صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

شیرزاد عبداللهی / همکار گروه صدای معلم

درگذشت مادر سیدمحمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش و اطلاعیه روابط عمومی : مرز بین همدردی سنتی و عرفی و همدردی های ریاکارانه با بودجه اداری مخدوش شده است؛ معنای واقعی این آگهی ها این است که : "مرا ببین" و دست من را بگیر!

مدیران کل به تهران نیایند و دسته گل و آگهی تسلیت سفارش ندهند/ هنگام درگذشت فردی از بستگان یک مدیر ارشد ، ابراز همدردی و حضور در مراسم و ارسال دسته گل و آگهی در روزنامه ها تبدیل به یک نمایش بزرگ فرصت طلبانه می شود/ جنبه های  نمایشی مراسم ترحیم معمولا بر جنبه های مذهبی و سنتی و عرفی آن می چربد/  پشت بلندگو لیستی طولانی از کارکنان نهادها و ارگانها که فلان فرزند متوفی که مقامی دارد ابراز همدردی کرده اند خوانده می شود و هر چه این لیست طولانی تر باشد نشانه شکوه مراسم و عظمت بازماندگان است/ هزینه دسته های گل ، آگهی در صفحه اول روزنامه ، برگزاری مراسم ترحیم موازی و هزینه هتل و بلیط هواپیما و.... مدیران شرکت کننده از بودجه اداره پرداخت می شود/ مدیران معمولا حسابگرند و کار عبث انجام نمی دهند/ مدیران انتظار دارند این همدردی های پرهزینه در گوشه ذهن مدیر ارشد ثبت می شود و یک  روزی به کار می آید/ در سریال طنز پاورچین به کارگردانی مهران مدیری جواد رضوی (مستخدام شرکت ) در مراسم عزاداری عمه کَتی (عمه رییس شرکت ) از شدت اندوه بیهوش می شود/ وقتی مدیری منصوب می شود مگسان گرد شیرینی این انتصاب شایسته و به جا را تبریک و تهنیت می گویند/ ابراز همدردی ها و گریه ها در این گونه مراسم مانند ابراز خوشحالی از انتصابها اصالت ندارد و تشریفاتی است / باید دقیقا معلوم شود که در آموزش و پرورش فقیر ،حکم مدیریت چه مزایای آشکار و پنهانی دارد که خیلی ها برای آن سر و دست می شکنند/ اگر امروز دانش آشتیانی وزیر آموزش و پرورش بود خبری از این احساسات نبود/ مجله پیوند عکس حاجی بابایی و پدر محترمشان را در نماز جمعه  روی جلد با تیتر پدر دکمه ات را ببند چاپ کرد/ مجله پیوند در آرشیو آنلاین خود این روی جلد را تعویض کرده است/ چاپ عکس و حذف آن بعد از رفتن حاجی بابایی عبرت آموز است/ حذف این عکس و تیتر نشان می دهد که حرفهای تملق آمیز و ستایشگرانه از مدیران فاقد اصالت است/ تسلیت و تبریک در رسانه های کاغذی ذیل عنوان تبلیغات و آگهی می گنجد و سازمان آن کاملا از تحریریه جدا است/ گروه های تلگرامی مواظب باشند به محلی برای آگهی های تبریک و تسلیت فرصت طلبان جویای پست تبدیل نشوند/ نکته مهم در تسلیت جهانگیری معاون اول این است که مادر بطحایی خانم فرخنده قاسمی است و نه فقط مادر بطحایی / در تفکر سنتی زنان درگذشته وجودی مستقل ندارند بلکه فقط والده و یا همسر یک مرد هستند/ چند ماه  پیش نوشته سنگ قبر همسر یکی از مسئولان خبرساز شد که فقط به عنوان همسر آن مقام و بدون اسم و نام فامیل معرفی شده بود

درگذشت مادر سیدمحمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش و اطلاعیه روابط عمومی و فرهنگ تملق و تظاهر

به دنبال فوت سرکار خانم فرخنده قاسمی مادر گرامی وزیر آمو زش و پرورش مركز اطلاع رساني و روابط عمومي این وزارتخانه  با صدور اطلاعیه ای "تاكيد وزير آموزش و پرورش" مبنی بر "خودداری مديران كل محترم از هر گونه سفر به تهران جهت شركت در مراسم ترحيم والده گرامي ايشان و ارسال دسته گل و انتشار آگهي تسليت و ساير تشريفات غير ضروري را به مدیران کل آموزش و پرورش در شهرستانها"  ابلاغ کرد. دلیلش هم این است که خللی در برنامه آموزش و پرورش برای "آغاز با شكوه، بانشاط و اميدبخش" سال تحصیلی در مدارس سراسركشور، ایجاد نشود. معنای این تاکید،  تفکیک امر عمومی از امر خصوصی است. هنگامی که فردی از بستگان یک مدیر ارشد فوت می کند ، ابراز همدردی و حضور در مراسم و حتی برگزاری مراسم ترحیم جداگانه و ارسال دسته گل و آگهی در صفحات روزنامه ها تبدیل به یک نمایش بزرگ فرصت طلبانه می شود که با هدف نزدیک شدن به مدیر و فرو کردن خود در چشم او صورت می گیرد.  

در چنین مواقعی مرز بین همدردی عرفی و سنتی که در خانواده های ایرانی رایج است و همدردی از سر ریا و برای فروکردن خود در چشم مدیر ارشد، که در سالهای اخیر مُد شده،  فرومی ریزد ، همدردی راست و دروغ در هم می آمیزد. در اینجا دیگر شخص متوفی مرکز توجه نیست . مراسم  حول بازماندگان می چرخد. حتی بازماندگان فرد در گذشته بر اساس سلسله مراتب اداری در کانون توجه قرار می گیرند. چنانکه گویی مثلا این مادر یا پدر در گذشته اعتبارش را از شغل و جایگاه فرزندانش گرفته است ! مداح و واعظ هم به این مساله دامن می زنند. پشت بلندگو لیستی طولانی از کارکنان نهادها و ارگانها که فلان فرزند متوفی که مقامی دارد ابراز همدردی کرده اند خوانده می شود و هر چه این لیست طولانی تر باشد نشانه شکوه مراسم و عظمت بازماندگان است. جنبه های  نمایشی مراسم ترحیم معمولا بر جنبه های مذهبی و سنتی و عرفی می چربد.

درگذشت مادر سیدمحمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش و اطلاعیه روابط عمومی و فرهنگ تملق و تظاهر

نکته تاسف بار این است که در این ابراز همدردی ها ، هزینه دسته های گل ، آگهی در صفحه اول روزنامه ، برگزاری مراسم ترحیم موازی ، هزینه ایاب و ذهاب از شهرستان به تهران و هزینه هتل و بلیط هواپیما و....از بودجه اداره پرداخت می شود که به این گونه کارها عنوانی جز تظاهر و تملق و به این مخارج نامی جز اتلاف اموال عمومی نمی توان داد. ممکن است فکر کنیم این کارها بیهوده است. اما مدیران معمولا حسابگرند و کار عبث انجام نمی دهند . این همدردی های پرهزینه در گوشه ذهن مدیر ارشد ثبت می شود و یک  روزی به کار می آید. شاید قدیمی ها سریال پاورچین به کارگردانی مهران مدیری را به یا داشته باشند. یکی از صحنه های جذاب فیلم بازی جواد رضوی (مستخدام شرکت ) در مراسم عزاداری عمه کتی (عمه رییس شرکت ) است. مستخدم شرکت برای جلب توجه رییس به سر و صورت خود می زند و حتی از شدت اندوه بیهوش می شود.

تظاهر و ریا فقط به مراسم ختم و سوگواری محدود نمی شود. وقتی مدیری برای تصدی پستی منصوب می شود مگسان گرد شیرینی وارد میدان می شوند و این انتصاب شایسته و به جا را تبریک و تهنیت می گویند. معنای واقعی این آگهی ها این است که : "مرا ببین"  و دست من را بگیر . گاهی هم جنبه نان قرض دادن دارد. من امروز انتصاب تو را تبریک می گویم تو هم فردا انتصاب مرا تبریک بگو. از دید این افراد گرفتن پست یک امتیاز است. مثل کسی که در لاتاری یا بلیط بخت آزمایی جایزه ای چند صد میلیون تومانی برنده شده است و می خواهند آنها هم تا حدودی در استفاده از این مزایا شریک شوند.در اینجا هم تبریک و نهنیت معنایش این است که " مرا ببین . هوای مرا هم داشته باش" فرهنگ تملق بخشی از فرهنگ اداری ما شده است. دلیلش هم این است که انتصاب در یک شغل مدیریتی یک امتیاز و رانت است. باید دقیقا معلوم شود که در آموزش و پرورش فقیر ،حکم مدیریت چه مزایای آشکار و پنهانی دارد که خیلی ها برای آن سر و دست می شکنند؟

درگذشت مادر سیدمحمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش و اطلاعیه روابط عمومی و فرهنگ تملق و تظاهر

من تصور می کنم با وجود این منع رسمی از سوی آقای بطحایی که اقدامی بسیار هوشمندانه و درست بوده ، باز هم مدیرانی پیدا می شوند که برای سوء استفاده از این موقعیت و فروکردن خود در چشم و دل وزیر (به خیال خودشان ) این اطلاعیه را نادیده می گیرند و با شکل های مختلف می کوشند ارادت و همدردردی شان را به آقای بطحایی نشان دهند. آقای بطحایی قطعا می دانند که این ابراز ارادت ها و همدردی ها و گریه ها اصالت ندارد و اگر مثلا امروز دانش آشتیانی وزیر آموزش و پرورش بود خبری از این همدردی ها و ارادتها نبود. البته در این موقعیت که ایشان عزادار هستند لزومی به نشان دادن واکنش نیست اما ضروری است که اسم این افراد را جایی ثبت کنند و در آینده مواظب باشند که امتیازی به اینها ندهند . بقیه مدیران نگاه می کنند و اگر به این نتیجه برسند که این سبک رفتار یا گفتار مورد پسند وزیر است تبدیل به رویه و مُد می شود.

ماهنامه آموزشي – تربيتي متعلق به  وزارت آموزش و پرورش که هزینه آن از بودجه عمومی تامین می شود در شماره ۳۷۶بهمن‌ماه ۸۹ روی جلد عکس آقای حاجی بابایی و پدر محترمشان را در نماز جمعه با تیتر : "پدر دکمه ات را ببند." روی جلد چاپ کرد. در این مطلب  آمده بود : «خدا خیرت دهد فرزند که به پدر عشق می‌ورزی / یک صحنه دیدنی (امروزی‌ها یاد بگیرند): در مراسم باشکوه نمازجمعه تهران (پانزدهم بهمن‌ماه ۸۹) در هوای سرد و بارانی آقای دکتر حاجی‌بابایی، وزیر محترم آموزش و پرورش را دیدم که همراه با پدر خود به نماز آمده بود. در یک صحنه بسیار جالب و خاطره‌انگیز مشاهده کردم که ایشان با نگاه و برخورد بسیار محبت‌آمیز به پدر گفت: "دکمه پیراهن را ببند و پدر هم با عشق، توصیه پسر را پذیرفت و دکمه را بست، برایم خیلی جالب بود که در آن هوای سرد، این فرزند هوای پدر را دارد و مواظب سلامتی اوست، فقط با خودم زمزمه کردم که خدا خیرت دهد فرزند که به پدر عشق می‌ورزی، امروزی‌ها یاد بگیرند."

امروز اگر به آرشیو آنلاین مجله پیوند مراجعه کنیم ، عکس روی جلد این شماره از مجله عوض شده است و این تغییر غیر از نشان دادن نوعی تقلب و عمل غیر قانونی از نوع جورج ارولی ، اوج ریاکاری رانشان می دهد. حذف این عکس و تیتر نشان می دهد که حرفهای تملق آمیز و ستایشگرانه از مدیران فاقد اصالت است و افرادی که تملق بالادستی ها را می گویند یا ستایش می کنند دنبال سوء  استفاده از موقعیت مقام بالادستی  ودر واقع دنبال اغوا و گول زدن او هستند. این ما را به این سوال راهنمایی می کند که مگر پست دولتی مثلا در انجمن اولیا و مربیان،  چه امتیازاتی دارد که فردی برای کسب یا حفظ  آنها به شیوه های غیر اخلاقی منوسل شود ؟

مسئولان اداری به لحاظ قانونی  شرعی و اخلاقی حق ندارند از امکانات عمومی برای امور شخصی خود استفاده کنند. اما گویا پستهای اداری مزایای پنهانی دارند که افراد برای گرفتن آنها سر و دست می شکنند.

در برخی گروه های تلگرامی که احتمال حضور وزیر و مسئولان وجود دارد سیلی از ابراز تسلیت ها و همدردی ها  و یا تبریک و تهنیت به افرادی که پست گرفته اند با اسم افراد ابراز می شود که به نظر می رسداصالت ندارند و معطوف به جایگاه هستند و  هدف همان است : " مرا ببین! " ، " به من توجه کن! " ، چنین رویه ای در گروه های تلگرامی تا جایی که من دیده ام  بی سابقه است و ای بسا اگر کاربران انتظار  دیده شدن توسط مدیران ارشد و وزیر را نداشتند ، به گونه ای بسیار متفاوت به این اتفاق و نیز به انتصابات واکنش نشان می دادند.  تسلیت و تبریک در رسانه های کاغذی ذیل عنوان تبلیغات و آگهی می گنجد وسازمان آن کاملا از تحریریه جدا است و  آگهی دهنده باید برای چاپ آن مبلغی بپردازد. مدیران گروه های تلگرامی که مدیران آموزش و پرورش نظری به آنها دارند ، باید مواظب باشند به مکانی برای تبلیغات و پاچه خواری جویندگان پست تبدیل نشوند و کامنتهای آگهی مانند را یا حذف کنند یا بابت انتشار آنها به عنوان آگهی ضوابط و  تعرفه ای تعیین کنند.

نکته مهم دیگری که در این اتفاق دیده شد این بود که مادر آقای بطحایی در پیام تسلیت معاون اول رییس جمهور تنها مالده ماجده نبود بلکه  نام و نام خانوادگی و وجودی مستقل داشت.جهانگیری نوشت : " خبر درگذشت مادر گرامی تان سرکار خانم فرخنده قاسمی موجب تأثر و تأسف شد."  این اتفاق بسیار خوبی است. در بین اقشار مذهبی و سنتی نام بردن از زنان خانواده از جمله درگذشتگان خیلی متداول نیست. چند ماه  پیش نوشته سنگ قبر همسر یکی از مسئولان خبرساز شد که فقید فقط به عنوان همسر آن مقام و بدون اسم و نام فامیل معرفی شده بود انگار که او به عنوان یک انسان وجود مستقل و قابل توجهی نداشته است.این تحقیر شخصیت مادران و همسران و نیمی از جامعه بشری یعنی زنان است. زن بودن و داشتن اسم زنانه عیب نیست. امید است که این رویه ادامه داشته باشد.

سه شنبه, 28 شهریور 1396 18:59 خوانده شده: 1256 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +11 0 --
ناشناس 1396/06/28 - 20:23
یکی از بهترین نقدهایی که تاکنون نوشته شده .ممنون از قلم زیبای جناب شیرزاد.
پاسخ + 0 0 --
معلم ... 1396/06/29 - 05:24
وزیر عزیز ضمن تسلیت وجدانا خودتونو جای معلما و دبیرا گذاشتید باز یاد اون دوره فانی افتادم که فقط وعده مطالباتو میدادید! فقط 3روز تا اخرهفته مونده هنوز از 5ماه حق التدریس دبیران و مطلبات خبری نیست!! با کدام انگیزه برم سر کلاس نه معیشت ونه منزلت خوب نداریم
پاسخ + 0 0 --
معلم ... 1396/06/29 - 05:26
موافقم
پاسخ + +7 -1 --
رضایی.ر 1396/06/28 - 21:20
ایکاش به مزایای قانونی اکتفا میکردند دست درازی در بودجهها با فاکتور سازی و ... واستفاده از خارج از شمول و پیش بینی نشده بیشتر انان را به لجن میکشد ولی من متعجبم که چطور دزارتخانه ها با ابن همه قدمت هنوز بندی بعنوان پیش بینی نشده دارد این یعنی مختاری. در ازمونها وامتحانات حق مدیران بیشتر از نعلمان ایت ولی هیچکونه مسولیتی در مواقع اشتباهات به گردن نمیگیرند. دلم میخواد یکی جواب بده که ایا کسی تونست در این کشور مدیری را که از حق مدیریت وحق مسولیت برخوردارشده بازخواست کند که مثلا این کار وطرح شما مثلا این مقدار ضرر مادی یا باعث خسران معنوی شد اگر سراغ داربد بگویید البته جز دادگاه کرباسچی چون بنظر میاد بعد از ابسون مملکت گل بلبل شد
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1396/06/29 - 20:30
دوست عزیز نقش رسانه طرح اشتباهات ونارسایی ها و ضعفها برای وادار کردن مدیران به پاسخگویی است. اما انتقاد اصول دارد و با اتهام زدن و کلی گویی فرق می کند. انتقاد باید مستدل و مستند باشدو گرنه تبدیل به درد دل و غر زدن می شود که تاثیری نخواهد داشت. دادگاه کرباسچی هم سیاسی بود. به نظر من به جای اینکه بگوییم مدیران در بودجه دست درازی می کنند بهتر است بگوییم کدام مدیر ، کَی و چگونه به بودجه دست درازی کرد. اگر هم قانون و مقررات ناقص است و به مدیران اختیاراتی می دهد که سوء استفاده کنند بازهم راهش این است بندها و تبصره ها و دستورالعمل ها را به طور مستند نقد کنیم. مثلا بودجه خارج از شمول و یا حق الزحمه امتحانات را نقد کنیم. در نوشتن و نقد باید اول کمی تحقیق کنیم .به سوابق رجوع کنیم به آیین نامه ها مراجعه کنیم . نقدی که فقط بر مبنای حافظه و از روی احساس باشد تبدیل به درد دل می شود.
پاسخ + 0 0 --
رضایی.ر 1396/06/29 - 21:45
باسلام به همکاران وجناب شیرزاد.انکار نمیکنم که بنده کلیاتی از اشتباهات و امکان سواستفاده را طرح کردم وقصد ورود به حیطه تعیین مصداق و مورد خاص رانداشتم.همه حرفم این بود که هنوزدر بودجه نویسی بند پیش بینی نشده وجود دارد که محل دست اندازی است .و مدیران در قبال دریافت حقوق مدیریت ومسولیت بازخواست نمیشوند. وتعیین مصداق هم کارنظار و حسابرسان محترم است .حالا شما اسمش را غر زدن بگذارید
پاسخ + +2 -5 --
معلم 1396/06/28 - 22:58
جناب شیرزاد بهتر.بود این مقاله را در موقع دیگری می نوشتید درست نیست حتی مصیبت مدیران هم موضوع بحث رسانه ها مخصوصا رسانه فرهنگی صدای معلم شود
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1396/06/29 - 20:19
دوست عزیز با تشکر از نظر شما این مطلب در تایید و همراهی با اطلاعیه روابط عمومی و تاکید وزیر مبنی بر "خود داری مدیران کل از سفر به تهران و ارسال دسته گل و آگهی در روزنامه ها" است. امیدوارم این نوع برخورد تبدیل به یک "رویه" در میان مدیران بشود. این گونه کارها سه تا ضرر عمده دارد که قطعا آقای وزیر هم متوجه آنها بوده است : اول اینکه این هزینه ها به بودجه تحمیل می شود و مدیران از جیب خود چنین هزینه هایی را نمی پردازند. دوم اینکه مراسم سوگواری مدیران تبدیل به مانور تجمل و نمایش می شود که با روح این مراسم در تضاد است و سوم اینکه باعث ترویج فرهنگ تملق می شود و فرصت طلبان می کوشند از این مراسم نردبانی برای نزدیکی به مسئولان درست کنند. خداوند مادر محترم آقای بطحایی را بیامرزد و به بازماندگان آن فقید صبر بدهد و اقدام ایشان هم درست و ستودنی بود.
پاسخ + +2 0 --
ز.ف 1396/06/29 - 00:41
کاش فقط همینها بود
درد خیلی خیلی بیشتر از این حرفهاست
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1396/06/29 - 20:32
خیلی هم عالی . همکار گرامی شما م مسئول هستی . قلم بردارید و این دردها را مطرح کنید البته مستدل و مستند .
پاسخ + +3 0 --
فرهنگی 1396/06/29 - 01:12
متاسفانه آنچه امروزه مدیران ما در خصوص انتصاب انجام میدهند نه انسانی نه اخلاقی ونه شرعی و اینها همه در مقابل دید ناظرین وبازرسان و حراست ها انجام میگیرد و آب از آب هم تکان نمی خورد چون همه دستی در یک کاسه دارند برای چاپیدن . وهمه ی اسراف کاریها و خود نمایها در هنگام شروع انتصاب ها می باشد ( قبل از اینکه کار را شروع کند) یعنی نشان از چاپلوسی ونیت های ناپاک می باشد ومهم آن است که این چاپلوسی بعداز خدا حافظی فرد با پستش باشد یعنی خدمات ارزنده اش باشد که کمتر دیده شده که نوشته یا تفدیری انجام شود بلکه اغلب از کم کاذی وخیانت آن فرد بحث میشود اابته درصورتیکه فرد پست ومقام بالاتری را کسب نکند ،ودر کل مردم ما و کارمندان ما ففط مسابقه ریا کاری را دارند در این مواقع ( هنگام انتصاب مسولان )
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1396/06/29 - 20:41
دو نکته در فرمایش شما هست اول اینکه همه برای چاپیدن دستشان در یک کاسه است. این حکم کلی درست نیست. کسی هم به این گونه انتقاد واکنشی نشان نمی دهد. اینها درددل است و به درد تخلیه احساسات افراد ناراضی می خورد و منشا هیچ عمل اجتماعی نخواهد شد. دوم اینکه بعد از کناره گیری یک مدیر از او تجلیل شودنه هنگام انتصاب. این فرمایش شما کاملا درست است. سیل تبریک برای انتصاب فلان مقام اغلب از روی فرصت طلبی و ریاکاری و نوعی تملق گویی برای دیده شدن است. چه خوب است که ما از مدیران ، موقعی که مسئولیت دارند انتقاد کنیم و وقتی که برکنار شدند کارهای خوبشان را یادآوری کنیم
پاسخ + +3 0 --
جواد 1396/06/29 - 10:28
آفرین به شما آقای عبداللهی ، در آموزش و پرورش شهرستان ها که گاهی این مساله به کمدی منتهی می شود پدر همسر رییس اداره فوت می کند اداره پر از پلاکارد می شود دو سه بار مراسم می گیرند
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1396/06/29 - 20:47
بله تراژدی تبدیل به کمدی می شود ! در یکی از صحنه های جذاب سریال پاورچین به کارگردانی مهران مدیری،جواد رضوی (مستخدام شرکت ) در مراسم عزاداری عمه کتی (عمه رییس شرکت ) برای جلب توجه رییس به سر و صورت خود می زند و حتی از شدت اندوه بیهوش می شود و در و دیوار اداره را پر از پلاکارد کرده اند. این فرهنگ را باید نقد کرد.

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور