صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

«من به جز عشق نیاموخته‌ام درس دگر ؛ تو چه پرسی ز چگالی‌گر و گرماسنجم»

ابتهاج گریزان از مدرسه به ابدیت پیوست

نعمت احمدی

گرامی داشت صدای معلم در مورد امیرهوشنگ ابتهاج

چرخه حیات در کره زمین ادامه دارد، انسان‌ها می‌آیند و می‌روند اما هستند افرادی که اگر به دنیا نمی‌آمدند، دنیا چیزی کم داشت ، چیزی کم دارد . یکی از انسان‌های بزرگی که اگر به دنیا نمی‌آمد به یقین جای خالی او کاملاً محسوس بود، هوشنگ ابتهاج است. کسی که اگر نبود، چندین عرصه و پهنه جای خالی او را حس می‌کردند و نمی‌شد با هیچ چهره‌ای جای خالی این بزرگوار را پر کرد. مردی که در روز جمعه ساعت ۹ صبح سال ۱۳۰۶ در رشت به دنیا آمد، تبارش مثل خودش که در چندین رشته سرآمده است، جغرافیای مکان را در کوچه‌باغ‌های تاریخ درهم تنیده است. می‌گوید: من یک گیلک تقلبی هستم. پدر مادر من رشتی بودن، اما پدر و ماد مادر و پدرم دیگر رشنی نبودن، هرکدام از یه جائی بودن، پدر پدرم گرکانی و تفرشی بود، گرکان را با گرگان اشتباه نگیریم. منهم در رشت به دنیا اومدم ظاهراً ۹ صبح، شاید ماه رمضان بود، نمی‌دونم... روز ۶ اسفند. همین مخلوط بودن رگ و ریشه که هر کدام برخاسته از جغرافیا و فرهنگی متفاوت بودند بعد از مهاجرت ایشان به تهران در سال ۱۳۲۵ که هجده، نوزده ساله بود، او را با افراد و اشخاصی همدم و همنفس کرد که از گوشه و کنار کشور از موطن اصلی خود بریده و به تهران کوچیده بودند با افکار و اندیشه‌های متفاوت و بعضاً متضاد. محمدحسین شهریار تبریزی مرتضی کیوان اصفهانی، محمدرضا شفیعی کدکنی خراسانی، داود پیرنای تهرانی نائینی الاصل، محمدرضا شجریان خراسانی، زریاب خوئی و ده‌ها اسم و نام دیگر. وقتی خاطرات ابتهاج را می‌خوانی به یاد تیتر کتابی افتای با عنوان «فرار از مدرسه». کسی که کتاب را نخوانده باشد فکر می‌کند امام محمد غزالی از آن دست افرادی بوده که از مدرسه گریزان است اما وقتی خاطرات ابتهاج را می‌خوانی می‌بینی که واقعاً ابتهاج از مدرسه گریزان بوده است. ذرات وجود او از همان آغاز با شعر آمیخته شده بود.

ابتدای راه

«من یه دفترچه شعر داشتم که همیشه تو جیبم بود، سرهمه کلاس‌ها، چه چیز، هندسه، تاریخ هر کلاسی، من دفترچه‌ام رو باز می‌کردم یا شعر می‌خواندم یا شعر می‌نوشتم، همه معلم‌ها هم این دفترچه را می‌شناختن. شب امتحان حغرافی شد، من هم رفتم لنگه این دفترچه را خریدم و نشستم از روی کتاب جغرافی تو این دفتر تازه نوشتم به صورت شعر، یک سوم از کتاب جغرافی رو تو این دفتر وارد کردم و همین باعث شد که هر چی نوشتم یادم بمونه دیگه و رفتم سرکلاس، معلم سوال‌ها رو داد. من آرام نشستم و برای خودم فکر کردم، بعد دفترچه شعرمو با تظاهر درآوردم و بعد گذاشتم تو جیبم و اون دفتر رو در آوردم... حالا مضحک هستم که به دفتر نگاه نمی‌کنم که مبادا تقلب کرده باشم، هی صدا دادم، ورق زدم، معلم چند بار او بعد از کنارم رد شد نفهمید. دفترچه رو گذاشتم تو جیبم یک سؤال و نصفی رو از روی حافظه نوشتم، بعد گفتم این حرف‌ها به من چه مربوطه، پاشدم ورقه رو دادم و رفتم تو اتاق دبیران، گفتم آقای فلانی، یادتون هست اول سال، اومدید گفتید سرکلاس من نمی‌شه تقلب کرد؟ گفت چی می‌خواهی بگی؟ گفتم این دفترچه رو نگاه کنید. گفت می‌دونم؛ این دفتر شعر آقاست (معلم، آقا را با لحن طعنه آمیزی گفت). گفتم نه خیر نگاه کنید. شک کرد، گفتم من از روی این می‌توانستم بنویسم ولی ننوشتم. وقتی تاروپود ذهنیت از اول با شعر و شاعری تنیده شده باشد و روش مثل فیزیک و شیمی و اصطلاحاتی که فرهنگستان تازه تأسیس شده دوره رضاشاه که عده‌ای اهل علم و ادب و دانش نشسته و برای هر اصطلاح جدید یا کلمات عربی معادل فارسی می‌ساختند، نه مثل امروز که اهل فرهنگستان نمی‌دانم از سربیکاری یا به قصد مزاح به غذائی که فرنگی است و در همه دنیا با نام پیتزا نامیده می‌شود، لزومی ندارد برایش معادل فارسی آنهم «کش‌لقمه» بسازند یا برای کراوات، «دراز آویز زینتی» بیافریند که مایه طنز باشد. برای رادیو و تلویزیون معادل سازی کنند صدا و سیما، ولی برای یک بار هم که شده در منزل یا محل کار خود برای نمونه هم که شده از جهت کاربرد لغت معادل سازی شده خود بگویند، اول صدا را خاموش کن یا تصویر سیما برفکی شده است. تازه اصطلاحات فرهنگستان مثل چگالی و این حرف‌ها اومده بود، گویا هنوز هم باشد. شعری که ساختم و تو ورقه امتحان فیزیک برای معلم نوشتم، این بود:

سخت در کشمکش افتاده‌ام و در رنجم

بیم آن است که درهم شکند آرنجم

من به جز عشق نیاموخته‌ام درس دگر

تو چه پرسی ز چگالی‌گر و گرماسنجم

من که دانم نتوانم کنم این مساله حل

بدهم از چه به اندیشه باطل رنجم؟ »

« نعمت احمدی - آرمان »

« صدای معلم » درگذشت « امیرهوشنگ ابتهاج » شاعر و پژوهشگر ایرانی را تسلیت گفته و یاد این انسان فرهیخته را گرامی می دارد .


گرامی داشت صدای معلم در مورد امیرهوشنگ ابتهاج

چهارشنبه, 19 مرداد 1401 15:52 خوانده شده: 524 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + 0 0 --
معلمناامیدشده 1401/05/19 - 17:34
روح شان شاد
یادش بخیر بخیر
استاد ابتهاج استاد لطفی و استاد شجریان ترانه حماسی سپیده(ایران ای سرای امید)
الان در کنار هم در عالم برزخ

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور