قبل از صحبت ، مراتب دریغ و افسوس خودم را نسبت به صندلی های خالی و عدم حضور هزاران معلمی که در استان تهران هستند ابراز می کنم/ تبارشناسی انجمن اسلامی معلمان باید هم در نیت و هم در ساختار و هم در کیفیت و هم در عضوگیری و هم در نوسازی خودش تجدید نظر اساسی کند/ امیدوارم که این سنت پسندیده عضوگیری از معلمان جوان و به ویژه زنان تبدیل به یک سنت مدرنی بشود/ امرور در جامعه ایرانی ما نیازمند یک تجدید نظر اساسی در حوزه سنت هایی هستیم که باید در درون آن سنن نوسازی ، تحزب ، ساخت NGO ها ، موسسات نیکوکاری بیرون بیاید/ در ایران پیشامدرن ، دو نهاد به تمشیت و مدیریت امور مشغول بودند یکی نهاد مسجد و دیگری نهاد بازار بود/ امروز در کم رنگ شدن حضور این دو عنصر بسیار اساسی و سنتی جامعه ایرانی ما نیازمندیم که نهادهای دیگر به کمک این دو نهاد بشتابند یعنی این شکافی که امروز بین مردم و حاکمیت وجود دارد که قبلا تمشیت آن در بازار و مسجد بود به کمک نهادهای دیگر باید پر شود/ این نهادهای جدید در همه جای دنیا به نام " جامعه مدنی " و در ایران پس از 76 معرفی شد و شامل احزاب و ان جی اوها ، اصناف و همه تشکل های حد واسط بین دولت و ملت بود/ اما ویژگی های این جامعه عزیز و فاخر این است که احزاب که شما هم بخش جدایی ناپذیری از این جامعه مدنی هستید ؛ " دیدبانی " و " نظارت " است/ واقعیت این است که هر تغییر گسترده در هر سامان اجتماعی اگر بخواهد صورت بگیرد نیاز به متولی مشخصی دارد/ بدون تعارف ، امروز ما در سخت ترین پیچ تاریخی حوزه سیاسی و اجتماعی ایران قرار داریم/ متولی این تغییرات گسترده اجتماعی حداکثر مدیون احزاب و NGO ها و تشکل ها هستند/ بخشی از فلسفه و رسالت جامعه معلمان هم راهبری این تغییرات گسترده در حوزه آموزش و پرورش است/ این گزاره ای بسیار شریف است که جهل در پیوند با قدرت سخت ترین دشمن آزادی ، دموکراسی و نوخواهی است/ چرا همیشه باید به دنبال " انقلاب مدام " بود/ جامعه ما نیازمند دانایی برای اصلاح است/ اصیل ترین ، مهم ترین و مقدس ترین وظیفه شما دانایی است/ هر کسی به غیر از اصلاح در ایران بر طبل دیگری بکوبد یک خیانت تاریخی و یک خیانت بسیار گسترده ای را به جامعه ایرانی روا داشته است/ یکی این که در این فلات زخمی و خسته همدیگر را دوست داشته باشیم/ جامعه ایرانی دیگر توان پرداخت به حاشیه های بحران زای سختی آور رنج آفرین را ندارد/ امروز شما باید بیش از هر روزی دولت نزدیک به خود را دیدبانی کنید/ این ماییم که آرزوهای خوب را می سازیم...
دکتر سیاوش شهریور ؛ مدیر کل دفتر امور اجتماعی و فرهنگي استانداری تهران:
رحلت عالم مجاهد و سیاست مدار خردورز و روشن ضمیر حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی را به شما سروران گرامی و قهرمانان عرصه آموزش و پرورش تسلیت عرض می کنم و برای همه شما رستاخیزی از روزهای خیر و خوش آرزو می کنم و امیدوارم که انقلاب و نظام و اسلام و ایران در جست و جوی راه های بهتری برای عافیت ، هم زیستی ، سازگاری ، اتحاد و بهورزی و توفیق باشد .
از این تشکل ریشه دار و اصیل بسیار سپاسگزاریم که مرا برای این جلسه دعوت کردند .
من دوست دارم از زاویه نگاه خودم به این جلسه توجه کنم .
قبل از صحبت ، مراتب دریغ و افسوس خودم را نسبت به صندلی های خالی و عدم حضور هزاران معلمی که در استان تهران هستند ابراز می کنم و به نظرم تبارشناسی انجمن اسلامی معلمان باید هم در نیت و هم در ساختار و هم در کیفیت و هم در عضوگیری و هم در نوسازی خودش تجدید نظر اساسی کند و به عنوان کسی که روزگاری همکار شما بوده با شهامت می گویم که انجمن اسلامی معلمان نتوانست و امروز هم نتوانسته است ریشه های بسیار اصیل و ظریف و مومن خودش را در ذیل و ضمیر معلمان این سرزمین جا بدهد و از سر دریغ و افسوس خیلی از احزابی که طول عمر کم تری دارند و سابقه کوتاه تری دارند در زمینه جذب عضو از معلمان موفقیت بیشتری داشته اند و امیدوارم که این سنت پسندیده عضوگیری از معلمان جوان و به ویژه زنان تبدیل به یک سنت مدرنی بشود که بتواند انجمن اسلامی معلمان را به عنوان " صدای واحد همه معلمان ایران " در جامعه سیاسی ایران معرفی کند و به رسمیت بشناسد .
سنتی که در آن مدرن سازی سیاسی و نوسازی اجتماعی صورت می گیرد بسیار سنت مهمی است .
من از زاویه درگذشت آقای هاشمی می خواهم یک تحلیل جامعه شناسی سیاسی ارائه دهم و این که مسئولیت نهادهای مدنی را در استان تهران بر عهده دارم .
از آمریکا تا غرب همه سازوکارهای مدرن سازی ، نوخواهی و دموکراسی خواهی از بطن سنن قرون وسطی بیرون آمد .
سنن قرون وسطی هم به تثبیت و سلامت حاکمیت اعتقاد داشت و هم به مالکیت خصوصی مومن بود و هم به تظلم خواهی و دادخواهی اعتقاد داشت و مقامات محلی و اشرافیت و فئودال ها را به رسمیت می شناخت و از همه مهم تر سنن اعلای حکومتی و حقوقی را پاس می داشت یعنی سنن حقوقی رُم هیچ گاه اجازه مصادره حداکثری اموال رعیت را به شاه نداد .
از درون این سنت های قرون وسطی و از قرن 18 به بعد دولت مدرن در اروپا و آمریکای امروز توانست اصول خود را از این سنت ها بسازد و تبدیل به جامعه ای شود که در آن سه چیز حکم رانی می کند :
اولی " قانون " است که از همه مهم تر است و دومی « سنت های اروپایی » است که بر پایه همین چهارچوب حقوقی قرون وسطی بود و سوم هم علم بود .
امرور در جامعه ایرانی ما نیازمند یک تجدید نظر اساسی در حوزه سنت هایی هستیم که باید در درون آن سنن نوسازی ، تحزب ، ساخت NGO ها ، موسسات نیکوکاری بیرون بیاید .
در ایران پیشامدرن ، دو نهاد به تمشیت و مدیریت امور مشغول بودند یکی نهاد مسجد و دیگری نهاد بازار بود .
کارکردهای این دو نهاد هم در حوزه تمشیت امور منزل و خانواده در حوزه امور اجتماعی و مدنی بود و هم سعی می کردند تثبیت نظام اجتماعی و حکم رانی خوب را از این دو دروازه به حاکم منتقل کنند .
یعنی شخص حاکم هم در مسجد برای شنیدن سخنان مردم حاضر می شد و هم از زاویه نگاه مردم به حوزه وقف و نیکوکاری به عنوان دو سنت حسنه به حوزه اجتماعی و امورات مردم نگاه می کرد .
امروز در کم رنگ شدن حضور این دو عنصر بسیار اساسی و سنتی جامعه ایرانی ما نیازمندیم که نهادهای دیگر به کمک این دو نهاد بشتابند یعنی این شکافی که امروز بین مردم و حاکمیت وجود دارد که قبلا تمشیت آن در بازار و مسجد بود به کمک نهادهای دیگر باید پر شود .
این نهادهای جدید در همه جای دنیا به نام " جامعه مدنی " و در ایران پس از 76 معرفی شد و شامل احزاب و ان جی اوها ، اصناف و همه تشکل های حد واسط بین دولت و ملت بود .
واقعیت این است که نه ذهن اجتماعی ما و نه ساختارهای ما و نه ساز و کارهای حوزه دولت و نه تبادلات حقوقی که یک سر آن در حاکمیت و سر دیگر آن در میان مردم است پذیرای این شخصیت حقوقی است که نامش " جامعه مدنی " است .
اما ویژگی های این جامعه عزیز و فاخر این است که احزاب که شما هم بخش جدایی ناپذیری از این جامعه مدنی هستید ؛ " دیدبانی " و " نظارت " است .
احزاب باید هم دولت را و هم جامعه را رصد کنند .
از طریق دیپلماسی حقوقی ، حکم رانی خوب را هم ضمیمه کنند و به نوعی نگاه دولت به مردم را تعدیل کنند و به گونه ای صدای توده را به حاکمیت منتقل کنند .
از آن طرف هم نگاه حاکمیت را به ذی نفعانشان منتقل کنند .
از طرف دیگر ، احزاب نیروهای پیش برنده اجتماعی هستند .
واقعیت این است که هر تغییر گسترده در هر سامان اجتماعی اگر بخواهد صورت بگیرد نیاز به متولی مشخصی دارد .
بدون تعارف ، امروز ما در سخت ترین پیچ تاریخی حوزه سیاسی و اجتماعی ایران قرار داریم .
هم تغییرات عجیب و گسترده ای در زیر پوست شهر و جامعه ایران جاری است و هم تغییرات گسترده ای در حوزه نظر و ذهن و سیاست .
متولی این تغییرات گسترده اجتماعی حداکثر مدیون احزاب و NGO ها و تشکل ها هستند .
به نظرم بخشی از فلسفه و رسالت جامعه معلمان هم راهبری این تغییرات گسترده در حوزه آموزش و پرورش است .
از طرف دیگر واقعیت آن است که در دوره ای از جامعه ایرانی مبنای هماهنگی و مبنای تجمع و اتحاد در جامعه سنتی ما بر پایه " اجماع " بود .
کرامت اجتماعی بر پایه رسوم و مذهب بود. ولی امروز و به تدریج با شیفت جامعه به طرف جامعه مدرن که ما در حال گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن هستیم ؛ آن چیزی که در یک نگاه مردم را به هم پیوند می دهد دیگر شاید سنن و رسوم مذهبی خالص نباشد .
همه آدم هایی که در این شهر هستند ؛ از تبارها و نژادهای متفاوت و زبان ها و رسوم مختلف ؛ آن چیزی که خواسته های عقلانی ما را به هم پیوند می دهد بر اساس " توافق " است .
ما امروز مشروعیت خود را بر اساس توافقی می گیریم که در این جلسه با همه دیدگاه هایی که ممکن است با هم اختلاف داشته باشیم ذیل انجمن اسلامی معلمان دور هم جمع شده ایم .
در این روزگار تاریخی که سخت ترین روزگار جامعه ما است و شما هم متولیان تغییر و نوخواهی و بهبود و اصلاح اجتماعی هستید ؛ چند کار باید صورت بگیرد که به نظرم از معلمان باید شروع شود .
اول این که معلمان باید موانع اجتماعی و سیاسی توسعه دموکراتیک را از پیش رو بردارند .
این گزاره ای بسیار شریف است که جهل در پیوند با قدرت سخت ترین دشمن آزادی ، دموکراسی و نوخواهی است .
شمایید که می توانید به عنوان راهبران آموزش و پرورش در این جامعه ، جهل را از جامعه ما بزدایید .
این به نظر من ، فلسفه روشن و حیاتی و کارساز و همه جانبه و فاخر شما است .
اگر دشمنی بخواهد در یک جامعه سربازگیری کند چه جامعه مدرن که از داخل آن فاشیسم و نازیسم بیرون می آید و چه جامعه سنتی که از داخل آن داعش ، گروه های سلفی و بنیاد گرا بیرون می آید ؛ همه و همه می تواند در ذیل نگاه شما شکل بگیرد .
شمایید که می توانید موانع توسعه دموکراتیک مانند جهل را بردارید !
شمایید که می توانید فقر را با آموزش و کارآفرینی بردارید !
شمایید که می توانید بهداشت را در آموزش و پرورش و کشور بهبود و ارتقاء ببخشید .
شمایید که می توانید آسیب های اجتماعی را در مدرسه کنترل کنید .
شمایید که می توانید دانش را به اولیاء دانش آموزان منتقل کنید .
دوستان !
سرمایه بسیار مهم و فاخری به توان شما اضافه شده است به نام : " جامعه مجازی " .
ما امروز خوشبخت ترین آدم های همه اعصار تاریخ هستیم که هم سرمایه اجتماعی داریم و هم سرمایه مجازی را که می توانیم آن ها را جمع کنیم و به فلسفه " نجات و اصلاح " اضافه کنیم .
دانایی معبر رهایی است .
بسیاری از متولیان اصلاح و انقلاب و تولید رژیم های توتالیتر ؛ رژیم هایی که نسبت حداکثری با غرب داشتند و همان تحصیل کرده های غرب بودند اما چرا نتوانستند جامعه و سنن محلی و جوامع سنتی را به به یک جامعه مدرن تبدیل کنند ؟
چرا همیشه باید به دنبال " انقلاب مدام " بود ؟
چرا تروتسکی مدام این شعار را می داد ؟
معبر دانایی گم شده است !
جامعه ما نیازمند دانایی برای اصلاح است .
اصیل ترین ، مهم ترین و مقدس ترین وظیفه شما دانایی است .
انتشار دانایی است که می تواند بذر امید ، نجات ؛ اصلاح و نوخواهی را در رحم جامعه ایرانی بپروراند .
امروز به عنوان یک همکار سابق شما و به عنوان کسی که متولی امر نهادهای مدنی در تهران هستم می گویم که :
هر کسی به غیر از اصلاح در ایران بر طبل دیگری بکوبد یک خیانت تاریخی و یک خیانت بسیار گسترده ای را به جامعه ایرانی روا داشته است .
هر کسی که غیر از دانایی معبری برای نجات در این سرزمین جست و جو کند ، به غفلت و اشتباه افتاده است .
این جامعه ، جامعه ای خسته است .
این جامعه ، جامعه ای افسرده است .
این جامعه ، جامعه فقیری است .
متاسفانه و شوربختانه در این لحظه تاریخی باید بر دو چیز توافق کنیم :
یکی این که در این فلات زخمی و خسته همدیگر را دوست داشته باشیم و با هم متحد باشیم و همدیگر را تحمل کنیم و با هم برای نجات این سرزمین چه چپ و چه راست و چه میانه بکوشیم و این سرنوشت محتوم ما است .
هر کسی که غیر از اتحاد و غیر از صبر و اصلاح در این سرزمین بر امر دیگری پای بفشارد اشتباه کرده است .
و دومین امری که در این لحظه تاریخی به آن محتاجیم این گزاره عظیم است که جامعه ایرانی دیگر توان پرداخت به حاشیه های بحران زای سختی آور رنج آفرین را ندارد و هر اتفاقی بخواهد در درون این سازمان و این سامان صورت بگیرد باید از نگاه احزاب و از نگاه مدنیت و توافق و رای گیری و از نگاه حداکثری مردم با سامان سیاسی و در یک کلمه " حکم رانی خوب " باشد .
تعامل سه سویه " دولت ، نهادهای مدنی و مردم " می تواند یک رابطه معناداری را ایجاد کند که ذیل این رابطه شفافیت ، قانون مندی وسلامت ملی شکل بگیرد .
امروز شما باید بیش از هر روزی دولت نزدیک به خود را دیدبانی کنید .
تاکید آقای رئیس جمهور و مطالبه حق و آزادی در حوزه حقوق شهروندی و به عنوان اولین دولت از مردم بخواهد که حق و آزادی را مطالبه کنند امر بسیار زیبا و خرسند کننده ای است .
البته انجمن اسلامی معلمان با عنایت به این روزگار سخت و هم در حوزه حقوق شهروندی و با عنایت به دانایی و حکم رانی خوب همه می توانید سرزمینی خوب و با آرزوهای خوب ایجاد کنید .
یادتان باشد این ماییم که آرزوهای خوب را می سازیم .
چشم امید زنان و کودکان فقیر این شهر به زبان ها ، دست ها و نظرات و چشم های زیبا و بلندبینی است که در جامعه معلمان است و امیدواریم که این چشم ها و دست ها بتواند جامعه ای را برای کودکان فردا رقم بزند که سرشار از امنیت ، خیر و سلامت و برکت باشد .
ادامه دارد
نظرات بینندگان
دشمن درجه دو انها دانش اموزان بی تربیت و والدین هستند