لطیفی:
خیلی ممنون از سوال شما آقای پورسلیمان .
بعضی از این سوالات اگر شفاف سازی شوند خیلی خوب است .
در مورد فرمایش معظم رهبری که گفتم درست تحلیل کنیم. در واقع ایشان دارند اشاره می کنند به یک نیاز و یک مطالبه اجتماعی که انصافا همه ی خانواده ها همین انتظار را دارند. مسئله این است. کتاب های ما از تالیف و نگارش خیلی هایش ده سال یا بیش از ده سال گذشته است. جامعه تغییرات بسیار جدی کرده است. علی القاعده انتظار طبیعی این است که متناسب با این تغییرات محتوای آموزشی تغییر کند یا نکته ای که شما فرمودید و دقیقا نکته درستی است. ما یک عدم تناسبی میان زمان آموزش و حجم محتوا داریم و یا حداقل این دارد احساس می شود. گزارشی از مرکز پژوهش های مجلس در سال گذشته آماده کرده بودند در مورد زمان خود آموزش و چالش هایی که ما در زمان آموزش داریم. سازمان باید نسبت به این قضیه یک اقدامی و بررسی و موضعی داشته باشد.
مسئله اساسی کما این که محورهایی که رهبری به آن اشاره کرده است و کاملا مسئله را واضح و شفاف می کرد این است که اگر ما بخواهیم آموزشی را رقم بزنیم که متناسب با نیازها نه تنها امروز بلکه فردای جامعه ما باشد ، مطالب متناسب با زمان آموزش باشد و آن شایستگی ها و آن مهارت ها آن توان مندی ها و آن داشته های علمی که دانش آموز امروز به آن نیاز داشته باشد باید چه کار کند.
پروژه بهسازی ما در حوزه تمرکز بر محورها و مفاهیم این دو نقطه تمرکزش یکی مسئله سواد رسانه ای است که بسیار مهم است و یکی هم مسئله هدایت شغلی و تحصیلی است که آن هم مهم است یعنی در تدارک آن هستیم ببینیم احیانا چه تغییراتی را می توانیم در کتاب ها بدهیم از این جهت که بچه ها را آماده کنیم برای مسئله انتخاب درستی که می خواهند داشته باشند. پس در این جهت توجه و تمرکز اصلی افزایش بار نیست.
می خواهم بگویم افزایش کاهش نیست مسئله به روز سازی است ، مسئله بهسازی است متناسب با نیازها و ضرورت ها و اقتضائات .
من اشاره می کنم یکی از کارهایی که ما در این دوره شروع کردیم و من با فوریت گفتم که شروع شود پروژه نیازسنجی بود که فاز اول آن را شروع کردیم.
گام اول برنامه ریزی درسی ، نیازسنجی است .
ما می خواهیم بدانیم در جامعه مان چه نیاز داریم . ما این را به جد شروع کردیم. فاز اول بنا را بر دریافت گزارشات و مطالعاتی که در این چند سال انجام شده است گذاشتیم به نحوی می تواند نیازهای جامعه را منعکس کند و در دو حوزه داریم پیش می بریم. یکی آسیب شناسی که ناظر بر وضع موجود بوده یعنی از موسسات و مطالعات مرکز پژوهشی مختلف جمع آوری کردیم از مراکز رسمی دولتی گرفته تا مراکز پژوهش های غیر دولتی بالغ بر صد مطالعه، پژوهش و گزارش را جمع آوری کردیم و در همین یک مدت کوتاه که برای خود من خیلی قابل توجه بود. نامه زدیم ، ارتباط برقرار کردیم الآن در حال بازبینی و فراتحلیل این گزارش ها هستیم. در دو حوزه در دو لایحه. یک لایحه آسیب شناسی ناظر به وضع موجود . الآن جامعه ما با چه آسیب ها و چالش هایی مواجه است و لازم است در برنامه های درسی توجه لازم را داشته باشیم و دوم مطالعات آینده نگرانه که وضعیت آینده جامعه احیانا چگونه خواهد شد و متناسب با وضع آینده باید چه تغییراتی را در برنامه درسی بدهیم.
الآن در حال فراتحلیل یا مرور نظام مند این مطالعات هستیم تا ببینیم این مطالعات چه دلالت هایی را برای برنامه های درسی در حوزه های مختلف از محتوا گرفته تا هدف گذاری تا روش ها و راهبردهای یادهی - یادگیری و دیگر عرصه ها دارد و انشاءالله امیدواریم پروژه نیازسنجی را بتوانیم در سازمان مستقر کنیم به عنوان یک واحدی که به طور مستمر مشغول رصد است. لذا می خواهم این اطمینان را بدهم که مسئله اساسی در تغییر و تحول و رویکرد ما در تغییر و تحول هم پا شدن با نیازها و بلکه جلوتر رفتن از آن و دیدن آینده هاست.
نسبت به مسائل آسیب های اجتماعی که فرمودید ؛ آسیب های اجتماعی یک مسئله بسیار گسترده ای است که الان هم بر حسب توانمندی های ساختاری و اقتضائات مجموعه هایی غیر از سازمان مشغول شدند. ما در زمینه بیشتر از گزارشات و مطالعات و پژوهش های جاهای دیگر استفاده می کنیم. وزارت کشور و غیر از وزارت کشور طرح نماز که در معاونت پرورشی با همکاری مجموعه های دیگر اتفاق افتاده است و آمار و اطلاعات خوبی به ما می دهد.
سازمان پژوهش در این زمینه خودش با توجه به کارهایی که الان دارد انجام می شود کار تاسیسی را انجام نداده و فعلا در توانش هم نیست. استفاده کننده از گزارشات مجموعه های دیگر است و در این جهت داریم تکمیل می کنیم . نقطه آغاز فرایند برنامه ریزی که ببینیم چه برنامه ریزی هایی و چه چهارچوب هایی باید اضافه شود.
در مورد مسئله سوم فرمودید ؛ جمله ای بود در بیان بنده در جلسه ای که فکر می کنم مربوط به چهار پنج سال پیش بود . توضیح می دهم که مقصود چه بود. بعضی وقت ها واژه ها باعث می شوند که مقاصد پشت آنها پنهان شوند. یک واقعیت خیلی ساده داریم. شما که کف آموزش و پرورش هستید. من این را مکرر با آن مواجه شدم که معلم می گوید ما بالاخره نفهمیدیم این سند تحول چه می گوید.
خیلی ساده صحبت می کنم نه فقط سند تحول ؛ ما مبانی سند تحول داریم. برنامه درسی ملی داریم. معلم در مدرسه می گوید برنامه درسی ملی یا سند تحول بالاخره من کدام یک را باید بخوانم. اصلا یعنی چه. این تعابیر ، این عبارت ها و اصطلاحاتی که آمده یعنی چه؟
اسناد ما به یک زبانی نوشته شده است که شاید برای یک سیاستگذار و برنامه ریز مناسب باشد ، می گویم شاید چون برای خود ما هم محل چالش است. در مورد زبان آن صحبت می کنم که در سطح اجرا و عملیات تربیت معلم و مربی کمتر با آن ارتباط می گیرند.
فرضا معلم ما می گوید تعریفی که از تربیت در سند تحول بنیادین در مبانی نظری آمده برای من خیلی شیرین است و آن را می فهمم مثلا می گوید تعامل یعنی چه توضیح بدهید. ولی بخش های قابل توجهی آن طور که باید و شاید مفهوم برای معلم نیست. آن چیزی که من در آن جا مدنظرم بود این بود که وقتی مفهوم نیست و باعث می شود که افراد نسبت به آن حس کلیشه ای بگیرند یا افراد هر چیزی را به هر چیزی ربط می دهند و یکی از بازتاب های آن این است که واقعا در مسیر اجرایی سازی کار پیش نمی رود چون افراد نمی دانند وظیفه شان چیست. دقیقا متناظر با این نکته ای که شما فرمودید و لازم بود توضیحی بدهم. اصلا مسئله این نیست که مثلا کارشناسان آموزش و پرورش را دست کم بگیریم چون یک بخش قابل توجهی از ملاحظات و نقدهای کارشناسی ناظر به سند دقیقا ملاحظاتی است که از کف میدان مانند مجموعه ای مثل شما که من در طی این سال ها یکی از جاهایی که رصد می کردم و می بینم ناظر به سند تحول و ناظر به مسائل آموزش و پرورش مقاله هایی و متن هایی را منتشر می کند مجمو عه شما و دیگر مجموعه های آموزشی و پرورشی هستند لذا قطعا لایه های کارشناسی در داخل وزارتخانه و درون معلمان بزرگوار ما هستند که نگاه خیلی خوبی به سند دارند اما عرض بنده این بود در کف بدنه به واسطه این حجاب زبان می توانم بگویم یک فهم عمومی نسبت به سند تحول اتفاق نیفتاده است.
اینجا عرض می کنم خدمتتان ناظر به این مسئله یکی از کارهایی که در سازمان در دستور کار است یعنی طراحی که در سازمان کردیم ،فعالیت هایی را داریم پیش می بریم که نقطه کاونی این فعالیت ها برسد به متن توضیحی به زبان معلم و به زبان مدرسه برای معلم و مدیر و مربی تربیتی که در مدرسه است بفهمد که خلاصه و چکیده سند تحول و اقدامات تحولی برای او در مدرسه چگونه ترجمه می شود. چه اتفاقی باید رقم بزند. مدیر مدرسه ابتدایی بداند در مدرسه ابتدایی باید چه کار کند. مدیر و مربی و دبیر متوسطه هم بتواند و به همین نحو پیش برود.
ما سعی کنیم تمام آن چه که در اسناد از اهداف دوره های تحصیلی گرفته تا سند تحول تا زیر نظام منابع درسی و خود برنامه درسی ملی بتوانیم برش و خلاصه و چکیده آن را به زبان مدرسه برای معلم و کسی که در مدرسه است و حتی برای کسی که در ستاد و اداره است ارائه کنیم . در همین راستا است که چیزی که شما فرمودید اتفاق بیافتد.
صدای معلم:
آیا این اقناع بدون مشارکت حاصل می شود؟
لطیفی:
قطعا نه.
صدای معلم:
معلمان در رتبه بندی نقشی نداشتند ، در فرایند تدوین سند تحول بنیادین هم نقشی نداشتند !
لطیفی:
بگذارید چیزی که ابتدا در اختیار و مربوط به ماست بگویم.
در سیاست ها گفتم مسئله مشارکت پذیری و مسئله توجه به معلمان و آن چه که از مدرسه به ما می رسد یکی از سیاست های جدی سازمان در همین چند وقته جلسات متعددی از معلمان بوده که شرکت کردند و استقبال کردند . به دوستان سپردیم. یک کاری را الآن آماده کردیم به صورت آزمایشی انشاء الله نهایی خواهیم کرد .
یک سامانه نظرخواهی از همه معلمان ناظر به محتوای کتاب های درسی به صورت اینترنتی فعال می کنیم . چون شخصا بسیار به این اعتقاد دارم به این مسئله که کسانی که در میدان هستند بهترین کسانی هستند که می توانند نظر بدهند.
در جمعه گذشته مدیر کل دفتر تالیف جلسه ای با مدیرانی که تازه به عنوان مدیر منصوب شده بودند داشت . من مکلف کردم دوستان را در سازمان که ارتباط ها را با میدان تقویت کنند .حالا مدیران، معلمان، دبیران . آن چیزی که نسبت به کار سازمان می توانم عرض کنم این جزء سیاست های جدی ماست و در گام های مختلف برنامه برایش تدابیری اندیشیدیم. یکی از نمونه ها که می توانم عرض کنم برای طراحی برنامه اشاره که خدمت شما عرض کردم یک طرحی را آماده کردیم که تیمی را بتوانیم مستقر کنیم که در مدارس رفت و آمد داشته باشند . کاملا بر اساس بازخوردی که از مدارس و معلمان و دبیران می گیریم در مورد چگونگی اشاعه و ترویج برنامه درسی تصمیمی اتخاذ کنیم . این چیزی است که در اختیار سازمان است .
سوال آخرتان به طور مشخص برنامه اساسی سازمان چیست سوال خیلی خوبی است. ما یک چیزی را در این مقطع به عنوان طرح واره امتداد برنامه درسی تا سطح مدرسه طراحی کردیم. اگر بخواهم در یک کلام بگویم مهمترین پروژه سازمان در حال حاضر چیست می گویم این برنامه است. برنامه ای که به عنوان طرح واره داریم پیگیری می کنیم که هفت یا هشت گام دارد. متمرکز بر این است که آن چه که در اسناد تحول و برنامه درسی ملی آمده را متبلور کند در سطح مدرسه. این تبلور در سه بعد کلی اتفاق می افتد . یک ، همان برنامه درسی ملی در سطح مدرسه که این مستلزم گام های متعددی است .
یکی بازنگری جدول عناوین و دروس ساعتین دستور کار جدی ماست و مطالعاتش را شروع کردیم . یکی بازطراحی دوره های تحصیلی است. که خروجی نهایی آن به برنامه درسی در سطح مدرسه می رسد.
یک بعد دیگر این طرح واره کلی آغاز فرایند نگارش و تولید بسته های تربیت و یادگیری است.
یک بعد سوم مسئله اشاعه و حمایت از اجرای برنامه درس ملی و ارائه خدمات تخصصی مدرسه در این راستاست.
برنامه اساسی سازمان در این مقطع به نظر من کاری است که در این جهت شروع کردیم و این پروژه انبوهی از خرده پروژه ها را در حاشیه خودش دارد که بعدا در وقت دیگری توضیح خواهم داد.
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
علی لطیفی زاده .... و تحصیلکرده دانشگاه هاروارد در رشته برنامه ریزی درسی است که نظریه ایدئولوژیک کردن محتوای کتاب های درسی در جهان داده است و ده ها کتاب و مقاله درباره این نظریه نوشته شده است. ایشان دکترای برنامه درسی از دانشگاه ام آی تی دارد پایه گذار مدارس لطیفی در سراسر جهان است .....
با پوزش
چرا شعاری را که در خیابان بر علیه آخوندها داده می شود توجه نمی کنند.
از رسانه ها:
علی لطیفی در اردیبهشت 1398 در همایش ملی «نظریه علم اسلامی و کاربست آن در نظام آموزش پرورش» به سه چالش اساسی در مسیر اسلامی سازی دروس در آموزش و پرورش وجود دارد، اشاره کرد. از نظر او چالش اول یا همان سطح نخست که لایههای بنیادین بحث را شامل میشود نوعی ساده انگاری در ارتباط با مبانی نظری آموزش و پرورش است. در حالی که تعلیم و تربیت و نظام آموزش مدرسهای یک پدیده مدرن بسیار پیچیده است. مثلا ما وقتی از نقش دین در برنامه درسی صحبت میکنیم باید اصل برنامه درسی را بدانیم، در حالی که گاهی ما این ساده انگاری مفاهیم مدرن را در پیش پوشش الفاظ تاریخی بیان کردیم و اجازه ندادیم که خودش را نشان بدهد. وی چالش دوم را ناظر به اسناد و منویات و ملاحظات بالادستی است، چرا که کشور ما دچار سند نویسی و سند زدگی است. به گفته وی سند شرط لازم است ولی کافی نیست، گاهی اشکال در خود سند است و گاهی در فرهنگ که هر دو باید اصلاح شود؛
یه سوال شد برام. چرا زیردست های این سازمان غیرآخوندن و در راس آخوند نشسته؟
امیدی به این حکومت نیست درست بشو نیست و هر روز هم داره بیشتر نمک میزنه اما گندش درومده