. ما معلمان ایران مقصریم، چون مدیرانی را تربیت کرده ایم که نمی توانند در فضای آرام، به سوالات دانش آموزان در حوزه های مختلف جواب دهند، این نشان از آن دارد که این مدیر خود را دارای ژن برتر نسبت به مردم می داند.
3 . ما معلمان ایران مقصریم، چون مسئولی برای حکومت تربیت کرده ایم که وقتی معلم از بی عدالتی در پرداخت ها اعتراض دارد، می گوید "سازمان های دیگر درآمد دارند"
این سخن نشان آن است که او نفهمیده که شرکت های نفت و برق و مخابرات و بیمه و بانک ارث پدر کارمندان این موسسات نیستند و ما معلمان فرزندان ناتنی و یا فرزند خواندگان این کشور نیستیم .
4. ما معلمان ایران مقصریم، چون پلیسی را برای کشور تربیت کرده ایم که مردم با دیدن او، به جای آرامش احساس ناامنی می کنند.
5. ما معلمان ایران مقصریم، چون قاضی ای را تربیت کرده ایم که دادگری خود را در گرو حقوق بالا می داند و معلمی را که ندای عدالت خواهی دارد، به بند می کشد.
6. ما معلمان ایران مقصریم، چون نتوانستیم به دانش آموزان بیاموزیم که خوشبختی و آسایش فردای ایران، در گرو سرمایه گذاری در آموزش است.
7. ما معلمان ایران مقصریم،چون پزشکی را تربیت کرده ایم که در یک معاینه 2 دقیقه ای 50 هزار تومان از یک بیمار می گیرد، اما همان پزشک به 30 هزار تومان حق التدریس یک معلم با مدرک دکتری تخصصی در یک ساعت و نیم کار آموزشی، اعتراض دارد.
8. ما معلمان ایران مقصریم، چون نسلی از مدیران را تربیت کرده ایم که در هیچ کاری اخلاق را رعایت نمی کند و به سادگی دروغ می گوید، تهمت می زند، برای حفظ میز مدیریتش از انجام هیچ کاری احساس شرم نمی کند حتی فروختن نزدیکترین دوستانش.
این نشان از قربانی شدن اخلاق در فرآیند آموزش است، آموزشی که می بایست زیرساخت های توسعه کشور را فراهم می کرد.
9. و ما معلمان ایران مقصریم، چون نتوانستیم مردم را قانع کنیم که شادابی و یا افسردگی یک معلم، رابطه مستقیم با شادابی و افسردگی دانش آموزان در آینده دارد و آینده فرزندان ایران به برخوردهای معلمین بستگی دارد.
10. ما معلمان ایران مقصریم، چون بابت این همه اشتباه، هرگز از مردم پوزش نخواستیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
شما تک سبب بین بوده و فقط مچ معلم را گرفته اید یا تنها او را مجرم معرفی کردیده اید.
پس تأثیر مفاهیم و محتوی بسته و مرده کتب درسی چیست؟
پس تأثیر فرهنگ عمومی و رسمی چیست؟
پس تأثیر پا در هوایی نظام آموزشی با طرحهای ضربتی هر مسئول چیست؟
پس تأثیر یتیم بودن معلمان در جامعه 80 میلیونی چیست؟
پس تأثیر فریادرس نداشتن معلمین برای درمان دردهای بیشمار چیست؟
و..........
ما معلمین تابعی از سیاستهای نظام سیاسی هستیم که بحث های آزاد و خارج از کتابمان توسط همین الف دانش آموزان گزارش می خورد. چقدر آدمی باید ریسک کند؟
جناب ، ما خیلی بیشتر از حد کتاب و کلاس ،آموزش مفاهیم انسانی و زندگی داده ایم لذا وجدانمان آسوده است.
در سطوح بالا نرسیده اند با اقشار جامعه هم
دردند، در آستانه انتخاب شدن تصور می کنند
که مسئولیت یعنی توانستن و الوان الوان قول
و شعار انتخاباتی می دهند، و بعد انتخاب شدن
مجموع واقعیت ها دست و پای آنها را می بندد
یا ابهت مقام و میز ، آنان را به بیماری فراموشی
مبتلا می سازد، لذا آنها حاصل تربیت من یا
شمای معلم نیست، ساختار سیاسی - اجتماعی
و فرهنگی جامعه ظرفیت و قابلیت این چنینی دارد.
درودتان بود.
اوضاع همه مابه نوعی مثل هم است.
به قول شاعر«من دردمشترکم،مرافریادکن»
تبدیل شدی به یه ایرانی
اما او نمی آید که از آسمان مرغ بنی اسرائیلی نازل شود.
او می آید و چون حسین بن علی(ع) هل من ناصر می طلبد.
آنان که جان خود را پیشاپیش در تقدیم به مولایشان نسبت به هر چیز حتی اهل و اولادشان و آرزوهایشان مقدم در تقدیم به مولایشان کرده اند فرج مولایشان را به حقیقت طلبیده اند. طلبیدنی چون تشنه دارای معرفت و نه تشنه تضییع کننده؛ دارای این اخلاص و معرفت که آیا توفیقی عظیم تر و با شکوه تر از شهادت در رکاب آن حضرت وجود دارد؟! کسانی که دنیا و بهشت را برای نعماتش نمی طلبند ولی خداوند بی حساب بخشش خود را بر آنها جبر خواهد کرد.