عابدینی:
بخش عمده ی آن به این برمی گردد وقتی که من به کار خودم اطمینان داشته باشم ، صداقت داشته باشم و توانایی داشته باشم نیازی به این گونه مخفی کاری ها ندارم. چرا آدم ضعیف می گذارید که مجبور می شوید چند آدم دیگر بیاورید که کار شما را جبران کند ؟!
مگر استاد اسم خودش را مخفی می کند ؟
وقتی رئیس دانشگاه زیر گواهی نامه را امضاء می کند مگر اسمش را پنهان می کند ؟
به نظر من ؛ بخش عمده و دلیل عمده اش این است که به آن آدم هایی که انتخاب کردند و به صلاحیت شان ایمان و اعتماد ندارند !
می دانند آدم هایی را که انتخاب کردند حتی صلاحیت های نخستین را هم ندارند ؛ اگر اینها اسامی شان اعلام شوند ؛ سوال می کنند این ها چگونه آمده اند ؟
این فرد که خودش نه مدرکش را دارد و نه صلاحیتش را دارد و نه رتبه اش را ندارد ...چگونه به خود اجازه ارزیابی و تعیین صلاحیت داده است ؟
چه کسی من معلم را ارزیابی کرده است ؟ ما پیش بینی کرده بودیم هر موقع حکم تان صادر شد از تاریخ صدور حکم اجرا می شود و اگر یک سال هم تاخیر افتاد مشکلی پیش نمی آید و طلب را می گیرید اما به هیئت های ممیز و هیئت های کارشناسی فرصت می دهیم که با دقت شاخص ها را ؛ بسنجند سر کلاس معلم بروند ؛ مشاهده کنند ؛ ارزیابی کنند ؛ نظرخواهی کنند و در یک کلام معلمی اش را بسنجند .
ما در آموزش و پرورش تعدادی زیادی معلم داریم که مدرک دکترا دارند. بچه های که بسیار باسواد هستند . رفته اند درس خوانده اند و تخصص گرفته اند ؛ با آموزش و پرورش آشنا هستند و...
فرض کنید آن معلم دارای مدرک دکترا را یک نفر فوق دیپلم و یا لیسانس بیاید ارزیابی کند که خودش هم سابقه چندان و قابل دفاعی در آموزش و پرورش ندارد .
اگر اصل و اساس قضیه و شاخص های ما درست باشند ؛ این مسیر اشتباه است.
ما در نظام اول نوشتیم که در مرحله اول باید یک سری صلاحیت ها را برای « دوره گذار »کسب کنند . بعد از آن کسی که رتبه نگرفته حق صلاحیت ارزیابی ندارد. باید از نیروهایی که رتبه بالاتری گرفتند برای ارزیابی رتبه های پایین تر استفاده کنید.
کدام یک از این نظام ها و ساختارها در آموزش و پرورش طراحی شده اند ؟
آموزش و پرورش مثل این می ماند که آمده یک برجی را روی یک ساختمان مخروبه که در حال ریزش است بنا کرده واین به زودی یک سال یا دو سال دیگر هم ساختمان قبلی را تخریب می کند و هم خودش را و هم ساختمان های مجاور را.
یک کارشناسی که ده سال در ادارت و سازمان ها به او کار دادند و خیلی از جاها کارشناسی ها را تجمیع کردند اکنون آمده اند و کار مهمی مانند رتبه بندی را به دست او داده اند و به او می گویند شما در کنار سایر کارها ، معلمان را هم رتبه بندی کنید !
مشخص است که سرانجام و کیفیت چنین کار بزرگ و مهمی به این شکل در می آید !
الآن کسانی که مسئولیت گرفته اند از آن ها سوال کنید : تعریف تان از رتبه بندی چیست ؟
واقعا این ارزیاب ها مفهوم و معنی رتبه بندی و یا تفاوت آن را با ارزیابی و یا درجه بندی های پیشین می دانند ؟
وضعیت همین می شود که شده و کیفیت معنا پیدا نمی کند و تغییر در جهش های آموزشی معلمان به وجود نمی آید که ما انتظارش را داشتیم.
صدای معلم:
رئیس مرکز منابع انسانی عنوان می کند :
« بالاخره رتبه بندی در دو سال اخیر با بودجه ۴۲ هزار میلیارد تومان به مرحله اجرا رسید؛ آن چیزی که معلمان به عنوان نارضایتی مطرح می کنند احساس بی عدالتی در کسب رتبه هاست . رتبه بندی به سمتی برود که با شرح وظایف معلم همخوانی داشته باشد . بسیاری از امور باید ثبت سامانهای شود و نیازی به مستندسازی دستی و بارگذاری نباشد » .
نام این قانون رتبه بندی معلمان است .
مگر می شود قانون و آیین نامه ای تدوین شود و اسمش هم رتبه بندی معلمان باشد اما با شرح وظایف معلم همخوانی نداشته باشد ؟
آیا نظام اداری وزارت آموزش و پرورش قادر به اجرای همان عدالت به قول معروف « نصفه و نیمه » خواهد بود ؟ !
رتبه استحقاقی معلمان نباید به دلیل محدودیت اعتبارات دچار تغییر شود . عابدینی:
من معتقدم اگر قانون آن جاهایی که تصریح نکرده ضعف داشته باشد و اشکال داشته باشد اگر مجری توانمند و مدیر و مدبری داشته باشد می شود یک سری اشکالات و قوانین را برطرف نموده و ضعفش را جبران کرد ؛ این احتمال وجود دارد .
جاهایی هست که قانون تصریح نکرده که این کار و یا آن کار را انجام دهید و یا ممنوع نکرده است اما دوستان برخی از مواقع ضعف های قانونی را به دلیل این که خیلی اشراف روی موضوع نداشتند اقداماتی انجام داده اند که ضعف شان تبدیل به یک ضعف مضاعف شده یعنی مشکل روی مشکل آمده است.
قطعا آن شاخص ها بدون ارتباط با وظایف معلمی معنا ندارد اما شاخص های عمومی و موضوعاتی که ذیل آن امده است از نظر من به معلمی ربطی ندارد .
در قانون شاخص هایی آمده در مورد این که معلم واقعا معلم باشد ؛ به معنای واقعی بتواند هم در علم و هم در اخلاق الگو و اسوه دانش آموز باشد . بود و نبودش تمایز ایجاد نمی کند .
ما رشته های معلمی داریم مثلا دبیری شیمی و یا دبیری فیریک داریم و...
چه چیزی وجه تمایز ایجاد می کند در مورد دو فارغ التحصیلی که همان رشته را خواندند ؟
اینجا کسی که دبیری شیمی یا فیزیک خوانده وجه تمایزش آن وجه معلم حرفه ای است یعنی توانمندی انتقال آن مفاهیم است. این اگر نباشد دیگر فرقی نمی کند و اینجاست که معلمی معنا پیدا می کند. چرا گفتم شیمی خوانده شما رتبه نمی دهید به دلیل این که معلم نیست. فقط به خاطر آن شما به او رتبه نمی دهید ؛ آن بحث دانشش است که من نمی گویم که آن نباشد باشد .
به نظر من ؛ در رتبه بندی وزن بیشتر به مسائل غیر مرتبط به حرفه ی معلمی داده شده و این ناشی از عدم شناخت دوستان است .
جالب این است هیچ کدام از این دوستانی که جدید آمده اند نیامدند از کسانی که چهار سال و یا پنج سال نشستند طرح نوشتند ؛ خون دل خوردند ؛ پژوهش کردند ؛ دنیا را مطالعه کردند که ببینند چه اتفاقی در دنیا می افتد ... طوری عمل کردند انگار هیچ سابقه ای در این زمینه وجود نداشته است !
طبیعی است که نتیجه کار می شود :
نارضایتی !
بعد می ایند اعتبارات را مبنا قرار می دهند .!
من با اطمینان عرض می کنم اگر به جای چهل و دو هزار میلیارد تومان فرضا سی هزار میلیارد تومان هم بود اما اگر روش مند و به صورت فازی ( مرحله به مرحله ) رتبه بندی انجام می گرفت ؛ وضعیت بسیار متفاوت بود .
ما در آنجا پیشنهاد داده بودیم رتبه بندی فقط « صدور احکام » نیست که شما بخواهید یک شبه این ها را برای همه صادر کنید !
باید یک دوره زمانی به صورت فازی و مرحله ای پنج ساله اتفاق بیفتد .
ما پیش بینی کرده بودیم هر سال حدود صد و بیست هزار نفر در فرایند رتبه بندی قرار می گیرند اما دغدغه ندارند که اگر یک سال تاخیر شد حق شان ضایع می شود .
ما پیش بینی کرده بودیم هر موقع حکم تان صادر شد از تاریخ صدور حکم اجرا می شود و اگر یک سال هم تاخیر افتاد مشکلی پیش نمی آید و طلب را می گیرید اما به هیئت های ممیز و هیئت های کارشناسی فرصت می دهیم که با دقت شاخص ها را ؛ بسنجند سر کلاس معلم بروند ؛ مشاهده کنند ؛ ارزیابی کنند ؛ نظرخواهی کنند و در یک کلام معلمی اش را بسنجند .
تقریبا مشابه هیئت های ممیزی دانشگاه ها و حتی پیشرفته تر از آن .
هیئت بنشیند و در مورد رتبه معلمی نظر بدهد نه این که شخصی که اصلا صلاحیتش را ندارد کار را انجام دهد . در رتبه بندی وزن بیشتر به مسائل غیر مرتبط به حرفه ی معلمی داده شده و این ناشی از عدم شناخت دوستان است .
و معلم ناراضی است.
چون شامل همه می شود بر این اساس ، مبنا را اعتبارات قرار دادند یعنی توزیع اعتبارات مثلا ما این قدر پول داریم و حالا می خواهیم توزیع کنیم . در اینجا دیگر رتبه معنا پیدا نمی کند ؛ می آیند رتبه ها را دست کاری می کنند تا اعتبار به همه برسد.
این کاملا برای رتبه بندی سم است. رتبه استحقاقی معلمان نباید به دلیل محدودیت اعتبارات دچار تغییر شود .
ما باید بگوییم این رتبه استحقاقی است و حالا باید منابعش را متناسب با رتبه استحقاقی معلمان به دست بیاوریم نه این که بگوییم چون پولمان کم است ما رتبه ها را طوری مدیریت می کنیم که پولمان به آن برسد. معلوم است که معلم ناراحت می شود و می گوید که رتبه استحقاقی ام را نگرفته ام و یا کمتر شده است و...
این شائبه به وجود می آید مبنی بر آن که آموزش و پرورش نمی خواهد رتبه ای که من مستحقش هستم به من بدهد. چون پولش کم است می خواهد آن را دستکاری کند یک مبلغ کمتری به من بدهد . واقعا در ذهن معلمان چه اتفاقی می افتد.
صدای معلم:
سخن پایانی را هم بفرمایید .
عابدینی:
توصیه می کنم دنبال مسائل و مشکلات دیگر نگردند.
مشکل اعتبارات نیست !
مشکل قانون هم نیست !
در حال حاضر ؛ سوء مدیریت و ضعف عوامل اجرایی را عامل اصلی و مسبب این نابه سامانی می دانم.
در این کشور هزاران بار فریاد کشیدیم به خاطر خدا ، به خاطر خودتان هم که شده بیایید آدم هایی را انتخاب کنید که صلاحیت اولیه را دارند.
بیایید برای انتخاب کارشناسان شاخص بگذارید. این به نفع خودتان هم هست.
چرا آدم ضعیف می گذارید که مجبور می شوید چند آدم دیگر بیاورید که کار شما را جبران کند ؟!
چه دلیلی دارد با توصیه ها بیایید مدیر انتخاب کنید !
شما بررسی کنید همین آدم هایی که در جاهای مختلف دارند مدیریت می کنند واقعا کجا سابقه داشته اند ؟
رشته شان چقدر ارتباط دارد ؟
سابقه شان در این کار چقدر است ؟
اینها را ما کنار می گذاریم . عوامل اصلی مشکلات را کنار می گذاریم بعد می رویم معلول ها را بررسی می کنیم.
مصاحبه گر : علی پورسلیمان
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
پایان گفت و شنود /
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان