گروه گزارش/
موضوع " ریاست دانشگاه فرهنگیان " به چالشی مهم و قابل توجه برای جامعه آموزش و پرورش و معلمان تبدیل شده است .
« صدای معلم » اخیرا گفت گوی تفصیلی را با « دکتر محمود مهرمحمدی » سرپرست این دانشگاه انجام داد . ( این جا )
« صدای معلم » پس از این گفت و گو در مطلبی ( این جا ) از « شورای عالی انقلاب فرهنگی » به جد درخواست کرد تا در مورد عدم تایید صلاحیت سرپرست دانشگاه فرهنگیان در 4 سال گذشته پاسخ گو باشد .
همچنین بر اساس اصل پاسخ گویی از این شورا به صورت شفاف خواهان پاسخ گویی در مورد در مورد عملکرد شد .
در این مطلب چنین آمده بود :
" اگر سخنان مهرمحمدی را معیار بگیریم و مطابق ماده 29 اساسنامه مسئول اجرای کامل این اساسنامه وزارت آموزش و پرورش باشد پس چرا شورای عالی انقلاب فرهنگی با ایشان مخالفت کرده و حکم ریاست ایشان را فقط به همین دلیل تایید نکرده است ؟
اگر تخلفی در این زمینه رخ می داد قاعدتا وزارت آموزش و پرورش باید به صورت مستند آن را به شورای عالی انقلاب فرهنگی و سایر نهادهای مسئول گزارش می کرد .
برون داد و بهره وری این شورا و ساختار اداری و تشکیلاتی آن برای مقوله " فرهنگ " کشور چه بوده است و باید مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد عدم تایید ریاست مهرمحمدی بر دانشگاه فرهنگیان ، غیرمستند و یا سلیقه ای برخورد کرده است ؟
« شورای عالی انقلاب فرهنگی » فارغ از اختلاف در " سلایق " و یا " نگاه سیاسی " باید به صورت شفاف و دقیق و کارشناسی شده موارد تخلف مهرمحمدی از " برنامه راهبردی دانشگاه فرهنگیان " را به افکار عمومی توضیح دهد و در مورد آن پاسخ گو باشد .
از سوی دیگر شورای عالی انقلاب فرهنگی با توجه به " وجه تسمیه " خویش می تواند و باید سهم خود را در عرصه سیاست گذاری که مدتی است به " قانون گذاری " تبدیل شده است را برای " فرهنگ " بپذیرد و پاسخ گو باشد .
منطقی و البته قابل پذیرش نیست که در بسیاری مسائل شورای انقلاب فرهنگی سیاست گذاری کند اما نهادهای دیگر در مورد تبعات و یا پیامدهای آن پاسخ گو باشند ؟
در جریان کوچک سازی و اصلاح ساختار که از سوی دولت به همه دستگاه ها و وزارتخانه ها ابلاغ شده است ؛ چرا نباید این موضوع قابل تعمیم به شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد ؟
آیا افزودن فله ای و غیرکارشناسی بر تعداد پردیس های دانشگاه فرهنگیان در سراسر کشور که به شدت کیفیت و سطح علمی آن ها را کاهش داده این تشکل های دانشجویی که نسبت به جا به جایی یک کارمند در مجموعه دانشگاه فرهنگیان حساس هستند و بیانیه می دهند چرا در مورد چنین موضوعاتی نظر نمی دهند و اصولا وارد نمی شونداست و یا تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی در حالی که این دانشگاه تقریبا و به طور سالانه بیش از 40 درصد کسری بودجه دارد و مجبور است تا بخشی از آن را از طریق " کسر از حقوق دانشجو - معلمان " جبران نماید ؛ امری منطقی و عقلایی است ؟
پرسش این است که 13 اداره کلی که در دل شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت می کنند دقیقا به چه کاری مشغول هستند ؟
پرسش این است این همه سخت گیری در مورد انتخاب روسای دانشگاه ها که خود دارای " هیات امنا " و ساز و کار مشخص هستند چه دست آوردهایی داشته است ؟
آیا این روند به بهبود کیفیت و ارتقای دانشگاه ها انجامیده است ؟
برون داد و بهره وری این شورا و ساختار اداری و تشکیلاتی آن برای مقوله " فرهنگ " کشور چه بوده است و باید مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد ...."
اخیرا « سیدمحمد بطحایی » وزیر آموزش و پرورش ، « حسین خنیفر » را به عنوان جایگزین « محمود مهرمحمدی » به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری جهت تایید معرفی کرد .
اما این وزارت با گزینه وزیر آموزش و پرورش مخالفت کرد .
برای ما نه دلایل وزیر آموزش و پرورش برای معرفی « خنیفر » مشخص و قانع کننده هستند و نه دلایل مخالفت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری شفاف و تعیین شده هستند و متاسفانه تاکنون توضیحی از سوی هیچ کدام از طرفین برای افکار عمومی ارائه نشده است .
پس از معرفی « حسین خنیفر » جمعی از تشکل های دانشجویی دانشگاه فرهنگیان با معرفی وی به عنوان " رئیس دانشگاه فرهنگیان " از سوی وزیر آموزش و پرورش مخالفت کردند . ( این جا )
« صدای معلم » از این که پس از سال ها سکوت و سکون تشکل های دانشجویی لب به سخن گشوده و اعلام موضع می کنند خرسند است و البته بدون تردید ، « معلم محافظه کار » ، « دانش آموز پرسش گر و مطالبه گر " تربیت نخواهد کردمی توان بخش مهمی از آن را به حساب فضای باز ایجاد شده توسط دولت دوازدهم و نیز حاصل مدیریت مهرمحمدی و نیز فعالیت رسانه های مستقل معلمی گذاشت .
« صدای معلم » از همه تشکل های دانشجویی این دانشگاه " معلمی " می خواهد تا موضع صریح و شفاف خود را به صورت کارشناسی شده و مستدل در مورد مدیریت « محمود مهرمحمدی» اعلام کنند .
« صدای معلم » موضع صریح خود را در مورد عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی مشخص کرده است و خواهان پاسخ گویی و شفاف سازی در مورد عملکرد این شورا در مورد بلاتکلیف گذاردن سرپرستی این دانشگاه و نیز عملکرد کلی آن شده است .
پرسش مهم ما این است که چرا این تشکل های دانشجویی در این موارد و راهبردها وارد نمی شوند و مواضع و دیدگاه های خود را مطرح نمی کنند ؟
آن چه که بچه های ما باعث می شود که احساس بکنند که این فضا، فضای بسته ای است به نظرم این مسئله تعهد و استخدامی استبه تازگی 23 تشکل دانشجویی در سراسر کشور در نامه ای به صدای معلم خواهان ابقای یک فرد در بخش " نشریات دانشجویی " شده اند .
پرسش صدای معلم این است در حالی که این تشکل ها باید نگاه " راهبردی " و " کلان " نسبت به موضوعات و مسائل داشته باشند چرا و به چه علت در این موضوعات جزیی وارد می شوند و به عنوان نمونه انتقادی نسبت به عملکرد مجموعه های "گزینش " و" حراست " در این دانشگاه به عمل نمی آورند ؟
از نظر ما ، مهم ترین چالش در دانشگاه فرهنگیان ، " محافظه کاری " بیش از حد و معقول دانشجو معلمانی است که قرار است فردا در همین مدارس حاضر شده و " تفکر انتقادی " را به دانش آموزان آموزش دهند .
در بخشی از گفت و گوی صدای معلم با « مهرمحمدی » از ایشان در مورد علت این ترس و محافظه کاری پرسش کردیم .
سرپرست فعلی دانشگاه در پاسخ به پرسش صدای معلم چنین گفت :
" حراست ما بد یا خوب با عملکرد مثبت یا منفی یا چیزی بین این دو با دانشگا های دیگر فرقی ندارد. حراست، حراست است. کارشان و تکالیف شان معلوم و مشخص است. بالاخره تفاوت هایی با هم دارند ولی خیلی فاحش نیست. آن چه که بچه های ما باعث می شود که احساس بکنند که این فضا، فضای بسته ای است به نظرم این مسئله تعهد و استخدامی است. این حکم استخدامی است که دستشان است و از زمانی که وارد دانشگاه می شوند و قانون متعهدین خدمت در ماده پنجمش می گوید بعد از پایان تحصیل شما، گزینش می تواند این حکم شما را به جای این که تمدید کند لغو کند این خیلی مسئله است. این جا باید چه کار کرد؟
ما بگوییم از این امتیاز بزرگ دانشگاه فرهنگیان که در تحت لوای قانون متعهدین خدمت استفاده می کند و استعدادهای خوب کشور را توانسته جلب و جذب کند به خاطر این که یک امنیت اقتصادی و یک امنیت شغلی و یک تضمین شغلی به بچه ها می دهد از یک طرف داریم و از طرف دیگر به طور طبیعی و وضعی این روی بچه ها و فعالیت شان اثر می گذارد و آنها را به شدت محافظه کار می کند.... "
این تشکل های دانشجویی که نسبت به جا به جایی یک کارمند در مجموعه دانشگاه فرهنگیان حساس هستند و بیانیه می دهند چرا در مورد چنین موضوعاتی نظر نمی دهند و اصولا وارد نمی شوند ؟!
چرا این تشکل های دانشجویی در مورد " سازمان نظام معلمی " سکوت کرده اند ؟
چرا به دنبال فضاسازی منطقی و شفاف برای تغییر این گونه مواد و قوانین نیستند ؟
« صدای معلم » بر این باور است با توجه به شرایط ویژه اشتغال در کشور و موقعیت مهم و منحصر به فرد دانشگاه فرهنگیان در این فرآیند ؛ طلایی ترین و ناب ترین زمان برای جذب " بهترین ها " و " برترین ها " برای حرفه معلمی می باشد .
بدون تردید ، « معلم محافظه کار » ، « دانش آموز پرسش گر و مطالبه گر " تربیت نخواهد کرد !
هیچ سکوت و یا انفعالی در این زمینه از جانب هیچ کس نمی تواند مورد پذیرش باشد .
پس تشکل ها منفعل نباشند !
پایان گزارش/
نظرات بینندگان
تحمل جامعه باید خیلی بالا باشد.
پذیرش منطقی آرای درست و قابل تأمل
از سوی مسئولین ، تشکل ها را فعال و
پویا خواهد ساخت.
چرا دانشگاه فرهنگیان همانند سایر
دانشگاهها مختلط نیست.دانشجویان
دانشگاه فرهنگیان ، پختگی و روحیه
مناسب این ادغام جنسی را دارند.
آنان فردا همکار خواهند شد.تفکیک
جنسی برای آنان دلایل مذهبی دارد
یا.....
ازسوی دیگر، ازدور و نزدیک شاهد حزنی
تأمل برانگیز بر فضای مراکز تربیت معلم
هستیم. که امید با پژوهش از دانشجویان
این مراکز، بدون پیشداوری یا نتیجه گیری
غیرمنطقی، در سراسر کشور خود آنان
و اساتید مدرس دلایل این احساس در بند
بودن را ذکر و پژوهشگران این مقوله با تجزیه
و تحلیل، راهکار مناسبی برای آن تجویز نمایند.
سئوال: چرا نشاط و شادابی دانشجویان مراکز
تربیت معلم همانند هم سن و سالان آنان در
سایر دانشگاهها نیست؟
1- معلمین تربیت شده با اذهان کودکان و
نوجوانان در ارتباط هستند لذا حساسیت
در انتخاب رؤسا برای تربیت معلمانی در
راستای تداوم نظام سیاسی امری حیاتی
است.
2- دایره انتخاب رؤسا برای این دانشگاه از
محدویت داوطلب یا گزینه برخوردار است.
3- علاوه بر تعهد و مدرک تحصیلی یا سابقه
فرد مسئول ، فاکتورهای دیگری مد نظر
انتخاب اوست. ساختار نظام آموزشی این
فاکتورها را حساس تر می سازد.
4- عوامل اجرایی سطوح بالا در انتخاب
مدیری شایسته ، حساسیت های واهمه
برانگیزی نشان می دهند و این واهمه
موفقیت در این مقوله را تحت الشعاع قرار
می دهد.
محافظه کارانه تعلیم می بیند، اگر معلمینی
آگاه و جسور می خواهیم باید امکان بحث
و تبادل آزادانه افکار را برای دانشجویان فراهم
سازیم.محیط بسته مراکز تربیت معلم به پویایی
و نشاط بیشتری نیازمند است و گرنه نسل
تربیت شده افسرده و بی میل و رغبت خواهند بود.
یکی از کارمندای اونجا چنان توهینی کرد که برای فرهنگی بودنش تأسف خوردم
یک زمانی از آنها برای مخالفت با معرفی رئیس جدید دانشگاه از طرف وزیر سو استفاده میشود ، و اکنون آنقدر سطح این تشکل ها نازل شده که از آنها برای اینکه یک کارمند از یک بخشی به بخش دیگر دانشگاه جابجا نشود. مورد سوء استفاده قرار میگیرند
الان این نوع تشکل راه اندازی کردن واقعا جای افتخار دارد برای آقای مهرمحمدی؟ که در مصاحبه هایش ژست اصلاح طلبی میگیرد که این تعداد مجوز تشکل سیاسی صادر کردیم.
واقعا باید متاسف شد برای این چنین تشکل هایی که به راحتی ابزار دست حتی یک کارشناس اداری برای منافع شخصی خود می شوند.
این فرد اصلا ابلاغ اصلی اش مربوط به تشکل ها نیست بلکه مربوط به نشریات است و به علت ناکارآمدی و ناتوانی در انجام محوله اصلی، به صورت غیر رسمی این امور را انجام میداده.
در ضمن مجوز صدور تشکل های سیاسی توسط یک هیات سه نفره شامل رئیس دانشگاه، نماینده ولی فقیه در دانشگاه و نماینده وزارت علوم در دانشگاه صادر می شود. و فرد مورد نظر تشکل ها، فقط روال اداری دریافت درخواست ها را انجام میداده، ولی این فرد از نا آگاهی این دانشجومعلمان سو استفاده کرده و با فریبکاری خودش را فرد مهمی در صدور مجوز جا زده است. و با این کار خواسته با شلوغ کاری مساله جابجایی اداری خودش را تحت الشاع قرار دهد.
متاسفانه در همه جا این سو استفاده گران حضور دارند.
قضاوت روی شخصیت یا کارکرد ایشان
را ندارم. نظرات بالایم مربوط به کل
ماجرای تربیت معلم است. اما در
مجموع مدیرانی خلاق، فعال ، با درجه
هوش بالا ،صاحب نفوذ، سطح علمی
بالای مؤثر نه صرفا مدرک بالا ، و توانمند
برای مدیریت مراکز تربیت معلم انتخاب
نمی کنند.
شاید از سرایت همه این افعال مثبت بر
معلمان نگرانند. در حالی که معلم باید
پویاترین و اثرگذارترین شاغل جامعه باشد.
میفهمید که باید برود ایشان هیچ محبوبیتی بین دانشجومعلمان،همکاران اداری و اساتید ندارد،متاسفانه دانشگاه فرهنگیان حیاط خلوتی شده برای ایشان و مدیرکل حوزه ریاستش و معاونت من درآوردی ایشان نظارت و ارزیابی که فقط جیبهایسان را پر کنند.تشکلهای دانشجویی دیگر چیست؟مهرمحمدی فقط و فقط به فکر منافع شخصی خودش میباشد.متاسفانه ایشان کودکی لجباز بیش نیست.دانشگاه پاتوق دارودسته مهرمحمدی و دانشجویان مهرمحمدی شده که فقط قراردادهای میلیونی وبعضا میلیاردی ببندد.جناب آقای بطحایی و جناب آقای دکتر غلامی بایند فریب ظاهر متشخص مهرمحمدی را نخورند و هر چه سریعتر به مدیریت غلط مهرمحمدی خاتمه دهند.ایشان با عزت بیرون نمی رود باید با خفت بیرون رود.
بستر رشد استعداد همه دانشجومعلمان را نداشته و نمی خواهد داشته باشد
این انجمن ها و نهاد ها هم پله ترقی و عروسک گردانی عدهای شده
انجمن،نهاد=تثبیت و ترفیع شغلی
کامنت ها ی ثبت شده بسیار هدفمند و برنامه ریزی شده عنوان شده است.
روزی باید پاسخگوی قضاوت هایمان باشیم .
آقای مهرمحمدی رشته امور از دستش در رفته و فقط چسبیده به اون میز فاقد اقتدارش، البته موضوع راها کردن آن میز را برای خودش حیثیتی کرده در حالی که هر چه زمان بیشتر میگذرد بیشتر حیثیت بر باد میرود
دوست عزیزی که به نام بنده کامنت می گذارید، این اقدام نه صحیح است نه اخلاقی... اگر شهامت اظهار نظر با نام خودتان را ندارید، لطفا شهامت سکوت داشته باشید
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
یکی دیگه از عوارض این بود که سن افرادی با تجربه، با سواد و ممتاز برای استخدام بالا رفت.
در پیشگاه خدا و امام زمان شاکیم.