گروه گزارش/
« صحرایی با بیان اینکه ما در مدت ۵۰ روز سرپرستی خود نشان دادیم که میشود کار جهادی کرد، گفت: ما در متلاطمترین روزها رتبه بندی را تحویل گرفتیم و به گونهای آن را تحویل دادیم که میبینید که بیش از ۷۵ هزار نفر رتبه گرفتند و همه توانستند اعتراض کنند. نزدیک ۳۰۰ هزار نفر معترض شدند، اعتراض خود را داشتند و همه امکانات برای ثبت اعتراض شان فراهم شده است.
صحرایی به همه معلمان قول داد که در صورت حمایت مجلس به ویژه کمیسیون آموزش و تحقیقات، آئین نامه رتبه بندی اصلاح شود . ( این جا )
« در ادامه جلسه رضامراد صحرایی سرپرست وزارت آموزش و پرورش با ارائه گزارشی از فعالیتها و اقدامات آموزش و پرورش و همچنین روند رسیدگی به اعتراضات معلمان نسبت به رتبههایی که کسب کردهاند، گفت: اعتراضات معلمان در مورد رتبهبندی به دقت بررسی می شود تا حقی از کسی ضایع نشود.
وی اظهار کرد: توجه جدی به دغدغههای فرهنگیان در مورد مسائل آموزشی و پرورشی و رتبهبندی معلمان مهم و ضروری بوده و هدف این است که همکاران به حق خود برسند . ( این جا )
« به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، رضامراد صحرایی سرپرست وزارت آموزش و پرورش در نشست مجازی تبیین فرایند رسیدگی به اعتراضات رتبهبندی معلمان اعلام کرد: به همه معلمان اطمینان خاطر میدهم که به تمام اعتراضات رسیدگی میشود و فرهنگیان، رتبه استحقاقی خود را کسب میکنند . » ( این جا )
« رضا مراد صحرایی سرپرست وزارت آموزش و پرورش در برنامه تلویزیونی «صف اول» درباره مشکلات رتبهبندی معلمان اظهار کرد: تاثیر مدرک تحصیلی و سابقه در رتبهبندی معلمان کمتر از 10 درصد است.
به گزارش تسنیم، وی افزود: بیش از 40 هزار میلیارد تومان برای اجرای رتبهبندی اختصاص یافته است و هماکنون با نگاه حمایت از معلمان در حال بررسی اعتراضات به رتبهبندی هستیم و بیش از 200 هزار نفر به رتبه خود اعتراض دارند و 70 درصد نیز از رتبههای خود رضایت دارند .
سرپرست وزارت آموزش و پرورش ادامه داد: اعتراضات به رتبهبندی کاملا جدی بررسی میشود و ممکن است رتبه برخی افراد تنزل یابد البته امیدوارم، رتبه هیچ فردی کاهش نیابد و اعلام کردم اگر رتبه برخی افراد تنزل داشت، آن را نگه دارند تا هماهنگیهای لازم در کمیسیونها انجام شود.
وی افزود: کارگروه نظارت و ارزیابی رتبههای اعطا شده به معلمان را بررسی میکند تا مشخص شود بهویژه در رتبههای 4 و 5 تا چه اندازه رتبههای اعطا شده دقیق است.
صحرایی متذکر شد: یکی از اشکالات قانون رتبهبندی معلمان این است که برای رتبه بندی سقف بودجه تعیین کرده است، آموزش و پرورش اعلام کرد، هر فردی باید رتبه خود را بگیرد بنابراین نیاز به بودجه افزایش یافت و در اینجا بین آموزش و پرورش و سازمان برنامه و بودجه اختلاف ایجاد شد و با دستور رئیس جمهور برای رتبهبندی 5 هزار میلیارد تومان اضافهتر پرداخت شد . » ( این جا )
نقل قول هایی که در بالا آورده شده اند مربوط به زمانی بود که هنوز « رضا مراد صحرایی » سرپرست وزارت آموزش و پرورش بود و به نظر می رسید این حرف ها را دائما در رسانه ها بیان می کند تا بتواند دل افکار عمومی و به تبع آن شاید نظر مساعد نمایندگان مجلس شورای اسلامی را برای « تبدیل وضعیت » کسب کند .
اما یکشنبه 22 مرداد وزیر آموزش و پرورش در دومین کنگره معلمان انقلاب اسلامی برگزار می شود چنین گفته است : ( این جا )
« رتبهبندی ۱۰ سال در دولت قبل اجرا نشد اما دولت سیزدهم آن را اجرا کرد و امروز ۲۶ درصد حقوق معلمان از رتبهبندی است. چگونه می خواهید « اعتماد معلمان » که مهم ترین و بزرگ ترین سرمایه در نظام آموزشی است را دوباره احیا کنید ؟
اعتراضات رتبهبندی فرهنگیان بررسی شده و عموما وارد نیست. اما با این وجود، کاهش رتبه نمیدهیم و از هفته آینده افزایش رتبهها را اِعمال میکنیم . »
نخستین پرسش « صدای معلم » از « صحرایی تبدیل وضعیت شده » آن است که آیا رسیدگی به اعتراضات معلمان از این مهندسی ناشیانه رتبه بندی با « نگاه حمایت از معلمان » صورت گرفته است ؟
آن کارگروه های تخصصی ؛ هیات های ارزیاب تخصصی و... که این همه وزارت آموزش و پرورش در مورد آن ها تبلیغات می کند دقیقا در کجای جغرافیای اداری و ستادی آموزش و پرورش قرار دارند و آیا معلم و یا رسانه ای می تواند آنان را رویت کند و از آنان پرسش کند ؟
آیا معلمان واقعا رتبه های استحقاقی خود را کسب کرده اند در حالی که اخیرا « صدای معلم » در گزارشی با عنوان « تعارض میان سقف اعتبار مالی و رتبه های استحقاقی در رتبه بندی به معلمان چه ارتباطی دارد ؟ » ( این جا ) به سخنان مبهم و متعارض « مجتبی هاشمی مدیرکل ارزیابی عملکرد و پاسخ گویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش » و « رئیس پیشین مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش » واکنش نشان داده و نوشت :
« پس از ابلاغ قانون رتبه بندی معلمان و کش و قوسی مدیدی که در نوشتن آیین نامه و اجرای آن رخ داد و نیز پس از آن که احکام رتبه بندی برای معلمان صادر گردید ؛ بسیاری از کنش گران و نیز معلمان مدارس بر این باور بودند که پاشنه ی آشیل اجرای این قانون ، منابع مالی آن است و احکام معلمان بدون ارزیابی واقعی و درست صلاحیت های حرفه ای آنان صورت گرفته است .
در واقع ؛ وزارت آموزش و پرورش در یک ظرف زمانی کوتاه اقدام به مهندسی ناشیانه رتبه بندی معلمان بر اساس بودجه در اختیار خود کرد و اکنون این مقام دو شغله وزارت آموزش و پرورش این گمان معلمان را تایید کرده است .
البته همان زمان وزارت آموزش و پرورش در این موارد شفاف برخورد نکرد و در مورد انتقادات کارشناسان مستقل سکوت اختیار کرد . آن کارگروه های تخصصی ؛ هیات های ارزیاب تخصصی و... که این همه وزارت آموزش و پرورش در مورد آن ها تبلیغات می کند دقیقا در کجای جغرافیای اداری و ستادی آموزش و پرورش قرار دارند و آیا معلم و یا رسانه ای می تواند آنان را رویت کند و از آنان پرسش کند ؟
پرسش این است که آیا نمایندگان مجلس شورای اسلامی و خیل عظیم کارشناسان ستادی متوجه این تعارض نشدند ؟
آیا وزارت آموزش و پرورش می داند که به واسطه اجرای غلط ؛ ناشیانه و ناقص قانون رتبه بندی معلمان چه جفایی را در حق معلمان روا داشته و چه خیانتی به آینده نظام آموزشی ایران کرده است ؟ آیا این تحقیر معلمان نبود ؟
معلمی که بر اساس صلاحیت های حرفه ای و شغلی خود به صورت واقعی ، علمی و میدانی ارزیابی نشده است چگونه می خواهد در حرفه ی خویش موفق بوده و وظایف خود را درست انجام دهد ؟
« تعارض » میان سقف اعتبار مالی و رتبه های استحقاقی » اساسا چه ارتباطی به معلمان دارد ؟ معلمانی که بر خلاف سایر نظام های آموزشی توسعه یافته و حتی در حال توسعه از تشکیل یک تشکیلات حرفه ای مستقل و پاسخ گو محروم هستند ؟
مقامات وزارت آموزش و پرورش می گویند که چون این اول کار است ؛ به تدریج معایب این قانون و آیین نامه رفع و اصلاح خواهند شد در حالی که بررسی و مرور تجارب پیشین و نوع عملکرد مسئولان فقط بر تنور بی اعتمادی و نارضایتی می دمد با تاکید بر این که خشت اول را کج بنا نهاده اند .
منطق و عقلانیت ایجاب می کرد که وزارت آموزش و پرورش بر اساس همان قانون و آیین نامه ای که مصوب شده است رتبه های واقعی معلمان را مشخص می کرد .
اگر هم بعدا مشکلی در حوزه منابع مالی وجود داشت ؛ می باید که شفاف و صادقانه آن را بیان می کرد و به دنبال مسیر و راهی برای حل مساله می گشت .
چگونه می خواهید « اعتماد معلمان » که مهم ترین و بزرگ ترین سرمایه در نظام آموزشی است را دوباره احیا کنید ؟ »
بدون تردید اصلاح احکام رتبه بندی معلمان بر اساس همان آمار 300 هزار نفر که در زمان سرپرست وزارت آموزش و پرورش و از زبان ایشان خارج شد و به نظر می رسد نزدیک به آمار واقعی باشد ؛ بار مالی جدیدی برای وزارت آموزش و پرورش ایجاد خواهد کرد و وزیر آموزش و پرورش و اتاق فکر ایشان هم با علم بر این مساله و فقدان چنین منابعی باز هم رویه غلط و پراشتباه خویش را ادامه داده و معلمان در فقدان ساز و کار شفاف و پاسخ گو از دریافت رتبه های واقعی خود محروم خواهند شد و این چیزی نیست که بتوان آن را در پس هیاهوی رسانه های دولتی و شوآف مقامات نادیده گرفته و یا لوث کرد .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
فاجعه اصلی، بی برنامگی بی سابقه در نیروی انسانی است که بنابر آمار رسمی حدود ۵۰۰ هزار نفر از پرسنل آموزش و پرورش ، به جای معلمی، شغل اداری دارند.
البته از مدیران مدارس و معاونین و تعدادی از کادر اداری که بگذریم ، اشتغال معلمان در مشاغل اداری کاملا بی معنی است :
تعدد ادارات کل و نواحی باعث افزایش شدیدکارشناسان و معاونین و روسا و کارمندان اداری شده و پست هایی مانند: معاون اجرایی و پرورشی و مشاوره و کانون ها و سرپرست خوابگاه! و استخر و سالن و ...باعث اشتغال هزاران هزار معلم در جایی خارج از کلاس درس شده است!
با توسعه فناوری و امکان بهره مندی از مزایای آن عملا این همه پست اداری بی معنی است.
هر سال هم ، اعلام می کنند که صد هزار معلم کم آورده ایم!
وقتی شما ، بی ضابطه ، هر کسی را در هر سن و وضعیتی استخدام می کنید، باید هم انتظار داشته باشید که فردی که ذاتا معلم نیست، دنبال راه فرار از معلمی باشد.
معلم شده اند تا فقط درآمد داشته باشند. یا ترجیح داده اند تا همسر معلم داشته باشند که هم محیط فرهنگی است و تمیز و دور از نامحرم و هم با اضافه شدن به درآمد خود، زندگی نسبتا خوبی داشته باشند. یا برای سه ماه تعطیل تابستان، معلم شده اند و......
احتمالا نیاز سالانه آموزش و پرورش به معلم ، سالانه حدود ۴۰ تا ۵۰ هزار نفر باشد و پیشنهاد می شود، افراد علاقه مند و باسواد از ۳ طریق جذب شوند:
۱. دانشگاه فرهنگیان، ۱۰ هزار نفر، اکثرا برای مقطع ابتدایی با توجه به سن مناسب داوطلبان که اکثرا زیر ۲۰ سال هستند.
۲. بورس تحصیلی به نفرات برتر دانشگاه ها در مقاطع ارشد و دکتری ، اکثرا برای متوسطه دوم ، حدود ۵ هزار نفر
۳.استخدام سراسری ماده ۲۸
برای همه مقاطع تحصیلی، اکثرا متوسطه و فنی حرفه ای حدود ۲۵ تا ۳۰ هزار نفر
جذب متنوع باعث افزایش کیفیت معلمان جدید می شود و مثلا اگر یکباره ۵۰ هزار نفر از طریق دانشگاه فرهنگیان جذب شوند، یا از طریق آزمون یکباره ۱۰۰ هزار نفر استخدام شوند، ابدا منطقی نیست و باعث ورود نیروهای بی علاقه و بی کیفیت می شود.
اما جذب مستمر ، از طرق مختلف و بدون عجله ، باعث افزایش کیفیت استخدامی خواهد بود.
برای نیاز های موقت و فوری، جذب سرباز معلم و جذب نیروی قرارداد موقت (حق التدریس) توصیه می شود
در
با این روندی که در نیروی انسانی آوپ شاهد هستیم، این وزارتخانه عملا به بنگاه کاریابی تبدیل شده و افزایش غیر طبیعی تعداد معلمان، باعث کوچک تر شدن سفره معلمی خواهد شد.
چرا این دست و دلبازی برای استخدام در دانشگاه وجود ندارد؟!
البته ایجاد شغل برای جوانان کار بسیار خوبی هم هست، اما جذب کسانی که بالای ۴۰ سال سن دارند و همسر و زندگی دارند و حال و حوصله و دانش کافی برای شغل معلمی ندارند، باعث نابودی کامل امر آموزش خواهد شد.
۱.جذب معلم باید به تدریج و بر مبنای آزمون واقعی و شرایط سنی معقول باشد.
مثل مرکز جذب وزارت علوم، افراد دارای مدرک لیسانس با حداکثر ۳۰ و ارشد ۳۵ و دکتری با حداکثر ۳۸ سال سن و شرط معدل و رزومه و...ثبت نام کنند و آزمون تخصصی و مصاحبه برگزار شود و هر سال مثلا ۲۰ هزار نفر جذب شوند.
نه اینکه یکباره در یک سال ۱۰۰ هزار نفر با هر کیفیتی استخدام شوند!
۲.در ضمن مثل دانشگاهها، حق التدریس را احیا کنید تا افراد علاقه مند ، ساعات مازاد را پر کنند و طبق ضوابط در آینده امتیاز استخدامی داشته باشند.
۴۰ ساله عیال وار و بی حوصله است اما ۳۰ ساله مجرد و سرحال!
از سن معقول استخدام معلم در جهان بی خبرید!
حق التدریس یا اضافه تدریس؟ دکان باز کرده اید؟
افرادی هم که عضو هیات علمی نباشند ، در صورت نیاز دانشگاه، به صورت حق التدریس همکاری می کنند.
سن معقول استخدام هم بخصوص برای مشاغلی مثل معلمی ابتدایی که حوصله خاصی نیاز دارد، نهایتا ۴۰ سال است.
به هر حال افراد مسن امکان تردد و سر وکله زدن با بچه ها را ندارند. نتیجه این می شود که به دنبال راه فرار از تدریس و کلاس خواهند بود و پست های بی خاصیت و متعدد ایجاد می شود.
۳. معلمان شاغل در پست های غیر ضروری را به مدارس برگردانید و تعداد ادارات و نواحی و پست های بی فایده را کاهش دعید.
۴. ادامه تحصیل معلمان را هدفمند کنید و هر مدرکی را قبول نکنید! معلم ادبیات، مدرک ارشد ورزش تحویل می دهد و از فردا معلم ورزش می شود و برعکس.
۵.بعضی رشته ها مثل تربیت بدنی و یا کاردانش را به بخش خصوصی واگذار کنید ، چون با وضعیت فعلی معلمان ورزش و کاردانش کارایی چندانی ندارند.
بچه ها با ثبت نام در باشگاه های ورزشی، گواهی ارائه دهند و این گواهی جایگزین نمره ورزش شود
واقعا دو ساعت ورزش در هفته ، خیلی بی معنی است و همان بهتر که نباشد.
برای کاردانش نیز می توان همینطور عمل کرد.
رشته های فنی و حرفه ای کفایت می کند
و کاردانش ، باید حذف شود.
خلاصه:
کلید موفقیت آموزش و پرورش ، سازماندهی استخدام، جذب و نگهداری و مدیریت نیروی انسانی است و تا این وضعیت شلخته و نابسمان
اصلاح نشود، هر کار دیگری بی فایده خواهد بود
خارق العاده ای دارند؟
به جای برنامه غلط، شما نیز همانند برخی از مسئولان از هر چی حوش تان نمی آید دستور حذف داده اید!
قهرمانان رشته های گوناگون ورزشی از بین گروه های ورزشی مدارس آمریکا انتخاب می شوند.
با کدام سواد و دانش، به حذف کار و دانش و کفایت فنی و حرفه ای، حکم صادر کردید؟
در ضمن متاسفانه ورزش در مدارس ایران جدی گرفته نمی شود و نیاز به اصلاح دارد و ناکارمد است.
در مورد کاردانش و فنی حرفه ای:
لابد تجاربی داریم که بیان می کنیم!
رشته های کاردانش ، متعدد و نیازمند امکانات بیشمار است و بهتر است توسط بخش خصوصی و کارخانجات دولتی ارائه شود و اصولا نیاز به کارگاه های مختلف دارد. و کاملا عملی است، اما رشته های فنی و حرفه ای در واقع علمی و عملی است و محدود است و با امکانات هنرستان ها سازگار است.
به جای پاسخ های احساسی ، بهتر است معلمان عزیز نقد علمی و مبتنی بر تجربه داشته باشند.
صحرایی:
بیش از ۷۵ هزار نفر رتبه گرفتند و همه توانستند اعتراض کنند!
واقعا باید من معلم ناقص العقل باشم که تا نتوانم بفهم که وقتی برای اجرای یک طرح ، ۷۵ هزار نفر اعتراض می کنند، یعنی طرح پر از ایراد صوری، فنی و اجرایی است.
چرا وزرای ما به خطاهای خود و همقطاران خود این همه می بالند؟
وقتی از تفسیر و تثبیت مفهوم علمی سیستم در پیکره آموزش و پرورش خبری نباشد، این همه افتخار به ضعف و نقصان هم، لابد امری بدیهی است.
عقل و منطق حکم می کند که به یک پدیده یا رخداد درصد ناچیزی اعتراض نماید. ۵ درصد خطای ضمنی یک طرح یا برنامه و ۳ تا ۵ درصد اعتراض مشمولین آن.
حال هیجان این وزیر به اعتراض ۷۵ هزار یعنی طبق گفته خودشان، همه مشمولین را چگونه باید تفسیر کرد؟
بعد انتظار کسب وجهه بین المللی برای آموزش و پرورش خود داریم.
یقین بدانید افتخارات المپیاد جهانی دانش آموزان ما همگی منوط به سرمایه گذاری خانواده آنان و همت و تلاش و ذکاوت خود دانش آموزان است و نقش نظام آموزشی فقط زیر ۱۰ درصد است که آن هم ناشی از تلاش معلمان است و بس!
باید می فهمیدیم که وزیری شایسته
و ارزشمند است که برخلاف مسیر آب گل آلود و لجنزار جای مانده از خطاهای وزرای قبل عمل نماید. اما مسئولین ما به همسویی فکری و سیاسی می بالند و تحمل فردی جدای از آنچه که تا حال انتخاب شده است را اصلا و ابدا ندارند.
ما چون ربات هستیم پس لاجرم باید خیلی شبیه هم باشیم و مثل هم بیندیشیم و همانند هم عمل کنیم.
تفکر جدید، عملکرد نو، نگرش و بینش نوین، سم مهلک برای ثبات
آموزش و پرورش سنتی و دگماتیسم ماست.
همان بهتر که هیچکس آب را
گل آلود نکند چون به اندازه کافی آلوده است.
وقتی خطاها و انحرافات در زندگی ما به یک " رویه " تبدیل می شوند!
دروغ پردازی افزایش یا
همسان سازی حقوق را از تمامی منابع خبری، حذف نمایید. ۴۴ سال است که معلمان بالاخص بازنشستگان با دروغ، ۳۶۵ روز
سال های خود را سپری می سازند.
باور کنید که این دروغ اثر روانی هیجانی خود را از دست داده است و تبدیل به سوهان روح گردیده است. اثر رضایتی هم ندارد اما باز در بیان دروغ افزایش این ماه، ماه بعد.... اصرار می ورزید.
نهایت هم می ماند به فروردین سال جدید. که معلوم نیست بهانه افزایش، نرخ تورم است یا حقی است که دهه ها وعده دروغ آن داده شده اما از اجرا خبری نیست.
رئیس سازمان برنامه و بودجه با بیان اینکه افزایش حقوقها یکبار در سال و آنهم در ابتدای سال اعمال شد، تاکید کرد: افزایش حقوق جدید در نیمه دوم سال نداریم.
«لاتَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُکُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ، فَإِنَّ ذَلِکَ شَیْءٌ قَدْ اعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ لِذَلِکَ، وَ لَکِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِیثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِه»؛
(نگاه به رکوع و سجود طولانى افراد نکنید، چرا که ممکن است عادت آنها شده باشد، به طورى که اگر آن را ترک کنند ناراحت شوند، بلکه نگاه به راستگوئى و امانت آنها کنید.
اگر عملکرد تحول زایی در جهت ایجاد و تثبیت توسعه پایدار در نظام آموزشی ندارید،حداقل دروغ نگویید.