س: تعریف شما از افکار عمومی چیست؟
بهرامیان: تعریف ساده ای که بخواهیم از افکار عمومی داشته باشیم؛ اعتقادات و باورهای عمومی مردم در زمان خاص،در رابطه با یک موضوع خاص است که البته با همان سرعتی که می تواند شکل بگیرد و می تواند قدرتمند و منتج به خط اقدام بشود به همان صورت هم می تواند به سرعت فراموش بشود.
جای خودش را به یک موضوع دیگر و فرایند دیگر و به شکل گیری یک قضاوت دیگر،در رابطه با یک بحث دیگر بدهد.
س: افکار عمومی چگونه شکل میگیرند ؟
بهرامیان : در رابطه با عوامل شکلگیری افکارعمومی، معمولاً میگویند سه تا شرط خیلی مهم هستند؛
شرط اول: یک موضوع مهمی وجود داشته باشدکه این موضوع برای خیلی از مردم مهم باشد یا برای اکثریت فعال مردم مهم باشد و بتواند در زندگی شان تأثیر بگذارد.
شرط دوم: این است که خود مردم وجود داشته باشند، مردمی که آن موضوع برایشان مهم است.
شرط سوم: رسانهها هستند یا کانالها، ابزارهای رسانهای و ارتباطی هستند که به نوعی میتوانند باعث برجستهسازی یک بحث و به نوعی میتوانند تبدیل به مجرا یا کانالی، برای بحث و قضاوت مردم، در رابطه با آن موضوع مهم بشود. خوب این عوامل باید در کنار هم باشند تا در نهایت ما افکار عمومی را ببینیم که دارد شکل میگیرد.خیلی وقتها مردم تشنه شنیدن خبرهایی هستندکه زندگی شان به آن خبرها ربط دارد.
گاهی حتی شایعات است که پایههای شکلگیری افکار عمومی را تشکیل میدهد. در هر صورت این را میگویم که باید این نیاز وجود داشته باشد، که مردم در رابطه با موضوع و اثراتی که موضوع میگذارد و آن وقت است که امکان به وجود آمدن افکار عمومی، یا شکلگیری افکار عمومی، در رابطه با آن موضوع خاص و در آن زمان خاص وجود دارد.
س: با توجه به اینکه شما دکتری تخصصی ارتباطات را دارید، تأثیر رسانه بر مردم، مردم بر رسانه و این دو را در جهان چگونه میبینید؟
بهرامیان: نظریههای عمده ای در عرصه تأثیر رسانهها و قدرت رسانهها تا به حال وضع شده است.نظریاتی که معتقد هستند رسانه، تعیین کننده است. قدرتمند و اثر گذار است و مخاطب منفعل است. مردم کاملاً متأثر از رسانهها هستند.
این رسانهها هستند که راه و چاه را به مردم میتوانند نشان بدهند. این رسانهها هستند به نوعی می توانند ذهنیت، نگرش و ایدئولوژی و اولویتهای مردم را شکل بدهند. یک سری نظریه در این عرصه وجود دارد؛ مثل نظریه گلوله جادویی، مثل نظریه کاشت که گربنر مطرح می کند، مثل نظریه مارپیچ سکوت، اگر دقت بفرمایید همه این نظریهها دال بر این هستند که تأثیر رسانه برمردم و بر مخاطبان بسیار قدرتمند است.
به نوعی رسانهها قسمت زیادی از نگرش، قسمت زیادی از سمت و سوی آینده این افراد که تحت تأثیر رسانهها قرار دارند را میتوانند شکل بدهند.
این یک بحث است ؛ در برابرش گروه دیگری معتقدند، امروزه که بحث افزایش آگاهیها، سواد مهارتهای مختلف در بین مردم، به مدد پیشرفتهای تکنولوژی، پیشرفتهای ارتباطاتی، ابزارهای اطلاعاتی حادث شده، مردم هم دیگر آن مردم منفعل گذشته در برابر رسانهها نیستند، دیگر آن پارادایم به پایان رسیده است.
پارادایم دیگری مبتنی بر تأثیر بینابین رسانهها، یعنی به این صورت که رسانهها میتوانند بر اولویتهای مردم تأثیر بگذارند، از جمله در نظریه برجسته سازی که این را مطرح میکند.
نظریه فرمینگ یا در سایر نظریات امّا در نهایت رسانه ها فقط تا آنجا میتوانند مردم را تحت تأثیر قرار بدهند که در راستای تجربیات، خواست و علایق قبلی مردم باشد.
در نظریه استحکام، روی این موضوع کار شده، در الگوی دو مرحلهای ارتباط، باز روی این تأکید میکند. درست است رسانه، در رسالتش پیام به مردم، قدرتمند است اما باز این رهبران فکری و این ارتباطات بین فردی مردم است که اثر گذار است که پیامها را بپذیرند، رسانهها را رد بکنند، یا بر اساس آنچه که رسانه خواسته، عمل بکنند.
معمولاً ارجعیت وجود دارد، تفکر، نگرش و قضاوت رهبران فکری گروههای مرجع و حتی افرادی که جزء نزدیکان ما هستند، در برابر پیامی که از طریق رسانهها میرسد. این شکل دوم این پارادایم دوم، معتقد به تأثیر محدود رسانهها است.
س: نظر شما نسبت به رژیم رسانه ای چیست؟
بهرامیان: من فکر می کنم حداقل کاری که ما میتوانیم بکنیم، یک دهم آنچه که ما برای بدنمان وقت میگذاریم. دغدغه داریم و رژیمغذاییهای مختلفی را آزمایش میکنیم تا فرم بدنمان را حفظ کنیم اگر یکدهم آن، دغدغه داشته باشیم و رژیم رسانهای درستی برای خودمان داشته باشیم تا حدود زیادی به بحث کنترل رسانه ها کمک میکند.
در بحث ایجاد یک زمان درست، یک زمان اصولی برای در معیت و در کنار رسانه بودن. برای بحث انتخاب درست رسانه، برای بحث انتخاب درست ویدئو، بازیهای رایانهای، فیلمها، شبکههای اجتماعی، پیامرسانهای موبایلی، همان گونه که ما میگوییم فلان غذا احتمال دارد باعث چاقی من بشود، قد من را بالا ببرد، یا چربی زیادی دارد، به همان صورت اگر ما رژیم رسانهای برای خودمان داشته باشیم، خیلی از کانالها چربی ما را بالا میبرد، خیلی از کانالها میتواند قند ما را دچار مشکل بکند، خیلی از کانالها میتوانند در هر صورت برای سلامت روانی ما مضر باشند.
در یک رژیم درست رسانهای، همه اینها قابل کنترل است، همه آنها قابل برنامهریزی و اگر مضر باشند قابل حذف و محدود سازی هستند. من تقاضا دارم بیشتر روی بحث رژیم رسانهای کاربشود.
س: طبق نظریهای که مطرح است رسانهها رکن چهارم دموکراسی هستند، با توجه به ضعف شکلگیری این روند و نهادینه شدن دموکراسی، رابطه بین مستقل بودن رسانهها در روشنگری افکار عمومی و دخالت دولتها در این زمینه را چگونه ارزیابی میکنید؟
بهرامیان: در رابطه با رکن چهارم دموکراسی، یا رکن چهارم جمهوری که «ادموند برک» سیاستمدار ایرلندی در پارلمان آن زمان بریتانیا حضور داشته است. وی رو میکند به روزنامهنگاران و آنها را به این عنوان خطاب میکند که شما رکن چهارم هستید، باید بیایید و نظارت بکنید.
چون یکی از کارهای اصلی رسانهها نظارت بر محیط است. در کنار بحث اطلاع رسانی، در کنار بحث آموزش، در کنار بحث انتقال میراث فرهنگی، در کنار بحث ایجاد فرصتهایی برای تفریح و سرگرمی، امّا نظارت بعد بسیار مهمی از کار رسانهها است، که «برک» آن زمان از آن یاد میکند.
در بسیاری از کشورها رسانه های کلاسیک ما مثل رادیو، مثل تلویزیون و مطبوعات، معمولاً در اختیار دولتها است و اگر در اختیار دولتها نباشد، بخش خصوصی هم حضور داشته باشد، در اختیار آن بخشی از بخش خصوصی است که دولتها تعیین می کنند چه کسانی باشند.
به نوعی هم ساز و کارهای زیادیهم برای کنترل اینها است،این موارد باعث میشود که رکن چهارم، به درستی شکل نگیرد. در هر صورت رسانه ها تبعیت بکنند از دولت های موجود و ما شاهد شکلگیری استقلال حرفه ای آنها نیستیم.
خوشبختانه تا حدود زیادی مردم، امروزه تبدیل شدهاند به ناظران رسانه که همواره مطالبه میکنند و مسئولین مجبورند که این مردم را اقناع بکنند.
خیلی واضح و مشخص است که رابطه مستقیمی است بین استقلال حرفهای و ایفای بعد نظارتی، هر مقدار نظام رسانهای ما هر مقدار رسانه های ما مستقل از دولت باشند به لحاظ اقتصادی، به لحاظ کارکردی، به لحاظ امکانات،به لحاظ ابزارها، به لحاظ فضا و به لحاظ مجوز و...، هر مقدار مستقل باشند ؛ خوب قطعاً میتوانند در حوزه نظارتی خودشان، ایفای نقش بهتری را داشته باشند.
بنابراین من فکر میکنم فقط در پرتو رسانههای مستقل است که ما میتوانیم انتظار ایفای نقش نظارتی درست را از رسانهها داشته باشیم، یا به نوعی شعار آقای ادموند برک در بحث رکن چهارم دموکراسی فقط وقتی محقق میشود که رسانههای ما مستقل باشند.
س: آخرین نکاتی را که راجع به بحث دارید به ویژه در زمینه مسئولیت اجتماعی، ربط آن به شکلگیری افکار عمومی و تاثیر رسانه، ارائه فرمایید.
بهرامیان: خود واژه سواد رسانهای، یا مهارت رسانهای باید وارد زندگی تکتک ما بشود. باور بفرمایید تأثیر رسانهها روی شکلگیری شخصیت خانواده ما وفرزندان ما،بسیار بیشتر از ما است.
آن عصر به سر آمد که خانواده یا نظام آموزشی مدرسهای بود که شاکله شخصیتی فرزندان من و شما را شکل میداد. امروزه این تنها و تنها رسانه است، که دارد شخصیت فرزندان من و شما را شکل میدهد، پس نیاز هست که ما آنها را به رسانهها نسپاریم. رسانهها دایههای نامهربانی هستند، نامادریهایی هستند که میتوانند برای آینده خانواده ما مشکل ساز باشند.
بهتر است که در حوزه آشنا سازی و در حوزه آماده سازی روانی فرزندانمان با رسانهها به فرزندانمان کمک بکنیم.
ما هر کدام تبدیل به یک رسانه شدهایم و هر کدام ابزار رسانه ای را داریم. دیگر دوران انحصار رسانه، اینکه در اختیار دولتها، گروه های خاص باشد به سر رسیده است.
من همان مقدار قدرت دارم که زودتر از یک شبکه تلویزیونی در یک حادثه حضور پیدا بکنم و از زاویه دید خودم اطلاعات را برای مردم دنیا به اشتراک بگذارم. این وجه و آن رویکرد اخلاقی در اطلاع رسانی را فراموش نکنیم.
سعی کنیم به حریم خصوصی دیگران تجاوز نکنیم. سعی کنیم پیامها، اطلاعات و مسایلی را که شعور عامه مردم را جریحه دار میکند و فرزندان ما را به سمت خشونت یا کج روی تشویق و تهیج میکنداز به اشتراک گذاری این گونه اخبار، این گونه عکسها و تصاویر خودداری بکنیم.
: سپاسگزاریم از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
بهرامیان: من هم متشکرم که فرصت این گفت و گو را فراهم نمودید.
* روزنامه نگار و فعال حوزه رسانه
پایان گزارش/
نظرات بینندگان
لطف نموده دررابطه با سفر عباسعلی باقری مدیر کل تهران که این روزها در صربستان بسر می بر د پرسمان صورت پدیرد.
نامبرده در مدت حصور در اداره کل ودرشرایط بحرانی در سفر عمره دانش اموزی نیز حصور داشت.ولی سفر فعلی ایشان سوالات زیادی را با خود دارد.