چکیده
ایجاد تفکر انتقادی که جزء جدایی ناپذیر هر نظام آموزشی است، را می توان از اهداف اساسی تعلیم و تربیت در سطح جهانی دانست. به دلیل آن که گرایش افراد به تفسیر اطلاعات در یادآوری اطلاعات نیز تأثیر می گذارد؛ اتخاذ روش هایی که انگیزه و علاقه دانش آموزان را تقویت کرده و با ایجاد چالش در فرآیندهای فکری، منفعل و محتاط بودن را به تبادل نظر و تفکر فعال تغییر دهد، امری ضروری است. در اغلب مدارس فقط بر مهارت های خواندن، نوشتن و حساب کردن تأکید می شود؛ درحالی که این مهارت ها ذاتاً دارای ارزش نیستند و در تعلیم و تربیت تهی از فضیلتند. هدف این تحقیق مروری، بررسی اهمیت و راههای پرورش تفکر انتقادی در دانش آموزان است. یکی از اهداف اساسی تعلیم و تربیت در سطح جهانی نیز ایجاد تفکر انتقادی است.
بنابراین برای آنکه در آینده افرادی توانمند و دارای آزادی اندیشه و خلاق داشته باشیم باید آنها را از همان کودکی پرورش دهیم. بنابراین مدارس باید به جای انتقال معلومات و ایجاد محیط های خشک انضباطی که فقط باز تولید دانش را می طلبد، شرایطی را فراهم کنند تا دانش آموزان در تلاش ذهنی برای حل مسائل(تفکر) بتوانند دربارۀ صحت و اعتبار و ارزش اطلاعات و استدلال های ارائه شده داوری کرده و حقایق را از عقاید و سفسطه در استدلال را تشخیص دهند تا قادر به گرفتن تصمیم های منطقی(تفکر انتقادی) باشند. به خصوص در عصر حاضر که با انبوهی از اطلاعات گمراه کننده، تبلیغات تجاری و ... روبه رو هستیم. نتایج مطالعه کتب و مرور تحقیقات پیشین نشان داد؛ در سایۀ ایمان و عقل و اندیشه می توان به مدارج عالی انسانیت رسید. مربیان باید تفکر مستقل را پرورش دهند. مهارت های آنان را سازماندهی کنند و در مسیر حل مسئله آن ها را هدایت کنند و تحلیل نتایج را به آنان بیاموزند. چرا که با افزایش تفکر انتقادی می توان زمینۀ رشد جامعۀ انسانی را فراهم آورد.
واژه های کلیدی
تفکر، تفکر انتقادی، مهارت های تفکر انتقادی
مقدمه
تفکر یکی از سه جنبه ی مهم شناخت ( ادراک، یادگیری، تفکر ) می باشد. تفکر، عملی ذهنی است و زمانی مطرح میگردد که انسان با مسئلهای مواجه است و خواستار حل آن است. در این هنگام در ذهن، تلاشی برای حل مسئله آغاز میگردد که این تلاش ذهنی را، تفکر مینامند.
یکی از توانایی های فکری ارزنده ای که دانش آموزان باید در مدارس کسب کنند این است که شنیده ها، خوانده ها، اندیشه ها و اعتقادهای مختلفی را که در زندگی با آنها روبه رو می شوند ارزشیابی کنند و دربارۀ آنها تصمیم های منطقی بگیرند. این توانایی ارزنده تفکر انتقادی (تفکر نقادانه) نام دارد. این روزها تفکر انتقادی به طور فزآینده ای مورد توجه قرار گرفته است، زیرا ما همواره با مقدار زیادی اطلاعات گمراه کننده، تبلیغات تجاری و سایر انواع تبلیغات روبه رو می شویم که باید سبک و سنگین کنیم و سره را از جدا کنیم(سیف،1391) .
متخصصان بزرگ تعلیم و تربیت با تاکید بر اهمیّت تفکر، پرورش آن را یکی از هدف های اصلی تعلیم و تربیت می دانند. بر این اساس، نظام آموزشی باید، به جای انتقال صرف اطلاعات به دانش آموزان، موقعیّت های مناسب برای پرورش فکر کودکان فراهم آورد.
به دلیل اینکه مدرسه جایی است که تعلیم و تربیت رسمی در آن جریان دارد، از این رو، باید محیطی باشد که پرورش فکر و شکوفایی اندیشۀ شاگردان را موجب شود. متأسفانه، بر اثر گسترش و توسعه مدارس و نظارت ضعیف بر آنها، عاداتی نامطلوب بر مدارس حاکم شده است. حتی گاهی بسیاری از مربیان و معلّمان بر ضرورت حفظ این گونه عادات پا فشاری می کنند. ساکت نگاه داشتن شاگردان و مجبورکردن آن ها به تکرار مطالب، زمینه ی تعلیم و تربیتی را فراهم می کند که نه تنها تشویق شاگردان به فکر کردن در آن جایی نخواهد داشت، بلکه حتی گاهی در ذهن معلّمان نیز این باور را تقویت خواهد کرد که فکرکردن نظم جریان آموزشی را به هم خواهد زد. اگر نظام آموزشی بخواهد تحولی اساسی در روش های خود به وجود آورد، باید در نظر داشته باشد که یکی از مهمترین مسائل، تجدید بنای اندیشه ها و باورهای معلّم است. علّت شکست و ناکامی اکثر معلّمان در مقابل نوآوری های آموزشی، به ویژه روش های پرورش تفکر، باورهای غلط و از پیش ساختۀ آنان است که بر اثر تکرار، در طول سال های متمادی، در آنان تثبیت شده است، مثلاً اکثر معلّمان به جای اینکه روش آموختن و اندیشیدن را به فراگیران بیاموزند، آنان را در مقابل دانسته ها و واقعیت های علمی قرار می دهند. معّلم باید عشق به اندیشیدن را در شاگردان تقویت کند و شیوۀ اندیشیدن را به آنان بیاموزد(شعبانی، 1382).
آیزنر معتقد است مدارس باید توانایی تفکر به ویژه تفکر منطقی و خلاق دانش آموزان را در آنچه می بینند، می شنوند و می خوانند پرورش دهند؛ آن چنان که بتوانند عقاید را از حقایق، سفسطه را از استدلال منطقی و شایستگی را از عدم شایستگی تشخیص دهند.
بنابراین آموزش تفکر انتقادی به عنوان تفکری سطح بالا، باید مورد توجه قرار گیرد چرا که در بسیاری از تصمیم گیری ها و قضاوت هایی که دانش آموزان در آینده خواهند داشت نمایان خواهد شد.
آیزنر[3] در مقاله ای تحت عنوان‹‹ نوع مدارسی که نیاز داریم ›› مشکلات مدارس امروز را یادآور شده، می گوید: در مدارس امروز فقط بر مهارت های خواندن، نوشتن و حساب کردن تأکید می شود؛ درحالی که این مهارت ها ذاتاً دارای ارزش نیستند و در تعلیم و تربیت تهی از فضیلتند. ارزش مدارس در تربیت انسان های فرهیخته است.
بارتلت[4] در تحقیقات خود اثبات کرد است که گرایش افراد به تفسیر اطلاعات در یادآوری اطلاعات نیز تأثیر می گذارد(میرز، ۱۳۷۴)؛ پیام این مطلب برای محققان و مجریان تعلیم و تربیت این است که آموزش تفکر یادآوری را تقویت خواهد کرد(شعبانی ،۱۳۹۲ ).
بنابراین اتخاذ روش هایی که انگیزه و علاقه دانش آموزان را تقویت کرده و با ایجاد چالش در فرآیندهای فکری، منفعل و محتاط بودن را به تبادل نظر و تفکر فعال تغییر دهد امری ضروری است.
ایجاد تفکرانتقادی را می توان از اهداف اساسی تعلیم و تربیت در سطح جهانی دانست که جزء جدایی ناپذیر هر نظام آموزشی است. زیرا در فرآیند آموزش ضمن تقویت روحیۀ انتقادپذیری در معلّمان، روحیۀ انتقاد کردن و بررسی و تحقیق را در دانش آموزان به وجود آورد.
سؤالات تحقیق:
1-تفکر انتقادی چیست ؟
2- ویژگی های تفکر انتقادی چیست ؟
3- مهارت های اساسی مورد نیاز برای تقویت تفکر انتقادی چه هستند ؟
4- موانع شکل گیری تفکر انتقادی چیست ؟
الف) تعاریف مفهومی:
تفکر انتقادی یا تفکر نقادانه به گونه های مختلفی تعریف شده است . اِگن و کاواچاک(2010) تعریف زیر را به دست داده اند: توانایی و گرایش فرد برای سنجش نتایج امور و تصمیم گیری دربارۀ آن ها براساس شواهد.
وولفک(2004) تفکر انتقادی را به عنوان ارزشیابی نتایج از راه وارسی منطقی و منظم مسائل، شواهد، و راه حل ها تعریف کرده است.
اسلاوین(2006) نیز تفکر انتقادی را به صورت ”توانایی گرفتن تصمیمات منطقی دربارۀ آن چه باید انجام دهیم و آن چه باید باورکنیم“ تعریف کرده است. تعریف کامل تر از تفکر انتقادی را اُمرود (2002) به دست داده است: تقکرانتقادی یعنی داوری دربارۀ صحت، اعتبار، ارزش اطلاعات و استدلال های ارئه شده(سیف، 1391).
تحلیل مفهوم و ماهیّت تفکّر
تفکر اصطلاحی است که در میان عامّه مردم کما بیش رواج دارد و همه آن را به نوعی به کار می برند، گرچه ممکن است برداشت درستی از آن نداشته باشند. با بررسی تعاریف مختلف می توان نتیجه گرفت که تفکر در مفهوم وسیع کلمه به معنای جست و جوی شعور و آگاهی است، شعوری که هم معطوف به دست یابی به معرفت موجود و ارزشیابی آن است و هم معطوف به تولید معرفت جدید. دیدگاه های مختلفی دربارۀ تفکر وجود دارد که می توان آن ها را در دو دیدگاه کلّی خلاصه کرد: دیدگاهی که معتقد است تفکر امری واحد نیست، در ابعاد و انواع گوناگون و به شکل های مختلفی بروز می کند و دارای ماهیّت های متفاوتی است. طرفداران این دیدگاه اغلب به جای تعریف و تحلیل تفکر، به ابعاد و انواع آن توجه دارند و آن را به اجزاء مختلفی، مانند تداعی آزاد، خیال بافی، تفکّر عملی، تفکّر منطقی، حل مسأله، تفکّر خلاق و تفکّر انتقادی تقسیم می کنند. گیلفورد در تحلیل تفکر تحت عنوان «عملیات ذهنی» آن را به دو مقوله متمایز از هم تقسیم می کند: تفکر همگرا که روابط و مشابهت ها را به وجود می آورد و تفکر واگرا که تفکری خلاق و زایاست(شعبانی ،1392).
دیدگاه دیگر این است که تجزیه فرآیند تفکر به ابعاد و اجزاء مختلف منطقی به نظر نمی رسد، زیرا تفکر ماهیّتاً امری واحد است. آنان مفهوم فرآیند تفکر، حل مسئله و تحقیق را تقریباً یکسان تلقی می کنند و معتقدند ذکر فرآیند حل مسئله در کنار فرآیندهای تفکر امری نادرست است، زیرا کل فرآیند تفکر، حل مسئله است(شریعتمداری ،1375).
تفکر انتقادی عبارت است از تفکری که در آن فرد همواره افکار و قضاوت های خود و دیگران را از اساس مورد تردید و سوال قرار دهد و از طریق مشاهده، آزمون و سنجش کنترل شدۀ بی طرفانه به حقیقت امور و ارزیابی دست یابد.
ریشۀ لاتین واژۀ انتقادی critical ازکلمۀ یونانی crisis گرفته شده است. این کلمه نیز ازcrinine به معنای بردیدن، قطعه قطعه کردن و قضاوت کردن مشتق شده است. در زبان فارسی ریشه انتقاد از« نقد» به معنای نسیه گرفته شده است که این نقد به معنای موثر واقع شدن است(مظلوم خراسانی و فریمانی، 1388).
اصطلاح تفکر انتقادی در بعضی محافل علمی به معنای همۀ اعمال تفکر است، از حل مسأله و تصمیم گیری گرفته تا تجزیه و تحلیل روابط جزء و کل در فرآیند تفسیر و در بعضی دیگر به معنای مهارت هایی است که از طبقه بندی بلوم استنباط و استخراج شده است. مفاهیم و تعاریف مطرح شده، چه از لحاظ عناوین و چه از لحاظ پیچیدگی، بسیار وسیع و گسترده است، امّا در اکثر آن ها بر بروندادهای مربوط به فرآیندهای شناختی تأکید شده است، برای مثال تعریف گلاسمن، کوف و اسپیرس از تفکر انتقادی بدین شرح است :
- توانایی تشخیص و تنظیم مسائل به خوبی توانایی تعیین اهداف و روش های ارزشیابی حل مسائل .
- توانایی تشخیص و به کارگیری استدلال قیاسی و استقرایی و تشخیص سفسطه در استدلال .
- توانایی استخراج نتایج معقول از اطلاعات کسب شده ازمنابع مختلف و دفاع از نتیجه گیری های معقول افراد ،
- توانایی تمایز بین حقایق و عقاید .
واتسون و گلیزر تفکر انتقادی را آمیزه ای از دانش و نگرش و عملکرد در هر فرد می دانند. لیپمن تفکر انتقادی را عبارت از تفکر اثر بخشی که به ارزشیابی وقایع می پردازد و اجازۀ بحث و گفت و گوی علمی را می دهد، می داند و این تعریف برای یافتن ارتباط بین تفکر انتقادی و خواندن و نوشتن به ما کمک می کند(محمدیاری، 1381).
ویژگی های تفکر انتقادی :
بسیاری از روان شناسان شناختی در دو دهۀ اخیر به طور ویژه و تخصصی مفهوم اصطلاح تفکر انتقادی را بررسی کرده اند. بر این اساس، تفکر انتقادی به طور موثق به معنای ارزشیابی یا قضاوت کردن دربارۀ درستی و نادرستی چیزی است و بر خلاف مفروضات عامه هرگز به معنای منفی نگری یا عیب جویی نیست. این اصطلاح ماهیّتاً فارغ از ارزش های مثبت و منفی است و غالباً به قضاوتی منتج می شود که مثبت، تصدیق کننده و حتی ستایش آمیز است. تفکر انتقادی از نظر ماهیّت الزاماً نوعی ارزشیابی است، یعنی هر نوع ادعایی، منبعی یا باوری را به طور آشکار و مستمر به منظور قضاوت دربارۀ درستی، اعتبار یا ارزش آن تجزیه و تحلیل می کند. تفکر انتقادی مجموعه ای از اعمال خاص است که به تنهایی یا به صورت ترکیبی به کار می رود(بیر،1985).
برخی از اعمال یا مهارت های تفکر انتقادی عبارتند از :
1- تمایز قائل شدن بین حقایق تأئید شده و ادعاهای ارزشی
2- تمایز قائل شدن بین اطلاعات مربوط و نامربوط، ادعاها یا دلایل
3- تعیین اعتبار منابع
4- تعیین درستی و دقت حقیقی عبارت های
5- تعیین ابهام های ادعاها یا مباحثه ها
6- تعیین مفروضات معین نشده
7- کشف تمایل و تعصب
8- تعیین سفسطه های منطقی
9- تشخیص تناقضات در استدلال
10 - تعیین قوت یک بحث ادعا
بیشتر اعمال فوق معطوف به ادبیات علوم تجربی، هنر و تدریس مطالعات اجتماعی است. این اعمال بیش از سایر اعمال در فرآیند تدریس کاربرد دارد و مراحل فعالیت را مشخص می کند .
دروتی مک کلور فراسر[5] و ادیت وست[6]معتقدند افراد ماهر و متخصص در ارائه تفکر انتقادی دارای ویژگی های ذیل هستند :
1-در ارزشیابی اطلاعات، اظهارات و منابع تبحر خاصی دارند .
2-به بررسی و ارزشیابی عقاید علاقه دارند .
3- تمایل شدیدی به بررس همۀ نظرها و دیدگاه ها دارند .
به اعتقاد هنری گیروکس[7](1978) تفکرانتقادی عبارت است از جست و جوی مجموعه ای از صافی ها در خلال اطلاعات و عقاید نویسندگانی که حقایق انتخاب و مسئله ها را تعریف و مشخّص می کنند. رویکرد متفکران منتقد به اطلاعات و تجارب همواره مثبت است. آنان برای اثبات صحت، اعتبار و درستی یک ادعا یا رویداد و حقیقت ترجیح می دهند که به جمع آوری اطلاعات و بررسی شواهد و تجزیه تحلیل آن ها بپردازند. وقتی که سوال یا سوالاتی مطرح می شود در تفکر انتقادی نه تنها دانستن، بلکه تمایل و اشتیاق فراوان برای دانستن مورد توجه قرار می گیرد. تفکر انتقادی در عالی ترین معنایش علاوه بر مجموعه ای از اعمال شناختی، مانند قضاوت بر اساس شواهد و حقایق مستدل و مستند، مجموعه ای از گرایش ها و منش هاست(شعبانی ،1392).
مهارت های مناسب برای تقویت تفکر انتقادی :
روان شناسان در سال های اخیر به رغم ارائه دیدگاه های مختلف در زمینه تفکر انتقادی دربارۀ مفهوم و بعضی از مهارت های آن تقریباً به توافق رسیده اند(وول فولک ،1990 ). پرکینز بر توانایی تشخیص مسأله و اجتناب از گرایش به تعصب در استدلال و به کارگیری دانش در مقاصد خاص تأکید می ورزد. نیدلر (1984) در توصیف و تحلیل تفکر، به مهارت های خاص ذیل اشاره می کند و معتقد است این گونه مهارت برای تقویت تفکر انتقادی ضروری است:
الف ) تعریف وشفاف سازی مسئله ،شامل:
1- تشخیص دیدگاه های اصلی یا مسئله : توانائی تشخیص ایده اصلی درمقاله، مباحثه یا فیلم سیاسی، یا توانائی تشخیص دلایل و نتایج مباحثه.
2- مقایسه شباهت ها و تفاوت ها: توانائی مقایسه تشابهات و تفاوت های چند اندیشه، شی ء، فرد یا موقعیت در زمانی خاص یا در زمان های مختلف.
3- تشخیص اطلاعات مربوط به مسئله: توانائی تشخیص اطلاعات مربوط و نامربوط یا قابل بررسی و غیر قابل بررسی دربارۀ مسئله مورد نظر.
4- تنظیم سوال های مناسب: توانائی تنظیم سوال هایی که به فهم عمیقتر و روشنتر دیدگاه یا موقعیت منجر می شود.
ب ) قضاوت دربارۀ اطلاعات مربوط به مسئله، شامل :
5- تمایز میان حقیقت، عقیده و قضاوت مستدل: توانائی به کارگیری معیار علمی برای تعیین کیفیت مشاهده، استنتاج و قضاوت.
6- بررسی انطباق مفاهیم: توانایی تشخیص توافق وسازگاری مفاهیم و بافت اطلاعات با یکدیگر، مثلاً آیا نکات مختلف مطرح شده در بحث سیاسی به طور منطقی با هم و با دیدگاه اصلی مطرح شده توافق و سازگاری دارند یا خیر.
7- تشخیص مفروضات بیان نشده: توانایی تشخیص مفروضاتی که با صراحت بیان نشده است.
8- تشخیص چهارچوب ها و کلیشه های ثابت :توانایی تشخیص عقاید کلیشه ای ثابت دربارۀ افراد ،گروه یا ایده ها .
9- تشخیص عوامل احساسی، تبلیغاتی و مطالب سوی گیری شده: توانائی تشخیص سوی گیری های مواد نوشتاری و تصویری و اعتبار منابع.
10- تشخیص نظام های ارزشی و جهان بینی های متفاوت: توانایی تشخیص تشابهات و تفاوت های میان نظام های ارزشی و جهان بینی های متفاوت.
ج ) حل مسئله یا استخراج نتایج، شامل: توانائی تصمیم گیری درباره کفایت اطلاعات به دست آمده در مورد کیفیت و کمیت، به دست آوردن نتایج، فرضیه های تنظیم شده، تصمیم گیری و تعمیم .
12- پیش بینی نتایج احتمالی: توانائی پیش بینی یک رخداد یا رخدادهای مختلف.
بیر از کسانی است که فعالیت ها یا مهارت هایی مانند مقایسه کردن، تشخیص دادن، پیش بینی کردن، تجزیه تحلیل کردن و ارزیابی کردن را از اجزاء مهارت های تفکر انتقادی می داند.
روش های آموزش مهارت های تفکر انتقادی
تفکر انتقادی در رشته های مختلف باید به شیوه های مختلف توسعه یابد. نمی توان دستورالعمل ثابتی را برای آموزش و پرورش تفکر انتقادی در تمام رشته ها صادرکرد. اما آنچه بیشتر متخصصان بر آن اتفاق نظر دارند این است که مهارت های تفکر انتقادی هنگام بحث و تبادل اندیشه و حل مسئله به بهترین وجه پرورش می یابد(میرز ،1374).
با بررسی نظریات میشل فوکو، هابرماس، کانت، پائولوفرره و دلامبر می توان نتیجه گرفت که آزاد اندیشی، تفکر مستقل، روشنگری و فراهم بودن فضای عمومی آزاد برای ورود به بحث؛ از شرایط الزامی تفکرانتقادی است. به عقیده فوکو نبودن آزادی به هرشکل آن، محدود کنندۀ خلاقیت های فردی و گروهی است. به نظر فوکو خلاقیت از طریق کلامی و درفرآیند محاوره به وجود می آید.
اگر آگاهانه یا نا آگاهانه جلوی محاوره را سد کنیم، جلوی خلاقیت هم مانع ایجاد کرده ایم. موقعی که گفت و گوی آزاد بین افراد در باب مسائل مختلف شکل بگیرد، تا حدی باعث روشنگری یکدیگر و خلاقیت می شود (مظلوم خراسانی و فریمانی،1388).
توانائی تفکر انتقادی برای افرادی که عملکرد موثر در جامعه فعلی داشته و در جهت تغییرات مطلوب در آن می کوشند از اهمیّت خاصی برخوردار است. از این جهت در دهۀ گذشته طرفداران آموزش تفکر انتقادی فعالیّت هایی را درجهت آموزش و توسعه تفکر انتقادی آغاز کرده اند.
در زمینۀ آموزش تفکر انتقادی دو رویکرد به چشم می خورد:
1- تفکر انتقادی را می توان به عنوان یک دورۀ مستقل آموزش داد (رویکردی فرآیندی ).
2- آموزش این تفکر در طی دوره های مستمر و دائمی امکان پذیر است(رویکرد محتوی) .
یادگیری مهارت های شناختی به صورت مستقل ممکن است لزوماً نتواند کاربرد آن را در یادگیری آموزشگاهی و موقعیت های واقعی زندگی تسهیل کند. تحقیقات سودمندی نیز چنین دوره هایی را وابسته به تلاش هایی در موازات برنامه درسی دانسته و آموزش معلمان را در زمینۀ مهارت های شناختی ضروری می دانند.
در رویکرد محتوا مهارت های شناختی مهم در رابطه با رشته های خاص تحصیلی در نظر گرفته شده و این مهارت ها در یک محتوای خاص آموزشی ارائه می شود. در این رویکرد معلّمین باید دانش و اطلاعات گسترده ای از رشتۀ مورد تدریس خود داشته باشند(ERIC،1988).
با توجه به دو رویکرد فوق رستمی در مقالۀ خود با عنوان« آموزش تفکر انتقادی» آموزش این مهارت به دانش آموزان و دانشجویان را در چهار بعد مورد توجه قرار داده است:
الف ) آموزش مهارت های ذهنی
ب) آموزش تفکر انتقادی در چارچوب فعالیت های کلاسی
ج ) آموزش فلسفه به کودکان
د ) آموزش استدلال منطقی
آموزش مهارت های ذهنی: زمانی توانایی دانش آموزان یا دانشجویان افزایش می یابد که معلمان توانایی آن ها را با آموزش تفکر انتقادی تقویّت نمایند. یکی از راه های تقویت مهارت های انتقادی توجه به مهارت های ذهنی است. این مهارت ها شامل :
تفکر مستقل: مربیان و والدین می توانند فرزندان خود را با تفکر مستقل پرورش دهند. مانند اجازه دادن به آن ها برای درگیر شدن مستقیم با مسائل و تلاش برای حل آن ها به جای پاسخ دهی سریع و بدون تفکر.
سازماندهی : مربیان و والدین می توانند با ارائه الگویی به دانش آموزان در سازماندهی مهارت ها، مواد و امکانات و نتایج کمک کنند.
استنباط: هدایت دانش آموزان برای پی بردن به معنای هر چیزی به جای توجه به ظواهر آن ها. این مسئله می تواند منبع بسیار خوبی برای تحلیل معانی و استفاده از مهارت های عملی برای رسیدن به نتایج مورد نظر باشد.
پیش بینی نتایج: دانش آموزان باید بیاموزند که همواره به مافوق توقعات و انتظارات خود بیاندیشند و این امر از طریق چگونگی شروع و پایان سوالاتی که مرتبط با موضوعات گوناگون است می تواند در پیش بینی نتایج به فراگیران کمک کند.
اعتبار و بی اعتباری دلایل و استدلال ها: فراگیران نیاز دارند تفاوت میان این دو امر را بفمند. آنها نیازمندند که بیاموزند چگونه عوامل را شناسایی و دلایل را اثبات کنند و بدین وسیله یک امر معتبر بسازند. همچنین نیازمند شناخت یک بحث غیر معتبر هستند که به دلیل عدم وجود مدارک کافی و عبارات حمایت کننده می باشد. فراگیران با نشان دادن نقاط قوت و ضعف و مشاهده تفاوت ها، می توانند به یک امر معتبر برسند.
تکنیک های حل مسئله: مربیان می توانند دانش آموزان را در مسیر حل مسئله هدایت کنند، فراگیران این امر را در مسائل و مشکلات آموزش در حوزه های مختلف علمی تجربه می کنند. پس در این زمینه بهتر است فرصت کافی برای طی مراحل فوق به آن ها داده شود.
بینش و بصیرت: دانش آموزان نیازمندند که یاد بگیرند نتایج چگونه به دست آمده و بتوانند آن را تحلیل کرده و اجرا کنند.
آموزش تفکر انتقادی در چارچوب فعالیت های کلاسی:
این فعالیت ها عبارتند از: سخنرانی، سوال کردن، آزمابش، تکالیف درسی، تمرین های کمی، آزمون، خواندن منتقدانه، نوشتن و روش های تدریس.
سخنرانی: تفکر انتقادی از طریق سخنرانی نیز افزایش می یابد. می توان با قطع سخنرانی در طی فواصل مشخص و طرح سوالات و دادن زمان مناسب برای پاسخ دهی به فراگیران کمک کرد و از آن ها پرسید برای پاسخگویی به سوالات چه اطلاعاتی لازم است، و این اطلاعات از کجا به دست می آید. سپس فراگیران را هدایت کرد تا از این اطلاعات بهره بگیرند.
سوال کردن: برای آموزش تفکر انتقادی می توان از تکنیک سوال کردن در سطوح مختلف شناختی استفاده کرد که عبارتند از:
بررسی درک و فهم دانش آموزان توسط سوالاتی از نوع (مقایسه ای، متناقض، نمایشی، توضیح ،توصیف، تفسیری)
بررسی میزان استفاده از تکنیک های یاد گرفته شده
تحلیل اطلاعات بدست آمده
حل یک مسئله یا موقعیت توسط ترکیب عناصر به شیوه جدید یا ارائه راه حل های متفاوت
قضاوت در مورد دلایل و نتایج
آزمایش: بسیاری از دروس علوم دارای آزمایشگاهایی جهت فعالیت های عملی می باشند. فعالیت های آزمایشگاه علوم همگی برای آموزش تفکر منتقدانه مناسب هستند.
تکالیف : شامل تکالیف خواندنی و کتبی
تمرین های کمی: حل مسئله، تفکر نکته سنجانه و دقیقی است. بنابراین واحدهای درسی مانند، ریاضی، فیریک، شیمی،که نیاز به حل مسئله دارند به طور اتوماتیک تفکر نکته سنجانه ای را فقط با پیروی از برنامه های آموزش سنتی آموزش می دهند.
آزمون ها: آزمون ها باید مستلزم حداقل نوشتن و فکر کردن باشند. سوالات تشریحی با پاسخ های کوتاه یا بلند راه حل واضحی برای تفکرهستند.
خواندن منتقدانه: دانش آموزان با خواندن مطالب، بر روی عناوین تفکر می کنند و آن را تجزیه و تحلیل می کنند. خواندن منتقدانه یعنی توصیف ارزش خواندن، ترسیم نتایج و رسیدن به نتیجه که پایه و اساس این استدلال می باشد.
نوشتن: در دوره های مختلف تأکید بر آموزش تفکر در نوشتن بر اساس استدلال حفظ و نگهداری مطالب و مفاهیم می باشد.
روش های تدریس: برای این که افراد خوب تربیت شوند باید خلاق، نقاد، و دارای آزادی اندیشه باشند. در برنامه های مدارس، باید روش هایی گنجانده شود که از طریق آن ها فراگیران قابلیت های چگونه آموختن را از طریق نظم فکری بیاموزند و در زندگی روزمره خود به کارگیرند.
ج) آموزش فلسفه به کودکان: تفکر انتقادی در پی دقیق تر ساختن ذهن کودکان است و فلسفه به آن عمق بخشیده و آن را گسترش می دهد. هدف فلسفه برای کودکان بهبود بخشیدن به یادگیری در همه موضوعات موجود در برنامه درسی است. پروفسور میتولیمپن بنیانگذار این برنامه است. وی مهارت های منطقی را از طریق بحث و گفت و گو در مورد نظرات استخراجی از داستان های کودکان پرورش می دهد. این داستان ها محتوای برانگیزنده ای دارند. این داستان ها و مسائلی را برای بحث در کلاس ایجاد می کنند و کودکان می توانند درباره هرچه که برایشان جالب یا مهم است، فکر کرده بحث کنند و به طرح سوال بپردازند.
معلم برای هدایت بحث های کلاس این نکات را می تواند مورد توجه قرار دهد:
*توجه به دیدگاه های دیگران * توضیح و بازگویی * مشخص کردن تفاوت ها *هماهنگی بحث
* کشف مشابهت ها * آوردن و خواستن دلیل
*آگاه بوددن از دلالت ها * تنظیم معیار و استفاده از آن * تصیح نظر خویشتن *بررسی احتمال های دیگر *حفظ ارتباط مطالب با بحث اصلی (باقری ،1385)
د) آموزش استدلال منطقی: در این نوع آموزش ایجاد و گسترش مهارت های تفکر انتقادی از طریق آموزش استدلال منطقی به کمک بحث و گفت و گو، نمایش و ارائه مثال تسهیل می گردد. و هدف یاری رساندن به دانشجویان جهت درک چگونگی کاربرد استدلال در جمع آوری و تجزیه و تحلیل و یکپارچه سازی اطلاعات به منظور اتخاذ تصمیمات آگاهانه در زندگی روزمره می باشد. در روش استدلال منظقی و علمی به طرح پرسش هایی در قالب روابط بین متغیرها، فرمول بندی نظریه های جایگزین، آزمون این نظریه ها، جمع آوری داده ها، دست یابی به نتایج قطعی و اتخاذ تصمیمات آگاهانه تأکید می گردد. مطالعات انجام شده توسط لیشویز(1189)، دی کربو[8] و اکان[9](1999)نشان می دهد که استدلال منطقی، خودبینی، مقاومت در برابر تغییر ارزش ها، بصیرت فراشناختی، تکیه بر اوهام در میان سایر ابعاد تفکر انتقادی به میزان چشم گیری تغییر یافته اند.
موانع شکل گیری تفکر انتقادی
اولین و اساسی ترین مانع برای ایجاد تفکر انتقادی عامل فرهنگ است. فرهنگ هر کشور بازتاب نحوۀ تفکر و واکنش افراد در قبال مسائل مختلف می باشد. فرهنگ هایی که در آنها عنصر عقلانیّت، خرد محوری، بررسی علمی و منطقی، روحیۀ نقدپذیری و حقیقت جویی برخرافه پرستی و مطالعۀ سطحی و شتاب زده چیرگی داشته باشد، مستعد شکوفایی تفکرانتقادی و منطقی هستند.
از نظر جامعه شناسان سیاسی و فرهنگی، به دلیل پیشینۀ وجود حکومت های استبدادی در دورۀ های تاریخی گذشتۀ دور در کشور ما، ظهور و تکوین فرهنگ خرد محور و عقلانی با موانع بسیار روبه رو بوده است.
از آنجا که حیات یک جامعه، وابسته به حیات اندیشه در آن است، به نظر هیچ تحول معقول و قابل انتظاری در جامعه محقق نخواهد شد مگر در سایه تحوّل در اندیشه و نگرش آدمیان ؛ ناگفته پیداست بدون بهره گیری از یک سیستم آموزشی کارآمد و اصولی نمی توان در جست و جوی تحول فکری مورد انتظار بود. مطالعه فرهنگ جوامع پیشرفته بیانگر آن است که فرهنگ خرد محور در جوامعی قابل تصور می باشد که نظام های آموزشی برای ایجاد، تقویّت و به کارگیری تفکرانتقادی در تمامی جنبه های زندگی، به وسیلۀ خود فراگیراندگان است(عزیزی،1392) .
ویگز(2011) پژوهشی با عنوان آزمون یادگیری مشارکتی، ارزیابی کارگروهی و تفکر انتقادی در دانشجویان پرستاری، به صورت طرح آزمایش با گروه کنترل(174) و آزمایش(309) با پیش آزمون تفکر انتقادی و سپس گروه کنترل به صورت سنتی و گروه آزمایش به روش یادگیری مشارکتی آموزش دیدند. نتایج پس آزمون تفکر انتقادی نشان داد که گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل نمرات بالاتری در تفکر انتقادی کسب کرده اند.
ریچاردسون و آیسی (2010) با استناد به این نکته که استراتژی های مختلف آموزشی می تواند بر بخش های مختلف تفکر انتقادی دانش آموزان تأثیر بگذارد و توجه به این نکته برای طراحان و دست اندرکاران آموزشی اهمیّت دارد، پژوهشی را تحت عنوان«بررسی سطوح تفکردانش آموزان از طریق استراتژی آموزشی مباحث آنلاینی »انجام دادند. نتایج نشان داد که مباحثه به صورت آنلاین بر تفکر انتقادی تأثیر دارد و آنچه گرایش به تفکر انتقادی را افزایش می دهد توجه به این نکته است که اهداف و مباحث از پیش تعیین شده ای را نباید در برنامه درسی دانش آموزان در نظر گرفت.
مطالعات گسترده ای که پاول والدر(2000) در 38 دانشگاه دولتی و 28 دانشگاه خصوصی (غیردولتی ) که درباره اعتبار نامه های علمی اساتید دانشگاه انجام داد نشان می دهد، با وجود اینکه همۀ استادان، تفکر انتقادی را به منزلۀ یک هدف اولیه برای آموزش شان می شناسند و باور دارند که به خاطر ان تدریس می کنند، اما عده اندکی از آنها توانستند:
*تعریف روشنی از تفکر انتقادی ارائه دهند.
*استاندارهای عقلانی را که تفکر انتقادی بر پایه آنهاست، توضیح دهند .
*توانایی های تشکیل دهندۀ ی آن را تشخیص دهند .
آنا لئوناردوس[10] (1997) مهارت های تفکر انتقادی در مدارس برزیل بین دو دسته مدارس آموزش عمومی که با برنامه های جدید و مبتکرانه آشنا بودند و مدارس معمولی که با روش های قدیمی آموزش می دهند را مورد بررسی قرار داده بود در نتیجه عملکرد دانش آموزان مدارس آموزش عمومی در مهارت های محلی بهتر از دانش آموزان مدارس معمولی بوده است.
حقانی و همکاران(1389) در تحقیقی دربارۀ مهارت های تفکر انتقادی و ارتباط آن با هوش هیجانی در دانشجویان پزشکی دوره مقدماتی بالینی در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به این نتیجه رسیدند که با توجه به هدف اساسی تعلیم و تربیت که پرورش افراد متفکر، اهل استدلال عقلانی و دارای روح جست و جوگری است، توجه به عوامل تأثیرگذار در رسیدن به هدف ذکر شده، ضرورت می یابد. یکی از این عوامل، پرورش مهارت های انتقادی است که برای تمامی افراد، به ویژه دانشجویانی که در شغل آینده خود نیازمند تصمیم گیری های متعدد و قضاوت و استدلال هستند، از اهمیت وافری برخوردار است.
جعفر جهانی(1380) به نقد و بررسی مبانی فلسفی الگوی آموزش تفکر انتقادی لیپمن پرداخت و مهمترین یافته این است که آموزش تفکر انتقادی منحصراً از طریق فرایند پژوهش ممکن می شود. پس معلمان باید به پرورش روح پژوهشگری بپردازند.
هاشمیان نژاد(1380) تحقیقی با عنوان ارائه و چهارچوب نظری در خصوص برنامه درسی مبتنی بر تفکر انتقادی در دورۀ ابتدایی با تأکید برنامه درسی مطالعات اجتماعی انجام داده است. در این پژوهش هشت مهارت سوال کردن، تحلیل کردن، ارزیابی، ارتباط دادن، استدلال کردن، سازماندهی علمی مربوط، کاربرد واژگان انتقادی، فراشناخت برای تفکرانتقادی در نظر گرفته شده است.
نتیجه گیری :
آنچه انسان را اشرف مخلوقات می کند، عقل است. در سایۀ ایمان و عقل و اندیشه می توان به مدارج عالی انسانیت رسید. یکی از اهداف اساسی تعلیم و تربیت در سطح جهانی نیز ایجاد تفکر انتقادی است. با تفکر انتقادی می توان دربارۀ صحت و اعتبار و ارزش اطلاعات و استدلال های ارائه شده داوری کرد. بنابراین برای آنکه در آینده افرادی توانمند و دارای آزادی اندیشه و خلاق داشته باشیم باید آنها را از همان کودکی پرورش دهیم. مدارس به جای انتقال معلومات و ایجاد محیط های خشک انضباطی که فقط باز تولید دانش را می طلبد، شرایطی را فراهم کنند تا دانش آموزان خود دانش را بسازند.
لازم است معلمان خود دارای تفکر انتقادی باشند و در روش های تدریس خود موقعیت هایی را برای پرورش تفکر انتقادی فراهم کنند. از جمله در انتخاب تکالیف درسی به این موضوع توجه خاص نمایند.
مربیان باید تفکر مستقل را پرورش دهند. مهارت های آنان را سازماندهی کنند و در مسیر حل مسئله آن ها را هدایت کنند و تحلیل نتایج را به آنان بیاموزند. چرا که با افزایش تفکر انتقادی می توان زمینۀ رشد جامعۀ انسانی را فراهم آورد.
[1] -کارشناس ارشد تحقیقات آموزشی دانشگاه شهید چمران اهواز، آموزگار آبادان
[2] - عضو هیئت علمی دانشکده علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز
[3]- Eisner
[4] - Bartlett
[5] Dorothy McClure Fraser
[6] Edith West
[7] Giroux
[8] Dicerbo
[9] Ocan
[10] Ana leonadrs
منابع فارسی:
[1] باقری،احسانه (1385).راهبردهای آموزش مهارت های تفکر انتقادی ،ماهنامه رشد آموزش ابتدایی، شماره 3 ،آذر1385
[2] جهانی،جعفر( 1380 ). نقد وبررسی مبانی فلسفی الگوی آموزش تفکر انتقادی لیپمن،رسالۀ دکتری چاپ نشده،دانشگاه تهران .
[3] حقانی،فریبا و دیگران(1389). مهارت های تفکرانتقادی و ارتباط آن باهوش هیجانی در دانشجویان پزشکی دوره مقدماتی بالینی در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، مجله آموزش در علوم پزشکی (ویژه نامه توسعه آموزش)،زمستان 89.
[4] زنجانی زاده ،هما (1383). مقدمه ای برجامعه شناسی بردیو ،مجله علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی ،دوره اول،شماره 2،انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد .
[5] سیف ،علی اکبر(1391). روان شناسی پرورشی نوین، روانشناسی یادگیری وآموزش) ،تهران :انتشارات آگاه
[6] شریعتمداری ،علی (1375)،تفکر ،تفکرانتقادی و تفکر خلاق ،نامه فرهنگستان علوم ،شمارۀ سوم
[7] شعبانی ،حسن (1392 ).روش تدریس پیشرفته ( آموزش مهارت ها وراهبردهای تفکر ) تهران : انتشارات سمت
[8] شعبانی ،حسن (1382 ). مهارت ها ی آموزشی و پرورشی ( روشها وفنون تدریس )،تهران :انتشارات سمت
[9] عزیزی،محمد (1392). کلاس تفکرانتقادی، مجله رشد آموزش ابتدایی ،اسفند92
[10] محمدیاری ،اشرف (1381).رابطه تفکرانتقادی مدیران گروه های آموزشی ،پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد.
[11] مظلوم خراسانی ،محمد، اکبری فریمانی، محمد(1388). بررسی تفکرانتقادی معلمان آموزش و پرورش شهر فریمان و عوامل موثر بر آن، مجله علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، بهار و تابستان 1388.
[12] میرز، چت (1374 )،آموزش تفکر انتقادی ،ترجمۀ خدایار ابیلی ،تهران : انتشارات سمت
[13] هاشمیان نژاد،فریده (1380) . ارائه وچهارچوب نظری درخصوص برنامه درسی مبتنی برتفکر انتقادی دردورۀ ابتدایی باتأکید برنامه درسی مطالعات اجتماعی ،رساله دکترا ،چاپ نشده ،دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات تهران
منابع خارجی:
[14] Beyer, Barry K.(1985), critical thinking ,Social Education ,Aril.
[15] Paul , Richard and Elder ,Linda (2000 )Critical Thinking: the path to responsible citizenship High school Magazine ,7 no810015 ap 2000 .
[1] Richardson, Jennifer C. & Ice , Phil (2010). Investigating students' level of critical thinking across instructional strategies in online discussions, Internet and Higher Education, 13:52-59
[16] Teddlie, C. & Yu, F(2007). Mixed methods sampling a typology with examples. Journal of Mixed Methods Research,1(1),77-100
[17] Wiggs , Carol M.(2011). Collaborative testing: Assessing teamwork and critical thinking behaviors.
[18] Woolfolk, Anita E. (1990), Educational Psychology,4thed ,New Jercey: Englewood Cliffs.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان