صدای معلم :
شما صحبت از سند تحول بنیادین کردید . من در مورد فلسفه تعلیم و تربیت می گویم.
آقای علیرضا صادق زاده ؛ مسئول کمیته مطالعات نظری سند تحول بنیادین در نشست پیش همایش « اصلاحات آموزشی و چالش های آن در ایران : تبیین فلسفی دیدگاه ها و تلاش ها » که در سال 1398 برگزار گردید چنین می گوید :
« ما در سند تحول و مبانی نظری با یک نگاه بسیار متفاوت از وضع موجود ، نگاه به معلم را در بحث ایجاد تحول به آن پرداختیم. چون احساس کردیم که معلم با یک ویژگی به نام مربی یا وصف مربی شناخته می شود می تواند نقش اصلی را در جریان تربیت بر عهده بگیرد و دیگر ما چیزی به عنوان تفکیک معلم از مربی در سیستم های آموزشی که بعد از انقلاب رایج شده را نداشته باشیم .
ما احساس کردیم یکی از آسیب های نظام تربیتی ما که متاسفانه ریشه دارد در ترجمه غلط واژه Education به آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت است و ریشه ی این را باید بکنیم.
اگر در مبانی نظری نگاه کنید برنامه درسی شامل همه کارهایی است که برای تحقق اهداف تربیت اتفاق بیفتد. اعم از این که انتخابی باشد یا الزامی باشد یا اختیاری باشد ؛ بخش سه گانه .
این کار احتیاج به یک انقلاب کپرنیکی در نظام آموزشی دارد یعنی خانواده ما ، معلم ما ، مدیر ما بگوید معلم کارش تحقق برنامه تربیتی است نه برنامه آموزشی مثلا کسی دیگر مانند مربی تربیت برنامه تربیتی را انجام بدهد .
این کار بسیار سخت است . پدر ما درآمده تا این را جا انداخته ایم بحث تربیت چند گانه را. اما تربیت چندگانه یا چند ساحتی و این را مطرح کردیم اما دوستان ما در آموزش و پرورش فکر می کنند پرورشی همین ساحت های چندگانه است و تربیت علمی برای معاونت آموزشی است.
این نگاه همچنین در ذهنیت معلم و مدیر ما و کارشناسان ارشد ما وجود دارد که این تفکیک هست و ما تا وقتی این فرهنگ را تغییر ندهیم این تفکیک ما را اذیت می کند.
پیش تر و زمانی که آقای علیرضا کاظمی در سمت معاون پرورشی قرار داشت مطرح کرد .
ایشان دست آخر به سخنان رهبری اشاره کرد .
پرسش این است که آیا مجموعه شما و وزارت آموزش و پرورش ارزیابی علمی و دقیق از عملکرد خود دارند ؟
آیا پژوهشی مستقل انجام شده است که استمرار فعالیت این معاونت و نیز معاون پرورشی را در مدرسه اثبات نماید ؟
با توجه به بحث آسیب های اجتماعی ؛ آیا حضور و فعالیت این مجموعه تاثیری در کاهش این آسیب ها و تربیت شهروند توسط مدرسه دارد ؟
آیا در صورت حذف معاون پرورشی خللی در فعالیت های اصلی مدرسه ایجاد می شود ؟
پورثانی :
برنامه هفتم یک چیزی را برای معاونت پرورشی و وزارت آموزش و پرورش تکلیف کرده به نام نظام جامع امور تربیتی. بعضی ها قائل به این هستند که بین تربیت و امور تربیتی فاصله است .
در واقع ؛ تربیت یک چیز است و امور تربیت یک چیز دیگر است. می گویند تربیت شاکله آموزش و پرورش است . آن اتفاقی است که باید در آموزش و پرورش بیفتد و اساسا تربیت یعنی همین آموزش و پرورشی که هست. امور تربیتی را به فعالیت های پرورشی تقلیل می دهند.
یعنی سرود یعنی تئاتر یعنی نویسندگی یعنی به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه یعنی اردوگاه یعنی کانون یعنی دارالقرآن یعنی مرکز مشاوره یعنی پیش گیری از آسیب های اجتماعی یعنی تمام فعالیت هایی که معلم سر کلاس درس نمی تواند انجام بدهد چه از لحاظ وقتی چه از لحاظ وسعت وجودی.
معلمی که تمام این ظرفیت ها را داشته باشد اساسا ما نداریم. یک معلمی با این ظرفیت ها اگر هم داریم خیلی کم داریم نه این که اصلا نداریم. لذا آمده اند و گفته اند تربیت یک بحث است که معلم فیزیک ما باید مربی باشد که در عرائض بنده هم بود. باید همه اینها باشد.
امور تربیتی و فعالیت های پرورشی یک بحث دیگر است. ما باید بین این تفکیک قائل بشویم. در سال 1380 همان طور که همه مستحضرند معاونت پرورشی منحل شد.
صدای معلم :
منحل نشد . در بخش دیگری ادغام شد !
پورثانی :
درست است . از قالب یک معاونت مستقل خارج شد .
استدلال هم همین استدلال بود. استدلال، استدلال غلطی نیست که معلم ما باید حتما سر کلاس معلم تربیتی باشد و فعالیت تربیتی داشته باشد. اما یک کمبود دارد .
آن کمبود تمام فعالیت هایی است که ما امروز در حوزه معلم و یا مربی پرورشی داریم انجام می دهیم.
اگر امروز معاون پرورشی در مدرسه حذف شود حتما یک سری ضربات را دانش آموز خواهد دید و حتما یک سری ضربات را فضای تربیتی کشور خواهد دید.
صدای معلم :
آقای پورثانی !
این را بر چه اساسی می گویید ؟
کدام مستند این را ثابت می کند ؟
پورثانی :
عرض می کنم .
امروز در این حوزه پژوهش هایی شده است. البته چون موضوع جلسه نبود ، این پژوهش ها را نیاوردم .
دوستان ما در امور اداره تربیتی می گویند ما هر جا نماز را به درستی اجرا کردیم آسیب های اجتماعی کاهش پیدا کرده است. این بخشی از موفقیت ها است.
در مدارسی که فعالیت های تربیتی مانند اردو و سرود و چیزهای دیگر انجام می شود آسیب های اجتماعی کم شده است.
من خودم یک پژوهش خیلی جدی در مشهد انجام دادم که این را تایید می کند.
اما یک سوال شما خیلی سوال خوبی است.
آقا !
شما در آموزش و پرورش این قدر حرف می زنید ... ( خودم را می گویم )
این قدر می گویید پرورشی پرورشی ... اما ثمره عملی آن در جامعه چیست ؟
بعد از دوازده سال وقتی دانش آموز می آید چه کسی متر می کند ؟
مثلا دانش آموز می رود قرآن می خواند روخوانی را می خواند می شود 19 . در ریاضی یک فرمول یاد می دهید چهار تا سوال به او می دهید آن دانشش را اندازه گیری می کنید اما مسائل تربیتی و آن اتفاقاتی که در این حوزه برای او می افتد را چه کسی متر می کند ؟
آمدند گفتند کارنامه رشدی تربیتی برای دانش آمو تعریف کنید. ولی در مرحله اجرا و برنامه ریزی است.
ما دو سه کار را خودمان داریم انجام می دهیم.
یک. در مناطقی که داریم طرح هایمان را اجرا می کنیم قبل و بعدش را داریم پایش می کنیم. یعنی خودمان هم انجام نمی دهیم .
این آسیبی در آموزش و پرورش است این که مجری و ارزیاب یکی است. این اشکال است.
کجای دنیا مجری و ارزیاب یکی است ؟
کجای دنیا مجری و ناظر یکی است؟
می گویم چه خوب من خودم دارم این کار را انجام می دهم ؛ چقدر هم خوب انجام می دهم !
آمدیم یک صحبتی کردیم و در آستانه قرارداد است که ما مجری هستیم کسی بیاید قبل از فعالیت های تربیتی ما را اندازه بگیرد و بعد از فعالیت های تربیتی ما را. این را هم که دارم انجام می دهم یک کار کاملا علمی است نه یک کاری که بدهم آن را چند کارشناس انجام بدهند که در این حوزه تخصص ندارند ؛ کارشناسی که در این حوزه تخصص دارد کار را انجام می دهد.
به ضرس قاطع می گویم این پایش با این داده های علمی این خروجی را می رساند و به فرض ، بودن این اردو اینقدر نفع داشته و نبود صبحگاه در مدرسه این قدر ضرر داشته و اتفاقات دیگر.
ولی این سوال شما خیلی سوال خوب و بزرگ و مبنایی است که کل وزارت آموزش و پرورش برای این سوال شما باید برای به یک جوابی برسد که :
آقا !
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند که دارند در آموزش و پرورش کار می کنند چقدر توانسته این آسیب ها را کم کند ؟
جواب هایی داریم . پایش هایی انجام دادیم اما جا دارد باز دقیق تر علمی تر و با نفوذ بیشتر این کار انجام شود.
صدای معلم :
کمی واضح تر و شفاف تر سخن بگویم .
امور تربیتی بر اساس یک ضرورت تاریخی در ابتدای انقلاب ایجاد شد و عمدتا برای تصفیه و پاک سازی نیروهای قبل از انقلاب در زمان شاه بودند و این ضرورت بعد از 46 سال تغییر کرده است. اما این ضرورت را ما در گفتمان و رویکرد مسئولان نمی بینیم.
در صورتی که صحبتی که خانم عابدینی کردند بحث تحول در سخت افزار بود که من می گویم در نرم افزار هم باید باشد. اگر قرار است امور پرورشی تغییر کارکرد و تغییر رویکرد بدهد این باید به صورت یک مانیفست بیان شود.
ما این پارادایم ها را در گفتار مسئولان نمی بینیم.
پورثانی :
همان نظام جامع امور تربیتی که داریم می نویسیم بعضی از این مسائل در آن بیان شده است.
صدای معلم :
گفتمان شما از آن گفتمان سنتی باید در یک مدار جدید متناسب با نیازهای دانش آموزان قرار بگیرد .
و اما نکته و مساله بعدی ؛
کار شما یک کار حضوری است. من از خود شما سوال می کنم.
در نشست قبلی سخنگوی وزارت آموزش و پرورش هم به آن اشاره کردم .
اشاره کردید اگر آن موضوع اتفاق نیفتد .... برداشت این بود که مدرسه تعطیل نشود ، نظام آموزشی تعطیل نشود.
شما با توجه به حوزه فعالیت تان یک بار من ندیدم که خود شما بگویید که چرا مدرسه را تعطیل می کنید و یا با آن مخالفتی داشته باشید ؟
پورثانی :
کجا باید بگوییم؟
صدای معلم :
در رسانه ها.
پورثانی :
ما گفتیم. آن جایی که باید می گفتیم بیان کردیم .
صدای معلم :
منظورم در نشست های دربسته نیست !
در حوزه عمومی است .
پورثانی :
هم دوستان ما در استان ها بارها گفته اند هم آقای وزیر در هیئت دولت گفتند .
ما در جاهای مختلف گفتیم تعطیلی مدارس باید به حداقل برسد. همین الآن هم می گوییم که تعطیلی مدارس قطعا به فرایند تربیتی دانش آموز ضربه خواهد زد چون نه ظرفیتش را داریم و نه بسترش را داریم. قاعدتا حرف هایی هست که باید در جای قانونی خودش پیگیری کنیم و به سرانجام برسانیم.
اعتقاد قلبی ما این است که هیچ فضایی جای فضای حضوری را نخواهد گرفت. بالاخره معلم من برای فضای حضوری تربیت شده است. کتاب من برای فضای حضوری تدوین شده است. مدرسه من برای فضای حضوری ساخته شده است. یک زمانی پایه ی آموزش برای مجازی تعریف شده و گفتمان ما فرق می کند ولی چون همه چیز ما برای فضای حضوری ساخته شده است قاعدتا وقتی این ساختار به هم بخورد تربیت و آموزش هم دچار خلل خواهد شد.
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.