« یه مطلب فوری در باره تفنگ و تاریخ آن برایم آماده کن» صدایش مضطرب و با التماس است.با تعجب می پرسم:«تو را چه به اسلحه ؟» می گوید: «برای پسرم می خواهم. ذلیل مرده تازه یادش افتاده که فردا باید تحقیق ببرد مدرسه». خیلی زود و البته به کمک جناب گوگل پیدا می کنم وبرایش می فرستم. او شرمنده من است و من شرمنده ی خودم. این اتفاق ، همواره درحال تکرار است. زمانه، زمانه ی رفع تکلیف است. باری به هرجهت.علی الظاهر دم از آرمان ها و بایدهای هرحوزه ی معرفتی می زنیم اما در واقع خود را کنار می کشیم تا همه چیز روال عادی و طبیعی خویش را طی کند.در همین فصل پائیز، برای هر ماهش، حرف و حدیثی تازه داریم.دانش اندوزی را در مهرماه، کتاب خوانی را آبان ماه و پژوهشگری را در آذرماه، جار می زنیم.اما هنوز، در دانشمند سازی و کتابخوان نمودن و پژوهشگر ساختن نسل نوجوان و جوان خویش مشکل داریم. کمتر کسی حال و حوصله پژوهش گری دارد. این که « تجارت تحقیق و پایان نامه »خیلی راحت پروانه ی فعالیت گرفته است.این که همه به کپی برداری و پخته خواری در ارائه تکالیف درسی روی آورده اند. این که کسی به فکر آثار مخرب «کپی پیست » نیست و..
به راستی موانع موجود بر سر راه فرآیند پژوهش در سرزمین ما کدامند؟
1ـ بخشی از آسیب های امروز پژوهش ، ریشه در دیروز تعلیمات آموزش و پرورش دارند. درنظام آموزشی ما، تفکر و خلاقیت جایی ندارد. معدود دانش آموزان فکور و خلاق نیز همان ابتدا از بقیه جدا شده و در مدارس ویژه تحصیل می کنند.جالب اینکه همان معدود دانش آموزان فکور و خلاق نیز، اگر در آینده محقق بارآیند، قبل از آنکه مرهون نظام آموزشی باشد، درنتیجه سعی و تلاش خودشان است و الا قاعدتا باید همه ی دانش آموزان ، محقق بشوند. در نظام آموزشی ما، کتاب های درسی حرف اول و آخر را می زنند. در کتابهای درسی ، موضوع، محتوا ، پرسش ، و حتی تکلیف از پیش آماده است و لذا تفکر و کنجکاوی ضرورت ندارد.
2ـ ما در سرزمین سمینارها زندگی می کنیم.هر ازگاهی مدیران اداره یا نهادی ظاهرا برای ریشه یابی مسائل پیش رو و در اصل برای پاک کردن صورت مسئله، برپایی سمینار و همایشی را در دستور کارخویش قرار می دهند.نکته ی قابل تامل این که جهت تبلیغ اسم سازمان خویش، برای دریافت تحقیق و مقاله، ابتدا فراخوان عمومی داده می شود اما در پایان ، گزینش خصوصی انجام می شود. مناسبات سلیقه ای ، حرف اول را می زند و به جای « چه نوشته »، به « که گفته » توجه می شود و این که همسویی و رابطه صاحبان مطالب ارسالی با اداره و مجریان برنامه چقدراست؟ تداوم این وضع؛ پژوهشگران آزاد و مستقل را دچار یاس و انزوا می سازد.
3ـ بسیاری از پژوهش ها به محض تایپ و تکثیر، می میرند! در واقع، پژوهش برای پژوهش انجام شده است. تاکید و توجه صرف به رعایت مراحل علمی پژوهش، از تهیه طرح تحقیق، تعیین فرضیه، تعریف مفاهیم وادبیات تحقیق گرفته تا تحلیل داده ها ، ارائه آمار ، جمع بندی و ذکر منابع، چنان با ذهن و زبانی خشک و بی روح باید قلمی گردد که هم پژوهش گر و خواننده را از اندیشیدن به موضوع اصلی پژوهش دور می سازد. برای همین است که می بینیم این همه متون پژوهشی تنها به کار نگهداری در قفسه ی کتابخانه ها می آیند که استفاده کنندگان آنها هم دانشجویان و به اصطلاح پژوهش گرانی است که چه بسا با حذف نام و نشان تحقیقات، به کپی برداری از آنها برای تولید پژوهشی مشابه اقدام می نمایند.
4ـ غیرمتمرکز و نظام مند نبودن فعالیت ها نیز بلای دیگریست. پژوهش گران از تشکیلاتی منسجم و در قالب نهادهایی غیردولتی برخوردار نیستند.در این صورت است که باید شاهد نتایج تحقیقات موازی و تکراری بود که چه بسا با نتایج مختلف و مخالف با همدیگر، به انجام می رسند.در این آشفته بازار،هر وزارتخانه هم برای خودش پژوهشگاه راه می اندازد. کمترین ضرر این اتفاقات، اتلاف انرژی، صرف بودجه های اضافی و بی ارج و قرب کردن پژوهش گران دلسوز و علاقه مند است.
5ـ گاهی اداره ی امور پژوهشی نه به شایسته ها که به افرادی خاص و آن هم به واسطه ی سن، سابقه، لباس و رابطه ای که با سیستم دارند، سپرده شده است.آنها اگر چه هم نیت خدمت و هم مدرک بالای علمی را دارند، اما جرائت و جسارت لازم پژوهش گری را ندارند. ذهن چنین مدیرانی مصلحت اندیش و عافیت طلب است و نمی تواند کنجکاوی و نقادی و پرسش گری کافی پیشه کند و همین فرآیند نهادینه سازی امر پژوهش را در میان اجتماع به تاخیرمی اندازد.
6 ـ تصورکنید پژوهش گری با علاقه بسیار از مدیراداره ای تقاضای آمار و ارقام می کند. اما جناب مدیر در جای خالی وجدان کاری، آمار مربوطه را طبقه بندی شده و محرمانه عنوان می سازد . از رهگذر همین محروم سازی پژوهش گر بیچاره است که چه بسا نتایج تحقیق انجام شده نیز چنگی به دل نمی زند.
7 ـ سفارشی شدن پژوهش ها نیز مزید بر علت است.امروزه محققان جز برای دستمزد، پژوهش نمی کنند و در این راستا نیز قبل از آنکه نگران و مشتاق یافته های تحقیق باشند، به فکر راضی ساختن مقامات پیشنهاد دهنده هستند.این خودجوش نبودن در تحقیق، هیبت خود را در قالب جزوه ای سرد و بی روح نشان خواهد داد که کوشیده پز و پرستیژ علمی خویش را به لهجه ی فرنگی و با معادل سازی اصطلاحات غربی، حفظ کند.
در پایان، پژوهش گر محترم به مقصود خویش رسیده است اما پژوهش به درک مسئله بومی و مبتلای جامعه خویش نرسیده است.
8 ـ پاره ای تنگ نظری ها و یک سونگری های دست اندرکاران اموراجرایی نیز، فضای تحقیقاتی را مسموم ساخته است. نتیجه ی احترام و اعتماد به آزادی افراد در چگونه و به چه اندیشیدن، تصادم فکری است که در تنویر افکار و آزادسازی استعدادهای بالقوه ، موثرخواهد بود. یادمان باشد که ما پیرو آئینی هستیم که معجزه پیامبرش، کتاب است و در همین کتاب، به آنهایی بشارت داده شده که همه ی حرف ها را می شنوند و بهترین شان را انتخاب می کنند.این نیز یادمان باشد که انقلاب ما، انقلاب ارزش ها بود .توجه به این مهم، خاصه در اوضاع کنونی که گفته می شود، مواجه با فرارمغزها و آغازجنگ نرم هستیم، اهمیتی دوچندان می یابد.
9 ـ تعطیلی تحقیق در سطح آموزش عالی نیز سایه ی سنگینی بر سرساختارهای گوناگون جامعه انداخته است. غربت تحقیق در این وادی هم به واسطه بی انگیزه بودن دانشجویان است که همه چیز را در از برکردن مطالب درسی و کسب نمره و گذراندن واحدها و نهایتا گرفتن یک مدرک تحصیلی برای اجازه حضور در یکی از مشاغل دولتی یا خصوصی می بینند.
ازسوی دیگر، بگومگو ها و باند بازی های سیاسی نیز چنان دانشجو را سرگرم و مشغول ساخته که او را از پرداختن به فعالیت های تحقیقاتی غافل نموده است.اضافه براین ها، خوشبختانه انبوهی از ذخایر انرژی در قالب چاه های نفت و میادین گازی در میهن ما وجود وارد و برای همین متاسفانه ،آموزش عالی ـ علی رغم تمام شعارهای تبلیغاتی خودـ به پژوهش بیشتر و بهتر احساس نیاز نمی کند.
10 ـ بخشی از آسیب های فرا روی تحقیقات در کشورما، ریشه در روحیات و خلقیات جمعی ما دارد. ما زیاد حرف می زنیم و کمتر کار می کنیم.«فرهنگ گپ» در میان ما نهادینه شده است. ما همه چیزدانیم و در همه باب صاحب نظریم.
اظهارنظرهای ما درباره اقتصاد، سیاست، احوال آن ور دنیا و امثال آن، زمان و مکان نمی شناسد ؛ جالب اینکه در پایان تمام مذاکرات شفاهی و سرپایی خویش، همه چیز را به قضا و قدر و سرنوشت حواله می دهیم. عادت کردن به این روحیه ، کمتر کسی را مجبور می سازند که دمی خاموش بنشیند و به بررسی کردن و تامل و تدبر در چند و چون مسائل، بپردازد.
نظرات بینندگان