گروه گزارش/
پس از روزها و هفته ها بحث و رایزنی در مورد انتخاب وزیر آموزش و پرورش سرانجام با نامه ی رسمی مسعود پزشکیان خطاب به محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی تکلیف این وزارتخانه بزرگ فعلا مشخص شد و نام « علیرضا کاظمی » معاون پیشین پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش بر سر زبان ها افتاد .
شناخت « صدای معلم » از آقای کاظمی بر اساس حضور چهره به چهره در نشست های اندک خبری ایشان در زمان تصدی پست مربوط بوده است .
« صدای معلم » در گزارش خود به تاریخ 18 بهمن 1397 پرسش هایی را خطاب به علیرضا کاظمی مطرح کرد . ( این جا )
« صدای معلم » از آقای کاظمی پرسید :
« تقریبا همه مقامات سیاسی و مراجع و علمای حوزه علمیه از ضعف و ناکامی تربیت دینی در مدارس گلایه می کنند. اما اغلب تنها راه حل را استفاده بیشتر از رویکرد اشباع دینی در مدارس با چاشنی الزام و تلقین می دانند. چنین رویکردی باعث رویگردانی بیشتر دانش آموزان از نشانه ها و علایم و مناسک مذهبی می شود.
متولیان آموزش و پرورش به جای بررسی عمیق موضوع و پیدا کردن علت کارشناسی عدم موفقیت تبلیغات دینی - سیاسی در مدارس معمولا غلظت برنامه های مذهبی در مدارس را هر سال بیشتر می کنند. به طوری که دامنه مباحث دینی تقریبا به همه درس ها حتی درس ریاضی گسترش یافته است و امور تربیتی هم برنامه های سنگین فوق برنامه برای تربیت دینی اجرا می کند.
رویکرد اشباع دینی ناتوانی خود را در تربیت نسلی دیندار در مدارس ثابت کرده است. در این رویکرد، باید چشم و دل نسل نو را از نشانه ها و علایم اسلامی انباشت و پیوسته آنها را چه در کتاب های درسی و محیط مدرسه و چه در موقعیت کلان تر در جامعه، در معرض بارش علایم و اطلاعات اسلامی قرار داد. چاشنی فشار و تنبیه نیز به درجات مختلف با این رویکرد، همراهی می کند. اما رویکرد اشباعی، قابلیت کافی برای مهار بحران تربیت دینی نخواهد داشت زیرا منطق زیرساز این رویکرد، تلقین و الزام است و چنین منطقی، در صورت موفقیت، تنها می تواند به شکل گیری شبه تربیت منجر شود.
در حالی که معاونت پرورشی دنبال تربیت سیاسی – مذهبی دانش آموزان براساس الگوهای شکست خورده است ، تامین بهداشت روانی دانش آموزان و پیشگیری از خطرات و آسیب های تربیتی در مدارس متولی خاصی ندارد .
پدیده هایی مانند خودکشی دانش آموزان ، تنبیه بدنی دانش آموزان ، تجاوز و آزار جنسی دانش آموزان، پوچ گرایی و روی آوردن به مواد مخدر سنتی و صنعتی و سیگار به خصوص در مدارس دخترانه نگران کننده است.
آیا وقت آن نرسیده که امور تربیتی به جای بلند پروازی های آرمانی تبدیل به نهادی تخصصی برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی و مشاوره شود؟
آیا وقت آن نرسیده که متولیان پرورشی به جمع بندی تجارب 40 سال اخیر دیدی واقع بینانه و غیر ایدئولوژیک به تربیت را در دستورکار خود قرار دهند ؟ »
اما پاسخی که در صدای معلم تیتر شد چنین بود :
« نقدهای شما بلند پروازانه است ! در فضای تربیت دینی هیچ الزام و اجباری واقعا نداریم » ! ( این جا )
( پاسخ کامل آقای کاظمی را می توانید در لینک ارائه شده به صورت کامل مطالعه فرمایید )
نظر و دیدگاه صدای معلم به عنوان رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه ی عمومی آموزش ایران از عملکرد و کارنامه آقای کاظمی آن است که ایشان مدیر موفق و کارآمدی نیست و نمی تواند « سکان تحول » را در این وزارتخانه بحران زده که شکاف اعتماد میان صف و ستاد به نهایت خود رسیده است بر عهده بگیرد .
معیار برای ما در مسیر مطالبه گری همان قول ها و تعهداتی است که مسعود پزشکیان در نشست دوم خود با فرهنگیان و پس از سخنان علی اصغر فانی وزیر پیشین آموزش و پرورش بیان کرد . ( این جا )
پزشکیان در این نشست که با ابراز احساسات شدید حاضران رو به رو بود چنین گفت :
« شما بهتر می دانید می شود روی آن کار کرد. این مشکلاتی که در رابطه با چیزهایی که فرمودند و من نوشتم مانند آیین نامه استخدامی جلسه می گذاریم و پیگیری می کنیم. اعمال نظام استخدامی را برایتان راه می اندازیم. مشارکت دادن معلمان در مدیریت را قطعا درست می کنیم. آیین نامه استخدامی را از اول اصلاح می کنیم.... مدیریت خدمات کشوری. چیزهایی که شما اینجا نوشته اید با کمک شما می توانیم آنها را درست کنیم.
چهل سال است که داریم در این مملکت شعار می دهیم ولی کاری نکردیم. من نمی خواهم برای شما شعار بدهم می خواهم قول بدهم که هر چه بتوانم و در اختیارم باشد دنبال کار و مشکلات و گرفتاری های شما باشم. اگر شما خوب باشید .
شما مطالبه گرید. مطالبه گری یعنی آدمی بیاید و شما پشت او بایستید و بتواند مطالبات شما را پیگیری کند. «من بعضی حرف ها را نمی خواهم بزنم چون نمی خواهم احساسات شما را تحریک کنم. آدم اگر لازم باشد حرفش را بزند می زند.»
مطالبه گر باشید ولی کسی را نداشته باشید که بتواند حرف شما را در بالا بزند آن وقت با شما با باتوم و زندان برخورد می شود!
من می توانم این وعده را به شما بدهم که اجازه ندهم نیروهای امنیتی و یا حراستی در مدارس بتوانند از آن رفتارهایی کنند که الان انجام می دهند. اگر شما بیایید می توانید این صحنه را تغییر بدهید. البته می توانید ادعا کنید ولی در کف خیابان هم می شود این ادعا را کرد بعد ممکن است آن رفتارهای ناشایست پیش بیاید. نتیجه و آینده کشور با مشکل مواجه خواهد شد.
با هم اگر دست به دست هم بدهیم ؛ اگر با هم باشیم ؛ اگر این وعده هایی که می دهیم وعده های دروغین نباشد ... یک عمر وعده می دهیم و این وضعیت را به وجود آوردیم !
اگر بخواهیم اینها را درست کنیم حتما باید به صحنه بیایید و دیگران را هم به صحنه بکشانید .
به ما کمک کنید.
من می توانم اینها را برای شما فراهم کنم و این را قول می دهم.
من می توانم مدارس دولتی را ارتقا بدهم و آن قدر بالا بیایند که تنه به تنه مدارس خصوصی یا مدارس آن چنانی بزنند که الآن هست. این توان را ما داریم و می توانیم این کار را بکنیم.
وزرای محترمی که اینجا نشسته اند و ما را شرمنده کردند و تشریف آورده اند با هم می نشینیم و مشورت می کنیم .
هر تصمیمی که با شما نشستیم و به نتیجه رسیدیم آن اجرا می کنیم. یعنی همین که می گوییم مشارکت کنید ما حاضریم بنشینیم و با هم مشارکت کنیم و به هر کس که رسیدیم آن را اجرا کنیم. ما با شما می توانیم تصمیم بگیریم. من دردهای شما را با شما می توانم حل کنم.
اما این که ما بنشینیم و یک عده تصمیم بگیرند و بعد دیکته کنند و بقیه نپذیرند همین وضعیتی می شود که ما با آن مواجه هستیم.
من بعضی حرف ها را نمی خواهم بزنم چون نمی خواهم احساسات شما را تحریک کنم. آدم اگر لازم باشد حرفش را بزند می زند.
برای این که مملکت بتواند جلو برود اول باید اختلافات مان را کم کنیم ، تنش هایمان را باید کم کنیم . ما با تنش نمی توانیم مملکت مان را درست کنیم.
من می توانم جلوی برادرانی که حرف های گاها غیر منطقی و خارج از اصول را می زنند جوابشان را بدهم. من می توانم پرونده هایشان را دربیاورم چون خیلی از اینها بی خود بالا آمده اند. من پرونده نداشتم اما آورده اند و داده اند .
ولی خوب نیست آدم بیاید در صدا و سیما بگوید : « بگم ! بگم! » همین بگم ها ما را به اینجا رسانده است. چهل سال است که داریم در این مملکت شعار می دهیم ولی کاری نکردیم. من نمی خواهم برای شما شعار بدهم می خواهم قول بدهم که هر چه بتوانم و در اختیارم باشد دنبال کار و مشکلات و گرفتاری های شما باشم. اگر شما خوب باشید .
ما بالاخره باید بنشینیم کار کنیم » .
پرسش صریح و شفاف « صدای معلم » از آقای رئیس جمهور و بر اساس آن چه در آن نشست بیان کرد و اکنون چنین است :
« آیا پس از 40 سال شعار دادن و عمل نکردن ، کف مطالبه ی معلمان از شما در حوزه تعیین وزیر آموزش و پرورش همین بود ؟ مطالبه گری که می گفتید همین بود ! »
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
و شگفت انگیز ابقای آقای اسلامی در سازمان انرژی اتمی است.
چه سنخیتی با انرژی اتمی دارد؟
سواد من قد نمیده
خـیــــر، مـطـالـبـه خوش تـیـپـان بود.
آخوند بدون عبا
حاجی میرزایی هم پرورشی بود
پرورشی ها .... را وزیر هم می کنند
جالبه این همه آدم تو وزارت باید از پرورشی بگذارند
تو زمان همین تابوت گردانی انجام شد یا این مراسم های من درآوردی حکومتی در مدارس
پس احتمالا .... دیگری است و چه شود
با این همه، وزارت به میزان فعالیت معلم ها خیلی بستگی دارد یعنی خود معلم ها باید یک نماینده در ارتباط با وزارت داشته باشند تا اعمال نفوذ و نظر کنند حالا هر کی باشد
ولی این بابا مثل حاجی میرزایی و صحرایی بهش میخوره حرف زدن هم بلد نباشه
....
احتمالا حاجی میرزایی که با کاظمی رفیق بوده اند به خاطر همین این را پیشنهاد کرده
همیشه دنبال رهبر و یک شخص می گردند تا بگویند که چه کار کنند
در گذشته جمع گرایی طایفه ای یا قبیله ای تا حدی این کار را می کرد
الان فردگرایی شکل گرفته
متاسفانه معلم ها به عنوان بزرگترین صنف و شغل ایران هنوز یک سازمان و گروه مشخص ندارند که بتوانند خواست ها و مشکلات را پیگیری کنند
معلمان.
این هم گروه.
فریاد تا پیشگیری از یک بیماری ناعلاج برای آموزش و پرورش که بازیچه مذهبی ها شده
هر تجربه ای ارزنده نیست.
مهم این است که ما بارها از یک جا مدام گزیده شده و می شویم.
یعنی ما آدم کاربلد و باسواد نمی خوایم کافی است کمی ریش داشته باشید و یه مدرک
این توهین به شعور، آینده یک ملت است
مدرک را سهمیه ای کردن برای همین تا بتوانند چنین افرادی و امثال خودشون که توان ذهنی ندارند مدرک بگیرند که بزارند تو مناصب
وقتی طلاب در مدارس هستند چرا نباید
وزیری همسو داشته باشند.
کار کار نفوذی هاست شک نکنید!
همین اوضاع را نگه می دارند بسته، سرکوبگر و مردم درگیرخود
البته احتمالا ظریف هم به خاطر همین دخالت گروه های سلطه جو و فشارهای آنها در انتخاب ها کنار کشید
باید اعتراف کرد که ساختاری قابل دفاع وجود ندارد.
باید اعتراف کرد ساختار آموزش و پرورش در قالبی مخصوص برای افراد خاص، سفت بندی شده است.
هیچ اختیاری حتی اراده پزشکیان نیز قادر به شکستن آن نیست.
کاظمی یعنی تثبیت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش.
یعنی جاودانگی قالب منجمد قهقرا.
یعنی مهاجرت بیشتر دانش آموزان.
دیگر از مهاجرت دانشجویی خبری نیست.
باید قبول کنیم خودمان هم مثل مرده هاییم و بیشتر لب و دهنیم
کمیسیون آموزشی مجلس فریاد اعتراضی معلمان بشنوید.
مبادا مبادا مبادا
از بین آنچه که هست فقط آقای حسینی باید وزیر شوند.
وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش؛ کسی که وظیفه اصلی مدرسه را آموزش «فرهنگ شهادت» میداند
علیرضا کاظمی، که به عنوان وزیر وزارت آموزش کابینه پزشکیان معرفی شده، بیشتر از اینکه یک چهره فرهنگی باشه یه نیروی امنیتی سرکوبگر با سابقه هست، اون خودش عضو رسمی اطلاعات سپاه هست و در اعتراضات ۱۴۰۱ و ۹۸ در ستاد سرکوب قرارگاه ثارالله، حضور و نقش اصلی داشته، ضمن اینکه برادر اون سردار محمد کاظمی هم رئیس سازمان اطلاعات سپاه هست.
هدف اصلی از انتصاب دستوری اون به این سمت اینه که در سالهای اخیر بیشترین حجم اعتراضات صنفی از سوی معلمان و فرهنگیان بوده، که با انتصاب یک نیروی سرکوبگر باسابقه خواستند، کارشون رو برای سرکوب اعتراضات راحت تر کنند.
سوال
چرا این پرورشی و حراست و گزینشی ها چهره هاشون شبیه همه
نورانی اند؟!
تمام تقصیرات به پزشکیان برمی گردد.
ظرفیت مشورت و قبول نظر طرف مقابل و هم فکری نیست که نیست.
باید قاطع و به تنهایی از بین گزینه ها
انتخاب می کرد.
حرف آخر مال رییس جمهور.
۶۰ میلیون مدعی اند.
اکثرا شاید بالای ۹۰ درصد افرادی اند که اصلا برای معلمی نیامدند نهایت بعد از یکی دو سال وارد اداره شده اند بیشترشان هم با سهمیه مدرک گرفته و استخدام شده اند و بالا می روند یعنی کلا بی سواد اند
و کسانی که مثلا در وزارت اند یعنی سریعتر وارد اداره شده اند
آدم حالش از این وضع به هم میخوره
آیا فسادی از این بالاتر نیست. هیچ کس هم نیست کاری کند بعد مردم را درگیر حجاب می کنند
البته به خاطر همین هم کاری نمی شود که اکثر کسانی که نماینده می شوند و حکومتی ها از این سهمیه و رانت استفاده می کنند یا کرده اند و همچنین یک سیاست و روش جهت سوار کردن پخمگان بر نخبگان جهت برای راحت حکومت کردن است
مردم باید بیدار شوند و به این ساختار سهمیه ای و رانتی پایان دهند
ایران با هیچ کشوری قابل مقایسه نیست و وضع وخیمی دارد
وزیر بعدی را اعلام کنید ببینیم چه کاره می شود
خوشم میاد که دکتر پزشکیان در برابر انتقادها بجای گلایه یا کوبیدن، آنها را نشانه ای بر تغییر مثبت و یک قدم ارزنده و جدید می داند.
راست می گوید، تاکنون وزرا معرفی و مجلس بیشتر آنها را تایید
می کرد. ۴ یا ۸ سال هم ما
می نالیدیم.
ایشان می گوید صبور باشید و منتظر عملکرد دولت باشید. لابد گوشمالی خواهند داد.
اما شدیدا مخالف کاظمی هستم.
مگر کمیسیون ها تخصصی عمل نمی کنند؟
نکته دیگه این که می گویند کمیسیون ها، برنامه های وزرای پیشنهادی را بررسی می کنند دروغ محض است. کدام برنامه؟
مگر مدیران ما برنامه دارند؟
بدون آشنایی با کم و کیف وزارتخانه
چگونه برنامه نوشتند؟
سوابق تحصیلی:
وی علاوه بر تحصیلات حوزوی، دارای مدارک مختلف دانشگاهی است، کارشناسی الهیات و معارف اسلامی از دانشگاه علوم اسلامی رضوی، کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه فردوسی مشهد و کارشناسی ارشد فقه و مبانی حقوق از دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد و دکترای مدیریت راهبردی است.
n:مسئولیت ها و سوابق کاری:
علیرضا کاظمی در مقاطع مختلف، مسئولیتهای گوناگونی در این حوزه بر عهده داشته است و یکی از مهمترین مسئولیتهای او سرپرستی وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران در سال اول ریاست شهید ابراهیم رئیسی بوده است.
سرپرستی وزارت آموزش و پرورش:
در شهریور ۱۴۰۰، پس از محسن حاجیمیرزایی، علیرضا کاظمی به عنوان سرپرست وزارت آموزش و پرورش منصوب شد و تا زمان انتخاب وزیر جدید این مسئولیت را بر عهده داشت.
:
جمع کنید این مدرک بازی را برای خرسندسازی خامان روزگار
بعد ارائه برنامه توسط کاظمی هر ۲۰ نفر عضو کمیسیون بررسی به او رای مثبت دادند.
فاتحه مع الصوات
آقای کاظمی شخصی سالم و باتجربه در محیط تعلیم و تربیت است.
اگر در چنبره احمدحیدری ها و علی فرهادی ها نیفتد می توان به کارآمدی ایشان امید داشت.
طبق نظر شما حذف اساس پرورشی از آموزش و پرورش، چه ربطی به کوتاهی دامن و شلوار دارد؟
مثلا الان با وجود پرورشی ها
دانش آموزان ما خیلی مسلمان هستند؟!
قبل از هر دینی باید انسان باشیم که یا نیستیم یا از نوع منطق کور آنیم.
شما نیت و عمل خودتان را خالص و الهی کنید مطمئن شوید جامعه و آموزش و پرورش اصلاح می شود. مشکل اصلی شماها و نگاه منجمد چون شماها هست.
غافلی را شنیدم که خانهٔ رعیت خراب کردی تا خزانهٔ سلطان آباد کند؛ بیخبر از قول حکیمان که گفتهاند: هرکه خدای را -عَزَّوَجَلَّ- بیازارد تا دلِ خلقی به دست آرد خداوند، تعالیٰ، همان خلق را بر او گمارد تا دَمار از روزگارش برآرد.
یعنی واقعا فلسفه آموزش و پرورش غرب برای این بوده که ما به تهاجم کنه؟ اونا کار خودشان را می کنند این ما هستیم که از آنها کپی می زنیم یعنی بین گزینه حوزه و مدرسه دومی را انتخاب می کنیم. این دیدگاه و تصور اشتباه را باید از ذهن بیرون کنیم که غرب نشسته و کارش فقط توطئه و تهاجم علیه ماست. ابن تصور را سیاستمداران و رهبران در ذهن ما برای چپاول بیشتر ایران در ذهن ما تلقین کرده اند. بدون ارتباط با آمریکا و اروپا آیا میشه به تکنولوژی روز دست یافت؟ ژاپن کره و چین چه طور این قدر پیشرفت کردند؟ از طریق معامله و ارتباط با آمریکا و اروپا
«از هیچ تلاشی برای تحقق این هدف بلند نباید کوتاهی کرد. باید دغدغه نماز تبدیل به دغدغه درونی همه دانش آموزان و فرهنگیان شود.»
خودشان هم بخوبی می دانند که معاونت پرورش کاملا زائد بوده در طول این سالها و هیچ کاری نکرده اما نمی تونند به عقب برگردند و راه اشتباه را دارن جلو میرن.
باز هم که رفتید سر سطر و خط اول! چیزی تازه ای به بحث نیافزودید. بحث ما اینه که چیزی بنام بخش پرورشی در آموزش و پرورش های یشرفته وجود ندارد. ضمنا آیا ۴۰ سال زمان زیادی برای خروجی و برونداد پرورشی نیست؟ بحث ما اینه که اون چیزی که شما فرمودید قرب الهی و حیات طیبه چیزی مبهم و تعریف نشده است با تفاسیر بی شمار و تو این ۴۰ سال بخش پرورشی نه تنها قادر نشده که دانش اموز را به قرب الهی برساند بلکه او را از خدا و قرآن دور کرده است. نماز هم که من و شما بخوبی می دانیم چند درصد دانش آموزان نماز می خوانند و آنهایی هم که می خوانند برای منافع شخصی است.
مطمئن باشید که اگر آموزش و پرورش از همین امروز متولی نماز بودن را ترک کند دانش آموز به صورت خودجوش و یا مطالعه می تواند به خدا نزدیک شود.
نظرسنجی کنید در مدارس ببینید چند دانش آموز یا والد با برگزاری نماز جماعت موافق هستند. چرا به جای نماز جماعت مثلا یه دانش آموز درباره یه مسئله ریاضی صحبت نکنه یا به جای نمازخانه آزمایشگاه دانش آموزی باشه. برگزاری نماز در مدارس جواب نداده و نخ عهد داد. همین دانش آموز میره دانشگاه باید نتیجه اش این باشه که بره مسجد دانشگاه نماز بخونه لطفاً یه مربی پرورشی بره دم در مسجد یه دانشگاه بیاسته ببینه چند دانشجو میان نماز.
اگه دانش آموز نماز نخوانه چه عواقبی گریبانگیرش میشه؟
اگر قرآن نخواند چه اتفاقی در زندگیش می افته؟
اگر در سینه زنی هاشور شرکت نکند چه بلایی سرش میاد؟
او با اشاره به سخنان وزیر آموزش و پرورش درباره اولویت ترویج نماز در مدارس، افزود: «شما باید رییس سازمان اوقاف شوی.»