صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

علی افشارسمیرمی/ همکار گروه صدای معلم

آینه ای ناگهان در شعر نوجوان (به بهانه ی سالگرد کوچ قیصر امین پور)

امین پور، به شکلی کاملا محسوس در میان شاعران بعد از انقلاب ، سرآمد است. به ویژه جایگاه او در میان شعر بزرگسال، رشک برانگیز است.این سرآمدی حتی در طرز نام بردن و یاد کردن از او به نام کوچکش ، هویداست/ تنها پست اداری او ، سردبیری ماهنامه سروش نوجوان بود که قریب بیست سال به دراز کشید/ امین پور ابتدا با معلمی و آن هم کار در مدرسه راهنمایی شروع کرد/ نشریه لحنی صمیمی و خودمانی داشت. نوجوانان کشور، خیلی زود با آن انس گرفتند و آخر هر ماه چشم انتظار دریافت شماره جدیدش می ماندند.این اتفاق در بحبوبه ای بود که نوجوانان خیلی جدی گرفته نمی شدند و در مدرسه با آنها به زبانی خشک و رسمی صحبت می شد/ امین پور نمی خواست و یا نمی توانست روزگار نوجوانی  و روزهای همصحبتی با نوجوانان را در مدرسه و یا حوزه فراموش کند.برای نمونه او غزلیاتی دارد که اشاره به عناوین درسی دانش آموزان، دست مایه اصلی سرودن آنهاست/ تابوده، رسم زمانه در آبادی ما همین بوده است که شاعران ما را جوانمرگ نماید....

 زندگی قیصر امین پور شاعر نوجوان شعر نوجوان، گونه ای از ادبیات است که عجیب با شعر کودک گره خورده است ، به طوری که گاهی این دو با هم یکی گرفته می شوند.صبغه و سابقه ی این نوع ادبی،به اندازه داستان نوجوان نیست. قبل از انقلاب، بسیار نویسندگانی بودند که به خاطر زمینه یابی انقلاب و بیدار سازی نسل نوجوان و جوان،ضمن معلمی در روستا، برای نوجوانان قصه و داستان می نوشتند.

پس از انقلاب و شاید به واسطه خیزش مردمی، سالهای جنگ و حضور دانش آموزان در اجتماع، این گونه ادبی جدی گرفته شد و برخی در این وادی نوشتند و سرودند.مضاف بر اینکه در کنار شعارهای انقلاب که گاه و بیگاه و به مناسبت های مختلف در راهپیمایی ها شنیده می شد، استفاده از شعر و آن هم از سوی دانش آموزان نوجوان که بار اصلی سردادن شعار بردوش حنجره شان بود، خالی از لطف نبود.

در این مقال سعی شده است تا در گرامیداشت سالگشت درگذشت مرحوم قیصر امین پور ردپای او در این زمینه دنبال شود.

امین پور، به شکلی کاملا محسوس در میان شاعران بعد از انقلاب ، سرآمد است. به ویژه جایگاه او در میان شعر بزرگسال، رشک برانگیز است.این سرآمدی حتی در طرز نام بردن و یاد کردن از او به نام کوچکش ، هویداست.

قیصر! و مگر چند شاعر دیگر را می شناسیم که بشود از آنها با نام کوچکشان یاد کرد؟ فروغ ،سهراب و؟! .صد البته که راز این نامگذاری ناخواسته در صمیمت شعر آنهاست.

امین پور اما از معدود شاعرانی است که تا بودند، معروفیت و محبوبیت خویشتن را به چشم دیدند.هیبت این شهره شدن بیبشتر آنجا بود که امین پور نه رسانه ای بود و نه روی آنتن می رفت.تن به مصاحبه نمی داد.نه رایزن فرهنگی شد و نه درگیرودار بگومگوهای سیاسی خودش را گرفتارکرد.او حاشیه نشین بود و تنها پست اداری او ، سردبیری ماهنامه سروش نوجوان بود که قریب بیست سال به دراز کشید!

او با اینکه تعهدات اعتقادی و انقلابی خویش را هیچ گاه فرو نگذاشت، اما چه در محافل خودی ها و چه غیرخودی ها، زبانزد بود و شعرهایش به تواتر خوانده و شنیده می شد.او عمود خیمه ی شعر جوان و نوجوان کشور شده و حتی در باور برخی، درصدد راه اندازی مافیای شعر کشور بود!

در میان تمام برداشت هایی که از شعر امین پور شده و می شود، یک نوع آن اندکی ناشناخته مانده است.این قضیه نیز به خاطر کم سابقه بودن این نوع شعر در ادبیات فارسی بوده است.تابوده، شاعران یا شعر کودک می گفته اند و یا بزرگسال. امین پور، حد وسطی را در این میانه برگزید. نوجوانانه بودن برخی شعرهای امین پور، از ابعاد مختلف قابل طرح و بررسی است.

زندگی قیصر امین پور شاعر نوجوان

الف ـ زندگی: امین پور ابتدا با معلمی و آن هم کار در مدرسه راهنمایی شروع کرد.اگرچه در این پیشه ،بیش از یک سال نپائید اما خاطره مواجه او با نوجوانان ، چنان در ذهنش به یادگار ماند که بعدها به طور جدی برایشان نوشت و سرود و کار کرد. اتفاقا سرچشمه های  نگاه امین پور به شعر نوجوان را باید در همین سالها جست و جو کرد. به طوری که اگر حوزه هنری سر راه زندگی امین پور سبز نمی شد، بعید نبود که او هیچگاه به سمت شعر نوجوان کشیده نشود.حضور او در حوزه و همراه شدنش با بچه های مسجد و آن هم در سالهای اول پیروزی انقلاب، تاثیر بسیاری در همنیشنی و همصحبتی اش با نوجوانان داشت. همین طور دوستی او با افرادی مثل زنده یاد سلمان هراتی که خود در کار شعر نوجوان بود، در تقویت این حس و حال نقش داشت.

امین پور نمی خواست و یا نمی توانست روزگار نوجوانی  و روزهای همصحبتی با نوجوانان را در مدرسه و یا حوزه فراموش کند.برای نمونه او غزلیاتی دارد که اشاره به عناوین درسی دانش آموزان، دست مایه اصلی سرودن آنهاست  اضافه بر این، حضور او در مقام سردبیری ماهنامه سروش نوجوان در طول هفده سال، به طروات و صمیمت نوجوانانه سرودنش، رنگ و بوی دیگری داد. در نتیچه ترکیب این اتفاقات ، امین پور ولو بطور ناخودآگاه، خود را یک شاعر متمایل به شعر نوجوان می دید.راه اندازی سروش نوجوان، کاری نو و بی سابقه بود.همراهی دیگرانی مثل فریدون عموزاده خلیلی و بیوک ملکی را نیز نباید از نظر دور داشت.نشریه لحنی صمیمی و خودمانی داشت. نوجوانان کشور، خیلی زود با آن انس گرفتند و آخر هر ماه چشم انتظار دریافت شماره جدیدش می ماندند.این اتفاق در بحبوبه ای بود که نوجوانان خیلی جدی گرفته نمی شدند و در مدرسه با آنها به زبانی خشک و رسمی صحبت می شد.زبان موجود در سروش نوجوان، به زودی به سطح رسانه ها و صدا و سیما هم کشیده شد و بخش هایی از شعر امین پور از زبان مجریان در میان پرده های سیما بیان شد که البته این روند خیلی زود رنگ ابتذال به خود گرفت.این نشریه ، حلقه وصلی بین نوجوانان دهه ی شصت و آینده شد. نوجوانانی که امروز، شاعر،هنرمند، روزنامه نگار و یا دست اندرکار امور اجرایی و فرهنگی کشور هستند.

ب ـ آثار: گفتیم که درخشش امین پور در زمینه شعر بزرگسال بود اما تلاش او در وادی شعر نوجوان هم قابل توجه است.

وی در مجموع، دوازده عنوان کتاب منتشر کرد که در نیمی از آنها به شعر و نثر نوجوان پرداخت.کتابهای ؛ به قول پرستو، مثل چشمه مثل رود، بی بال پریدن، طوفان در پرانتز و ظهر روز دهم از این دسته هستند.

نباید از نظر دور داشت که نه خود امین پور و نه دیگران، وی را پدر شعر نوجوان در کشور نمی دانند.او تنها به تثبیت و تقویت بنیه های شعر نوجوان کمک کرد.کاری که در متمایل ساختن شاعران دیگری مثل افشین علاء، محمدکاظم مزینانی و محمدعزیزی به این سمت و سو بی تاثیرنبود. اگرچه چون  امین پور بعدها بیشتر به شعر بزرگسال روی آورد و نوجوانانه های او به حاشیه رفت، در بسیاری از شعرهایی که برای نوجوان سرود، فرم را فدای محتوا کرد و صرفا در نقش یک معلم یا پدر ، به راهنمایی و احیانا نصیحت نوجوانان پرداخت. به هرحال در خلال آثار وی، دهها قطعه شعر و نثر وجود دارد که مختص نوجوانان بیان شده است که برخی از آنها نیز به میان کتابهای درسی راه پیدا نمودند:

دست های پر از خالی ام را / پیش روی همه می تکانم

چکه چکه تمام دلم را / در دل بچه ها می چکانم (به قول پرستو)

آشنایی های نو/ دوستی های قدیم

کیف و کفش من کجاست؟/ مدرسه، ما آمدیم (به قول پرستو)                     

تو همچون غنچه های چیده بودی/که در پرپر شدن خندیده بودی

مگر راز حیات جاودان را/ تو از فهمیده ها فهمیده بودی (مثل چشمه مثل رود)

باز آمد بوی ماه مدرسه/ بوی بازی های راه مدرسه

روز اول لاله ای خواهم کشید/سرخ، بر تخته سیاه مدرسه (مثل چشمه مثل رود)

زنگ تفریح را که زنجره زد /باز هم در کلاس غوغا شد

هریک از بچه ها به سویی رفت/ ومعلم دوباره تنها شد

با خودش زیر لب چنین می گفت:/ آرزوهایتان چه رنگین است

کاش روزی به کام خود برسید! / بچه ها آرزوی من این است (به قول پرستو)

ج ـ ذهن و زبان: اضافه بر آثاری که نامشان ذکرشد، در خلال برخی شعرهای دیگر امین پور هم رگه هایی از شعر نوجوان دیده می شود.همین موضوع ، شاهدی براین مدعاست که امین پور نمی خواست و یا نمی توانست روزگار نوجوانی  و روزهای همصحبتی با نوجوانان را در مدرسه و یا حوزه فراموش کند.برای نمونه او غزلیاتی دارد که اشاره به عناوین درسی دانش آموزان، دست مایه اصلی سرودن آنهاست.

بدیهی است که از این دست شعرهایی که در آنها مفاهیم و واژگان دانش آموزی و درس و بحث نوجوانی دیده شود، در شعرهای امین پور بسیار است که برشمردن و شرح کامل آنها، در حوصله ی این نوشتار نیست.

درس جغرافیا:

دلم قلمرو جغرافیای ویرانی است/ هوای ناحیه ما همیشه بارانی است

درس ریاضی:

شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید/مگر مساحت رنج مرا حساب کنید

درس دستور زبان:

آنکه دستورزبان عشق را / بی گزاره در نهاد ما نهاد

خوب می دانست تیغ تیز را/ در کف مستی نمی بایست داد. (دستور زبان عشق)

درس فارسی:

راستی آیا / کودکان کربلا/ تکلیفشان تنها / دائماً تکرار مشق ِ آب ! آب! / مشق ِ بابا آب بود ؟‌( گلها همه آفتابگردانند)

د ـ مرگ: تابوده، رسم زمانه در آبادی ما همین بوده است که شاعران ما را جوانمرگ نماید. واقعیت این است که امین پور را ما خیلی زود از دست دادیم. او به سیبی درشت و سرسبز اما کال می مانست که هنوز مانده بود تا رسیده شود. فارغ شدنش از تحصیل در دانشگاه و انتشار مجموعه های شعر آخر عمرش ، نشانه هایی است که تازه داشت می رسید.افسوس که بیماری حاصل از آن تصادف ، دیگر به او امان نداد تا باز در کنار جوانان و نوجوانان وطنش بنشیند و ترانه ی تازه ای برایشان سازکند.

دست برقضا، کوچ نابهنگام امین پور به سمت خانه دوست، درست در روز نوجوان( هشتم آبانماه) بود.کسی چه نمی داند، شاید واقع شدن مرگش در این زمان، در زمره آرزوهای او بوده است تا نشان دهد که همچنان نوجوانان وطنش را دوست دارد .

پائیز فصل کوچ است

آغاز غربت ما

فصلی که پرگشائیم

سوی بهار فردا.

 

( یادش گرامی!)


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دوشنبه, 08 آبان 1396 14:45 خوانده شده: 4414 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +4 0 --
فرهنگی 1396/08/08 - 20:37
روحش شاد....

در کلاس ادبیات معاصر ایران، شعر زمستان اخوان، شعر داروگ نیما را می خواند و داستان داش اکل و گلدسته ها و فلک جلال را تحلیل میکرد... صدای دلنشین اش هنوز در گوشم هست...

ای کاش هنگامی که شخصیت های فرهنگی در قید حیات هستند قدر ببینند...

ای کاش قدر دیگر نویسندگان و شعرا و پژوهشگران و مترجمان و.. فراموش شده که روزگار به سختی می گذرانند، بدانیم و بدانند....

قاصد روزان ابری داروگ کی می رسد باران...

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور