صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

معلمی که اعلام کرد انتقاد کنید جایزه بگیرید !

" از دانشگاه تا کارخانه " : درباره "خالق کفش ملی" کارآفرینی که بچه های ایران را دوست داشت و معلم توسعه بود

حسین میرزانیا

گزارش صدای معلم در مورد محمدرحیم متقی ایروانی بنیان گذار کفش ملی و معلم توسعه ایران

محمدرحیم متقی ایروانی در ۲۱ بهمن سال ۱۲۹۹ خورشیدی در خانواده ای تاجرپیشه در شیراز چشم به جهان گشود .‌ مادرش را در شش سالگی از دست داد و محمدرحیم نزد خاله خود که همسر عمویش بود رفت .

تجارتخانه پدر جایی بود که محمدرحیم در آنجا بزرگ شد و کار کردن را آموخت . دبستان را در مدرسه باقریه بود و زبان انگلیسی را در استوارت کالج اصفهان آموخت . یکی از رسوم کالج ، برگزاری اردوهای پایان سال تحصیلی بود . اردوها مجالی بود برای دانش آموزان تا در بازی های دسته جمعی شرکت و تمدد اعصاب کنند .

جهت تقویت روحیه حسن تفاهم از دانش آموزان خواسته می‌ شد ، با همسالان خود در خارج از کشور نامه نگاری کنند . چنین نامه نگاری هایی نه تنها در یادگیری زبان انگلیسی به آنها کمک می کرد بلکه دریچه هایی به سوی فرهنگ های ناآشنا می گشود و راههای فهم آنها را هموار می ساخت . بدین ترتیب ، سالهای تحصیل در کالج اصفهان فرصتی بود تا رحیم زبان انگلیسی ، تساهل ، دیگرخواهی ، نوع دوستی و راست گویی را به خوبی بیاموزد .

پس از اتمام تحصیلات متوسطه و تجربه کار در شرکت نفت آبادان در سال ۱۳۲۱ در رشته حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد و برای ادامه تحصیل از شیراز به تهران آمد . در دانشگاه علاوه بر تحصیل ، نشریه ای دانشجویی به صاحب امتیازی محمدتقی مقتدری به نام « آیین دانشجویان » با گرایشی ملی منتشر میشد که اداره نشریه عملا بر عهده محمدرحیم متقی ایروانی و عباس اردوبادی بود .

بر خلاف تجار ، در میان صنعتگران مدرن ایران کمتر می توان سراغ کسی را گرفت که دستی در کار نویسندگی داشته باشد . در این میان رحیم ایروانی از جمله افراد نادری بود که قبل از ورود به صنعت مقالاتی در روزنامه ها چاپ می کرد و در نشریه ای دانشجویی فعالیت داشت و قلم می زد .

گزارش صدای معلم در مورد محمدرحیم متقی ایروانی بنیان گذار کفش ملی و معلم توسعه ایران

محمدرحیم متقی ایروانی و آغاز مکانیزه کردن صنعت کفش در ایران

ایروانی پس از اجاره پمپ بنزین چهارراه وصال شیرازی و خیابان شاهرضا در زمان تحصیل در دانشکده حقوق و سپس کار در بانک شاهنشاهی ایران ، اولین شرکت تجاری خود را در سال ۱۳۲۷ در سرای محمدی واقع در سبزه میدان بازار ثبت کرد . این شرکت که به نام شرکت سهامی باتا به ثبت رسید ، به منظور تجارت و واردات کفش در تیرماه ۱۳۳۰ در همان محل تاسیس شد . قبل از اینکه این شرکت در اردیبهشت سال ۱۳۳۶ منحل گردد ؛ ایروانی شرکتی به نام استاندارد را در سال ۱۳۳۰ به ثبت رسانده بود . ایروانی کارش را با فروش کفش در خیابان خیام آغاز کرد . در آن زمان او کفش هایی به نام گالوش از چکسلواکی به ایران وارد می کرد . مشتریان گالوش عموما از مناطق سردسیر بودند .

در نخستین اقدام رحیم ایروانی در صدد تولید مشابه داخلی گالوش و جایگزینی آن با نمونه وارداتی بر آمد . به همین منظور راهی چکسلواکی شد و به همراه دو کارشناس و یک اتوکلاو ، که از آن برای گرم کردن لاستیک استفاده می شد ، به ایران بازگشت . بدین ترتیب زمینه ساخت اولین محصول ماشینی کفش در ایران فراهم آمد ، تا با آستر کش باف ، لاستیک های تخت و رویه شبیه گالوش های وارداتی در ایران با هزینه تمام شده ای در حدود سه تا چهار تومان در مقابل مشابه خارجی ده تومانی اش ساخته شود . بدین سان نخستین کفش ماشینی ایران ساخته شد که به گالش های تو سرخ مشهور بود . به عبارت دیگر ، نیازهای مردم که با رشد شهرنشینی و پیشرفت اقتصادی متنوع تر شده بود ، ایروانی را به فکر تولید صنعتی انداخت . در حقیقت کارخانه کفش ملی در سال ۱۳۳۴ در محوطه ای به وسعت ۷۰۰ متر مربع با ۳۵ نفر کارگر کار خود را شروع کرد و پس از انتقال کارخانه به مهرآباد ساختمان استاندارد اجاره داده شد .

گزارش صدای معلم در مورد محمدرحیم متقی ایروانی بنیان گذار کفش ملی و معلم توسعه ایران

تولد " کفش ملی "

ایروانی پس از تخلیه ساختمان استاندارد در خیابان خیام تولید کفش را در مهرآباد با شرکت لیبشه آمریکایی از کارخانه کفش ولکو شروع کرد و برای ثبت شرکت ناچار به تغییر نام انگلیسی شرکت شد . نخست نام « شرکت سهامی کفش » را انتخاب کرد ، اما نراقی رییس اداره ثبت شرکت ها آن را نپذیرفت . پس از آن رحیم ایروانی پیشنهاد نام « ملی » را داد ؛ این بار نیز نراقی به دلیل آن که نام ملی به نام های دولتی نزدیک تر است با آن مخالفت کرد . اما علی رغم مخالفت وی ، ایروانی بر نام ملی اصرار کرد و سرانجام موفق شد نام ملی را ثبت کند و « کفش ملی » متولد شد .

گزارش صدای معلم در مورد محمدرحیم متقی ایروانی بنیان گذار کفش ملی و معلم توسعه ایران

نخستین پارک صنعتی ایران

بعد از تجربه موفق تولید کفش در مهرآباد ، مرحله سوم توسعه صنعت کفش ایران در کیلومتر ۱۸ جاده قدیم کرج ، در اسماعیل آباد شروع شد . گروه صنعتی ملی سال ۱۳۴۷ زمینی به مساحت ۴۰۰ هزار متر را خریداری کرد و سال ۱۳۵۰ کارهای ساختمانی پارک صنعتی ملی پایان یافت و شرکت کارش را شروع کرد . در این پارک صنعتی زمینی برای احداث ۴۰۰ خانه سازمانی برای کارگران در نظر گرفته شده بود .

دو خط آهن راه آهن تبریز و خرمشهر نیز از درون زمین و نزدیکی آن می گذشت . در حقیقت ، از آنجایی که ایروانی به کاهش هزینه تمام شده تولید از طریق کاهش هزینه های حمل و نقل اهمیت می داد ، در فکر استفاده از این دو خط در آینده هم بود . همچنین او با احداث خانه های سازمانی در کنار کارخانه ها سعی داشت ، زمان رفت و آمد کارگران و هزینه های نقل و انتقال کارگران را که بر هزینه تولید موثر بود ، کاهش دهد . در نقشه اسماعیل آباد ، کارخانه کفش استاندارد اولین کارخانه ای بود که بعد از زمین فوتبال و تاسیسات جانبی آن قرار داشت . روبه روی کارخانه کفش استاندارد ، کارخانه کفش تاف ، به عنوان دومین کارخانه ایجاد شد که بعدها با نام کفش صنعتی علاوه بر تولید کفش های ایمنی و صنعتی ، نیازهای پرسنل نیروهای سه گانه ارتش ، شهربانی و ژاندارمری را نیز برطرف می کرد . برای ارزیابی ، خاک نمونه آن به آزمایشگاه فرستاده شد . سپس درختانی از ۱۰ تا ۳۰ تومان خریداری و کاشته شدند که اینک تنها شاهدان توسعه تاریخی گروه صنعتی ملی هستند .

برای هر کارخانه به طور مستقل دفتر مرکزی ، رستوران و مهمانسرا و مهد کودک ساخته شد . غذای کارگرها از صبحانه گرفته تا ناهار و شام در آنجا تهیه می شد . کارخانه ها نانوایی بربری یا سنگکی داشتند که برای مصارف مختلف از جمله برای رستوران ها پخت و توزیع می کردند .

گزارش صدای معلم در مورد محمدرحیم متقی ایروانی بنیان گذار کفش ملی و معلم توسعه ایران

شرکت هایی تاسیس شده توسط گروه توسعه صنعتی ملی در راستای توسعه ایران :

بر اساس اسناد موجود در اداره ثبت شرکت ها ، محمدرحیم متقی ایروانی نخستین شرکت خود را به نام شرکت سهامی باتا در تیرماه ۱۳۳۰ و آخرین شرکتش را به نام چرم سازی خسروی نو در سال ۱۳۵۶ به ثبت رسانده است . طی سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۷ جمعا بیش از پنجاه شرکت مرتبط با گروه صنعتی ملی به ثبت رسید .

