بی تردید، تصمیمات و تفکرات مدیران تأثیر به سزایی در رشد و تعالی سازمان ها و پیشبرد اهداف سازمانی دارد. ویژگی های شخصیتی یکی از عوامل اثرگذار بر عملکرد افراد است و در این بین، خودشیفتگی یکی از ابعاد شخصیتی است که عملکرد فرد را تحت تاثیر قرار می دهد.
خودشیفتگی اشاره به حالتی ذهنی و روانی دارد که یک انسان به دلیل توجه و علاقه زیاد به خود از محیط بیرونی و شرایط سایر افراد پیرامون خود غافل میشود. آن در برگیرنده باورها و حالاتی مانند خود برتربینی، توقع اطاعت بی چون و چرای زیردستان ، توجیه اشتباهات خود و انداختن آنها به گردن دیگران و کم ارزش دیدن دیگران در مقایسه با خود میباشد.
افراد خودشیفته خود را به عنوان افرادی استثنایی می دانند، رفتارها و نگرشهای پرافاده و تکبرآمیز دارند و معتقدند که دیگران به آنها و موقعیت شان حسادت میکنند، در روابط بین فردی و سازمانی خود استثمارگر هستند و معتقدند که افراد سازمان باید تسلیم خواستههای آنها شوند. این افراد اشتهای سیری ناپذیری برای تعریف و تمجید دارند. در مقابل انتقاد و بازخورد منفی عصبانی شده و موضع گیری می کنند. در پشت ظاهرآرام و فریبنده آنها چهره ای پنهان قرار دارد که برای محافظت از موقعیت خود با احساس ناامنی زیاد در حال مبارزه هستند. شجاعت ظاهري اين افراد ريشه در احساس ناامني عميق دارد چرا که این مدیران از امتیازات دیگران برای رسیدن به مقاصد خود استفاده می کنند . همين حس ناامني است که باعث مي شود اين افراد هميشه در پي جلب توجه باشند؛ همان گونه اي که يک کودک به دليل نبود توانايي و احاطه بر محيط و مسائل خود، نيازمند توجه والدين است. فاقد حس همدلی هستند و تنها برای دستیابی به اهداف خودخواهانه خودشان تظاهر به همدلی و همدردی می کنند. چنین مدیرانی پیامدهای مطلوب را به خود نسبت داده و پیامدهای نامطلوب را به عوامل بیرونی نسبت می دهند.
بسیاری از افراد خودشیفته فکر میکنند که بالاتر از قانون هستند و خود را مستثنی از قوانین میدانند این مدیران خبرنگارانی را استخدام می کنند تا آنها را آنگونه که میخواهند باشند، نه آنگونه که هستند معرفی نمایند. عقده های روانی و شخصیتی خود را با نگهداشتن ارباب رجوع پشت در اتاقشان به مدت طولانی نمایان می سازند. آنها همیشه وابسته به پیروان و طرفداران خود بوده و نیاز به تملق و چاپلوسی آنها دارند. آن هنگام که دیگران تردید دارند آنها مطمئن اند و به جای اینکه سعی کنند افراد منتقد خود را متقاعد کنند، با دلایل واهی آنها را به مخالفت غیر موجه متهم می کنند.
بسیاری از مدیران خودشیفته فکر میکنند همه برای آنها تهدید هستند و اگرچه اغلب می گویند کار تیمی می خواهند، اما در عمل یک گروه «بله قربان گو» را ترجیح می دهند و کسانی که مخالف آنها عمل می کنند را مخل در کار تیمی خود قلمداد می کنند.
آنها اغلب دوست دارند تا دستآوردهایشان را به دیگران یادآوری کنند ، در موفقیتها و استعدادهای خود و سازمان شان اغراق می کنند، عاشق عکس گرفتن از کوچکترین فعالیتهای خود هستند تا بیشتر دیده شوند. آنها شاید فقط زمانی از شما تعریف کنند که نیاز به چیزی از سوی شما داشته باشند. این مدیران در فضای مجازی هم توهم مدیریت دارند و حتی به تصاویر پروفایل افراد نگاه سازمانی دارند و آنها را ملزم به رعایت تصاویر متناسب با سازمان متبوعه می کنند، هرچند خود جسارت لازم برای فعالیت در شبکه های مجازی با نام حقیقی را ندارند. بسیاری از افراد خودشیفته فکر میکنند که بالاتر از قانون هستند و خود را مستثنی از قوانین میدانند.
نیازهای ناشی از خودشیفتگی درمدیران ممکن است خلاقیت سازمانی در بین کارکنان را خنثی کرده و در عین حال مخرب هم باشد. با در نظر گرفتن اين كه امروزه خودشيفتگان زيادي در مصدر قدرت سازمان ها هستند، مسأله يي كه سازمان ها با آن مواجه مي شوند اطمينان از اين امر است كه چنين مديراني، سازمان را به ورطه ی نابودي مي كشانند.
اندک زمانی است که شاهد تولد چنین مدیرانی در سطوح مختلف آموزش و پرورش نیز هستیم. مدیریتی که جنسش "تکبر سیاسی" و "خودشیفتگی" است.
تکبر سیاسی است که از درونش "پنهان کاری" ساخته می شود. مدیرانی که منتقدین را "بی خرد" و "حسود" و "متوهم" می دانند. با تکیه بر بازی های سیاسی در میدان انتخابات مدام رنگ عوض می کنند تا از قافله مدیریت عقب نمانند. طبیعتاً چنین مدیرانی که با رانت منصوب شوند
در واقع دغدغه حامیان سیاسی خود را دارند نه تربیت دانش آموزان را ! هر چند " پاسخ ندادن " و خود را در مقام " طلبکار دانستن " از مختصات فرهنگی جامعه و نیز ادبیات مدیران ما شده است اما این افراد برای اطلاع فرهنگیان و معلمان باید بگویند که در طی سالهای مدیریت شان در زمینه " پرسش گری " و " مطالبه گری "معلمان چه اقدامات راهبردی انجام داده اند؟ مدیران نالایقی که جز چاپلوسی برای مدیران سطح بالا و رجزخوانی برای زیردستان خود اقدامی نکردند !
اما ریشه این نوع سبک مدیریتی خودشیفتگی چیست؟ "پشت گرمی اقتصادی" یا "زور بازوی سیاسی" یا "قدرت پرتوان رانتی" ؟؟
به راستی به نظرتان ما فرهنگیان در نقش آفرینی چنین مدیرانی تا چه اندازه سهیم هستیم؟
امیدواریم نسبت به تهدید این مدیران و شیوه مدیریتی شان از طرف فرهنگیان حساسیت لازم وجود داشته باشد که امروزه به واسطه چنین مدیرانی ارتباط بدنه آموزش و پرورش با مدیران ارشد ستادی به طور کامل قطع شده است به طوری که حتی برخی نیروهای ستادی دلسوز هم حاضر به همکارای با چنین مدیرانی نیستند.
مدیریت ها در آموزش و پرورش چه خرد و چه کلان از معلمان عقب ترند !
پنجره ها را بگشایید که ما معلمان هوای تازه می خواهیم...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
نه به وسیله نماینده مجلس و امام جمعه شهر و فامیل بازی انتخاب بشوند
دیگر اینکه چرا تا دیروز مجیزش را میگفتی امروز ....
شب پره در روز روشن معمولا .......
انتخاب مدیران کم سواد چاپلوس در این مسیر یاری شان می کند ،مدیر شایسته و صاحب فکر به دردشان نمی خورد
هر زمان مدیر مدرسه با رای معلمان همان مدرسه انتخاب شد امیدی به بهبود وضعیت مدارس و کم شدن تنش خواهد بود
به طور مثال در یک مدرسه 500 نفری در این شهر از هر دانش آموز 250 هزار تومان پول می گیرند . به عبارتی می شود 125 میلیون تومان شما حساب کنید این پول چه می شود آیا کسی هست که به این حسابها رسیدگی کند صد البته نه.
خبرفا
.شما متخصص کوبیدن آب در هاون و بیخود گفته اند که گذشته چراغ راه آینده است و بهتر است مدام وقت و توان و روانمان را بگذاریم .برای اختراع چند باره چرخ و آشعال ها را به زیر فرش جارو کنیم.