« بزرگ علوی در سال ۱۲۸۲ در تهران زاده شد.
پدرش کارمند دولت و مدتی وابسته بازرگانی سفارت ایران در برلین بود: «این چیست که من در فلان سال به دنیا آمدم؟ من باید بگویم: توی هشتی خانه ما صدای توپ میآمد و دایه من، مرا در آغوش گرفته بود و میگفت دارند، مجلس را توپباران میکنند. باید روشن کنم چه اتفاقاتی در آن سالها افتاده.»
۱۷ ساله بود که با پدرش به آلمان رفت و در آنجا علوم تربیتی خواند: «با شور شگفتانگیزی شاهکارهای جهان را میبلعیدم. زبانزد دوستان بود که "جنایت و مکافات" را در یک شبانهروز خوانده. شاید هیچ یک از آثار ادبی مانند "جنگ و صلح" تولستوی در طرز تفکر من مؤثر نبوده باشد.»
۲۵ ساله بود که به ایران بازگشت و در شیراز و تهران آموزگار زبان آلمانی در هنرستانهای صنعتی شد و چند اثر ادبی مانند "دوشیزه اورلآن" شیلر و "حماسه ملی ایران" اثر تئودور نولدکه را به فارسی برگرداند: «دو نفر مرا از قطبی به قطبی میبردند: من نه خود را شایسته میدانستم که به پای صادق هدایت برجهم و نه از مخاطرات سیاست که تقی ارانی مرا به آن میکشاند آگاه بودم.»
۳۸ ساله بود که پس از چهار سال از زندان آزاد شد و دیدهها و تجربیات خود را به صورت داستان و گزارش در آثاری مانند "۵۳ نفر"، "ورقپارههای زندان" و "نامهها" به چاپ رساند.
۴۸ ساله بود که ماندگارترین رمانش "چشمهایش" را منتشر کرد که به تلویح زندگی در روزگار خودکامگی رضاشاه را به تصویر کشیده است.
او در بیشتر داستانهایش با گنجاندن یک ترفند کارآگاهی خواننده را تا آخر داستان با خود میکشاند: «نویسندگی کار آسانی نبود. از هرجا بیزار میشدم، به نویسندگی پناه میبردم.»
۵۰ ساله بود که برای دریافت جایزه "کمیته جهانی صلح" که به کشورهای سوسیالیستی مربوط میشد، به پراگ رفت و چون عضو حزب توده بود دیگر نتوانست پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به ایران بازگردد. پس به برلین شرقی رفت و نخستین نویسنده ایرانی بود که به زبان آلمانی داستان "دیوار سفید" را نوشت که تصویر تهران پس از کودتای ۱۳۳۲ است.
او چند اثر اجتماعی و ادبی مانند "ایران کشور گل و بلبل" و تاریخ تحول ادبیات نوین ایران" را به چاپ رساند و بخش ایرانشناسی دانشگاه هومبولت برلین را گشود و در شناساندن فرهنگ و ادب ایران به جامعه آلمان نقش برجستهای داشت. » ( 1 )
ادوار بندی آثار علوی
« آثار داستانی بزرگ علوی را می توان به سه دوره تقسیم کرد؛ نخستین دوره تا1320 را در بر می گیرد که علاقه نویسنده به طرح مسائل ژرف روانی و پیروی از شیوه نویسندگانی چون «آرتور شینسلر» و «اشتفان تسوایک» آشکار است. اثر نمونه این دوره مجموعه داستان چمدان است.
دوره دوم از 1320 تا 1332 است که وی آثاری را به عنوان نویسنده ای متعهد می نویسد. در این دوره بزرگ علوی به استقلال هنری می رسد و داستان هایی می آفریند که از نظر محتوا و ساختار نو هستند. در این آثار، دیگر از آدم های سودایی و روان نژند گذشته اثری نیست بلکه بیشتر قهرمانان او افرادی دلیر و تسلیم ناپذیرند که علیه بی عدالتی های اجتماعی دست به مبارزه می زنند. اثر نمونه این دوره داستان گیله مرد است.
دوره سوم زمانی را در بر می گیرد که بزرگ علوی دور از ایران و زندگی در آلمان می نویسد. در این دوره وی سرخورده از دگرگونی های سیاسی، داستان هایی می نویسد که در آن ها بیشتر زندگی و سرنوشت فراریان سیاسی وصف می شود. اگر قهرمانان او در دهه بیست افراد مبارز و تسلیم ناپذیری بودند، اکنون دیگر آدم های خسته، سرخورده و اندیشناکی هستند که در برابر رویدادهای پیرامون خود خاموش و ناتوان قرار می گیرند و از خود واکنشی نشان نمی دهند. » ( 2 )
« بزرگ علوی را بنیانگذار ادبیات داستانی زندان در زبان فارسی دانستهاند. گرایش علوی به اثر آفرینی اجتماعی او را برجسته کرد.
محمد بهارلو در این باره گفت:
منظور از ادبیات اجتماعی بهدستدادن احساسِ خاص زمان نویسنده از حیث اجتماعی و تاریخی و فرهنگی است؛ بهاین معنی که خواننده حس کند نویسنده در کانون یک صحنه عمومی، یک کشمکش، ظاهر شدهاست و دارد شهادت میدهد و بنای این شهادت بر انتقاد اجتماعی است. در نوشتههای دوره دوم نویسندگی علوی ـ بعد از مجموعه داستان «چمدان» ـ در آثاری مانند «ورقپارههای زندان» و «نامهها»، این تمایل یا گرایش کاملاً محسوس است، و در خاطرات رمانگونه او «پنجاهوسه نفر» به اوج خود میرسد. در این آثار آنچه تازگی دارد نوشتن دربارهٔ زندان است، از زندانی و زندانبان و خاطرات ایام حبس؛ چیزی که میتوان آن را «ادبیات زندان» نامید و علوی مُبدع آن است.
بنا به گفتهٔ بهارلو، احمد محمود و نسیم خاکسار و علیاشرف درویشیان از بزرگ علوی تأثیر گرفتند.
او گفته که علوی در واپسین سالهای زندگی، خود را قربانی سیاست میدانسته و در یکی از آخرین مقالههایش با عنوان «میخواستم نویسنده شوم» توضیح میدهد که مدتها میان دو گروه نوسان میکرده یا در واقع سرگردان بودهاست؛ یکی گروه پنجاهوسه نفر و مبارزان سیاسی به رهبری تقی ارانی و دیگری گروه «ربعه» و روشنفکران ادبی به رهبری صادق هدایت. او با تأسف و حسرت آشکاری مینویسد که کاش صرفاً در جرگه هدایت سر میکرد و قادر بود در همان فضای ادبی جولان بدهد و زندگی خود را وقف نوشتن کند. » ( 3 )
بزرگ علوی در ۹۳ سالگی در برلین درگذشت.
منابع :
( 2 ) برترین ها
( 3 ) ویکی پدیا
نظرات بینندگان
کتاب پنجاه و سه نفرش خواندنی ست.
روحش شاد و نام و یاد و آثارش ماندگار
-از داستان کوتاه «ستارهٔ دنباله دار»