نام شرکت های گروه صنعتی ملی و محمدرحیم متقی ایروانی بدین شرح است :
۱- کفش پویا
۲- کفش فارس
۳- کفش صنعتی
۴- سرپایی ملی
۵- کفش گوستاو هوفمن
۶- کفش گابور
۷- چکمه ملی
۸- کفش گنجه
۹- کفش اتافوکو
۱۰- کفش استاندارد
۱۱- شرکت سهامی نگارستان
۱۲- شرکت کفش ملی
۱۳- شرکت کفش یونایتد
۱۴- سانترال گومی ایران
۱۵- ماشین سازی ملی
۱۶- فالکه ایران
۱۷-شرکت ریسندگی و بافندگی مهرآباد
۱۸- صادراتی ملی
۱۹- شرکت پارسی چاپ
۲۰- شرکت نگهدار
۲۱- دسما ایران
۲۲- گودبلت ایران
۲۳- اسکوماب ایران
۲۴- کائوچوگ ملی
۲۵- شرکت پوشاک عمده
۲۶- تنیس ایران
۲۷- یونیون کمیکال
۲۸- شرکت سرمایه گذاری ملی
۲۹- شرکت سرمایه گذاری آذرین
۳۰- شرکت سرمایه گذاری الوند
۳۱- شرکت سام‌
۳۲- شرکت سهامی باتا
۳۳- شرکت نخکار
۳۴- شرکت انفر وا - سوتالر - ایران ( اوسیک )
۳۵- شرکت‌ کانون مشاوره اقتصادی
۳۶- شرکت اعتباری و تعاونی کارگران کفش ملی
۳۷- شرکت سهامی تولیدی آذربایجان ( چرم آذر )
۳۸- شرکت کنتینتال گومی ایران
۳۹- شرکت چرم اینترنشنال
۴۰- شرکت دی اف سی کول ایران
۴۱- شرکت دستکش رویش ایران
۴۲- شرکت صنایع پوست و چرم ایران
۴۳- شرکت صنایع پوست و چرم لرستان
۴۴- شرکت چرم خراسان
۴۵- شرکت توسعه و خدمات گروه صنعتی ملی
۴۶- شرکت ریسندگی و بافندگی مهربان
۴۷- شرکت چرم بافته ایران
۴۸- شرکت تهیه مواد ایران
۴۹- شرکت صنایع پوست و چرم آذربایجان شرقی
۵۰- شرکت پوشاک شفیق
شرکت صنایع پوست و چرم آذربایجان غربی
۵۱- شرکت پوشاک عمده
۵۲- شرکت تیس ایران
۵۳- شرکت چرم الوند
۵۴- شرکت چرم خسروی تبریز
۵۵- شرکت صنایع کمکی منجیل
۵۶- شرکت تهیه و توزیع مواد اولیه کفش
۵۷- شرکت تجارتی سیتی
۵۸- شرکت چرم خسروی نو

ورود و بومی سازی فن آوری نوین از جمله اقداماتی بود که در گروه ملی انجام می شد . از میان ۲۵ شرکت عضو گروه صنعتی ملی ، شش شرکت دارای ۵۰ درصد و هفت شرکت دیگر تنها دارای ده درصد سرمایه خارجی بودند . بقیه شرکت ها کاملا ایرانی بودند .

در پی اجرای سیاست های حمایت از صادرات دولت‌ در دهه چهل ، ایروانی قدمهای محکم تری برداشت . بازار خلیج فارس و خاورمیانه در کنار بازار شوروی و اروپای شرقی بیش از سایر بازارهای مصرف مورد توجه قرار داشتند . در ادامه دفتر نمایندگی خود در لندن را افتتاح کرد و این دفتر فعالیت هایش را در کشورهای مختلف اروپایی مانند فرانسه ، بلژیک و کشورهای اسکاندیناوی گسترش داد .

گروه تا نیمه دهه ۱۳۵۰ موفق شد برخی از محصولات خود را به کشورهای اروپایی صادر کند .

گزارش صدای معلم در مورد محمدرحیم متقی ایروانی بنیان گذار کفش ملی و معلم توسعه ایران

ایروانی در قامت یک " معلم توسعه " :
( معلمی که اعلام کرد انتقاد کنید جایزه بگیرید )

تحقق شعار « کفش ملی در خدمت ملت ایران » و « حق با مشتری است »

مدیریت هماهنگی دقیق و فنی ایروانی نه تنها هزینه معاملاتی را برای گروه صنعتی ملی به نحو چشم گیری کاهش داد ، بلکه هزینه های دیگر مانند هزینه مدیریتی را نیز افزایش نداد . در سالهای پایانی دهه ۱۳۵۰ گروه صنعتی ملی گروهی بود که توسعه همه جانبه خود را مرهون مدیریت رحیم ایروانی بود .

گروه مانند قطاری با کوپه های متصل به هم ، سریع السیر و هماهنگ بر ریل تولید و توزیع حرکت می کرد . گروه با نیروی قوی و کارآمد ، با استفاده از بهترین مواد اولیه و تولید مدل های مورد قبول مشتری ، استفاده از تکنولوژی روز دنیا ، مشتری سالاری و احترام کامل به خریدار ، به دنبال عینیت بخشیدن به دو شعار خود یعنی « کفش ملی در خدمت ملت ایران » و  «حق با مشتری است » حرکت می کرد و ضمن توجه به کارکنان خود ، ظهور نوعی « فوردیسم ایرانی » را نوید می داد .

گزارش صدای معلم در مورد محمدرحیم متقی ایروانی بنیان گذار کفش ملی و معلم توسعه ایران

تحقیق و توسعه در کفش ملی :

گروه صنعتی ملی دریافته بود که افزایش تولید ، توسعه شرکت ها را می طلبد . اما بدون آموزش و تحقیق ، توسعه شرکت ها ممکن نیست . ایروانی از همان زمانی که نقشه اسماعیل آباد را در سر داشت ، محلی نیز برای احداث مرکز آموزش در نظر گرفته بود . توسعه شرکت بدون آموزش و تحقیق ممکن نبود . تحقیق و آموزش تمامی زمینه ها ، از تحقیق و آموزش در تولید و مدیریت گرفته تا فروش را در بر می گرفت .

در همین راستا در سال ۱۳۳۹ گروه کفش ملی مطالعه ای درباره اندازه و مشخصات پای زن و مرد ایرانی در مناطق مختلف انجام داد . برای تنظیم پای مصرف کنندگان ایرانی ، گروه تحقیقی شامل متخصصین داخلی و خارجی تشکیل شد . گروه های تحقیق کفش ملی به مدارس دخترانه و پسرانه کشور می رفتند . آنها پای دانش آموزان را در سنین مختلف اندازه می گرفتند و بر اساس نتایج به دست آمده قالب های کفش را در سنین مختلف اندازه می گرفتند و بر اساس نتایج به دست آمده قالب های کفش ایرانی را می ساختند . همین امر ثابت کرد که کفش سازی صنعتی بومی است .

همچنین مرکز آموزش گروه صنعتی ملی بر اساس قراردادی که با سازمان مدیریت صنعتی گذاشته بود تجربیات خود را با آنها مبادله می کرد . گروه های مختلفی از سازمان مدیریت صنعتی برای بازدید به این مرکز می آمدند و در مقابل گروه صنعتی ملی نیز مدیران و کارکنان خود را به طور مرتب برای طی دوره های پیشرفته مدیریتی به این مرکز و مرکز مطالعات مدیریت ایران اعزام می کرد .

از سوی دیگر ایروانی هر گونه قوانین به نفع کارگران و کارمندانش را که از سوی دولت اعلام شده بود به اجرا می گذاشت . به طور مثال ساعات کار محدود به ۸ ساعت کار روزانه ، برابری حقوق کار زن و مرد ، ممنوعیت کار کودکان زیر ۱۸ سال در کارهای سخت ، ممنوعیت حق فسخ قراردادهای مدت معین با انجام کار معین توسط هیچ یک از طرفین قرارداد و اجرای طرح طبقه بندی مشاغل ، ایجاد مرکز آموزشی و کارآموزی و سهیم کردن کارگران در سود کارخانه ها و تشکیل سندیکای کارگری که برای خلع سلاح کردن گروه های چپ‌ در کارخانه ها هم مفید و لازم بود .‌

علاوه بر این ها ایروانی خود خلق و خوی انسانی و اخلاقی و نقش حامی و پدری برای کارکنانش داشت . او در پایان هر سال ساعت ها می ایستاد و با فرد فرد کارگران دست می داد . شخصا به آنها پاداش سالانه شان را تقدیم می کرد . برای آنها پیام تبریک می فرستاد و یا هر هفته آنها را به باغ کفش ملی دعوت می کرد . او گروه صنعتی ملی را به مثابه یک خانواده می نگریست . ایروانی با این کار نوع دوستی را در قالب فوردیسم گسترش می داد . ایروانی به رفاه اجتماعی کارگرانش اعتقاد داشت . در فکر احداث خانه های سازمانی برای کارگران بود و بدان عمل می کرد . وامهای کم بهره برای خرید و اجاره واحد مسکونی به آنان داده می شد . به دلیل شیوه رفتاری ایروانی ، مدیران ، شرکت را جزو اموال خود می دانستند . این جمله بارها از او شنیده شده بود که « این شرکت مال شماست » .برای مدیران فرصت هایی جهت شرکت در سمینارها و برنامه های آموزشی در خارج از کشور فراهم می شد . همچنین بورس های تحصیلی دانشگاهی به مدیران و فرزندان آنان اختصاص می یافت . همچنین در موارد ضروری درمان مدیران ، سرپرستاران و کارگران به مراکز درمانی بزرگ بین المللی و داخلی ارجاع داده می شد و گروه صنعتی ملی تمامی هزینه های آن را می پرداخت .

گروه صنعتی در مجاور هر یک از کارخانه های خود واحدی اجتماعی شامل مسجد ، مهد کودک برای نوزادان و کودکان کارگران زن تاسیس کرده بود . هر واحد رستورانی برای همه کارگران و کارکنان داشت . تشویق کارگران از طریق تشویق و تنبیه در حین تولید ، رسیدگی به خواسته های آنان ،فراهم آوردن امکان آموزش آنها تا مراحل بالا ، فراهم ساختن امکان ارتقا و تغییر شغل کارگران ، رسیدگی به درخواست های انسانی و خانوادگی آنان از جمله روابط جاری میان مدیریت کارخانه ها با کارگران و کارکنان بود .

ایروانی در مورد کارگران خاطی یا کم کار سیاست اخراج را به کار نمی گرفت . او در مرحله اول اقدام به جریمه نقدی می کرد ، سپس با ادامه وضعیت ، در اختیار کارگزینی قرار می داد . در مرحله سوم کارگران خاطی و کم کار تنزل مقام می یافتند . او در سال ۱۳۴۳ شرکت اعتباری و تعاونی کارگران را تاسیس کرد و در سال ۱۳۵۰ نام آن را به شرکت اعتباری و رفاهی کارکنان کفش ملی تغییر داد .

از جمله ماموریت های شرکت تهیه خانه های مسکونی برای کارگران و کارکنان شرکت کفش ملی ، اعطای وام به آنها ،تاسیس فروشگاه تعاونی ، رستوران و نانوایی برای کارگران و انجام کلیه امور رفاهی به نفع کارگران و کارمندان کفش ملی بود . بعد از ابلاغ قانون تقسیم سود ویژه در میان کارگران گروه صنعتی ملی ، هر سال سه ماه سود ویژه به کارگران و دو ماه به مدیران پرداخت می شد . همچنین ۴۹ درصد سهام برخی از واحدهای صنعتی از طریق سازمان گسترش مالکیت واحدهای تولیدی در میان کارگران توزیع و از طریق بورس به عموم متقضیان عرضه شد .

ایروانی با مدیران ، کارمندان و سرکارگران شرکت غذا می خورد و به شکایت های آنان گوش می داد و رسیدگی می کرد . با روش کارفرمایی خود بعد از نماز ، یک ساعت استراحت و خواب اجباری به کارگران داده بود تا از فشار کار بر روی آنان بکاهد .

ایروانی با برخورداری از شخصیتی کاریزماتیک یکی از نادرترین رهبران در اقتصاد بخش خصوصی بود . او همان طور که محکم می نوشت ، آن قدر محکم که برخی اوقات قلم در دستش می شکست ، با قاطعیت تصمیم می گرفت و با قدرت عمل می کرد .

او راست گویی را صفت بارز پدرش می دانست و خود نیز بدان پای بند بود . به حسابداری اهمیت می داد و در بدو استخدام به همه توصیه می کرد که با نوشتن دفتر روزنامه کارآموزی حسابداری را آغاز کنند . به حسابگری و عقلانیت بها می داد . به استراحت و تفریح و مسافرت مدیرانش توجه داشت و با شخصیت کاریزمایش پرسنل خود را از صف و ستاد به طور تام و تمام در خدمت گروه صنعتی ملی در آورده بود و در مقابل تمامی مشکلات شان را بر طرف میکرد . همه چیز آنان از اصلاح سر و صورت تا بهداشت خانواده شان برای او مهم بود . زیرا او نمی خواست مشکلات خانوادگی بر بهره وری مدیران تاثیر گذارد ، بنابراین در مواردی حتی از همسر مدیران می خواست به مجموعه بپیوندند تا عمیقا خود را عضوی از گروه صنعتی ملی بدانند .

 

" خبرنامه کفش ملی "
خبرنامه کفش ملی طرحی ابتکاری بود که ایروانی آن را به یادگار از دوران دانشجویی داشت . انعکاس اخبار مربوط به کفش ملی و خانواده کفش ملی ، همراه با هر گونه اطلاع رسانی درباره تغییر و تحولات و یا تبریک و شادباش ها و همچنین مشکلات یا حوادث روی داده در مجموعه شرکت های کفش ملی و درخواست از همه کارگران و کارکنان شرکت برای ارائه نظرات ، پیشنهادات و انتقادات از جمله مطالب انعکاس یافته در این خبرنامه بود .

در اقدامی قابل تحسین در خبرنامه کفش ملی اعلام کرد :

" انتقاد کنید جایزه بگیرید " .

بسیار پیشرو بود و هنگامی که شرکت های گروه را به سیستم کامپیوتری مجهز کرد ، کمتر شرکتی در ایران مجهز به چنین سیستمی بود . او حتی به سایر شرکت ها خدمات کامپیوتری می داد . در سال چند بار به مسافرت خارجی می رفت و هر بار در بازگشت به نحو مشهودی نوآوری هایی در تولید و توزیع ارائه می داد . در روز ۱۶ الی ۱۷ ساعت کار مداوم انجام می داد و از کار لذت می برد . محمود مهدوی مدیرعامل شرکت سهامی نگارستان می گوید هنگام انجام کار و یا بستن قراردادی ایروانی می گفت :

« تو برو به حساب من اشتباه کن » . او نمونه یک فوردیسم ایرانی بود .

 

خدمات نیکوکارانه رحیم ایروانی و تاسیس کانون مشاوره اقتصادی و مسئولیت اجتماعی :

از جمله اقدامات عام المنفعه و خیریه ایروانی کمک به جمعیت بیماران سرطانی ( مرکز سانترال بیمارستان هزار تختخوابی ) ، کمک به نابینایان بیمارستان فارابی ، کمک به احداث آسایشگاه سالمندان کهریزک ، کمک به توسعه ساختمان مرکز سانترال کودکان سرطانی ، کمک به کارگران و نیازمندان مسکن ، اعزام افراد به شهرهای مختلف جهت رفع نیازهای معیشتی افراد نیازمند ، تشویق افراد به ازدواج و تشکیل خانواده و کمک به این افراد ، خرید چرخ ویژه معلولین و ...‌

کانون مشاوره اقتصادی یکی از شرکتهای زیرمجموعه گروه صنعتی ملی بود . این شرکت می تواند نمایه مسئولیت اجتماعی در ایران دوره پهلوی محسوب شود . کانون در دوم تیر ۱۳۴۳ در مهرآباد جنوبی تاسیس شد و به خانه بزرگ معروف شد . نخست ایروانی و سپس همسرش زینت منتخب رییس هیئت مدیره کانون بود .وظیفه اصلی کانون انجام امور خیریه ، قبول وکالت و نمایندگی از موسسات و اشخاص برای اجرای نیات خیر ، قبول مدیریت موسسات اقتصادی ، صنعتی و بازرگانی ، مشاوره اقتصادی ، صنعتی ، حسابداری و حقوقی ، قبول امانت ، وصیت و وکالت بود .

در سال ۱۳۴۳ و ۱۳۴۴ ایروانی بیست نوزاد هفت ماهه تا یک و نیم ساله را از پرورشگاهی در شیراز به تهران آورد و سرپرستی آنها را پذیرفت . تمامی کارهای ثبتی و دادگاهی توسط محمدعلی کاردان ، یکی از مدیران گروه صنعتی ملی انجام شد . موسسه وسایل بهداشت ، تغذیه و استراحت را برای آنان فراهم نمود و تحت مراقبت پزشک متخصص اطفال ، معلمین و پرستاران شبانه روزی نگاهداری شدند .

تمام امکانات برای تحصیلات آنها فراهم شد و تسهیلات لازم برای ادامه تحصیل شان در دانشگاه های داخل یا خارج مهیا گردید . همچنین هیچ یک از کودکان پس از رسیدن به سن ۱۸ سالگی و خاتمه تحصیلات هیچ گونه تعهدی در مقابل کانون نداشتند و مختار بودند که سرنوشت خود را برگزینند . حتی پس از انقلاب هم علی رغم مشکلات مالی ، ایروانی این کودکان را رها نکرد . ایروانی این بچه های ۱۳ و ۱۴ ساله را با خود به انگلستان برد و وسایل زندگی و تحصیل را برایشان مهیا کرد .

فرجام شرکت کفش ملی و اموال و دارایی های آموزگاری که شیفته توسعه ایران بود

با وقوع انقلاب ۱۳۵۷ ایروانی نیز مانند اکثر صاحبان صنایع بزرگ و کارآفرینان دوره پهلوی مشمول اتهامات وابستگی به دربار شاه ، حکومت پهلوی و وابسته کردن اقتصاد ایران به کشورهای غربی و امپریالیست ها شد . در تیرماه سال ۱۳۵۸ سهام ایروانی و ۵۱ نفر از صاحبان صنایع بزرگ مصادره شد و طبق قانون حفاظت از صنایع تحت نظارت دولت در آمد . تمامی صاحبان صنایع بزرگ از معاملات اقتصادی در آینده منع شدند .

در فاصله سی ساله پس از مصادره و دولتی شدن ، تلاش های ایروانی برای نجات اموال و سرمایه زندگی و حاصل عمر خود همچون دیگر کارآفرینان بی نتیجه ماند و دارایی های مصادره شده او به طور غیر قانونی ، غیر شرعی ، غیر انسانی و غیر اخلاقی برای همیشه از دست او و خانواده و وارثینش خارج شد . تولید کفش در کلیه کارخانه های کفش ملی متوقف شد و تنها برخی فروشگاه های کفش ملی باقی مانده اند تا محل عرضه تولیدات سایر کارخانه ها و کارگاه های کوچک باشند .

پارک صنعتی کفش ملی در اسماعیل آباد نیز برای انبار به شرکت خودرو سازی اجاره داده شد و تاسیسات گروه در مهرآباد جنوبی کاملا تخریب شدند تا مبدل به پاساژ تجاری گردند .

ایروانی حتی پس از مصادره اموالش در اندیشه کفش ملی و سرنوشت و حیات و استمرار آن بود . هر سال در اواخر اسفندماه طی نامه مفصلی ضمن تبریک سال نو به همه کارکنان سفارش می کرد ، با علاقه مندی و دلسوزی کار کنند و در حفظ گروه صنعتی ملی کوشا باشند ، چون متعلق به خودشان است .

او پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۷۲ از هر فروشگاهی که بازدید می کرد ، به مسئولانش سفارش می کرد که مراقب کفش ملی باشند ، چون سفره ای است که برای همه شما پهن شده است . او در بازدیدی که از کارخانه چرم خراسان کرد ، در مورد آبگیری کارخانه آن قدر نگران بود که در وهله اول ورود ، نحوه آبگیری و خطرات عدم دقت در آن را گوشزد کرد .

هر بار که مدیرعامل جدیدی به کفش ملی وارد می شد ، برای او گل می فرستاد و آمادگی خود را برای کمک به مدیر جدید اعلام می کرد . درخواستی که هیچ گاه از سوی مدیران یا مصادره کنندگان اموالش پاسخی بدان داده نشد .

محمدرحیم متقی ایروانی روز ۱۲ اسفندماه سال ۱۳۸۴ خورشیدی بعد از طی یک روز کامل کاری در اتاق کارش در ضلع غربی ساختمان محل سکونتش در لندن و پس از بازگشت به خانه چشم از جهان فرو بست و بدین سان یکی از کارآفرینان ایران خواه و توسعه گرا و خاطره ساز فرزندان ایران برای همیشه خاموش شد و به تاریخ پیوست .

* منبع این نوشتار کتاب موقعیت تجار و صاحبان صنایع در ایران عصر پهلوی
( زندگی و کارنامه محمدرحیم متقی ایروانی ) نوشته علی اصغر سعیدی و فریدون شیرین کام از انتشارات گام نو چاپ اول سال ۱۳۸۸ می باشد .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش صدای معلم در مورد محمدرحیم متقی ایروانی بنیان گذار کفش ملی و معلم توسعه ایران

شنبه, 27 مرداد 1403 16:21 خوانده شده: 422 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +6 0 --
موسوی 1403/05/27 - 19:18
با سلام...
از صادرات مهم کفش ملی صادرات پوتین(چکمه)هایی با نام تاف بود که برای سربازان ونظامیان ساخته شده بود .این چکمه ها که دوام زیادی داشتند در کلیه پادگانهای داخلی بین سریازان توزیع میشد. با وجودیکه دو جفت کفش به هر سربازی تعلق میگرفت بعلت کبفیت بالا اکثر سربازان در دوسال خدمت فقط از یک جفت پوتین استفاده میکردند وجفت دیگر راپس از خاتمه خدمت با خود به عنوان یادگاری وهدیه میبردند...ودیگر اینکه غرفه کفش ملی در نمایشگاه بین المللی تهران با طراحی جالب به شکل سر یک فیل بزرگ بود که ورودی بازدید کنندگان از قسمت خرطوم این فیل بود.ونکته سوم شعر تبلیغاتی کفش ملی بود...ما میریم به مدرسه با "الفانت شوهه" ...
پاسخ + +6 0 --
شب 1403/05/27 - 19:43
اگر اموال این گونه افراد را مصادره نمی کردند آن وقت چه کسی و چطوری باید شکم تازه به دوران رسیده ها را سیر می کرد

ایران مدرن را این افراد ساختند
و ایران بعد از آن و بعد از انقلاب روی تلاش های این ها حرکت کرده است
وگرنه ربطی به حکومت ها ندارد

الان هم هستند کسانی مانند اسطوره صنعت آقای ایروانی
ولی هستند بسیاری دیگر که از دهان کارگر لقمه را کش می روند تا ثروت خود را بیشتر کنند یعنی دیده ام که می گویم بیشتر این ها افراد تازه به دوران رسیده و غیراصیل اند و به هیچ اصلی پایبند نیستند فقط پول و ویلا، سفر خارج و کیف و حال
کسانی که اشتباهی بورژوا شدند

الان کارگرها بیشتر شبیه برده شده اند ساعت 6 صبح میرود سر کار و 6 عصر بر می گردد بدون رفاهیات و رسیدگی و امکانات خاص و امنیت شغلی و ...

این سرمایه داری کثیفی است که در این دوره اسلامی اتفاق افتاد
پاسخ + +6 0 --
ناشناس 1403/05/27 - 20:13
بروید ببینید هیئت مدیره های این شرکت های مصادره شده چه کسانی اند یا سهام دارانشان
نماینده سپاه، بنیاد برکت، جنتی، ولایتی، ظریف، همین کاظمی و امثالهم
دانشگاه های خصوص قبل انقلاب را مصادره کرده و تبدیل کردن به دانشگاه آزاد اسلامی و رفسنجانی شد رئیس و ...
انقلاب ها در کشورهای عقب مانده اینطوریه که یه قشر میره و یکسری دیگر جای آنها را می گیرند که بدتر هم هستند و به این می گویند انقلاب
و چون ضعف ها و مشکلات حکومت داری عیان میشه و نمی توانند راحت بچاپند به ایدئولوژی و درگیر کردن مردم دست می زنند جنگ راه می اندازند و ... تا چند صباحی بیشتر بر سر کار باشندو آینده نسل بعد خود را هم تضمین کنند
و همه این ها بر می گردد به تربیت مردم و نخبه ها که نمی دانند ملی بودن یعنی چی
پاسخ + +4 0 --
ناشناس 1403/05/28 - 18:17
چه شایستگی و توانی!
باعث افتخار هر ایرانی
جالبه بعد از انقلاب و با وجود مصادره اموال باز هم پیگیر کارگران بوده

کلا این حکومت دنبال آدم کاردرست نیست چون ساختارش بر مبنای آدم های فاسد و بی بنیه است

بنده خدا بعد از انقلاب بیکار نتونسته بایسته و بلوچستان ژاپنی و ... اش تو آمریکا و مصر نمونه های تجربه اش در ایران را دایر کرده و موفق هم بوده
و تا آخر عمر هم در حال کار بوده

یک اسطوره صنعت و تلاش و امید و کار
یک قهرمان ملی
اگر انقلاب ، انقلاب خردگرا بود با توجه به خدمات این فرد به مردم و تعالی آنها باید ازش تقدیر می کردند احتمالا فقط به خاطر مذهبی نبودن چنین برخوردی باهاش کردند
این هم نتیجه ایدئولوژی حکومتی بی خاصیت
حتی پیامبر هم با یهودی های مدینه چنین نکرد

یادش گرامی
پاسخ + +4 0 --
ناشناس 1403/05/29 - 12:56
هرچه شرکت وکارخانه وتولیدی دراین کشورکه اسم درآورده ونامی شده همگی توسط کارآفرینان نیکوکاروپاکدست قبل ازسال 1357تاسیس شده اندوبازحمات شبانه روزی ومستمرآنهاوبه هدف ارتقای سطح رفاه مردم ونیزپیشرفت اقتصادکشورآنهارابنانهاده اند.امامتاسفانه بعدازسال1357آقایون مذهبیون بازیرکی خاصی وبه بهانه باصطلاح طاغوتی!!!بودن آن کارآفرینان ارزشمندوایراندوست، تمام اموال آنهارامصادره کرده وبنام خودشان زدندهمانهایی که دم ازارزشهای اسلامی میزنندامادرباطن خبیثترین موجودات روی زمین هستندکه جزغارت ودزدی واختلاس چیزی درچنته ندارند.

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

آیا کنکور معیار مناسب و قابل اتکایی برای ارزیایی در مورد اثربخشی و کارایی نظام آموزشی ایران می باشد ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور