در سال های اخیر سوء استفاده های جنسی از کودکان و تجاوز به آنها به شکل متزایدی افزایش یافته است و گاه خبر این تعرضات جنسی به کودکان سیلی از حساسیت های اجتماعی را به راه می اندازد و روح و روان مردم را آزرده می سازد، هرچند با مجازات متجاوزان این روان زخمی اندکی التیام می یابد اما باز خبرتجاوزی دیگر در گوشه دیگری از کشود ضربه بر پیکرۀ اجتماعی می نوازد و چهرۀ اخلاق و نیک سرشتی را می خراشد.
انحراف از هنجارهای حاکم بر روابط جنسی پارافیلیا (Paraphilia) نامیده می شود. این انحرافات جنسی شامل انواع متعددی است که یکی از آنها، تمایل به ارتباط جنسی با کودکان پدوفیلیا (Pedophilia) می باشد.این انحراف جنسی مختص ایران نبوده و سالانه در انگلستان، قریب یک میلیون نفراز کودکان و در آمریکا نیز به همین میزان از آنها قربانی سوء استفاده های جنسی می شوند. با اینکه آمار سوء استفاده های جنسی از کودکان به خاطر کتمان آنها به طور دقیق مشخص نسیت ولی طبق تحقیقات انجام شده حدود 10 تا 15 درصد از کودکان مورد سوء استفاده های جنسی قرار می گیرند. در گذشته اکثر سوء استفاده های جنسی از کودکان به خاطر حفظ آبرو انکار می شد و یا به خیال بافی های آنها نسبت داده می شد و اگر هم والدین این واقعیت را می پذیرفتند، کودک را مسئول آن می دانستند که یا رفتاری تحریک کننده داشته و یا توانایی محافظت از خود را نداشته است. اما آنچه مشخص است این اعمال جنسی معمولاً با تهدید کودک به مجازات در صورت افشای رابطه، توسط فرد بزرگسال انجام می گیرد. این تهدیدها باعث می شود که کودک به خاطر ترس، سوء استفاده از خود را با والدینش در میان نگذارد.
در بیشتر موارد متجاوزان، از آشناهای خود کودک می باشند و در اغلب موارد قربانی یک دختر بچه است. بیشتر قربانیان در سنین 6 تا 7 سالگی و 10 تا 12 سالگی قرار دارند. سوء استفاده کنندگان جنسی از کودکان به دو دسته تقسیم می شوند: دستۀ اول دچار اختلال پدو فیلیا هستند، یعنی تمایل به ارتباط جنسی با کودکان دارند و گرایشی به ارتباط جنسی با بزگسالان ندارند. این افراد باید توسط افراد متخصص تشخیص داده شوند و بچه ها را از دسترس آنها دور نگه داشت. دستۀ دوم با اینکه تمایل به ارتباط جنسی با بزگسالان دارند، اما اگر در موقعیتی باشند که امکان سوء استفاده از کودک وجود دارد، اقدام به این کار می کنند. پس باید موقعیت هایی را که در آنها امکان سوء استفاده از کودکان وجود دارد، کنترل کرد و به کودکان آگاهی های لازم را جهت پیشگیری از سوء استفاده های جنسی آموزش داد.
عوامل گرایش به سوء استفاده جنسی از کودکان:
1- رواج الگوهای نادرست رفتار جنسی: اجتماعی شدن فرایندی است که طی آن یک فرد رنگ الگوهای رفتاری رایج در جامعه را به خود می گیرد. در فرایند اجتماعی شدن برخی از مردان، هیجان های جنسی غالب است و این هیجان ها تحت تأثیر رسانه هایی که متداوما، برنامه های ارتباطات انحرافی جنسی را پخش می کنند، برانگیخته می شوند. این مردان گاه خود در کودکی مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته اند و این الگوهای غلط رفتاری را آموخته اند. میزان عزت نفس آنها پایین است و از طریق ارتباط جنسی با کودکان درصدد نشان دادن توانایی خود و سلطه گری برای دستیابی به اعتماد به نفس خود هستند.
2- عدم مراقبت مردان از کودکان : زنان با کودکان ارتباط بیشتری دارند، آنها 9 ماه کودکان را در رحم خود نگه می دارند و مراقبند که آسیبی به آنها نرسد. تولد کودک همراه با شدیدترین دردهاست و زنان آن را تجربه می کنند. بعد از تولد کودک نیز به او شیر می دهند و از او مراقبت می کنند. به طور کلی مادران برای کودک زحمت بسیاری می کشند و قدر آن را می دانند و رفتار مراقبت جویی مادرانه نه تنها نسبت به کودکان خود بلکه نسبت به کودکان غریبه نیز وجود دارد. زیرا می دانند مادر آنها نیز برای کودک خود رنج های طاقت فرسایی متحمل شده است. بنابراین به کودکان آسیب نمی زنند و از آنها مراقبت می کنند. چه بهتر بود که مردها نیز به سان زنان از کودکان مراقب می کردند و می دانستند که رشد یک کودک با چه مشقتی همراه بوده است و هرگز به خود اجازه نمی دادند که به او آسیب بزنند و یا سوء استفاده کنند.
3- عوامل خانوادگی سوء استفاده جنسی از کودکان: رشد طلاق در جامعه پیامدهای ناگوار بسیاری دارد، چه بسیار کودکانی که به خاطر زندگی در یک خانوادۀ از هم گسیخته در خطر سوء استفادۀ جنسی قرار دارند، وقتی پدر کودک در کنار او نباشد، یا پدر خود عامل سوء استفاده از کودک باشد. وقتی که مادر سر کار باشد و پدر خوانده با کودک در خانه تنها باشد، امکان سوء استفاده وجود دارد. زنانی که خود فروشی می کنند و هر مردان بیگانه را به خانه راه می دهند، امکان سوء استفاده جنسی از کودکان خود را فراهم می کنند.
4- نقص مهارت های اجتماعی افراد متجاوز: این افراد دربرقراری ارتباط با دیگران مشکل دارند، نمی توانند تمایلات جنسی خود را کنترل کنند. دچار مشکلات روانی نظیر افسردگی و اضطراب هستند و روابط جنسی با کودک را راهی برای کاهش تشویش و نا آرامی روحی و روانی خود می دانند.
5- مصرف مواد مخد و الکل: هر اندازه استفاده از مواد مخدر و الکل افزایش می یابد، گرایش به رفتارهای جنسی پرخطر نیز افزوده می شود. کمک به ترک اعتیاد مصرف کنندگان مواد مخدر و الکل از میزان جرائم جنسی می کاهد. فرزندان افراد معتاد نیز به دلیل عدم توانایی آنها در مدیریت خانواده بیشتر در معرض تعرضات جنسی هستند.
6- تحریف های شناختی متجاوزان: سوء استفاده کنندگان جنسی از کودکان چنین می پندارند که اعمال جنسی آنها آسیبی به کودک وارد نمی کند. همچنین ممکن است خیال کنند چنین اعمالی برای کودک لذت بخش است. اگر کودکی از آنها به خاطر کنجکاوی در مورد مسائل جنسی سوالی بپرسد، گمان می کنند که گرایش به اعمال جنسی دارد. آنها تصور می کنند وقتی کودک در مقابل خواسته های جنسی آنها مقاومت نمی کند، دلیل بر اینست که به رابطه جنسی با آنها تمایل دارد. درحالیکه ممکن است کودک در مورد روابط جنسی آگاهی های لازم را نداشته باشد یا توانایی نه گفتن نداشته باشد.
7- عوامل محیطی: دیدن کودکان در جاهای خلوت و نبودن مراقب در کنار کودک، آنها را به انجام جرم بر می انگیزد. بنابراین، خانواده ها و مربیان مدرسه باید مراقب کودکان باشند.
8- فقدان بازداری و خودکنترلی: این افراد نمی توانند تمایلات جنسی خود را مدیریت کنند و غالباً در ارتباط جنسی با همسرشان دچار مشکل هستند. در برخی از موارد آنها در ارتباط با همسرشان دچار ناتوانایی های جنسی می باشند و به خاطر ارتباط جنسی معیوب با همسرشان دچار اضطراب هستند. این تشویش و اضطراب خود را در ارتباط جنسی با کودکان که امکان تسلط شان بر آنها بیشتر است، کاهش می دهند.
9- کم رنگ شدن اخلاق و باورهای دینی در جامعه: رعایت موازین اخلاقی که بر مبنای باورهای عمیق دینی استوار باشد میزان جرائم را به اندازۀ بسیاری کاهش می دهد و کم رنگ شدن آنها زنگ خطر گسرش بیشتر اعمال غیر اخلاقی را بهصدا در می آورد.
عدم آگاهی های عمومی مردم نسبت به مسائل جنسی باعث می شود نسبت به سوء استفاده های جنسی از کودکان رفتارهای هیجانی از خود نشان دهند و مشکلات بیشتری به وجود آید در حالی که برای رفع مشکلات باید آگاهی های عمومی افزایش یابد.
پسران جامعه ما از همان دوران مدرسه باید همدلی بیاموزند و هیجانات خود را مدیریت کنند. به کودکانمان باید آموزش دهیم هیچ کس حق ندارد قسمت های خصوصی بدن او را لمس کند. به آنها بیاموزیم که به جاهای خلوت و پیش مردان غریبه نروند و به محبت های آنها پاسخ مثبت ندهند و رفتارهای مشکوک را به پدر مادر خود گزارش دهند.
پدران و مادران باید در موادری که کودک مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته، خود او را مقصر ندانند و سرزنش نکنند در مواردی که خود نمی توانند به صورت مستقیم مداخله کنند از پلیس کمک بخواهند. همچنین مردم باید در مقابل سوء استفاده های جنسی از کودکان آرامش خود را حفظ کنند و اجازه دهند مسئولین امر مطابق قانون با خاطیان برخورد نمایند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اطلاع رسانی افزایش یافته است. براساس کدام آمار می گویید افزایش پیدا کرده است. ؟
رسانه ها کافی نیستند خودمون هم برعلیه خودمون تبلیغات سوء می کنیم
نخست اینکه بنده هیچ انگیزه ای برای مطرح شدن ندارم. ثانیا نسبت به مشکلات پیش آمده احساس مسئولیت کرده و قصد آگاه نمودن مردم جهت پیشگیری از بروز مشکلات بعدی را دارم. سوم اینکه این مقاله اشاره به واقعه ای خاص ندارد که به حرفه معلمی لطمه بزند.
مسائل جنسی و انحرافات مربوط به آن منحصر به قشر و حرفه خاصی ندارد و همه نیازمند مراقبت از فرزندان خود را دارند اگر آگاهی نداشته باشیم ممکن است خود نیز دچار آسیب شویم.
اقتصادی
اجتماعی.نبود ایمان؛نبود عدالت از هر لحاظ و....
اتفاقی نیافتاده یک مرد۵۳ساله بدون هیچ قصد و نیت بدی یک دختر بچه ۱۲ساله را به چشم دختر خود بغل گرفته
شماها که این مقالات را می نویسید صددرصد کادر حراست یا ارزیابی و عملکرد هستید
افرادی که آبروی هرچی معلم هست را به خاطر یک حق ماموریت ۴۵هزارتومانی برده اند
این افراد دشمن درجه یک معلمها هستند
تو را به خدا دیگه از این مقالات که آبروی معلمین و حیثیت آنها را می برو ننویسد به خاطر شهرت خودتان در جامعه
شما اول فساد ایجاد میکنید و بعد می اید مقاله مینویسید
عجب اموزش و پرورشی
خود گویید و خود بخندی عجب ..........
مدارک و مستندات موجود میباشد خواستی اینجا پیام بزار تا اراذه کنم و موعظه نکنید