من در شورای عالی آموزش و پرورش گفتم شما برای چه سکوت کردید که شورای عالی انقلاب فرهنگی دارد برای کنکور تصمیم می گیرد ؟
جرا شورای عالی آموزش و پرورش در این مورد اول تصمیم نگرفته است ؟ در جلسه سازمان امور اداری استخدامی من را دعوت کردند ، پیشنهاد دادم که سازمان نظام معلمی را تشکیل بدهید ؛ آن سازمان بیاید معلمان را ارزیابی کند.
ما باید اول تصمیم بگیریم بعد آن را به شورای عالی انقلاب فرهنگی بدهیم و روی آن صحه بگذارد تا قانون شود ولی ما اصلا ندیدیم و این ضعف جدی است که وزارت آموزش و پرورش داشته و دارد و من واقعا دلم برای بچه های مردم که سه سال می خواهند با این سبک و سوق و امکانات امتحان نهایی بدهند می سوزد.
این یک بلا !
بلای دوم رتبه بندی است. رتبه بندی مشکل دارد. رتبه بندی معلم و تعیین صلاحیت حرفه ای معلم دو قسمتی هستند که قابل تفکیک نیستند. مجلس آمده رتبه بندی را تصویب کرده بدون این که بررسی صلاحیت معلم را به این پیوست بدهد.
الآن چه شده است ؟
قانون تصویب شده شورای نگهبان صحه گذاشته است الآن می خواهند آیین نامه بنویسند ، نمی توانند بنویسند !
معلم می گوید ما از فقر ناراحت نیستیم از فرق ناراحتیم. آیین نامه نمی توانند بنویسند نه این که نخواهند بنویسند بعضی از این منتقدین روی ضوابط تکیه می کنند. به نظر من ، ضوابط این قدر مهم نیست ؛ چیزی که مهم است این که چه کسی این رتبه بندی و این ارزیابی را می خواهد انجام بدهد. کجا ارزیابی را انجام دهند ؟
آیا آموزش و پرورش با آن روش های سنتی اش می خواهد انجام بدهد ؛ این که رتبه بندی نمی شود همه را خوب می نویسند می دهند به اداره و تمام می شود !
اگر بخواهیم رتبه بندی کنیم باید بگوییم این حق دارد واقعا این امتیاز را بگیرد ،؛ این حق ندارد این امتیاز را بگیرد. یک هیئت ممیزی مرکزی ، یک هیئت ممیزی استانی ، یک هیئت ممیزی شهرستانی ، یک هیئت ممیزی مدرسه !
اصلا با این سبک رتبه بندی شکل نمی گیرد.
من می خوانم .
الآن هم تشکل ها بیانیه دادند و تهدید کردند. اگر یک بار ما به خودمان به عنوان تشکل قول بدهیم که آموزش و پرورش را رصد کنیم. اعلام موضع کنیم. بعضی اوقات کار خوبی انجام شده تشکر کنیم . مدام بد نگوییم البته بعضی جاها هم اشکال دارد.
رتبه بندی بدون تعیین صلاحیت حرفه ای معلمان یعنی هیچ !
پاشنه آشیل رتبه بندی همین ارزیابی است و ارزیاب. هم ارزیابی و هم ارزیاب.
در جلسه سازمان امور اداری استخدامی من را دعوت کردند ، پیشنهاد دادم که سازمان نظام معلمی را تشکیل بدهید ؛ آن سازمان بیاید معلمان را ارزیابی کند. مثل سازمان نظام پزشکی مثل سازمان نظام مهندسی . من به آنها این پیشنهاد را دادم که این کار را انجام دهید ؛ حالا به معلمان بگویید که شش ماه صبر کنند تا این سازمان شکل بگیرد و ما بتوانیم این کار را انجام بدهیم. منتها گوش شنوایی نیست.
و آخرین جمله بنده این است که حالا که این طور شد تشکل ها بیایند و مسئله ای که من پیشنهاد می دهم پی گیری کنند.
معلم کارمند نیست.
باید روی این تکیه بکنید که معلم کارمند نیست. شما با قانون مدیریت خدمات کشوری که برای کارمندان دولت است دارید می خواهید معلم را ارزیابی کنید . کما این که استاد هم کارمند نیست. برای خودش نظام استخدامی خاص دارد. ما یک میلیون و خورده ای کارمند و پرسنل داریم اینها را با قانون مدیریت خدمات کشوری دارند ارزیابی می کنند ، با آنان رفتار می کنند . مثلا می گویند که کارمند 44 ساعت در هفته کار می کند معلم 24 ساعت. این یعنی بیست ساعت ارفاق. معلم سه ماه تعطیلی دارد عید هم پانزده بیست روز نمی آید ؛ تازه شما طلبکار هم هستید ! این را به ما می گویند.
من هم در مصاحبه گفتم من هم کار اداری کردم هم کار معلمی. هر یک ساعت تدریس بیش از دو برابر کار اداری انرژی می برد .
معلم وقتی به کلاس می رود کنتورش شروع به کار می کند ولی کارمند می رود سیگار می کشد . دیدید در ادارات یک بربری دست هر کارمند است با یک عدد خامه کوچک می روند دور هم می نشینند ،می خورند می گویند می خندند ولی معلم می خواهد به دستشویی برود سر کلاس است و نمی تواند برود باید خودش را نگهدارد تا بعد کلاس برود. اینها را باید گفت. اینها را هیچ کس نگفته است. مدام شعار می دهیم : معلم مهم است آموزش و پرورش مهم است. تا وقتی که ما بگوییم هیچ اتفاقی نمی افتد. باید بزرگان کشور توجیه بشوند که آموزش و پرورش مهم است. معلم کارش مهم است. معلم کارش قابل مقایسه نیست . معلم صد کیلومتر ، دویست کیلومتر در روز می رود روستا برمی گردد. یک ریال هزینه ایاب و ذهاب نمی گیرد ولی کارمند در تهران خانه اش دو خیابان آن طرف تر است حق ایاب و ذهاب می گیرد. اضافه کاری می گیرد بدون کار اضافی. حق ماموریت می گیرد بدون ماموریت. این پرداخت هایی که به کارمندان می کنند جمع کنید از حقوق شان بیشتر می شود. اینها را کسی نمی گوید ؛ اصلا حرف نمی زنند.
من در روز تودیع هم اینها را گفتم. چند نماینده مجلس هم بودند .گفتم آقای جهانگیری حرف های من را گوش کنید. معلم می گوید ما از فقر ناراحت نیستیم از فرق ناراحتیم.
ادامه دارد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اکنون به دلایلی حوصله و فرصت بحث با شما را ندارم.
با داشتن چند مدرک دانشگاهی و عبور از چند صد واحد درسی دانشگاهی و تجربه آزاد تدریس از بی سوادی تا دکتری، گرفتار چه تقدیر یا سیستم فاسد و یا ناقصی در جذب نیرو در آموزش و پرورش شده ام؟
سن و سال را زیر سوال نبرید، تفکرات در این زمینه غلط است.
متناقض هم استدلال نکنید، گاه سن و سال را زیر سوال می برید و گاه استفاده از بازنشسته را تأیید می کنید.
بیکاری دلیل بر بی تجربگی نیست، چه بسا کسانی بطور صوری بیمه جایی باشند ولی کار بیشترشان فعالیت آزاد فرهنگی و آموزشی بدون بیمه باشد و ....
اگر همه می توانند، پس چرا بنده نمی توانم؟
در ضمن در زمان آقای فانی که فکر کنم سالهای 92 تا 95 بود و فکر کنم آزمون استخدامی علنی هم برگزار نشد، چیزی که زیاد میدیدم، شاگرد دزدی در نهضت سوادآموزی بود.
اگر ایشان صالح می بودند، آزمون استخدامی بدون کارنامه سال 89 آقای حاجی بابایی را زیر سوال می بردند !! و ...
سعی کنیم کلی نگر و مسائل را به صورت کلان و کشوری رصد کنیم .اگر وارد جزء شویم که هیچ وزیری و دوره ای مصون از خطا نخواهد بود.ضمن اینکه سن و سال و کسب تجربهء علمی به موازات هم تکوین می یابد و قطعا نیروی بازنشسته به مراتب و کاملا منطقی سرد و گرمها را بهتر چشیده و توان کار و بهره گیری ازنیروی جوان متخصص را در یک مرکز تربیتی و هر جای دیگر دارد.ایضا فعالیت آزاد تربیتی و فرهنگی ربطی به انجام کار سیستماتیک و تربیت رسمی ندارد گر چه ظاهرا فعالیتش همان وجه را داشته باشد.و در آخر عارضم که به کارگیری نیروهای نهضت سواد آموزی آن زمان و حق التدریس غیر مرتبط فعلی مربوط به عدم مدیریت صحیح منابع نیروی انسانی با سیاست بهره گیری از نیروی کم ماهر ارزان است که بیشترین صدمات را به آموزش کشور زده است و این یک روال غیر منطقی و نامعقولی است که در این 40 سال اتفاق افتاده و برای همین است که می گوییم معلم باید تحت نظرسازمان نظام معلمی هر چند سال یکبار رصد شود و صلاحیتش تایید گردد.
وارد جزء شدن، مرز سنی تعیین می کند
خیلی از تجربه ها و درایتها منحصرند و بسیار مفید
اینکه فعالیت آزاد تربیتی و فرهنگی ربطی به انجام کار سیستماتیک و تربیت رسمی ندارد، یک نقص و عیب است.
و جمله "گر چه ظاهرا فعالیتش همان وجه را داشته باشد" نیاز به این تذکر است که گاه یا همیشه باطناً فعالیتش همان وجه را دارد و گاه پیشرو و مثمر ثمرتر است.
حق التدریس، چگونه حقی است که ذی صلاحانی هیچگاه نمی توانند مشمولش شوند؟
و دیگر اینکه منهم این نظر را دارم که صلاحیتها باید رصد شوند اما متاسفانه همواره معیارهای صلاحیت سنجی از توهّم و تنوع آن مبرّا نبوده است و این زنجیر ممتدیست که تعداد حلقه هایش برای زمان و مکان و فرد و گروه و سیستم واحد هم ثابت نیست؛ مظلومیتهای ممتد و سوء استفاده ها و غصب های ممتد.
شکی نیست برای سنجش عملکرد معلمان باید سازمان نظام معلمی مستقر شود
آیین نامه رتبه بندی با نگاه منصفانه و در نظر گرفتن اکثریت معلمان لیسانس اصلاح شود
بیمه تکمیلی از برنزی آتیه سازان به طلایی ایران تغییر کند
درمانگاه های فرهنگیان در مراکز استان ها دارای بیشتر تخصص ها شوند
قوانین نقل و انتقال فرهنگیان به سمت عدالت و شفاف سازی تغییر کنند
منزلت و معیشت معلم ارتقای جدی یابد
خود فانی با چه صلاحیتی وزیر شد؟
امثال ایشان بهترین کاری که می تواند برای آموزش و پرورش بکند ، این است که دست از سر کچل آن بردارند.
سازمان نظام پزشکی و مهندسی و وکلا صرفا در جهت منافع صنف خودش عمل می کند و کاری به سنجش صلاحیت ندارند.
صلاحیت معلمی یعنی چه؟
آیا ارزشیابی سالانه و مدرک تحصیلی و ضمن خدمت و سابقه و...همه کشک است و فقط مانده سازمانی من درآوردی، سنجش صلاحیت بکند؟
بدبخت معلمان که هر کسی برای خودش برایشان نسخه می پیچد!
عثمان هم سال ها بدون صلاحیت خلیفه گری کرد و خود و جامعه اش را به فنا برد و فانی کرد.
اینکه فرضاً یا عمداً یا سهواً یا قصوراً سازمان نظام پزشکی و مهندسی و وکلا، کاری به سنجش صلاحیت نداشته باشند، کار درستی است که ملاک عقلانیت نخبه نماها و نخبگان غاصب و غیرغاصب در آموزش و پرورش باشند؟
همه کشک نیست اما کشک زیاد است؛ اگر سیستمی کشکی، کشکی را حمایت یا تأیید کند در پی آن کشکها را پیاپی تأیید خواهد کرد، چه در گذشته و چه در معاصر.
متاسفانه حمایتگران و کوبندگان بر طبل سازمان هم از افکار ناقص و معیوب مصون نیستند و از کشک بی بهره نیستند، این را از نحوه استدلالشان یا سانسور مطالبشان می توان فهمید.
...
آیا سال ها سابقه کار و خاک کلاس خوردن، بی ارزش تر از دوکتاب الکی و دو کلاس و آزمون تکراری است؟
هر شاگرد نانوا و مکانیک و.. بعد از چند سال صاحب کار و زندگی می شود. ..
شاگرد دیروز من و شما که چند سالی پزشک و وکیل و بساز بفروش و...شده، در آمد میلیاردی دارد، آن وقت شما هنوز دنبال سنجش و تایید صلاحیت خود و همکاران خود هستی! فقط متاسفم!
اینهم نمونه ای دیگر از سیستم جذب نیرو در آموزش و پرورش، در زمان کدام وزیر و طی چه فرآیندی؟
وای به حال اینکه خودش فـانـ یــ ـه !!!!!