مقدمه:
در جستاری پیشتر به تأثیر مفهوم «post-truth» یا «پسا حقیقت گرایی» واژه سال 2016 آکسفورد بر نظام آموزش و پرورش پرداختم، واژه ای که نادیده گرفتن مفهوم بنیادین آن ما را به لحاظ زبانی و ادراکی از پرداختن و فهم صحیح نسل معاصر محروم می کند.
در دنیای پرشتاب امروز، جایی که صفحهنمایشها بر زندگی ما حاکم شدهاند، نگرانی فزایندهای در مورد تأثیرات منفی مصرف بیش از حد محتوای دیجیتال بر مغز، بهویژه در نسل جوان وجود دارد همین موضوع واژه سال 2024 آکسفورد «Brain rot» یا «زوال ذهنی» را تعیین کرده است.
مفهوم زوال ذهنی تا پیش از این برای توصیف اثرات منفی مصرف طولانی مدت مواد مخدر، سبک زندگی و تغذیه ناسالم و... مورد استفاده بوده است؛ اما آنچه در سال جاری رشد جست و جو و استفاده از آن را 230 درصد افزایش داده هیچ کدام از موارد یاد شده نیست؛ بلکه زوال مغزی ناشی از مصرف بیش از حد محتوای بی ارزش و غیر چالش بر انگیز در فضای آنلاین است.
اخیراً کشور استرالیا استفاده از شبکههای اجتماعی برای افراد زیر 16 سال را ممنوع اعلام کرد و از مهم ترین دلایل تدوین کننده های این قانون حفاظت از سلامت روان کودکان و کاهش مواجه با محتوای نامناسب ذکر شده است؛ هر چند انتقادات جدی به وضع چنین قوانینی به ویژه از زاویه آزادی های مدنی، دسترسی آزاد به اطلاعات و ... مطرح میشود؛ اما محاسن زیادی نیز برای آن شمرده شده است.
پوسیدگی مغز چیست و چگونه اتفاق میافتد؟
پوسیدگی مغز یک بیماری ترسناک نیست، بلکه اتفاقی است که زمانی رخ میدهد که شما زمان زیادی را صرف فعالیتهای بیهدف مانند پیمایش در رسانههای اجتماعی، تماشای بیوقفه ویدئوها یا کلیک بینهایت روی مطالب جذاب میکنید.
تصور کنید یک بعدازظهر معمولی جمعه است و شما میخواهید برای امتحان فردا مطالعه کنید . کتابتان را باز میکنید، یک فنجان قهوه خوب دارید و آماده هستید. شما مصمم شدهاید که یک مطالعه عالی و هدف مند داشته باشید . درست زمانی که میخواهید شروع کنید، تلفن تان زنگ میخورد . این یک پیام از دوست تان است . یک ریل اینستاگرام که به نظر خندهدار میرسد. شما فکر میکنید فقط یک نگاه کوتاه به آن میاندازم . اینستاگرام را باز میکنید و ریلز را تماشا میکنید؛ اما سپس برای دیدن ریلز بعدی و بعدی بالا اسکرول میکنید و قبل از اینکه بدانید، در یک سیاه چاله ریلزهای اینستاگرام گیر میافتید. شما یک سگ در حال رقصیدن، یک ترفند آشپزی که احتمالاً هرگز آن را امتحان نمیکنید و یک ویدئوی شوخی که شما را به خنده انداخته است را تماشا کردهاید. وقتی خوش میگذرد زمان خیلی سریع سپری میشود. به ساعت نگاه میکنید و میبینید دو ساعت گذشته است، یک ساعت کامل کتابهایتان هنوز دستنخورده آنجا هستند. قهوه سرد شده و شما نمیتوانید به یاد بیاورید که قرار بود در وهله اول چه چیزی مطالعه کنید. این همان پوسیدگی مغز در عمل است.
شما سعی میکنید دوباره به مطالعه خود برگردید؛ اما تمرکز کردن سخت است . آیا میدانستید حدود ۲۰ دقیقه طول میکشد تا پس از یک حواسپرتی تمرکز کامل خود را دوباره به دست آورید؟ هر بار که تلفن خود را برمیدارید، خود را بیشتر عقب میاندازید. این سناریو نه تنها جلسه مطالعه شما را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه شروع به گسترش به بقیه روز شما میکند.
پژوهشهای علمی به ما چه میگویند؟
مطالعات نشان دادهاند که استفاده بیش از حد از اینترنت و رسانههای اجتماعی میتواند منجر به بارگذاری شناختی (ورود اطلاعات) بیش از حد شود. مغز ما برای مقابله با حجم ثابت اطلاعاتی که بهصورت آنلاین دریافت میکنیم طراحی نشده است ؛ مثالی که در یکی از مقالات آموزشی در توصیف این وضعیت خواندن این بود: این وضعیت شبیه تلاش برای نوشیدن از شلنگ آتشنشانی است که خیلی پر حجم و پر فشار است.
تحقیقات نشان میدهد که کاربرانی که زیاد از اینترنت استفاده میکنند فعالیت کمتری در مناطقی از مغز نشان میدهند که با تصمیمگیری و کنترل تکانهها مرتبط است. این بدان معنی است که صرف زمان زیاد آنلاین در واقع میتواند نحوه کار مغز شما را تغییر دهد و باعث شود تفکر واضح و تصمیمگیری خوب برای شما دشوارتر شود.
علاوه بر این، افرادی که به طور بیش از حد از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند، تمایل به داشتن سطح بالاتری از اضطراب و افسردگی دارند. هر لایک، نظر و اعلانی باعث آزادشدن دوپامین میشود؛ همان ماده شیمیایی که هنگام خوردن غذای موردعلاقهتان یا برندهشدن در یک بازی آزاد میشود. احساس خوبی دارد؛ بنابراین شما به دنبال بیشتر آن میروید؛ اما نکته اینجاست که هرچه بیشتر از رسانههای اجتماعی استفاده کنید، به همان میزان به احساس رضایت نیاز دارید. این مانند یک دارو عمل میکند، باگذشت زمان مغز شما به دوز فعلی دوپامین عادت میکند و شما برای احساس همان اثر به دوز بیشتر و بیشتری احساس نیاز میکنید.
آیا نسل زد شروعکننده سقوط تحصیلی است؟
یکی از مراجعین من که اتفاقاً سابقه تحصیلی خوبی هم دارد، اخیراً در جلسه درمان با این واژهها وضعیت خودش را توصیف میکرد: « من فقط احساس میکنم مغزم کار نمیکند، احساس میکنم مغز کندی دارم. من خیلی گیج میشوم - از این متنفرم » . او مدتی است دست از مدرسه رفتن کشیده است.
ریلزهای اینستاگرام، فیلمهای کوتاه یوتیوب، هر روز میلیونها ساعت محتوا را به دانشآموزان نسل Z ارائه میدهد. این پلتفرمها با ویدئوهای ۱۵ تا ۶۰ ثانیهای خود، مدتزمان توجه را بسیار کوتاه کردهاند؛ در فرایند یادگیری اختلال ایجاد کرده، منجر به کاهش انگیزه تحصیلی و افزایش اضطراب و استرس شده است؛ و مجموع این تأثیرات میتواند منجر به سقوط جدی تحصیلی گردد.
راهحلهایی برای جلوگیری از «پوسیدگی مغز»:
- محدودکردن زمان استفاده از گوشی: هر روز محدودیتی برای خود تعیین کنید که چقدر میخواهید وقت خود را صرف بازیها و رسانههای اجتماعی کنید.
- دنبالکردن علایق و فعالیتهای غیردیجیتال: در یک سرگرمی جدید یا باشگاه در مدرسه یا جاهای دیگر شرکت کنید که شما را تشویق میکند تا تجربه عملی بیشتری داشته باشید.
- فعالبودن از نظر جسمی: بهجای دراز کشیدن در رختخواب، حرکت کنید و پیادهروی کنید. لذتبردن از مناظر طبیعی زندگی بهتر از دیدن آنها در فضای دیجیتال است.
- ایجاد ارتباط با افراد در دنیای واقعی: با افراد یا دانشآموزان دیگر دوست شوید! از آنها بخواهید که با هم بیرون بروند و فعالیتهای سرگرمکنندهای انجام دهند.
قطعاً گفتن اینها آسانتر از انجامدادنشان است، اما با اجرای این نکات مفید، روزبهروز و با برداشتن گامهای کوچک دست یابی به زندگی بهتر امکانپذیر است. دانشآموزان نسل زد واقعاً به یک بیدارباش بلند نیاز دارند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چه بخواهیم یا نه خیلی چیزها تغییر می کند.
واقعیت را هم بخواهیم آموزش ها و کتاب های سنتی دوره شان سر رسیده.
ما وارد دوره ای میشیم که ریاضی و نکات فارسی و ... به کارمان نمیاد
ابرکامپیوترها خیلی کارها را می کنند
روش های زندگی تغییر کرده است و مغز با آن تغییر می کند سیستم آموزش باید کاملا تغییر کند