یک هفته ایست که از زلزله ویرانگر کرمانشاه و سلیمانیه عراق می گذرد.
در این اثنا اتفاقات و پس لرزه های پسازلزله بسیار پیچیده و بعضاً حواشی و ابعادش بزرگتر از خود زلزله می باشد.
ضمن تسلیت مجدد به هموطنان آسیب دیده، مروری بر حواشی پسا زلزله خواهیم داشت.
با توجه به اینکه ایران عزیزمان آبستن حوادث طبیعی و بلایای غیرطبیعی است ضرورت این #بازخوانی مدیریت بحران بیش از پیش احساس می شود.
کانون زلزله و آمار دو سوی مرز:
در بدو حادثه میگفتند که کانونزلزله اقلیم کردستان می باشد، ولی با گذشت چند روز هیچ خبری از سوی صدا و سیمای کشورمان در خصوص آمار تلفات در عراق منتشر نشد، ولی بر اساس اخبار خارجی ظاهراً آمار کشته های عراقی ها تک رقمی و تعداد زخمی ها نیز سه رقمی است!
این در حالیست که در ایران آمار جان باختگان از چهارصد و خورده ای تا هزار نفر قید می شود و بالای هفت هزار نفر نیز فعلا آمار مجروحین ذکر شده است.
با توجه به کانون خارجی زلزله، مسئله تفاوت فاحش در تعداد جان باختگان و مصدومین کمی غیرعادی به نظر می رسد.
یک دلیلش اگر مسکن بساز بنداز مهر باشد، قطعاً دلایل دیگری نیز دارد که نیازمند کاوش پژوهشگران و کنکاش اهالی رسانه و خبر می باشد.
دلایل زلزله:
در خصوص دلایل وقوع زلزله در کرمانشاه نظرات ضد و نقیضی مطرح می شود.
از بحث آزمایشات هسته ای روسیه در اقلیم کردستان گرفته تا بحث تأثیر بی حجابی و بدحجابی در وقوع زلزله!
از قهر خدا به خاطر خودمختاری اقلیم کردستان عراق (و احتمال خروجش از امت واحده اسلامی) گرفته تا وجود گسل های زلزله خیز در منطقه و فعل و انفعالات رشته کوههای زاگرس و ...
به هر حال دلایل وقوع زلزله هر کدام هم که باشد آنچه مهم است مدیریت بحران و نهایتاً به حداقل رساندن تلفات جانی و مالی می باشد.
متولی اصلی مدیریت بحران:
اصولاً ما مدیریت شهری متمرکز و درستی نداریم ؛ مثلاً تصور کنید که در مدیریت شهری زنجان چه اتفاقات متقاطع، متنافر و بعضاً موازی کاری ها که صورت نمی گیرد. عدم هماهنگی شرکتهای گاز، آب، برق، مخابرات، آب و فاضلاب، پلیس راهنمایی و رانندگی و ... و عدم تمرکز آنها در زیرمجموعه شهرداری، عملاً خود به یک نوع بی نظمی کامل دامن میزند.
مشابه چنین بلبشوی را می توان در دست اندرکاران امداد به زلزله زدگان و سایر بلایای طبیعی و غیرطبیعی مشاهده کرد.
به راستی متولی اصلی امداد و نجات در زلزله کرمانشاه کدام ارگان و سازمان است؟
فرهنگ پس از بحران مردم ما نیز کاملاً متفاوت از دنیاست هلال احمر، بهزیستی، کمیته امداد، نیروهای نظامی و انتظامی، نیروهای مردمی بسیج، انتقال خون، پدافند غیر عامل و ... هرکدام متناسب با حوزه نفوذ و دایره عمل خود مدعی امداد و نجاتند و البته در صحنه عمل مدیریت منسجم و واحدی بر روی این همه مدعی متنوع وجود ندارد و در حیطه اقدام، تداخلِ مسئولیت و موازی کاری پیش می آید و هر یک از این ها می تواند به مثابه ترمزی برای دیگری عمل کند.
همچنین تولید و تکثیر شایعات و در نتیجه سرگردان و هاج و واج ماندن برخی از مردم کوچه و بازار نیز یکی از آسیبهای جدی روزهای بحران می باشد.
به دلیل رواج بازار شایعات ممکن است به خاطر اطلاع رسانی نیم بند، اقلام اهدایی مردم متناسب با نیازهای آسیب دیدگان نبوده و بخشی از کمکها عملاً جزو مایحتاج اولویت دارشان نباشد .
توزیع عادلانه کمکهای ارسالی مستلزم تصویب سریع لایحه مدیریت جامع شهری و سازمان مدیریت بحران از سوی مجلس است.عدم توجه به هنگام به مناطق دور افتاده و توزیع نامناسب هدایا نیز از معضلات مبتلا به این روزها است.
سیاسی شدن پدیده های اجتماعی نیز داستانی....
روح فرد گرای ایرانی:
فرهنگ پس از بحران مردم ما نیز کاملاً متفاوت از دنیاست. ما عملاً به همدیگر و به نهادهای مربوطه اعتماد کامل نداریم (شاید یکی از دلایل این بی اعتمادی مشاهده فروش اقلام اهدایی مردمی در بازارهای سیاه روزهای پس از زلزله باشد) و اصولاً روحیه کار گروهی ما زیر رادیکال بوده و دوست داریم انفرادی و ایزوله عمل کنیم و یا حس کنجکاوی و فضولی مان گل می کند!
جاده های منتهی به کرمانشاه مملو از اتومبیل های شخصی است که یا برای کمکهای انسان دوستانه انفرادی، یا برای گرفتن عکس های سلفی و یا برای گذران تعطیلات پایان هفته (هم فال و هم تماشا) و ... با تولید ترافیک غیرضرور راه امدادگران واقعی را بسته اند و به جای تردد متخصصین عملا شاهد راه بندان مردم عادی و کنجکاو هستیم.
همچنین بعضاً احساس می شود که دولت با تحریک احساسات انسان دوستانه ایرانی ها برخی از وطایف اصلی خود نسبت به آسیب دیدگان را سهواً به گردن مردم می اندازد و تبعیض مثبتی به نفع هم پیمانان سیاسی خارجی قائل می شود و بعضاً به بهانه های مختلف سد راه کمکهای انسان دوستانه بین المللی می شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان