بسمه تعالی
پس از تصویب کلیات طرح استخدامی معلمین حق التدریس و آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی شوربختانه جمعی از متولیان ارشد اعم از متصدیان وزارت آموزش و پرورش،شورای عالی آموزش و پرورش،دانشگاه فرهنگیان و سازمان امور اداری و استخدامی مبادرت به مخالفت صریح و ضمنی خود با طرح مزبور ودر راستای آن از طریق لابیگری ..... درصدد تحریک وتحریش افکارعمومی و جامعه فرهنگیان با براهینی تصنّعی همسو گشتند ، تا در نهایت با کامیابی مورخ 24 / 8 / 96 با نفوذ و تأثیرگذاری بر عقاید و نظرات نمایندگان کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی با مستمسک های مغایر با سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و برنامه پنجساله ششم توسعه و...حرف خود را به کرسی نشانده و جذب مشمولین طرح را بر خلاف ماده ۱۷مکرر مصوب 29 / 1 / 96 قانون مذکور به شرکت و قبولی در آزمون استخدامی منوط کردند،آزمونی که قاطبه ی ما واقفیم به معنای اخراج و طرد محترمانه بوده و متأثر از رابطه است نه ضابطه،تا بلکه به میمنت وجود آن نمدی برای کلاه خود دوخته و زمینه ورود برخی دردانه ها را فراهم سازند ؛ لذا در ابتدا برخی واگویه ها و عرائضم را به رئیس مرکز برنامه ریزی،منابع انسانی و فناوری اطلاعات وزارت آموزش و پرورش اختصاص می دهم.
جناب آقای اسفندیار چهاربند
جای سوال است که چرا باید زمانی که مشمولین طرح با حقوق 6۰۰ هزارتومان در ماه بدون دریافت کمترین مزایای شغلی و با تأخیر شش ماهه و یا بیشتر در پرداخت حق الزحمه خود مواجه اند،کوچکترین لطمه ای متوجه کیفیت آموزش نشده ولی به محض آنکه صحبتی از جذب آنها مطرح شود به کیفیت آموزش خدشه و مورث استحاله جامعه معلمی می گردد.به زعم ما این اظهارات ناموقر تنها مغلطه و فرافکنی در جهت بیگاری و استثمار مشمولین به ادامه همکاری بوده و حضرات عظمی با ترفند تجمیع کلاسها و کاهش ساعات تدریس و خلق کلاسهای 40 الی 50 نفری در مدارس، خود کیفیت آموزش را زیر پا نهاده و به پایین ترین حد خود هبوط داده اند.
جناب آقای اسفندیار چهاربند
حضرتعالی که دائماً با تلذذ درپشت تریبون و اصرار و پافشاری به برگزاری آزمون استخدامی و صلاحیت حرفه ای مشمولین اکنون به آرزوی دیرین خود دست یافتید آیا از طیب خاطر برده اید که خود چگونه به این سمت نائل گشتید؟ هنگامی که توسط وزیر وقت به مقام کنونی منصوب شدید موجی از اعتراضات مکنون جامعه فرهنگی به انتصاب جنابعالی صورت پذیرفت و معترضان خواستار سیستمی مدرنیست و طراحی ساختار مدیریتی بر اساس تخصص و شایستگی های حرفه ای و مقبولیت مدیران در اذهان عمومی و عاری از رانت رفاقت در داخل مجموعه و یا سفارش و اعمال نفوذ ازسوی نیروهای خارج از نهاد آموزشی و تربیتی بودند گرچه عجالتاً حضرتعالی یک بازنشسته منفک از خدمت بوده اما جای تحیّر است که با مماطله دو دستی مسند قدرت و موعظت خویش را چسبیده و پیوسته متذکر می شوید که نباید کسوت معلمی را به عنوان کلیدی ترین نقش در آموزش و پرورش به هر کسی سپرد،آری ما نیز با شما متفق القولیم ولی جسارتاً از کدام کسوت معلمی سخن می گویید؟
جناب آقای اسفندیار چهاربند
اگر غایت جنابعالی از کسوت معلمی جامه ای مقدس و پارسا است که در آن تردید و ارتیابی نیست اما قریب به سه سال است امثال شما با واگذاری مدارس و امکانات دولتی به مؤسسین مرتجع و تفویض اختیار در جذب مربیان،مدارس کشور را به مدارس خانوادگی مبدل و این جامه با تسامح و تزویر بر تن برخی خوش درخشانیده و آموزش رایگان و با کیفیت راکه طبق اصل ۳۰ قانون اساسی از تعهدات دولت می باشد را به افسانه بدل ساخته اید و اگر مراد و مقصودتان البسه ای با مزیت ها و پاداش های نجومی است باید گفت که اگر چنین بود معلمان گم نام و گم نان ما با وجود چند شغله بودن صورت خود را با سیلی سرخ نمی نگاشتند و افزون بر آن ،اقتضا نبود این اقشار معرّا با تمام نقیصه ها و کاستی ها زبان به کام کشیده و دندان صبر بر جگر نهاده و سنگ ریاضت برشکم ببندند و چونان که منظورتان اتوریته و نفوذ معلمی است که امروزه با وجود گسترش «رفتارهای پرخطر» و «خشونت» در مدارس و ضرب و شتم معلمان و پرسنل آن با سلاح سرد توسط دانش آموز یا اولیاء وی موجد محو تکریم و تجلیل مقام معلم در آینده ای نزدیک خواهیم بود پس نباید با سهل انگاری و نگاه اجمالی آنها را به باد ذهول و نسیان بسپاریم که البته نقش برخی از مدیران ستادی و میانی نیز در بسط این رفتارها رانباید نادیده انگاشت.
جای بسی تحیّر و شگفتی است که جنابعالی که لاینقطع چوب و ترکه ی فاضله ی خود را برتنه ی نحیف مشمولین می کوبید خود در مقطعی که سمت مدیرکل آموزش و پرورش استان تهران را عهده دار بودید چرا باید در مراسم صبحگاه مشترک بسیج دانش آموزی و رزمایش پدافندغیرعامل در دبیرستان البرز ،برخی دانش آموزان ما در مراسم مجهز به «باتوم» باشند؟
به راستی حضرتعالی و هیئت همراه به دنبال کدام اهداف تربیتی یا رفتاری در توجیح این اقدام بودید که علی الاتصال از تبیین افزایش بهره وری نیز سخن می رانید؟
جانب دیگر کلامم به دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش می باشد که مقارن به دو دهه بر اریکه ی این شورا تکیه زده و روزی از جناب حاجی بابایی و توسعه مدارس تیزهوشان دفاع و روز دگر حامی سینه چاک جناب دانش آشتیانی گشته و تعدد این مدارس را به ضرر نظام آموزشی قلمداد و اینک نیز درمدح نطق های جناب بطحایی احسنت و مرحبا سر می دهند .
آری ! اینان کسانی هستند که با آمد و شد هر وزیری ماندند و به نظر می رسد سرقفلی آن پست را خریده و از مصونیّتی آهنین برخوردارند و حداقل با مصوبات مطابق میل وزیر جدید در شورای مذکور تیشه به ریشه این نهاد زدند.
جناب آقای مهدی نوید ادهم
حضرتعالی که در مقطع کارشناسی فارغ التحصیل رشته ی برنامه ریزی کامپیوتر هستید جسارتاً چگونه صلاحیت حرفه ی معلمی را با رشته ای غیرمرتبط برای تدریس در مدارس دولتی و مراکز تربیت معلم و...احراز نمودید و فی الحال از عدم تناسب رشته ی تحصیلی مشمولین طرح می نالید و آنان را فاقد سواد پداکوژیک می خوانید ؟ آیا شایسته نیست یک سوزن به خود و یک جوالدوز به ملت زنید؟چرا علی الدوام منحصراً راه جذب ودر وزارت سابق الذکر را دانشگاه فرهنگیان نام برده و از فارغ التحصیلان این دانشگاه بت و تندیس ساخته و خود و زیردستان آنان را تمجید و ستایش می کنید؟
آیا نباید منتظر ماند و نظاره گر بود که اینان در میدان عمل به چه نحو هزینه های هنگفت صرف شده ی بیت المال و حمد وثنای امثال شما را جبران خواهند نمود؟
جناب آقای مهدی نوید ادهم
چرا با ارائه ی آدرسی غلط و اغواگر جذب آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی را منجر به افت کیفیت آموزش در مدارس ابراز فرمودید؟
آیا ازجمع کثیری از همکاران خود که اکنون در مناصب مدیریتی و آموزشی و...که در مدارس و دیگر نهادهای تعلیم و تربیت کشور از مسیر نهضت سوادآموزی به جمع جانفشانان عرصه ی فرهنگ و تمدن شتافته اند،مغفول مانده اید یا به عمد دیدگان خویش را بسته تا حقیقت را فدای مصلحت سازید؟
آیا جنابعالی تاکنون به صورت چهره به چهره و از نزدیک و بدون تشریفات و داشتن همراه و گرفتن عکس یادگاری برای پرکردن پرتابل دستگاه خود روی صندلی داغ پرسش های دانش آموزان در محیط مدرسه نشسته اید تا متوجه وضعیت موجود و نیازها و مشکلات واقعی آنها گردید؟
اگر به کیفیت مدارس و مراکز آموزشی اهمیت می دهید گامی نافع و نافذ در جهت کاهش مدارس مخروبه و کپری،کلاسهای بدون سقف در استان خوزستان و یک هزار کلاس خشت و گلی و ۱۸۰۰ کلاس کانکسی و ۳۶ هزار کلاس درسی مختلط بردارید.
جناب آقای مهدی نوید ادهم
جای بسی تذبذب است که جنابعالی جذب و به کارگیری این مشمولین را مغایر با اسناد بالادستی قلمداد نمائید ولی در برابر ادغام معاونت آموزش ابتدایی در معاونت آموزش متوسطه به صرف تنها یک مصوبه از سوی سازمان امور اداری و استخدامی که مغایر با اسناد بالادستی بود،مهر خاموشی بر لب زدید؟
چرا حضرتعالی و برخی از حضرات طرح مهرآفرین سال ۸۹ را پیراهن عثمان کرده و تؤامان بیرق مخالفت برافراشته و همواره با اوج بی عدالتی برآنها تاخته و در عوض آنکه خط بطلانی بر عقاید و دیدگاههای نوستیز خود زنید،برای عدم جذب آنها خط و نشان کشیده و کامشان راتلخ می کنید؟
جناب آقای مهدی نوید ادهم
حضرتعالی که از نگارندگان و تدوینگران سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بوده اید آیا ازمنظر و دیدگاه شما این سند نیز مانند هرکار بشری دیگر مصون و مبرا از خطا و اشتباه نیست؟ اگر چنین است پس چرا انتقادات را نمی پذیرید؟
چرا معلمانی که با یک دهه همکاری خالصانه بهترین وهله ی عمر خود را نثار عرصه ی آموزش و تربیت نمودند همچو کاغذی مچاله و به ورطه اضمحلال کشانده و خانه نشین می سازید؟چرا دیدگان خود را در برابر نگاههای پر مهر و ملتمسانه خانواده های مشمولان طرح که سالهاست جذب و استخدام فرزندان خود را با حسرت نظاره گرند،بسته اید؟
در پایان از عالیجنابان استدعا دارم شما را به خدا ما را از جناح بندی و صدور احکام برخاسته از بغض ترکیده و ساختار منفی انگاری و تنازع و کشمکش های سیاسی-انتقادی رهایی بخشیده و با عمر و جوانی ما بازی نکنید ؛ جای تأسف است که آستانه تحریک مسئولان به قدری بالارفته که گوشهای آنان به جز فریاد و جیغ های بنفش چیز دیگر نمی شنود و به تنقیدات ملایم کمترین توجهی نمی کنند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بدترین چیز برای یک جوان امیدوار شدن و نومید رها شدن است. میراثی که از گذشته به حال رسیده است. یا باید نهضت سوادآموزی در سازمان خود شما را رسمی نمایند یا سایر وزارتخانه ها شما جذب نمایند. میان راه رها کردن هزاران جوان که عمر داده اند ،جوانمردانه نیست.خدا به فریادتان برسد.
بهتر است دولت با درایت این افراد را یا در خود نهضت سوادآموزی رسمی کند چون در ایران حالا حالاها بیسوادی ریشه کن نمی شود سن بیسوادی در ایران زیر 10 سال است.
یا در سایر وزارتخانه ها جذب شوند. و گرنه عین بی عدالتی است. اینها جوانی و عمر خود را سپری ساخته اند. یقین انصاف نیست. خطای ..... نباید یک نسل را قربانی کند. همه از این جامعه سهم دارند. اتوبوس را دیده اید ؟ آنهایی که سوار می شوند به سایرین می گویند جا نیست!! چند لحظه پیش خودش زور می زد تا سوار شود. با تشکر