گروه گزارش/
آزمون ورودی پایه های هفتم مدارس سمپاد ( تیزهوشان ) 28 خرداد سال جاری در 2300 حوزه در سراسر کشور برگزار گردید .
الهام یاوری رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان در این زمینه گفت : ( این جا )
« در آزمون پایه هفتم، ۱۹۰هزار داوطلب و در آزمون پایه دهم نیز بیش از۱۱۰هزار داوطلب شرکت کردهاند، بنابراین در مجموع ۳۰۰ هزار شرکت کننده داریم که حدود۱۰درصد از این افراد در مدارس استعدادهای درخشان سراسر کشور پذیرفته میشوند . »
نخستین پرسشی که مطرح می گردد آن است که در همه این سال ها ، آورده و یا دستاورد این « مدارس خاص » برای نظام آموزشی ایران چه بوده است ؟ «آن چه بهترین و عاقل ترین والدین برای فرزندان خودشان می خواهند باید اجتماع برای همه کودکانش بخواهد »
آیا فعالیت این مدارس خاص در مجموع منجر به بهبود کیفیت آموزش و ارتقای سطح آموزش گردیده است ؟
البته این گونه پرسش ها شامل سایر مدارس خاص می شوند و این که چه کسی و کدام نهاد باید پاسخ گوی بازتولید « فاصله طبقاتی » و به « محاق رفتن عدالت آموزشی » و افزایش تصاعدی و لجام گسیخته نابرابری آموزشی در کشور ما باشد ؟
رویکرد جداسازی در ایران عملکرد قابل قبولی نداشته است . آیا مدارس سمپاد جز تامین منافع گروه های خاص در مدار دیگری هم در حال حرکت بوده است ؟
چرا باید بهترین ، مجهز ترین و به قول معروف لاکچری ترین ساختمان ها در استان ها به چنین مدارسی و آن هم با امکانات دولتی اختصاص یابند ؟ ( در این زمینه می توان به گزارش صدای معلم در مورد مدارس فرزانگان در شهر زاهدان و نیز مدرسه فوق پیشرفته در حال تکمیل توسط سازمان نوسازی ، توسعه و تجهیز مدارس کشور در قلب شهر اهواز و در منطقه اعیان نشین آن اشاره کرد که گزارش آن به زودی در صدای معلم منتشر خواهد شد )
این همه « فرق » و « تبعیض » را چگونه و می توان توجیه کرد ؟
این ها چه تفاوتی با سایر دانش آموزان ایرانی دارند ؟
دکتر احد نویدی عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در این زمینه به « صدای معلم » می گوید :
« برنامه های آموزش و پرورش برای دانش آموزان مستعد از منظر دیدگاه « برابری خواهانه » با چالش های علمی و فلسفی مواجه است .
برخی اظهار می دارند که نفس وجود استعدادهای برتر ، تعهد به برابری در آموزش را تضعیف می کند .
حکومت با ایجاد این مدارس نیازهای دانش آموازن ممتاز را تامین می کند ولی دانش آموزان عادی را محروم می کند و این نقض بی طرفی می تواند به ایجاد « چرخه ی شوم فلاکت » منجر شود .
مازی ( Mazie ) در راستای نظریه « عدالت طلبی » دموکراتیک » الزابت آندرسون بیان می کند مدارس ویژه دانش آموزان مستعد زمانی می توانند با « تعهد به برابری » سازگار شوند که سیاست های پذیرش این مدارس فراتر از اصول شایسته سالاری باشد و وجود تنوع در دانش آموزان را تضمین کند .
ادغام نژادی و طبقاتی نهادهای اجتماعی ، از جمله مدارس و شاید مدارس نخبگان ، باید بیش از همه برای کسانی که مراقب دموکراسی هستند ، اولویت داشته باشد .
در مباحث مربوط به برابری و عدالت آموزشی ، بسیاری از متفکران نظیر مور تایمر ادلر پیشنهاد می کنند که همه دانش آموزان باید حداقل تا پایه 12 دار ای برنامه درسی یکسانی باشند .
جان دیویی معتقد است : آن چه بهترین و عاقل ترین والدین برای فرزندان خودشان می خواهند باید اجتماع برای همه کودکانش بخواهد .
هر ایده دیگری برای مدارس ما کوته بینانه و غیرجذاب است و هر اقدامی در جهت خلاف آن دموکراسی ها را از بین می برد .
یزدان شناس ( 1392 ) در پژوهش تحت عنوان « آسیب شناسی جداسازی دانش آموزان تیزهوش و سرآمد ... » نتیجه گرفت که رویکرد جداسازی در ایران عملکرد قابل قبولی نداشته است .
پیام اصلی من این است که وجود مدارس تیزهوشان در نظام آموزش و پرورش مصداق بارز نقض بی طرفی حکومت است که نوعی تجاوز به حقوق دیگران و پایمال کردن حق الناس است .
این سیاست می تواند به ایجاد چرخه شوم فلاکت منجر شود .
وجود مدارس تیزهوشان حتا ممکن است به رشد و شکوفایی مشمولان لطمه بزند و اگر هم در این مورد تردیدی وجود داشته باشد ، در آثار مخرب آن بر دانش آموزان مدارس عادی و کل نظام آموزشی تردیدی باقی نمانده است .
در سایه ی وجود مدارس تیزهوشان ، کلاس های آمادگی برای ورود به این مدارس و نیز منابع کمک درسی رونق معجزه آسایی پیدا کرده اند و تب کنکور تا سال های اول دوره ابتدایی سرایت کرده است .
در سایه ی مدارس تیزهوشان ، مدارس دولتی از منابع نرم افزاری ( دانش آموز ممتاز و کوشا ، معلم حرفه ای و متعهد و اولیای نسبتا فرهیخته ) تا حدی تهی شده اند » .
پرسش « صدای معلم » از خانم یاوری رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان این است که آیا اساسا ایشان به نابرابری آموزشی حساسیت دارد و برای ایشان به عنوان یک دغدغه مطرح است ؟
چند درصد جامعه درگیر با آموزش در ایران ، دیدگاه مثبت و خوش آیندی به فلسفه و عملکرد مدارس تیزهوشان دارند ؟
بدون تردید ؛ نخستین گام در جهت پیاده سازی عدالت آموزشی و متعادل ساختن مقوله ی آموزش همانا انحلال این مدارس خاص با عنوان سمپاد است .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
جان دیویی یک تئوریسین عملگرای آمریکائیست که در این زمینه سخنی عاقلانه و حکیمانه را در متن از او دیدم؛ و دین ما می گوید هر آنچه عقل می گوید، شرع می گوید؛ ولیکن این فقط یک سخن است و هر سخنی تعدیلی را می طلبد.
در کل یکی از بدترین عوارض این مدارس، جنبه تربیتی آن بوده و خود را گاهاً تافته جدا بافته دیدن و سپس اکثراً با شعوری ناقص به جایی رسیدن؛ و وزیر و وکیل و معلم شدن و ...
آیا سایر کودکان این کشور نباید از امکانات به روز آموزشی برخوردار باشند؟
اگرامکانات آموزشی مناسب دراختیارهمگان قرار گیرد نخبه های بسیاری در رشته های مختلف پرورش خواهند یافت درصورتیکه پرورش نیابند هر انسانی حق دارد امکانات آموزشی برابر با دیگران داشته باشد
توهّم سن و سال
توهّم دکتری
توهّم پایان نامه
اینها همه خوبند ولی همه چیز نیستند و ثانیا شاید بهترین چیزها نباشند و قطعا همیشه بهترین چیزها نیستند و هنگامی که بهترین چیزها نباشد، چیزهای بدی حکومت می کند که یکی از آنها بنگاه داری آموزشی است.
مقام معظم رهبری درچندین سال اخیرتاکیدزیادی برحمایت ازسمپادومدارس استعدادهای درخشان داشتندبااین مضمون:
رهبر انقلاب در دیدار با نخبگان علمی جوان در تاریخ 28 مهر 95 در بخشی از صحبتهای خود اینگونه گفتند:این سمپاد خیلی مهم است
رهبر انقلاب همچنین در دیدار با فرهنگیان در تاریخ 11 اردیبهشت 98 در بخشی از سخنان خود درباره مدارس سمپاد متذکر شدند: "در همین رابطه، مدارس استعدادهای درخشان است که خیلی مهم است، نخبهپروری خیلی مهم است، مدارس استعدادهای درخشان نبایست تضعیف بشود، هر چه میتوانید اینها را تقویت کنید
مدارس سمپاد ننونه بارز بیماری آموزش و پرورش است. جداسازی برخی به بهانه تیزهوش بودن که اغلب درسخواناند نه تیزهوش
پرورش روحیه خود بزرگبینی در دانشآموزان سمپاد
نداشتن برنامهای برای آنها جز حفظیات بیشتر
یک شهر کوچک مدرسه سمپاد دارد. نگر در یک شهر کوچک چقدر ایزهوش وجود دارد.
دانشآموزان این مدارس گاهی دچار بیماری روحی میشوند.
ایجاد این مدارس و مدارس شاهد و نمونه و هیات امنایی و غیر دولتی فقط برای کاهش هزینهها بود.
بیپولها یک جا و پولدارها یک جا
آیندگان برای نسل ما تاسف خواهند خورد همانگونه که ما برای گذشتگان تاسف میخوریم.
با مطلب نویسنده این مقاله کاملا موافقم.