گروه رسانه/
جستارگشایی:
« افت تحصیلی را میتوان نزول از یک سطح بالاتر به سطح پایینتر یا کاهش فعالیت درسی و مطالعهی دانشآموز در یک دورهی تحصیلی، نسبت به دورهی تحصیلی قبلی در نظر گرفت. پژوهشگران در سالهای گذشته عوامل اجتماعی و خانوادگی را اصلیترین دلیل در افت تحصیلی دانشآموزان میدانستند و در درجات بعدی عوامل آموزشی و فردی را در نظر میگرفتند، اما امروزه با بزرگتر شدن جوامع بشری عوامل دخیل در افت تحصیلی دانشآموزان نیز بیشتر شده است. افت تحصیلی دانشآموزان بیشتر از هر کسی والدین آنها را دچار اضطراب و نگرانی میکند، مخصوصاً اگر دانشآموزان نزدیک به ایام کنکور باشند، این نگرانی بیشتر اوج میگیرد» .
متعاقب فراخوان دبیرستان شهیدستان کرج برای برگزاری جلسه آسیب شناسی آموزشی دروس «جامعه شناسی و فلسفه و منطق» ، ۲۷ شهریور تعدادی از مدرسین پیشکسوت استانهای البرز و زنجان در دروس جامعه شناسی،فلسفه و منطق به دو صورت حضوری و مجازی به فراخوان شهیدستان پاسخ مثبت داده و در نشستی دوستانه به آسیب شناسی کارشناسی علل افت تحصیلی نمرات دانش آموزان سال دوازدهم در رشته علوم انسانی پرداختند.
آنچه در ذیل می خوانیم چکیده ای از مباحثات جلسه سه ساعته مذکور می باشد.
واقعیت آنست که متاسفانه معدل نمرات دانش آموزان علوم انسانی در کل کشور و به ویژه استان البرز در دروس جامعه شناسی و فلسفه و منطق نمره ناپلئونی ۱۰ می باشد.
* رباب غفاری دانش آموخته ارشد فلسفه و کلام اسلامی و "سرگروه آموزشی فلسفه در ناحیه ۳ کرج" به عنوان اولین نفر باب بحث را چنین باز می کند:
به نظر من باید تدریس فلسفه از متوسطه اول شروع شده و در ضمن شامل دانش آموزان ریاضی هم باشد. متاسفانه مؤلفین دروس دبیرستان اساتیدی هستند که از کف کلاسها و حال و هوای آموزش و پرورش بی اطلاعند و بین مدرسین فلسفه و مؤلفین درک و فهم مشترکی از سرفصل ها و مطالبی که باید تدریس شود وجود ندارد.
وی از نبود دبیران تخصصی و همچنین عوض شدن بی قاعده کتب انتقاد کرده می افزاید: تغییر مداوم کتب فلسفه معلم ها را در دو راهی تدریس و شرکت در کلاس های ضمن خدمت سرگردان کرده است. ما در سطح ادارات و مدارس معمولا فاقد برنامه راهبردی بوده و با روزمرگی گذران می کنیم . سر مدیران زیادی شلوغ بوده و برخی از دبیران عافیت طلب با فوروارد مطالب آماده دیگران رفع تکلیف کرده و تن به تولید محتوا نمی دهند. دبیران ما اکثرا بازنشسته بوده و عمدتا متخصص نیستند و این عدم تخصص عملا عدم تعهد را دنبال خواهد داشت .
* رقیه شاهری ارشد علوم قرآنی خود را آچار فرانسه آموزش و پرورش عنوان کرده می افزاید: رابطه خوبی با بچه ها داشته و در اکثر رشته ها کلاس های شاد و مفرحی با دانش آموزانم برگزار می کنم.
وی از تغییرات سریع و بی ضابطه کتب فلسفه و منطق انتقاد کرده می افزاید: من اغلب در مدارس خاص تدریس می کنم. در مدارس خاص دانش آموزان مطالبه گر هستند.
وی می افزاید:
فلسفه و منطق دروس سنگینی هستند ولی من با این که دبیر تخصصی نیستم ولی با بیان ساده و ساده سازی مفاهیم کتاب، کلاس را برای دانش آموزان بی انگیزه و فراری از مباحث پیچیده فلسفی مفرح و قابل تحمل می نمایم.
وی ۵۰ درصد دلیل افت تحصیلی در دروس فلسفه و منطق را دانش آموزان بی انگیزه و الباقی تقصیرات را متوجه نوع تدریس دبیران می داند.
شاهری معتقد است که:
دروس رشته انسانی برعکس تلقی عامه؛ مفهومی و اداراکی هستند نه حفظ کردنی .
* حبیب از مدرسین جامعه شناسی شهیدستان در باره چرایی و چگونگی فرایند افت تحصیلی دانش آموزان پایه دوازدهم انسانی می گوید: تعریف افت تحصیلی از منظر یونسکو عبارت است از: « تکرار پایه، ترک تحصیل زودرس، کاهش کیفیت آموزشی و تحصیلی فراگیران »
حداقل دو نوع افت تحصیلی آشکار (کمی) و افت تحصیلی پنهان (کیفی) قابل تفکیک می باشد.
سعیدی عوامل موثر بر افت تحصیلی را در دو بخش "دانش آموزان و خانواده" همچنین "مدرسه و وزارت آموزش و پرورش" تقسیم کرده می گوید: عوامل انگیزشی، مشکلات خانواده و مسائل روحی روانی دانش آموزان از زیر شاخه های بخش نخست هستند. اگر آموزش و پرورش نخواهد مسیر تباهی را سیر کند چاره ای جز به روز رسانی و اصلاح ندارد.
وی از عدم تطبیق محتوای دروس با نیازهای واقعی ، مرتبط نبودن دروس با اولویت های ذی نفعان، تغییرات مکرر کتب،متناسب نبودن امکانات با مطالبات،عدم دخالت دبیران در تالیف کتب، ارزشیابی نامناسب و جذاب نبودن دروسی مانند جامعه شناسی را از دلایل افت تحصیلی عنوان می نماید.
سعیدی از عدم تامین معیشتی معلمان و پناه آوردن به شغلهای نامرتبط،نامناسب بودن اولیا و شرایط اقتصادی و اجتماعی برخی از دانش آموزان، حاشیه نشینی و فقدان تفریحات لازم، استاندارد نبودن سوالات آزمونهای نهایی، استرس و اضطراب، بحران بلوغ و تنزل ارزش علم به عنوان دیگر آیتم های افت تحصیلی در تمام دروس به ویژه جامعه شناسی برشمرد.
سعیدی در پایان از رفع محرومیتهای مختلف، استاندارد سازی سوالات نهایی، رفع شکافهای فرهنگی و کنترل آسیب های اجتماعی را از عوامل کاستن از افت تحصیلی عنوان نمود.
* مسعود فرهیخته از فعالان صنفی و مدرس جامعه شناسی نیز معتقد است که: مثلث خانواده، دانش آموز و معلم قربانیان پایه چهارمی به نام سیاستهای حاکم بر آموزش و پرورشند.
وی می گوید: اعتقادی به بی انگیزگی و بی استعدادی دانش آموزان ندارم. دانش آموز لوح سفید و مطهری است که در اختیار ماست . ما حقوق می گیریم که دانش آموزان را نسبت به مقوله تعلیم و تربیت آگاه و تشویق کنیم ولی ما معلمین معمولا اسیر کتب سیاست زده شده و با تدریس وارونه حقایق عملا درس شجاعت، حق طلبی و مطالبه گری به دانش آموز نمی دهیم. رسالت ما سنگین بوده و باید با هنر معلمی تهدیدات را به فرصت تبدیل کنیم. امروز دانش آموزان در برخی موارد از ما جلوترند ما با مسئولین زوار دررفته، عموما بی سواد و طالبین وضعیت فعلی طرفیم.
امروز معلم جامعه شناسی در رشته تخصصی خود نمی تواند تعریف درستی از واژه هایی چون « لیبرالیسم، اومانیسم، سکولاریسم» و... به دانش آموز ارائه نماید.
در یک کلام امروزه در مدارس هنر عشق ورزیدن تدریس نمی شود. معتقدم برای کاستن از افت تحصیلی در درس جامعه شناسی باید چند کار ویژه انجام دهیم :
- کتب جامعه شناسی باید توسط تیم کارشناسی معلمان خاک کلاس خورده تالیف شود نه اساتید بی خبر از کف کلاسها.
- عنصر شادی در مدارس به ویژه مدارس دخترانه غایب است . باید شادی و امید به مدارس پمپاژ گردد.
فرهیخته با انتقاد از جذب معلم به جز از مجاری دانشگاه تربیت معلم و دانشگاه شهید رجایی می گوید:
اصل ۳۰ قانون اساسی مبنی بر رایگان بودن تحصیل تا مقطع دیپلم باید احیا شده و برای اجرای این اصل مغفول بودجه لازم به آموزش و پرورش اختصاص یابد. معلمها باید از لاک دفاعی خود خارج شده و مطالبات به حق خود را جار بزنند و همچنین اجرای اصولی مغفول چون اصل ۳۰ را از دولت ها مطالبه نمایند.
فروزنده مستوفی نویسنده و شاعر، دانش آموخته فلسفه و دبیر پیشکسوت ناحیه ۳ نیز از مسیر مجازی به ما ملحق شده می گوید: با توجه به فراخوان شهیدستان کرج و با توجه به تجربه ای که در گذشته داشتم مطالبی را به عرض می رسانم.
سال ۸۶ در دومين همايش علمي سرگروه هاي فلسفه و منطق استان هاي سراسر كشور با عنوان « جلسه بررسي علل افت تحصيلي در دروس فلسفه و منطق » که در زنجان برگزار گرديده به عنوان سرگروه فلسفه استان شرکت کردم . در آن جلسه از تجربیات دیگر همکاران استفاده بسیار بردم که علل افت ، در درس فلسفه و منطق در چند بند خلاصه می شد.
ساختار آموزشی و بي توجهي به رشته علوم انساني و به طريق اولي به جايگاه فلسفه و منطق در نظام آموزشي و عدم همخوانی با سایر دروس این رشته که بر حفظیات تکیه دارد و ...، مشکلات موجود در سازماندهی دبیران ، نامتناسب بودن حجم کتابهاي اين دروس با زمان آموزشی و زبان قدیمی متون و اصطلاحات مربوطه مسائل وابسته به معلم و عدم تخصصی بودن معلمان این دروس و عدم استفاده از روشهای نوین تدریس مسائل مربوط به دانش آموزان نظیر مشکلات خانوادگی و استرس امتحان و ... که البته در نشست راه حل هایی هم ارائه گردید که به نظر من برای حاضران در جلسه مفید بود ولی الان در سال ۱۴۰۰ مطالب دیگری به ذهن می رسد که به عنوان فرصت از آن می توان استفاده کرد. در مدارس خاص دانش آموزان مطالبه گر هستند.
فضای مجازی با همه ی تبعات منفی که ممکن است داشته باشد فرصتهای بی نظیری در اختیار معلمان به عنوان دغدغه مند ترین افراد که درصف مقدم آموزش و تربیت دانش آموزان قرار می دهد و یکی از آنها ایجاد اتاق فکر مجازی همکاران در رشته های مختلف است که در آن با استفاده از تولید محتواهای مناسبی که در ارائه دروس موفقیت آمیز عمل کرده اند و تحلیل ونقد آنها می توان بهترین نتایج را کسب کرد فارغ از آن که این گونه اتاق فکرها به فضای فیزیکی نیاز ندارند و اعضا فارغ از انگ زدن به دانش آموزان در پی حل مشکل افت تحصيلي آنها هستند و برنامه ریزی جهت برگزاری مسابقات منطقه ای در این رشته ها با پیشنهاد و نظر این همکاران می تواند صورت گیرد تا همکاران در ارتقای دانش و سایر موارد مکمل هم باشند همچنین طرح های تشویقی جهت ایجاد انگیزه همکاران در این گروهها برنامه ریزی گردد و شایسته سالاری جایگزین روابط در این خصوص باشد که خود یکی از راه های ایجاد انگیزه رقابت سالم بین همکاران خواهد بود. »
جلال باقری دانش آموخته ارشد فلسفه از دانشگاه تهران و مدرس پیشکسوت فلسفه در مدارس استان زنجان نیز به صورت مجازی در بحث افت تحصیلی درس فلسفه مشارکت جسته و دلایل افت تحصیلی را در این رشته به شرح زیر بیان می کند.
1- غامض بودن ذاتی مباحث فلسفی
2 - نداشتن انگیزه نسبت به مسائل فلسفی از طرف دانش آموزان
3- کمبود معلمین و اساتید وارد در آموزش فلسفه و منطق که رشته تحصیلی آنها فلسفه محض بوده باشد ،دراین زمینه باید گفت: اکثر معلمین فلسفه معلمان الهیات و دینی هستند و پرواضح است که "فاقدشئی نمی تواند مُعطی شئی باشد .
ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش
4- -نداشتن اطلاع از اهمیت دانش فلسفه و بخش های متعددآن (فلسفه سیاست،اخلاق، هنر و........) و تاثیر آنها در جنبه های مختلف زندگی انسانی
5- کم بودن ساعات اختصاص یافته به فلسفه و منطق درهفته که از ۲ ساعت درهفته برای هر کدام تجاوز نمی کند.
یکی از همکارانی که در ارتباط مجازی به بیان نظرات خود پرداخته و البته نخواست که هویتش قید شود معتقد است: عنصر شادی در مدارس به ویژه مدارس دخترانه غایب است . باید شادی و امید به مدارس پمپاژ گردد.
« از زبان معلمی که رشته اش فلسفه نبوده ولی عاشق نظریه ها ی شیرین فلسفی بود، فلسفه خیلی شیرین و جذاب ولی فکر کنم مطالب کتاب برای دانش آموزان خیلی خیلی سنگین، بجز عده کمی از دانش آموزان که فلسفه را دوست دارن ودرس مهم انسانی به حساب می آورن. بقیه دانش آموزان انسانی دررابطه با نظریه مختلف فلاسفه این کتاب رو درسی سخت وگسترده می دانند که هر درش تقریبا ۲ الی۵ جلسه نیاز به تدریس ویادگیری داره و متاسفانه بدون کاربرد بعد از پایان سال،،، این مطالب به چه درد دانش آموزان می خوره بیشتر دانش آموزان که عشق وحس فلسفی ندارند از همان دروس ۵ و۶ فلسفه که نظریه ها مختلف با بیان سنگین شروع میشه فلسفه رو می بوسن وکنار می گذارن این واقعیت تلخ که نه تنها در مورد فلسفه بلکه دروس ریاضی وفیزیک وشیمی علوم تجربی وبسیاری از دروس دبیرستان»
در پایان نشست سامیار رودباری از دانش آموزان علوم انسانی نیز به نمایندگی از دانش آموزان نظرات خود را در خصوص دلایل افت نمرات دروس فلسفه و منطق و جامعه شناسی را چنین بیان می کند:
دبیران ما اکثرا بازنشسته بوده و عمدتا متخصص نیستند و این عدم تخصص عملا عدم تعهد را دنبال خواهد داشت . من تاکنون در خانه درس مدرسه نخوانده ام. در منزل به مطالعه آزاد می پردازم و سعی می کنم درس را در کلاس یاد بگیرم .آموزش و پرورش ما مریض بوده و نیازمند به روز رسانی است. آموزش و پرورش فنلاند از صفر سالگی تا ۱۸ سالگی برای دانش آموزان برنامه مدون و کاربردی دارد از آموزش لباس پوشیدن تا ست کردن کت و شلوار .
در یک کلام اگر آموزش و پرورش نخواهد مسیر تباهی را سیر کند چاره ای جز به روز رسانی و اصلاح ندارد.
ادامه دارد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ورود به آموزش و پرورش با تقلب و توهّم و افزایش رتبه در امتداد چنین فسادی و آنکس که مرتکب فساد نشود عقب مانده
ما چگونه شیعیانی هستیم؟ کبک هایی که سرمان زیر برف است؟
گرفتار حالت تهوّع هستم، از یک طرف نگذارند معلم باشی و از طرف دیگر معلمانی برای امتحان پایان ترمشان، تقلب بخواهند؟
اگر کمکشان نکنم، این جمع متحد فاسد سراغ دیگری خواهند رفت و تقلباتی گسترده و بی مرز و واضح و قابل اثبات خواهند نمود؟ آنگاه افشاء کنم یا نکنم؟ این افشاء چه دردی دوا خواهد کرد؟
متاسفانه گزینشها هم دارای نقد اساسی است و پیش تر صدای معلم و همکاران در این خصوص نقدهای اساسی داشته اند.و من معتقدم که گزینشها هم باید از یک هارمونی و دیسیپلین برخوردار باشد .معیارها علمی تر باشد.روی طبقات اجتماعی بیشتر کار شود و هر شخصیتی به حوزهء معلمی ورود نکند.خیلی ها یک شبه خودشان را با نظر گزینشگران وفق داده اند اما در گذر زمان ،شخصیت واقعی خود را نمایان کرده اندکه اگر خود گزینشگران هم دوباره کار و افعال و شخصیت آنان را رصد کنند پی خواهند برد که چه انتخاب نامناسبی انجام داده اند و چه ضربات و آسیبهایی به جامعه زده اند.برای گزینشها باید از زندگی شخصی و خانوادگی اشخاص فیلم گرفت نه عکس.بحث هم سر ایدئولوژی نیست.باید همه جانبه نگر بود.برای دفع و جذب ،افراط و تفریط نباید کرد.منتقد منصف دانای دشمن، بسیار بهتر از بله قربانگوی نان به نرخ روز خور دوست است.