هم چنان وسط آوار زلزله مانده ایم و حسرت کشف یک مقصر به دل مان مانده است، حتی پیش تر از پلاسکو ما در به درِ یک معذرت خواهی هستیم پوزشی بابت کم کاری هایی که آسیب رسانده است.شبیه شخصیت جویندگان طلا چارلی چاپلین که دوستش را از فرط گرسنگی شبیه مرغ می دید ما در و دیوار را شبیه مدیران جنوب شرق آسیا می دیدیم که تا کمر برای مردم خم شده بودند که بخشیده شوند.
هر کس را می دیدی می گفت مسکن مهر و فاز دوم بیمارستان و...بیشترین آسیب ها را دیده اند و ما پذیرفتیم که طراح و پیمانکار و بنا و کارگر این پروژه ها بیایند و سهم شان از شیون زنان کُرد در سوگ سرود عزیزانشان بگویند و دریغا از یک سر خم شده.
ما ماندیم که دست جمعی استعفایی یا پوزشی اتفاق بیفتد و نیفتاد و ما شدیم توپ وسط زمین! این پاس می داد به پیمانکار و او پاس می داد به مصالح و... نفهمیدیم واژه مرز چه دارد که آن طرف اندک شمار زخم بر دل شان ماند و این سو بیشمار.
ما پا در هوای این بلبشوی پیدا کردن مقصر بودیم که داغ پلاسکو و قطار سمنان و اتوبوس سربازان و اردوی فرهیختگان جنوب و معدن یورت و ...خنک شود که کسی زد روی شانه ی ما و گفت بخش عمده ای از مصالح اربیل و سلیمانیه در زمان دولت نهم به بعد از این طرف مرز تولید و ارسال شده است و کسی ککش نگزید که برای دل خوشی هم که شده می شود معذرت خواست و به بازماندگان سر سلامتی داد.
داشتیم بی خیال معذرت خواهی در زلزله کرمانشاه می شدیم که تصویر معاون اول رییس جمهور با کفش توی چادر یک زلزله زده دلمان را مهیای انفجار کرد و می خواستیم سرنخ را بگیریم و بکشیم و چشم ببندیم بر حاضر جوابی مناظره های انتخاباتی اش که بیانیه داد و معذرت خواهی کرد و در صفحه اینستاگرامش نوشت که در راه بازگشت به وزیر بهداشت دستور پی گیری داده ام و فرماندار را موظف کردم برای دل جویی برو و این آب خنکی بود توی تب دویست درجه پلاسکو و...که هنوز سرد نشده است.
ملتی که دم در ورودی هر ساختمان نیم ساعت تعارف می کنند که کی اول رد شود، چرا تمام کارهایش را با پرخاشگری و داد کشیدن پیش می برد؟ چرا وقت گیر کردن کارمان معذرت خواهی بلد نیستیم؟
عذر خواستن اسلحه ی پس گردن ایرانی هاست و چه بسا یک پوزش چهار حرفی می تواند از مرگی چهارحرفی براثر نزاع جلوگیری کند و همه ما هر روز اخبار این نوع قتل ها را با آب و تاب برای هم تعریف می کنیم.
چرا نظام آموزشی و تربیتی ما همیشه می گویند: ادب آداب دارد اما هیچ گاه نمی گویند آدابش کدام است؟
هدف از صبح تا ظهر نگه داشتن کودکان پشت صندلی ها خشک و چوبی یادگرفتن واریانس و انتگرالی نیست که همه عمر به کارش نمی آید بلکه مهیا کردن او برای ورود به جامعه ایست که آسیب پذیر بودن را دفع می کند.
پوزش و عذر خواهی تعارف نیست که مثل نقل و نبات خرج می کنیم. پوزش سوهانی است برای حذف تاول های استبدادهای کوچک فردی که بزرگ نشود، که سرایت نکند و متاسفانه خود بزرگ بینی ها باعث شده در قبال اشتباهات خود متکبرانه بایستیم که انگار اتفاقی نیفتاده است. و یادمان نرفته است شهردار وقت هنگامی که برای توضیح حادثه پلاسکو به مجلس رفت در مقابل خواست اکثریت نمایندگان معذرت خواهی نکرد حتی وزیر دولت نهم که مدرک تحصیلی اش جعلی از آب درآمد پیش از استیضاح حاضر به عذرخواهی و استعفا نشد و ما پر شده ایم از تاریخ های این چنینی و دریغ از آموختن برای اجتماعی بهتر.
پوزش هم آداب دارد و دل جویی از کسی که از رفتار ما آسیب دیده است یک پیش قدم محسوب می شود. این که چگونه تیرک زیر نهال بگذاری تا بعد از لگد نیفتد می شود روش اصلی پس از معذرت خواهی است.
ما صبح تا شب در حال معذرت خواهی های بی دلیل هستیم که هدف مان خوب جلوه دادن و مبادی آداب بودن است. به دلیل کارکرد غیر واقعی و بی جایش باعث شده تأثیر اصلی اش را از دست بدهد.
ما به جای واژه لطفا از واژه ببخشید استفاده می کنیم در حالی که مفهوم بخشش که گذشتن از سهم شخصی معنی می دهد با بخشیدن که عطا کردن از بالا به پایین دست است متفاوت می باشد.
وقتی می خواهیم بگویم لطفا آن لیوان را بده از لحن معذرت خواهی بهره می بریم و می گوییم ببخشید لیوان را بدهید.
لازم است دوباره فیلم را عقب برگردانیم و زیر نویس فیلم رفتارمان را اصلاح کنیم و به خودمان و فرزندان مان بیاموزیم تعارف و پوزش دو معقوله جداست.مدیران ما هم باید بیاموزند که پوزش فهمیدن میزان انحراف از جاده اصلی است نه کوچک شمردن خود.
جامعه ما تشنه ی پوزش مدیران از مردم است چرا که فهمیده اند کجاها دارند به روان اجتماعی آسیب می زنند. می ماند اعتراف مدیران به این که ما هم می دانیم و سعی می کنیم با تکیه گاه درخت را صاف نگه داریم تا تنومند شود تا دیرک سقف خانه ای شود.
عصر ایران
نظرات بینندگان
دست مریزاد. عالی بود. باید جزو فرهنگ عمومی گردد. باید از مهدکودک ها اموزس را آغاز کرد. یک نسل تربیت شود جای امیدواری هست. از مقامات فعلی انتظاری
نیست. چون ما ایرانی ها(برخی)شدیدا مغرور و کبر، تربیت شده ایم. با تشکر مجدد
امید که صرفا عذرخواهی نمی کنند و یاد می گیرند که اشتباه نکنند یا دلیل عذرخواهی
کردنشان را نیز بفهمند. مهم یاد دادن. مسیر درست است و گرنه به قول نویسنده
خیلی ها عادت به خطا و عذرخواهی دارند. علاوه بر شهامت و جسارت عذرخواهی باید
یاد بگیریم که اشتباهات خودرا به حداقل برسانیم. خصوصا دانش آموزان. با تشکر
موفق و موید باشید.