در ماههاي پاياني دولت روحاني و خصوصاً در کوران رقابتهاي انتخاباتي، رسانههاي اصولگرا و فعالان سياسي مخالف دولت با طرح مطالب هنجارشکنانه در خصوص « سند 2030 يونسکو » و دستاويز قرار دادن موضوع « به يغما رفتن » اموال صندوق ذخيره فرهنگيان حمله بيسابقهاي نثار آموزش و پرورش کردند. در حالي که همگان در شوک دروغها و تهمتهاي مغرضانه عليه دولت بودند، روحاني با « شعار » اولويت دادن به آموزش و پرورش توانست اکثريت قريب به اتفاق فرهنگيان را به عرصه انتخابات کشانده و با حمايت قاطع و همه جانبه آنان، دوباره بر صندلي رياستجمهوري بنشيند.
در دولت اول روحاني، شرايط بحراني کشور باعث شد که آموزش و پرورش عليرغم تمامي کمبودها و مشکلات جزو اولويتهاي دولت قرار نگيرد. اما در دولت دوازدهم با توجه به عبور کشور از شرايط بحراني تحريمها و ايجاد ثبات نسبي اقتصادي، انتظار ميرفت آموزش و پرورش با توجه به وعدههاي داده شده، محور تصميمات و سياستهاي دولت دوازدهم باشد.
سرانجام پس ازکش و قوسهاي فراوان و طرح اسامي متعدد وزارت آموزش و پرورش سکاندار جديد خود را شناخت و «سيدمحمد بطحايي» معاون سابق علياصغر فاني عليرغم همهي انتقادها و مخالفتهاي کارشناسان و منتقدان به وزارت آموزش و پرورش گماشته شد.
روحاني با انتخاب سيدمحمد بطحايي عملاً سياستهاي محافظه کارانهتري را نسبت به آموزش و پرورش در پيش گرفت. انتخاب سيدمحمد بطحايي به معني ادامه سياستهاي نامطلوب دولت در اين حوزه تلقي شده و باعث شد تا اکثريت قريب به اتفاق فرهنگياني که با شور و اميد بسيار در 29 ارديبهشت ساعتها در پاي صندوقهاي راي با عزمي راسخ ايستادند و به روحاني راي دادند از عدم توجه دولت به دغدغههاي خود سر خورده و نااميد شوند.
مطمئناً عدم تلاش براي ارتقاي جايگاه و منزلت معلمان ميتواند خطري جدي براي نظام آموزش و پرورش بوده و در بلندمدت اثرات مخربي بر جامعه معلمان و انگيزه آنان در پي خواهد داشت بهباور صاحب نظران و کارشناسان با توجه به شرايطي که در آموزشوپرورش اکنون حاکم است، به نظر ميرسد دغدغههاي فرهنگيان ديگر چندان براي دولت روحاني مهم نيست و انتخاب وزير فعلي آموزشوپرورش در راستاي تحقق وعدهها و شعارهاي انتخاباتي دولت دوازدهم نبوده و مصالحومنافع اکثريت فرهنگيان قرباني تعلقات جناحيوسياسي شده است.
حالا که چندين ماه از شروع دولت دوازدهم ميگذرد، به وضوح ميتوان فهميد که نتيجه اين انتخاب با آن وعدهها که روحاني در ايام انتخابات ميداد، سازگار نيست. نگاهي واقعبينانه به سوابق، عملکرد و برنامههاي ارائه شده سيدمحمد بطحايي، اين واقعيت را آشکار ميکند که قرار نيست در دولت دوم روحاني اتفاق خاصي در آموزش و پرورش رخ دهد و عليرغم تمام وعده و وعيدههاي داده شده، آموزش و پرورش جزء اولويتهاي دولت دوازدهم نيست.
سيدمحمد بطحايي در ماههاي گذشته عملاً در حل مشکلات اقتصادي و معيشتي فرهنگيان ناکام ماند تا يکبار ديگر عدم اهتمام دولت به حل مشکلات آموزش و پرورش و فراموشي وعدهها، ضربه سختي بر اعتماد رايدهندگان فرهنگي وارد کند.
آموزش و پرورش هم از لحاظ مديريتي و هم از لحاظ اقتصادي مدتها است که درگير مشکلات پيچيده و نابه سامانيهاي بسيار جدي است، که بخشي از آن به ناتواني و انفعال وزراي آموزش و پرورش و قسمت مهمتر آن به عدم توجه و اهتمام جدي دولتها به حل مشکلات ريشهاي و زيرساختي اين حوزه بر ميگردد.
بدون ترديد همه مشکلات، عقبماندگيها و ناكاميهاي وزارتخانه عريض و طويل آموزش و پرورش زير سر وزير اين وزارتخانه نيست و نهادها و ارگانهاي ديگر در به وجود آمدن بخشي از مشکلات ساختاري آموزش و پرورش مقصرند.
بهزعم نگارنده بخش اعظمي از مشکلات کنوني آموزش و پرورش که دولتهاي مختلف وارث آن بودهاند، به نگاه سطحي و مقطعي به مشکلات اين حوزه بر ميگردد و براي برونرفت از مشکلات کنوني آموزش و پرورش بايد نگاه سنتي و هزينهاي سياستگذاران کلان و خصوصاً دولتمردان به مقوله آموزش و پرورش تغيير کند.
بيشک بدون تغيير نگرش به سيستم آموزش و پرورش نميتوان انتظار تغييرات بنيادي و ساختاري در اين حوزه داشت.
و سخن پاياني؛
آقاي رئيسجمهور؛ گويا نارضايتي فرهنگيان ديگر اهميتي برايتان ندارد!
فراموش نکنيد که فرهنگيان براي تحقق وعدههايتان به شما راي داده اند! ظاهراً تامين معيشت و منزلت معلمان فقط محدود به ايام تبليغات انتخابات بود! عدم توجه به انتظارات و اميدهاي معلمان ضربه سختي بر اعتماد آنان خواهد زد. شوربختانه برخلاف تمامي اظهار نظرها و ادعاها، در طول چهار دهه گذشته عدم توجه به آموزش و پرورش و اهتمام به حل مشکلات بزرگترين دستگاه اجرايي کشور به يک سياست نانوشته تبديل شده است.
در سالهاي اخير بهسبب سياستها، غفلتها و بيتدبيريها در برنامهريزيهاي کلان سطح زندگي و رفاه معلمان و بهتبع آن جايگاه اجتماعي آنان سال به سال کاهش يافته است. سکوت دولتمردان و ناديده گرفتن اهميت و ضرورت نقش معلمان کمکي به فراموش کردن کاستيها، قصورها و تقصيرها نميکند.
مطمئناً عدم تلاش براي ارتقاي جايگاه و منزلت معلمان ميتواند خطري جدي براي نظام آموزش و پرورش بوده و در بلندمدت اثرات مخربي بر جامعه معلمان و انگيزه آنان در پي خواهد داشت.
آقاي روحاني !
رويکرد کنوني دولت دوازدهم به مقوله آموزش و پرورش و عدم توجه به مطالبات و انتظارات فرهنگيان، موجب ترديد در اراده دولت براي حل مشکلات اين حوزه شده است.
به نظر ميرسد برخلاف تمامي اظهارنظرها و ادعاها، دغدغههاي فرهنگيان چندان براي دولت دوازدهم مهم نيست و فقط در بزنگاه انتخابات براي اردوکشي سياسي به آنها بها داده شده و بعد از گذر از اين وادي با پشتيباني همين معلمان، در وقت نياز منفعت آنان فداي مصلحت حزبي و جناحي ميشود.
دولت دوازدهم هنوز در آغاز راه است، از اين رو از انتظار ميرود تا فرصت باقيست براي ايجاد تحولي لازم و ضروري با تغيير رويکرد نه در « شعار » بلکه در « عمل » در جهت تحقق وعدههاي انتخاباتي دولت دوازدهم بکوشيد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بازی های سیاسی است برای شیره مالیدن سر فرهنگیان.
ناامیدم ناامید
سادگی معلمان درد بی درمان است.
خیلی اشتباه کردیم همکاران به این دولت رای دادیم.
گول خوردیم خیلی ساده
متاسفانه
خیلی زود باوریم مثل بچه ها و دولتها مثل آب خوردن ما را به راحتی فریب می دهند.حال بیا سنگ این کاندید و آن کاندید را به سینه بزن.
با نهایت تاسف....
شایسته نام این دولت است.