در زمان جنگ سرباز خط مقدم تمام امیدش به عقبه خود و نیروهای پشتیبانیکننده است و نیروهای پشتیبانی از چند جنبه میبایست نیروهای پیشتاز را پشتیبانی کنند . رساندن مهمات، حفاظت اطلاعاتی، بررسی منطقه درگیری، استراتژی و تاکتیک عملیاتی، ... اگر نیروهای پشتیبانی به هر دلیلی خیلی ضعیف عمل کند نیروهای خط مقدم کشته میشوند یا اسیر میشوند و اگر ضعیف عمل کنند نیروهای خط مقدم عقبنشینی میکنند تا خسارت انسانی کاهش یابد و در زمان بهتری بتوانند منطقه ازدسترفته را پس بگیرند.
تدوین برنامه و راهکار برای ارتقاء شأن و منزلت معلمین میتواند جایگاه ازدسترفته را برگرداند و از جذب نیروهای رانده و مانده از استخدام سایر دستگاهها جلوگیری شود و علاقهمندان به شغل معلمی باانگیزه و سطح علمی بالا را نیز جذب کند با این مثال ساده به بررسی معضل هتک حرمت به معلمین در مدرسه خط مقدم آموزش و پرورش میپردازم .
صف و ستاد در آموزش و پرورش دقیقاً در مثال فوق مصداق پیدا میکند. یک دهه اخیر شاید از معدود سالهایی باشد که شاهد بیحرمتی به معلمین و مدیران توسط اولیا و دانشآموزان هستیم و این وضعیت بحران شدیدی را در ذهن معلمین و مدیران مدارس ایجاد کرده و به نظر میرسد با این روند در آینده با معضلات عدیدهای پیرامون این موضوع گریبان گیر آموزش و پرورش شود و رغبت معلمین و جذب نیروهای علاقهمند در آموزش و پرورش را دچار تردید نماید و نیروهای ضعیف و از سر ناچاری و درمانده از استخدام را روانه این دستگاه نماید و زیرساخت پیشرفت و سازندگی که همان نیروی انسانی است نیز دچار تزلزل شود ؛ لذا به نظر میرسد آسیبشناسی علت هتک حرمت به معلمین و کادر دفتری ضروری به نظر میرسد.
شأن و منزلت معلمین در دهه اخیر بهشدت به نسبت سالهای گذشته کاهش یافته است و دیگر شغل معلمی آن جایگاهی که قبل داشته ندارد و نگاه عمومی به معلم نیز دچارِ حفرههایی شده است که سیستم آموزشی را نیز به همراه خود به قعر این حفره خواهد برد.
چرا این اتفاقات افتاده؟ و علل آن به کجا برمیگردد؟ نیاز به واکاوی جدی و ارائه راهحل بکر دارد.
آنچه پیرامون هتک حرمت به معلمین مسلماً میتوان گفت؛ ضعف عقبه و ستادی نیروهای آموزش و پرورش و ضعف اجرایی قوانین موجود توسط نیروهای اداری است .
این روزها در هر ادارهای که وارد میشوی در پشت سر هر کارمندی پوستری نصب شده که در خصوص توهین عادی به کارمند دولت مطابق ماده ۶۰۸ و ماده ۶۰۹، ماده حمایتی از کارمندان دولت است، به طوریکه هرکسی به کارمندان دولتی توهین کند، علاوه بر جزای نقدی و شلاق به مجازات حبس نیز محکوم میشود؛ اما من تا الآن جایی نشنیدهام و نخواندهام که کسانی که به معلمین هتک حرمت کردهاند مجازات شوند و نیروهای بازرسی و حقوقی با کدخدا منشی و با توجه به رودربایستی بین همکاران، رضایت معلمین را جلب میکنند !
چرا تنبیه دانشآموزان (که تقبیح میشود) رسانهای میشود و معلم توسط بازرسی و ارزیابی عملکرد و هیئت بدوی توبیخ و گاهی منجر به اخراج همکار میشود و کسی هم از معلم حمایت خاصی نمیکند؟ اما عکس موضوع صادق نیست و برخورد با عاملین هتک حرمت به معلمین رسانهای نمیشود و با این موضوع بدون اغماض و بهشدت برخورد نمیشود ...
نوع نگاه مسئولین به آموزش و پرورش اولین آسیبی است که معلم کلاس ضربه آن را میخورد .
مسئولین در حرف قشنگ می گویند اما در عمل زشت رفتار میکنند زمانی که در بوق و کرنا میکنند که به معلم 50 میلیون وام میدهند که آنهم در عمل با هزار اما و اگر مواجه میشود ، مسلم است که ولی دانشآموز ماشین 150 میلیونی خود را به رخ معلم بکشد و نوع نگاهش به معلم متفاوت باشد چه لزومی دارد این موارد رسانهای شود؟
مگر هزاران بخشنامه صادر نمیشود؟ این را هم با بخشنامه ابلاغ کنید. مگر کانال ندارید؟ مگر نشریه ندارید؟ مگر سایت ندارید؟ مگر اینکه هدف صرفاً برای رسانهای کردن شخص است؛ که معلم کلاس باید عواقب منفی خودنمایی مسئول ارشد را بپردازد.
پرداخت معوقات معلمان که بعد از یک سال یا دو سال پرداخت میشود که حق آنان بوده و بهروز پرداختنشده با چه منطقی رسانهای میشود؟ اگر پرداخت شود مگر بازهم مطالبه میکنند که همگانی میشود؟ مگر پرداخت معوقه سایر سازمانها رسانهای میشود؟ مگر جز این است که در انظار عمومی و افکار عمومی بازتاب منفی در مورد شأن و منزلت معلمین دارد؟ وضعیت معیشتی معلمین با نگاه مادی گرایانه جامعه امروزی منافات دارد و قسمتی از این نوع نگاه به بیسلیقگی و بیتدبیری مسئولین در آموزشوپرورش و خارج از سیستم است که حتی افکار دانشآموزان را نیز در مورد معلم، حقوق و وضعیت معیشتی بهواسطه رسانه و بحث پیرامون موضوع در خانواده منفی کرده است.
بنابراین تدوین برنامه و راهکار برای ارتقاء شأن و منزلت معلمین میتواند جایگاه ازدسترفته را برگرداند و از جذب نیروهای رانده و مانده از استخدام سایر دستگاهها جلوگیری شود و علاقهمندان به شغل معلمی باانگیزه و سطح علمی بالا را نیز جذب کند و از سوی دیگر رفتار و گفتار مسئولان ارشد و تدقیق در روابط عمومی و رسانهای از آسیبهای ناشی از همگانی شدن بعضی مسائل مبتلابه جلوگیری نماید و همچنین برخورد جدی و قاطع مسئولین حقوقی ادارات و عدم اغماض در هتک حرمت و توهین به معلمین و کادر اداری مدرسه میتواند از اعمال مجرمانه محدود اما تأسفبار و ویرانگر جلوگیری نماید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چون علی(ع) نهی کرده بود
فقط نباید پسرش را پای منبر عمر می فرستاد!
چون اولاً از نظر جانب حاجی بابایی نخبه اند. (البته به معلم ها گفته بود)
و ثانیاً گزینش شده اند و همیشه گزینش کنندگان از گزینش شوندگان گزینش شده ترند.
و ثالثاً طبق قوانین به مصاحبه معرفی شده اند و قانون نویسان علمای اصلحند.
و رابعاً شرمنده ؛ اگر چند ثانیه بیشتر بنویسم می ترسم 40 سال و چند ثانیه بشوم و بابت چند ثانیه از فردی ارزشمند به فردی بی ارزش تبدیل شوم!
ایراداتی وارد است
اشارات خوبی هم دارد
از ذکر مطالبی هم محروم است
دوماً قلم معلم اگر قلم باشد در جامعه نقش دارد.
سوماً با ارزشترین کارکنان معلم ها هستند و میزان حقوق دلیلی بر آن نیست. مگر پیامبر مکرم اسلام(ص) نفرمودند"ساقی قوم پایان قوم می نوشد". چه سقایتی بهتر از سقایت علمی! و ساقی قوم بهتر است مسئول باشد نه رباینده بیت المال! مدیر اسلامی ....
چهارم: مبحث دندان معارفی بالا دارد. دربارۀ دندان اویس قرنی و کربلایی محمد کاظم کریمی ساروقی و آیت الله مرعشی نجفی تحقیق کن! اصلاً رموز و رازی را حس نخواهی کرد که کشفش کنی!
چه کسی احترام معلم را دارد که حالا از اولیا دانش آموز انتظار داشتهوباشیم.
مدیر و معاون مدرسه وقتی به معلم احترام نمیگذارند
و علم نسبی او قطعاً نمرات او نیست.
و علم نسبی او قطعاً سابقۀ او نیست.
و علم نسبی او قطعاً فارغ التحصیل شدن از دانشگاه فرهنگیان نیست.
و علم نسبی او قطعاً رفتن به تربیت معلم نیست.
و علم نسبی او قطعاً قرار گفتن در لیست نخبگان با معیارهای ناقص و گاهاً معیوب نیست.
و نبود علم نسبی او قطعاً، بود و نبود ثبت و پیگیری و ارزش گذاری خلاقیت های او نیست.
و علم نسبی او قطعاً ثبت اختراع نیست.
و علم نسبی او قطعاً ارائۀ مقاله یا پایان نامه نیست.
و نبود علم نسبی او قطعاً دانشی که عمداً پنهان کرده است نیست.
بلکه علم نسبی او ترکیبی غیر خطی از تمامی موارد بالاست.
خوب معلوم است نسبت به هر چه که برایش پول پرداخت کنی احساس مالکیت میکنی ،به بیانی دیگر :اولیا ودانش آموزان هردو مدعی و طلبکارند چون در بسیاری جهات از مکان و نحوه هزینه کرد این وجوه یاا بی اطلاعند یا ناراضی .
دیگر حتی دلسوزیهای همکاران هم با پوششی از مادیات تصنعی به نظر می آید پدر فراگیر با کوچکترین عتاب از طرف مدیر سریع اقدام به تعویض مدرسه میکند چون خوب میداند که: دو کوچه بالاتر باز هم مدرسه ای با مدیری مستاصل وجود دارد که میز ونیمکت وگچ وتخته ندارد !!!!
بنابر این با یک معامله پایاپای مشکل هر دو حل خواهد شد...،
چند کودک 12 ساله بی سواد دیدم.
در سازمانی که در تولید طرحهای بی بازده و گزارش ساز گوی سبقت را از همه ارگانها ربوده ،چطور دستورالعمل کارامد و مشخصی در این مورد ابلاغ نمی شود
شاید هم هدف در گیری فیزیکی معلم و دانش اموز و تخریب بیشتر شان و مقام معلم است
مگر دانایان تصمیم نمی گیرند که طرح ها بی بازده است. آخی نگو جذب نیرو عالی بوده، علوّ است و متعالی خواهد بود. اصلاً چرا تولید؟ مگر نقصی یا نقضی بوده است؟
و ....
شاید بابت عرضه و تقاضای شایسته است.
و شاید ...
ما نفهمیدیم شما مقاله نوشته بودید یا
جناب آقای کرامت رنجبر!!!!!!!!
جسارت کردید یا ...رویی .......
خوشگل پرسیدی مسلماً جناب آقای کرامت رنجبر!!
جسارت نکردم، پر رویی هم نکردم. چون همزمان چند صفحه وب رو باز کردده بودم سوء تفاهمی برام پیش آمد همین
با سلام و احترام،
عجب سوء تفاهم موثری ، باعث و بانی آن شما را بر این صفحه مسلط کرده است. یک پوزش از آقای رنجبر بجا نیست ؟
اشتباهی پیش آمد. بله بنده داشتم وبلاگی را مطالعه می کردم حالا باید تمام داستان را از سیر تا پیاز بنویسم؟؟!!
من فردی دیگر را لحظه ای اشتباه گرفتم!! به در هم نگفتم که دیوار بشنود، حالا چرا به دیوار بر بخورد، شما وکیل هستید؟!
چندین مدل دانشجوی دکتری داریم به عنوان مثال یکی آنکه به خود دکتر می گوید؛ یکی آنکه دیگران به او می گویند و او سکوت می کند؛ یکی آنکه پس از مدتی سکوت اعتراف می کند که کارشناس ارشد است و مردم را منع می کند که به او دکتر بگویند و یکی آنکه پس از اعتراف پشیمان از منع مردم می شود چون می بیند مردم سخن نیکوی او را از یک دکتر بهتر از کارشناس ارشد می شنوند پس اجازه می دهد مردم با باور خودشان او را خطاب کنند. خلاصه می کنم الاعمال بانیات نه به ظواهر. گویند امامان معصوم در مواقعی شیک پوش و در مواقعی کهنه پوش بودند اما همیشه تمیز پوش بودند.
در هر صورت نوشته های آقای رنجبر چالش بسیار مفیدی است که به دلایلی نظر ندادم و فقط پاسخ هایی برای نظرات دادم.
هدف همه اصلاح رفتار است . برخورد آرا
موجب رشد فرهنگ می شود. این خود
ما هستیم که دوست داریم هر نویسنده
یا فرد بنامی را فوری با عنوان دکتر مهندس
خطاب کنیم.
در ماحرای انتخابات دقت کنید همه یا دکتر
می شوند یا مهندس. تا حال دیده اید برای
عنوان کسی بنویسند معلم فرهیخته
............از ماست که بر ماست. خود
کرده را تدبیر نیست. یاد بگیریم که با خود
حقیقی افراد سر و کار داشته باشیم نه
پس و پیش عنوان آنها.
آنقدر غافل از احوال دل خویشیم که
فرزند و داماد و پدر شوهر و پدر زن و...
یعنی خویشاوندان خود را نیز با چنین
عناوینی خطاب می کنیم. ما مریضیم.
هدف اصلاح رفتار است .
حال منظور جناب !!!!! چیست خود دانند.
موفق و مؤید باشید.
۲۴ سال پیش وقتی برای تربيت معلم قبول شدم دبیران مدرسه به من گفتند حیف است که شما وارد آموزش و پرورش شوید سال اولتان است صبر کنید سال دیگر مجددا کنکور دهید.
ضعف آموزش و پرورش یعنی پیروزی دشمنان مملکت یعنی عقب ماندگی و در جا زدن و در آخر باید گفت بیچاره معلم جماعت که همیشه وسیله توجیهات کم کاری هاست