صدای معلم:
ما این تکرار مکررات یا تکرار موارد زائد را فقط در این بحث شاهد نیستیم .
در برنامه هفتم توسعه هم بعضی از این کارشناسان و صاحب نظران عنوان می کنند که بعضی مواردی در بحث مربوط به آموزش که در برنامه هفتم توسعه آورده شده در قوانین آمده که دوباره دولت اینها را تحت عنوان لایحه ی برنامه هفتم توسعه می آورد و تکراری است. همین وضعیت را در رتبه بندی شاهد هستیم.
معلم یک بار در ابتدای ورود به آموزش و پرورش گزینش شده و گویی در رتبه بندی دوباره می خواهد گزینش شود !
عابدینی:
بله . آفرین . درست می فرمایید. این وضعیت واقعا بی معناست .
صدای معلم:
دلیل این کار چیست ؟ چرا این تمایل در سیاست گذران و تصمیم گیران وجود دارد که کارهای غیرعلمی دوباره و دائما تکرار شوند ؟
عابدینی:
این مساله می تواند دو دلیل روشن داشته باشد ؛ چیزی که ما به آن رسیدیم. بخش عمده ای از دوستانی که در حوزه های ستادی تصمیم سازی می کنند ، تصمیم گیری می کنند ، به نوعی قدرت دستشان است و اختیار دستشان است شناخت کافی ندارند ؛ صلاحیت لازم را ندارند و اصلا درک درستی از رتبه بندی یا درجه بندی یا همین ارزیابی ها ندارند. آن ها فکر می کنند رتبه بندی هم مانند ارزیابی های قبلی است ؛ آن را باید آماده کنند و فقط تیک بزنند و این که آیا این را ندارد یا آن را ندارد !
من یک نکته ای را تاکید می کنم و خود جنابعالی در برخی از جلسات بودید و در مسائل آموزش و پرورش خیلی خوب ورود پیدا کردید.
بارها گفتم . فریاد زدیم .در آن سند آوردیم . گفتیم ما غیر از شاخص هایی که مهم است ، استانداردها مهم است اما بدون داشتن سنجه و بدون داشتن وزنه شما نمی توانید بسنجید.
ما در رتبه بندی یک گمشده بزرگ داریم و آن سنجش صلاحیت است. سنجش با چه چیزی صورت می گیرد ؟ یک « متر « باید باشد ، یک ابزار اندازه گیری دقیق و عینی باشد که افراد کمتر بتوانند مداخله کنند و دخل و تصرف کنند و این اصلا وجود ندارد.
ما رتبه بندی را نوشته بودیم :
« سنجش صلاحیت و رتبه بندی » . اینها در سند تحول دو نظام هستند و دو نظام مشخص هستند . ما دیدیم اینها مثل دوقلوهای به چسبیده قابل تفکیک نیستند.
شما نمی توانید بدون سنجش رتبه بندی کنید.
رتبه بندی کردید حتما باید سنجش کرده باشید. سنجش هم بکنید اما رتبه افراد را مشخص نکنید هیچ تاثیری ندارد. این دو مقوله در کنار هم هستند. یک نقص بزرگ و اساسی که هم مجلس غفلت کرده و هم دوستان ما در امور اداری آموزش و پرورش غفلت کردند این بود که در نظام سنجش صلاحیت تمرکز نکردند ؛ یعنی نیرو تربیت کنند ، سازمان تشکیل بدهند و ساختارش را تعیین کنند . به عبارت دیگر این آدم باید برای این کار تربیت شود .
حرف ما این است کسی که دارد رتبه بندی می کند کجا آموزش دیده است ؟
آیا اصلا خودش صلاحیت دارد ؟
آیا خودش می تواند رتبه اول را بگیرد که دارد دیگران را رتبه بندی می کند ؟!
صدای معلم:
شما اشاره کردید به آموزش ارزیابان.
ما در گزارشات متعدد در صدای معلم از تصمیم گیرندگان پرسیدیم که ماهیت حقیقی یا ماهیت حقوقی این هیئت های ارزیاب را مشخص کنند. آموزش و پرورش مثل این می ماند که آمده یک برجی را روی یک ساختمان مخروبه که در حال ریزش است بنا کرده واین به زودی یک سال یا دو سال دیگر هم ساختمان قبلی را تخریب می کند و هم خودش را و هم ساختمان های مجاور را.
مثال آوردیم و گفتیم و نوشتیم که شما در مدرسه برای یک دانش آموز کارنامه تحصیلی صادر می کنید .
در آن کارنامه نام معلم مربوطه ، نام معاون اجرایی مدرسه و مدیر مدرسه ثبت و ضبط است و مشخص است که نمرات این کارنامه چه فرآیندی را طی کرده و به دست ارزیابی شونده رسیده است اما در کارنامه هایی که برای رتبه بندی تاکنون صادر شده است نه نام ارزیاب آمده است و نه تجدید نظر کننده !
هیچ چیز مشخص نیست . چیزی شفاف نیست و گویی این کارها دارد در خلاء انجام می شود .
در واقع ؛ هیئت های ارزیاب موجودات نامرئی هستند !
این عدم شفافیت به نظر شما برای چیست و از کجا می آید؟
عابدینی:
بخش عمده ی آن به این بر می گردد وقتی که من به کار خودم اطمینان داشته باشم ، صداقت داشته باشم و توانایی داشته باشم نیازی به این گونه مخفی کاری ها ندارم.
مگر استاد اسم خودش را مخفی می کند ؟
وقتی رئیس دانشگاه زیر گواهی نامه را امضاء می کند مگر اسمش را پنهان می کند ؟
به نظر من ؛ بخش عمده و دلیل عمده اش این است که به آن آدم هایی که انتخاب کردند و به صلاحیت شان ایمان و اعتماد ندارند !
می دانند آدم هایی را که انتخاب کردند حتی صلاحیت های نخستین را هم ندارند ؛ اگر اینها اسامی شان اعلام شوند ؛ سوال می کنند این ها چگونه آمده اند ؟
این فرد که خودش نه مدرکش را دارد و نه صلاحیتش را دارد و نه رتبه اش را ندارد ... چگونه به خود اجازه ارزیابی و تعیین صلاحیت داده است ؟
چه کسی من معلم را ارزیابی کرده است ؟
ما در آموزش و پرورش تعدادی زیادی معلم داریم که مدرک دکترا دارند. بچه های که بسیار باسواد هستند . رفته اند درس خوانده اند و تخصص گرفته اند ؛ با آموزش و پرورش آشنا هستند و...
فرض کنید آن معلم دارای مدرک دکترا را یک نفر فوق دیپلم و یا لیسانس بیاید ارزیابی کند که خودش هم سابقه چندان و قابل دفاعی در آموزش و پرورش ندارد .
اگر اصل و اساس قضیه و شاخص های ما درست باشند ؛ این مسیر اشتباه است.
ما در نظام اول نوشتیم که در مرحله اول باید یک سری صلاحیت ها را برای « دوره گذار »کسب کنند . بعد از آن کسی که رتبه نگرفته حق صلاحیت ارزیابی ندارد. باید از نیروهایی که رتبه بالاتری گرفتند برای ارزیابی رتبه های پایین تر استفاده کنید.
کدام یک از این نظام ها و ساختارها در آموزش و پرورش طراحی شده اند ؟
آموزش و پرورش مثل این می ماند که آمده یک برجی را روی یک ساختمان مخروبه که در حال ریزش است بنا کرده واین به زودی یک سال یا دو سال دیگر هم ساختمان قبلی را تخریب می کند و هم خودش را و هم ساختمان های مجاور را.
یک کارشناسی که ده سال در ادارات و سازمان ها به او کار دادند و خیلی از جاها کارشناسی ها را تجمیع کردند اکنون آمده اند و کار مهمی مانند رتبه بندی را به دست او داده اند و به او می گویند شما در کنار سایر کارها ، معلمان را هم رتبه بندی کنید !
مشخص است که سرانجام و کیفیت چنین کار بزرگ و مهمی به این شکل در می آید !
الآن کسانی که مسئولیت گرفته اند از آن ها سوال کنید : تعریفتان از رتبه بندی چیست ؟
واقعا این ارزیاب ها مفهوم و معنی رتبه بندی و یا تفاوت آن را با ارزیابی و یا درجه بندی های پیشین می دانند ؟
وضعیت همین می شود که شده و کیفیت معنا پیدا نمی کند و تغییر در جهش های آموزشی معلمان به وجود نمی آید که ما انتظارش را داشتیم.
( ادامه دارد )
مصاحبه گر : علی پورسلیمان
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
و به جای اینکه دنبال فوق العاده ویژه و ... باشند این را باب کردند البته این شاید سیاستی بود تا بتوانند کنترل بیشتر در این وزارت درست کنند
الان هم رتبه بندی مثل بقیه چیزها بر اساس سابقه شده و سابقه بالاها اکثرا رتبه های بالا را گرفته اند
کاملا با توجه به این حقوق مشخص بود رتبه بندی یک مسخره بازی بیش نیست اما این افراد به اصطلاح معلم اما نادان این رتبه بندی را راه انداختند برای چی.
چنین افرادی هستند که این وزارت و جامعه به این شکل درامده است و از همین کارشان مشخص است چه افراد حقیر و در پی منافع شخصی اند
حالا بدبختی این رتبه بندی افتاده گردن معلم های جوان تر که همین الان به بهانه رتبه بندی چه اذیت ها و تهدیدهایی نمی شوند آخه ما یک کشور عادی نیستیم همه چیز سیاسی و امنیتی میشه
۲. کاملا به نفع معلمان کم سابقه اجرا شد و اکثرا رتبه ۳ گرفتند و معلمان باسابقه هم یا ۳ یا ۴ شدند!
۳.در مرحله اعتراض ، همان اندک بررسی هم تبدیل شد به دور همی ! و اکثرا حائز رتبه ۳ یا ۴ شدن!
این هم از بازی رتبه بندی در یک کشور توسعه نیافته
خیلی مسخره هست
سابقه بالاها تمام رتبه های بالا را گرفته اند و ول هم نمی کنند اگر می رفتند این رتبه ها بین بقیه معلم ها تقسیم می شد
اونطور که مشخصه این رتبه بندی، بر اساس سابقه شد تمام
دوما. رتبه بندی کاملا به نفع معلمان کم سابقه اجرا شد
که اکثرا رتبه ۳ گرفتند مگر کسانی که جدیدالاستخدام بودند. در حالی که معلمان باسابقه هم حائز رتبه ۳ و یا نهایتا ۴ شده اند.
سوما. احترام به کسوت و پیشسکوتان جزو فرهنگ همه اصناف است. معلمان جوان حق ندارند نسبت به همکاران قدیمی که چه بسا معلم خودشان بوده اند، بی احترامی کنند.
چهارما. در سایر مشاغل ، کارمندان قدیمی ، پست مدیریتی و سطح بالا دارند، آیا یک رتبه اضافه برای یک ممعلم قدیمی، چیز زیادی است؟!
و در نهایت
رقابت منفی بین جامعه معلمان در شان فرهنگیان نیست
خاله زنک بازی در شان معلم نیست.
۱. دقیقا مطلب بیان شده درست است و یک فرد با مدرک پایین تر و سابقه کم تر و رشته غیر مرتبط شرایط ارزیابی دیگران را ندارد.
۲. همین ارزیابی نصفه و نیمه ، در بررسی اعتراضات ، کنار گذاشته شد و اکثرا رتبه ۳ و ۴ به اکثر همکاران اعطا شد.( مبارک باشد و درست هم همین بود که مبنای اعمال رتبه: سنوات و مدرک و ارزشیابی باشد)
۳. مقوله ای تحت عنوان رتبه بندی، قابلیت اجرا درسیستم فعلی آموزش و پرورش را ندارد.
پس بهتر است در اصلاح آیین نامه ، رتبه بندی صرفا بر مبنای آیتم های معمول چهارگانه باشد:
۱.سنوات۲. مدرک۳. ارزشیابی۴ضمن خدمت
و برای آیتم های فرعی مثل مقاله و مشارکت و مقام و...نمره مثبت لحاظ شود.