*این روزها خبرهای خوبی از آموزش و پرورش به گوش نمی رسد ، نظر سازمان معلمان ایران در این زمینه چیست ؟
همان گونه که در بیانیه اخیر سازمان معلمان ایران ( این جا ) آمده بود ، اوضاع آموزش و پرورش به قدری بد است که واقعا باید فکری به حال آن کرد ، از یک طرف نیروهای ستادی آموزش و پرورش و از جمله وزیر آموزش و پرورش محافظه کارانه و با حرکتی کند و خسته کننده ناتوان در حل مشکلات اند و از طرف دیگر ، عصبانیت فرهنگیان از اوضاع نابه سامان شان به قدری است که آن ها حتی دل و دماغ خواندن این افاضات را هم ندارند !
صاحبان تصمیم در آموزش و پرورش زیر چهارهزار میلیارد تومان کسری گیر کرده اند و شجاعت لازم حتی برای بازگو کردن مشکلات با معلمان را هم ندارند چه رسد به نوآوری و...و این که معلمان راه حل های بلند مدت را هم پذیرا نیستند !
لازم به ذکر است بسیاری از نیروهای ستادی کسانی هستند که هر جا سفره ای پهن باشد ، حضور موثر خواهند داشت و تنها چیزی که دغدغه شان نیست ،دولت یازدهم و آموزش و پرورش کشور است .
ما با سونامی ناکارآمدی از یک طرف و سونامی عصبانیت از طرف دیگر روبه رو هستیم .
* راهبرد شما در این وضعیت چیست ؟
ما پس از 15 سال تجربه و دادن هزینه های فراوان نگاه مان به آموزش و پرورش و فعالیت هایمان تغییر کرده است .ما نگاه تخصصی و حرفه ای به آموزش و پرورش پیدا کرده ایم و عرصه فعالیت های خود را پرهیز از " ساده انگاری " ، " شعر و شاعری " و " دیدگاه های انتزاعی " تعریف می کنیم .
ما فعالیت های خود را ذیل " وظیفه گرایی " تعریف نکرده به کارآمدی و تاثیر عمل توجه ویژه می نمائیم و آن را عرصه کنش جمعی می دانیم .سازمان معلمان ایران به عقلانیتی تن داده است که دغدغه اش در درجه اول نه تحقق " همین جایی " و " هم اکنونی " اهداف است ، بلکه تن دادن به انتخاب هایی است که می خواهند :
1) موثر باشند.
2) به عوارض آن توجه شده باشد .
3) احتمالات مختلف را پیس بینی کرده باشد .
هر چند ما به نوعی به عمل گرایی ( پراگماتیزم ) و امتیاز دادن به وضع موجود متهم می شویم ؛ ولی ما این نگاه را که در آن هم سویی اهداف و وسایل ، امتیاز اصلی اش است را باور داشته و فکر می کنیم این نگاه ما است که قادر است در جامعه ما از طریق راه های مختلف ، محدودیت ها را درو بزند و تجربه " آزادی " را ممکن سازد .
* نظر شما و به طور خاص درباره تحرکات اخیر و احتمالا آتی ( تجمع ) چیست ؟
ما موضوع را به آموزش و پرورش محدود نکرده و در سطح بالاتری به پاسخ رسیده ایم .با آن که دولت آقای روحانی دولت اصلاح طلبان نیست ولی در مقابل اقتدارطلبان از این دولت حمایت می کنیم .قصد آن را هم نداریم هم صدا با اقتدارطلبان به دولت منتخب مردم فشار بیاوریم . ما اوضاع بسیار بد آموزش و پرورش را به صورت علنی و با صدای بلند فریاد زده و می زنیم و از همکاران و معلمان به جد خواسته ایم به جای « حرکات خیابانی » حضور خود را در فضای افکار عمومی ( رسانه ) جدی بگیرند ، عضویت و تقویت تشکیلات را بر اولویت بندی خواسته ها و زمان بندی پی گیری آن ها اصل بدانند .
به باور ما ، « قدرت را قدرت تغییر می دهد و از حرف هر چند با صدای بلند کاری ساخته نیست »البته برخی از دوستان ما ، نابرده رنج گنج طلب کرده و طمع در میوه ه ی باغ دیگران نموده اند !
نارفته راه ، رسیدن را جست و جو کرده و نکاشته بذر ، عزم برداشت نموده اند ....
از نظر ما ، اعتراض حق همه اقشار از جمله معلمان است ولی به طور مشخص حرکات اخیر و احتمالا آتی مقصدش جز " ناکجاآباد " جای دیگری را نخواهد پیمود ...
پایان گزارش /
نظرات بینندگان
سنگین تر بودید اگر حرافی نمی کردید.
35 سال عقلانیت شما زندگی و شان معلمی رو به ویرانه تبدیل کرده و نگذاشته تا در برابر بی عدالتی ها اعتراض کند.
ظاهرا شما رو هم به عنوان مهره آوردن تا کمی این اعتراضات رو بی ارزش نشون بدی.
راهکار شما در این مدت به جز عقب نگه داشتن فرهنگ چیزی نبوده است.
آخه ای مرد بزرگ چرا روز آخر داری میگی آخر این حرکت ناکجا اباده خوب زودتر میگفتی به همکارا خبر نمیدادیم
قربونت بشم وقتی فانی از امثال شما استفاده نمیکنه فرار مغزها اتفاق می افته
ولی خاج آغا ما که نفهمیدیم بالاخره شما اصلاح طلبید ؛ اصول گرائید چون هر وقت فرصت مغتنمی گیرتون اومد ابراز وجود فرمودید
ضمن تشکر از همه معلمان فرهیخته وهمکاران عزیز.به نظر می رسد دوران غفلت وساده انگاری به سر آمده است.این حقیر گاهی ازانفعال همکاران خودم متاسف می شوم.بعضی از همکاران حتی حاضر نیستند به سایت های انعکاس دهنده اخبار آ.پ وارد شوند در حالیکه باید با به اشتراک گذاشتن مطالب مربوط این فضای خسته کننده و تبیض آلود پرداختها را شکست.35 سال تعریف و تمجید بیهوده واقعا آزار دهنده شده است.
سرنوشت ما معلمان درآموزش و پرور ش قطعا باید به دست خودمان رقم بخورد واین امر با ترس و نظاره و انفعال ره به جایی نخواهد برد.
به امید روزهای باشکوه
به امید روزهای باشکوه"
چرا آقاي روابط عمومي بازم گم و گزر شده؟ آقاي پورسليمان كجاي اين رفتار هم حزبي هاي شما اصلاح طلبيه؟ شفافيته؟ چرا واقعيت رو كتمان مي كنين؟
تو را به جان مادر سانسور نكن برادر
چرا رئیس جمهور، رئیس مجلس و وزیر آموزش و پرورش به خودشان زحمت گفتگوی با این قشر عظیم ، فداکار و مظلوم را نمی دهند؟
شعار و شعر گفتن در وصف معلم بس است!
روابط عمومي ، فاني را بين رسانه ها و مردم خراب كرد و بيشتر دنبال تخريب هستن و توهم دارن
بطحايي كه أصلا تجربه كار مالي نداره و لابي قوي هم نداره
ناصري كه خيلي ضعيفه مجلسم قبولش نداره
نصف مشاوران فاني هم كه كلا تعطيلن
استاد گرانقدر جناب آقاي هاشمي دبير کل محترم " سازمان معلمان ايران " بدرستي و هوشمندانه از همکاران و معلمان به جد خواسته اید به جای « حرکات خیابانی » حضور خود را در فضای افکار عمومی ( رسانه ) جدی بگیرند ، عضویت و تقویت تشکیلات را بر اولویت بندی خواسته ها و زمان بندی پی گیری آن ها اصل بدانند .
بلا فاصله مشخص شد که فرهنگيان ، به قسمت اول فراخوان داهيانه شما پاسخ مثبت داده اند . قطعأ در آينده نچندان دوري با تقويت تشکل هاي مدني ، موفقيت قسمت دوم فرخوان حضرتعالي هم نمايان مي گردد . نگاهي اجمالي به رسانه هادر فضاي واقعي و مجازي فراگير شدن ديالوگ را تأئيد مي کند . بنده 114 نفري هستم که مطالب ارزشمند حضرتعالي و 15 نظر ارائه شده را بادقت مطالعه کردم .
نظر ادامه دارد
با حضرتعالي ، تجربه 15 سال قبل را مرور مي کنيم: آيا در 15 سال قبل ، طي 4 ساعت 49 دقيقه ( از ساعت 17:59 انتشار گفتگو تا 22:48که پانزدهمين نظر اعلام شده ) 15 فرهنگي با شما ديالوگ داشتند ؟ امروز بطور متوسط هر ساعت سه نفر نظر مکتوب خود را ارائه داده اند . از 15 نفر 5 ناشناس ، يک معلم ، يک شهر تهران ،يک روابط عمومي ، يک ع و شش نفر مشخص ، با شما سخن گفته اند .
فرهيختگان باور دارند که ريگ کف رودخانه آموزش و پرورش تشکل هاي مدني مي باشند و فرصت طلبان عوام فريب هرچند غوغا سالارند ولي ماندگار نمي باشند .
بدانيد ، کم نيستند فرهيختگاني با نظر حضرتعالي به طور مشخص حرکات اخیر و احتمالا آتی مقصدش جز " ناکجاآباد " جای دیگری را نخواهد پیمود ... موافقند .
با تقديم شايسته ترين احترامات به شايسته ترين ها - ارادتمند شما شهسوارزاده
مثل ما معلمها مثل بادبادک بازی است که یا از این طرف بام میافتد و یا از آن طرف بام. سالها سکوت و حالا با کوچکترین فضای تنفس، انفجار و اعتراض؛ آن هم بدون اندیشه و بی توجه به نتایج.
دوستانی که دیگر همکاران را متهم به سکوت، دست نشاندگی و ... میکنند بفرمایند برای احقاق حقوق معلمین چند سیلی خوردهاند و بروند و ببینند کسانی را که متهم میکنند چه هزینههایی دادهاند.
فراموش نکنیم که حرمت امامزاده دست متولی آن است؛ مبادا از سر خشم، استیصال، فشار مالی و.... آن چه در ته کیسه از شان و منزلت مان مانده را خود به باد هوا دهیم!!!
(آقای پورسلیمان آزاده باش و منتشر کن)
سخت است مرور خاطرات عملکرد برخی همکاران. هشت سال سکوتی چون سکوت قبرستان بر وجودشان حاکم بود. جایی که امثال جناب هاشمی در سکوت انفرادی بودند آنها سر در گریبان خفته بودند و خوابشان چنان سنگین بود که نمیشد تشخیص داد که زنده اند یا مرده. به مدد رنجهای این بزرگان امروز گرمای آزادی آمده اژدهای اعتراض بلند گشته می خواهند بسوزانند همه چیز را. به جای تقدیر از این بزرگواران که با تلاش خود فضایی ولو اندک برای نفس کشیدن به ارمغان آورده اند ناسزاگویان می پرسند حالا که شما با حمایت خود این دولت را به ثمر رساندید مطالبات 35 ساله ما را محقق کنید آن هم در ظرف مدت کوتاه. سخن در مقابل این همه بی درایتی و ناسپاسی الکن است.
استا گرانقدر سرکارخانم / جناب آقاي ناشناس 20:35 روز نهم اسفند
تا قبل تصور مي کردم ، حضرتعالي عادت داريد بيشتر ازعلامت تعجب استفاده نماييد تا با فرهنگيان وارد ديالوگ شويد . قبلأ هم به شما همين موضوع را تذکر داده بودم ( در نظر حدود سي کلمه اي از سي ويک علامت تعجب بهره برده بوديد . در اين نظر يازده کلمه اي از 44 علامت تعجب استفاده کرده ايد ) ظاهرأ جوابي که داده بوديد بيش از حد انتظار و معمول علامت تعجب داشته است که مديريت محترم سايت وزين " گروه سخن معلم " نتوانسته اند آنرا منعکس کنند .
عزيز دل ، بزرگوار ، لحن سخن فرهيختگان با لحن بيان ... بسيار متفاوت است .
با تقديم احترامات شايسته – ارادتمند شما شهسوازاده
با سلام وعرض ادب و احترام خدمت استاد گرانقدر و پر تلاش جناب آقاي پورسليمان ، معلمي که باوجود مراقبت و همراهي پدر بزرگوارشان در بيمارستان ، وظيفه رسانه اي خود را به نحو احسن پيگيري مي نمايند .
بنده در دقايق اوليه بامداد نهم اسفند ، نظر دو قسمتي ارائه نمودم . و نظر بنده در 52 و 54 دقيقه بامداد همانروز منتشر شد. بطور اتفاقي مطلع شدم که در همان شب آقاي پور سليمان به عنوان همراه پدرشان در بيمارستان بودند . همان روز نهم هم پدرشان به اتاق عمل رفتند . از اين همه احساس مسئوليت در مقابل رسانه تحت تأثير قرار گرفتم . برخود واجب دانستم از نامبرده تشکر نمايم و از خداوند منان سلامتي هرچه عاجل براي اين پدر بزرگوار خواهانم .
با تقديم شايسته ترين احترامات –ارادتمند شما شهسوازاده
نظري از استاد بزرگوار جناب آقاي حجت حضرتي ( چه اسم شناسنامه اي باشد يا مستعار از ناشناس به مراتب بهتر است . زيرا ناشناس رابايد مانند زندانيان با شماره خطاب کرد و از متني به متن ديگر و حتي در يک متن هم نمي توان نظر وي را پيگيري کرد ) ديد م که پي آن سه نظر از اساتيد گرانقدر محمد ، ناشناس 14:38 و ناشناس 17:39 ،آمده است . بدون توجه به آنکه حجت حضرتي از خود ،سخن نگفته است بلکه از ديگري سخن گفته است . استاد محمد کنکجاو است که حجت حضرتي چند سيلي خورده است ؟ ناشناس 14:38 مي خواهد بداند سفره نشينان ديروز شهرداري و امروز فاني چه کساني هستند ؟
نظر ادامه دارد .
در نظر ناشناس 17:39 متبلور مي شود که مي فرمايند : مثل اينکه فاني هم ....( 23 کلمه با 29 علامت تعجب ) بطور کلي هر سه استاد فراموش نمودند که استاد حجت حضرتي مي فرمايند : " فراموش نکنیم که حرمت امامزاده دست متولی آن است؛ مبادا از سر خشم، استیصال، فشار مالی و.... آن چه در ته کیسه از شان و منزلت مان مانده را خود به باد هوا دهیم!!! "
استاد گرانقدر ناشناس 17:39 لطفأ يک بار ديگر با دقت نظر خود را مطالعه فرماييد . آيا در شان و منزلت انسان است که چنين با همکار خودش صحبت کند ؟ اگر صلاح دانستيد از آقاي حجت حضرتي حلاليت بطلبيد .
با تقديم شايسته ترين احترامات – ارادتمند شما شهسوارزاده
تكليف معلمان فعال با سيستم رسمي اطلاع رساني وزارت آموزش و پرورش كه هم قدرت دارد هم پول دارد هم سايت دارد هم نشريه با ١٦٠ هزار تيراژ چيست؟
آيا شما فكر نمي كنيد كمي ساده به مسأله نگاه كرده آيد؟ آيا اين آقايان كه مثل فاتحان عثماني بر اريكه مركز اطلاع رساني تكيه زدند و مثلا ما خوش خيالان فرهنگي بايد به وجودشان افتخار كنيم كه به به چه اصلاح طلباني!!! آيا ضعيفتر سانسورچي تر و ... از دوستانتان در اين مركز سراغ داريد؟ چرا آدرس غلط ميديد جناب هاشمي؟ چرا به جاي دعوت به حضور معلم در رسانه اين آقايان فرصت طلب را متوجه ظرفيتهاي موجود نمي كنيد؟ چرا سينه چاكهاي ... را كه امروز براي ما پز اصلاح طلبي مي دهند را نقد نمي كنيد؟ چرا؟؟
يكي از بهترين و نجيب ترين نيروهاي روابط عمومي سركارخانم عليمحمدي با سالها سابقه حرفه اي و تجارب ارزنده از روابط عمومي رفت.
اگه اوضاع به همين منوال پيش بره همه نيروهاي قديمي اينجا را ترك مي كنند چون جاذبه اي نمونده.
برادر پورسليمان اوضاع اطلاع رساني نياز مبرم به آسيب شناسي داره
بهتره در اين زمينه هم مطلبي منتشر كنيد
سپاسگذارم
پیوند کانون صنفی معلمان و کانون تربیت اسلامی را به عموم فرهنگیان ایران تبریک و تسلیت می گویم .
مراسم ختم متعاقبا اعلام می شود .
جناب شهسوار زاده گرانقدر، ادب و متانت شما سوای اینکه در مخالفت یا موافقت سخن بگویید تحسین برانگیز و شایسته تقدیر است.
از خوانندگانی که نقد داشتند نیز تشکر می کنم. قطعا با نقد آرای یکدیگر می توانیم به نظرات صحیح تر و متعاقب آن عمل وزین تر دست یابیم.
به قول استاد گرانقدر رحمان نوريان بي اعتمادي و تكنوازي معلمان اين دو براي به نتيجه نرسيدن كافي است .از فرهيختگان و همکاران گرانقدر، تقاضا دارم پس از آنکه مجددأ با دقت متن اين گفتگو را مطالعه کردند به مقالات ارزشمند ي که به نقش تشکل ها اشاره شده است مراجعه نمايند از جمله مي توانيد مقاله پر از نکته استاد گرانقدر سرکار خانم دشتي را به نام چه کسانی از حرارت آتش اعتراضات نان می پزند ؟! مطلب ویژه
را با دقت مطالعه فرمايند. تا شما هم با استاد گرانقدر جناب آقاي هاشمي همنوا شويد و بگويد :
قصد آن را هم نداریم هم صدا با اقتدارطلبان به دولت منتخب مردم فشار بیاوریم . ما اوضاع بسیار بد آموزش و پرورش را به صورت علنی و با صدای بلند فریاد زده و می زنیم و از همکاران و معلمان به جد خواسته ایم به جای « حرکات خیابانی » حضور خود را در فضای افکار عمومی ( رسانه ) جدی بگیرند ، عضویت و تقویت تشکیلات را بر اولویت بندی خواسته ها و زمان بندی پی گیری آن ها اصل بدانند .
با تقديم شايسته ترين احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
دراینکه حرکت اخیر همکاران به حق است شکی نیست.دراینکه مجموعه دولت روحانی در رسیدگی به فرهنگیان تعلل کرده اند هم شکی نیست.اما مواظب باشیم گول کسانی را که به ظاهر از معلمان در جهت فقط اهداف خودشان حمایت می کنند را نخوریم وآب به آسیاب آنها نریزیم .من حرف نویسنده مطلب ، آقای هاشمی را مبنی بر سعی در حضور بیشتر در فضای رسانه ای نفی نمیکنم اما آیا در این فضا قواعد بازی توسط طرف مقابل رعایت می شود؟ حضور خیابانی را کوچک نشماریم!!!
و......البته تبری بجوییم از کاسبان حریص وخوش خط و خالی که در لوای اعتراضات معلمین قصد ضربه زدن به دولت را دارند وتنها اهداف خودشان را دنبال می کنند . ما معترضیم ، اما هوشیار!!
وضعیت خراب معیشتی ما ، محصول سو؛ مدیریت هایی زیادی هست که تاکنون اتفاق افتاده وبه یکباره ایجاد نشده .
سرنوشت ما معلمان درآموزش و پرورش قطعا باید به دست خودمان رقم بخورد و این امر با ترس و نظاره و انفعال ره به جایی نخواه برد.
به امید روزهای باشکوه
چگونه می توانیم بر سهم خود از مزایای اجتماعی بیفزاییم؟ گام اوّل در این راه تشکیل گروه ها و تجمّعات صنفی، مانند جمعیّت، انجمن، اتّحادیّه، سندیکا، و به عبارتی، تشکّل های مدنی است. افرادی که در یک نقش خاصّ فعّالیّت می کنند، بعد از آن که احساس کردند که به صورت فردی نمی توانند سهم خود را از مزایا افزایش دهند، به گفتگو با یکدیگر می پردازند. گفتگو درباره ی ناعادلانه بودن سهم خود از مزایا در آن ها احساس و آگاهی مشترکی پدید می آورد ؛ مبنی بر این که باید خود برای افزایش سهمشان اقدام کنند. این احساس و آگاهی مشترک و لزوم اقدام دسته جمعی، آن ها را به ایجاد تشکّل های مدنی و صنفی سوق می دهد. در مرحله ی دوّم، تشکّل ها به عنوان نماینده ی افرادی که در آن نقش خاصّ فعّالیّت می کنند، با دولت و سایر گروه های اجتماعی وارد گفتگو می شوند. این گفتگو می تواند از طریق نشست های مشترک، دیدار با مقامات دولتی و نمایندگان گروه های دیگر، صدور اطّلاعیّه، انتشار یک نشریّه (به صورت مستمر) و اعلام مواضع در آن باشد.
در گام سوّم، در صورتی که گفتگوها ثمری نداشته باشد، تشکّل های مدنی ممکن است به اقدامات دیگری چون راه پیمایی و اعتصاب دست بزنند تا از این طریق دیگران را وادار سازند که سهم واجدین نقش مورد نظر آن ها را از مزایا افزایش دهند.
ای برادر طفل طفل چشم تست کام خود موقوف زاری دان درست
گر همیخواهی که آن خلعت رسد پس بگریان طفل دیده بر جسد
همچنين ايشان در خصوص كار رسانه ها هم هيچ مطالعه اي نداشته زيرا دور كردن افكار از دست يابي به حقيقت بخشي از كار رسانه هاست همنطور كه تبليغات دروغين رسانه اي كشور عزيزمان را در نزد جهانيان كشوري بياباني وباديه نشين نشان داده يا در بين تهراني ها فكر غلط اينكه در فلان شهر زيبا وامن كشور تو نمي توني سرمايه گذاري كني يا زندگي كني را ترسيم نموده مثل زاهدان زيبا با اون مردم مهربون و مهمان نواز و....پس معلم نظرت را به مانند معلمان ازاده اي چون جلال ال احمد ، پرفسور حسابي ، پروين اعتصامي و... نگارش كن كه انها به ما كلمه فرهنگي را اهدا نمودند ايا ما نيز كاري كرده ايم كه نسل هاي اينده از آن بهرهمند شوند وبه ما افتخار كنند .