8 مارس روز جهانی زن است. با تبریک این روز به زنان سختکوش و شجاع میهنم بیمناسبت ندیدم در حال و هوای این روز و به بهانه این روز بین المللی با گوشهای از رنجهایی را که در طول تاریخ به بهانهها و تحت توجیهات واهی بر زنان رفته یا همچنان می رود آشنا شویم. همه ما چیزهای زیادی درباره بستن پاهای زنان چینی از دوران کودکی، شنیدهایم. اما شاید درباره رسم و سنتی ناخوشایند به نام «چاوپادی (Chhaopadi)» که منحصرا برای زنان است و در روستاهای نپال مرسوم است کمتر شنیدهاید. روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی به قلم جفری گتلمن نگاهی دارد به این رسم غیرانسانی.
خلاصه برگردان این گزارش را در زیر میخوانید:
مقدمه مترجم: دین و مذهب در کلیت خود پدیدههای اجتماعی خوب و میمونی هستند که برای آرامش و رفاه روحی بشر و زندگی بهتر انسانها با یگدیگر و برقراری صلح و عدل و برابری در جهان توسط پیامبران و مصلحان اجتماعی به بشر عرضه و نه تحمیل شده است. اما در این میان وقتی دین به دست بشر میافتد در دست عدهای به چیزی وحشتناک و سلاح و آلت و ابزاری مخوف و به یک تهدید جهانی تبدیل میشود به طوری که با خرافات و اوهام و تعصبات کور درهم آمیخته و ملغمهای به دست میدهد که در طول تاریخ همواره انسانها را رنج داده است. مخصوصا وقتی واسطهها و عواملی که معرف دین میشوند آن را به انحصار خود درآورده و به خاطر منافع خود، سلایق، نظرات و قوانین جدید وضع کرده و به آن شاخ و برگ میدهند و ورژنهای پیچیده و غریبی از دین را به دست می دهند که با نسخه اولیه و اصلی فاصله دارد. آنها با وضع سنن و رسومات عجیب و غریب دین را آنقدر برای مردم سخت میکنند که آن را به ضد خود تبدیل کرده و باعث روگردانی بشر از آن می شوند. این خود باعث درجا زدن و رکود و خمود ذهنها و تودهها شده و دست و پای انسانها را میبندد. از همین روست که دینها شاخه شاخه میشوند و دینهای جدیدی از دل آنها ظهور میکند تا هرچه بیشتر خود را با نیازهای روز، فطری و الهی انسان تطبیق دهد. ختنه کردن دختران، قربانی کردن انسانها، قربانیان جنسی معابد، آتش زدن زنان بعد از مرگ شوهر، سربریدن، ظهور گروههای تروریستی مذهبی و .... همه ریشه در عقاید و اعتقادات مذهبی تحریف شده دارد.
تفاسیر، برداشت ها و استفادههای زبادی از دین در جهان معاصر میشود:گروهی را عقیده بر این است که دین به مانند اعضای خصوصی انسان است و تظاهر آن در ملاءعام را صواب نمیدانند. گروهی دیگر آن را مناسب برای حکومت و کشورداری تشخیص می دهند و گروهی دیگر آن را وسیلهای برای آرامش روحی و روانی بشر و سعادت آخرت انسان می دانند. بعضی آن را برای کمال انسان و پشتوانه محکمی برای اخلاقیات و برخی آن را فطری و سازگار با سرشت انسان و از نیازهای ضروری او میدانند. دانشمندان، جامعه شناسان، فیلسوفان و روشنفکران هم نظرات و برداشت های خاص خود را از دین دارند:
برتراند راسل، استفن هاوکینگ و اینشتاین و ... هم نظرات، تجارب و برداشتهای خود را درباره خدا و دین و ایدئولوژی دارند. فیلم هندی P.K. که تلنگری بر جامعه هند بود از تعدد دینها در جامعه هند و جهان صحبت میکند و اعتبار کاهنان را زیر سوال میبرد و اینکه خدای واحد چگونه اسامی و دین های متفاوت به خود می گیرد و اینکه تعصب چیز خطرتاکی است. و فبلم مارمولک از راه ها و مسیرهای متنوع رسیدن به خدا صحبت می کند و اینکه برای رسیدن به خدا و نزدیکی به او میتوان مسیر خود را پیدا کرد. داستان چوپان و شبان مولوی هم پیامی شگرف و عالی دارد: هر کس به روش خود خدا را می شناسد و می پرستد. با تمام اینها تقربیا همه بر این نکته اتفاق نظر دارند که اگر دین به خوبی معرفی شود برای خوشبختی انسان از ضروریات و نیازهای اساسی بشر است.
در قسمتهایی از غرب نپال زنان به کلبههای چاوپادی رانده می شوند، مانند این دو زن که در یکی از روستاهای نپال به هنگام پریود به این کلبه آمدهاند.
در زنان با توجه ساختار و فیزیولوژی بدنشان چیزی وجود دارد به نام عادت ماهانه. زنان پریود میشوند، این قسمتی از سیکلی است که باعث میشود که زنان باردار شوند. قاعدگی یا عادت ماهانه روندی طبیعی است و البته باعث بروز ناراحتیهایی هم میشود.
در قسمتهایی از مناطق روستایی در غرب نپال قاعدگی یک زن دوره ننگ و شرمساری برای او محسوب میشود. نپال کشوری است که در اعماق رشته کوههای هیمالیا واقع شده است. هر ماه زنان باید در دوره قاعدگی شان خانههایشان را ترک کنند. یک سنت قدیمی نپالی میگوید که آنها در زمان پریود ناپاک و حتی آلوده به سم میشوند. زنان به کلبهای که از منزل خانوادگی جداست میروند و باید تا زمان تمام شدن دوره قاعدگی شان آنجا بمانند و شبها نیز آنجا بخوابند. بعضی از این کلبهها تنگ و تاریک به اندازه یک کمد هستند و دیوارشان گلی یا سنگی است. یک بازدیدکننده کلبهها را لانه روباه قاعدگی توصیف میکند.
چندی پیش یک زن جوان در یکی از این کلبه ها جان خود را از دست داد. دود حاصل از آتش او را خفه کرده بود. او سعی داشت در سرمای بسیار سخت هیمالیا خود را گرم نگه دارد.
هر سال حداقل یک زن یا دختر جان خود را در این کلبهها به علت استنشاق دود، سرمای شدید یا حمله حیوانات از دست میدهد. زمستان سال گذشته ماری زنی را نیش زد و کشت. پلیس می گوید که خانواده او سعی کردند مرگ او را با خراب کردن کلبه و دفن فوری او مخفی کنند. اما بازرسان دولتی نبش قبر کرده و در حال تحقیق روی علت مرگ هستند.
کلمه نپالی برای این سنت و رسم «چاوپادی» است که به معنی «نجاست و ناپاکی» است. برای صدها سال این وضعیت به همین صورت ادامه داشته است.
دولت نپال در حال انجام اقداماتی است و قانونی را تصویب کرد که به موجب آن مجبور کردن یک زن برای رفتن به کلبه چاوپادی جرم قلمداد میشود و مجازاتی تا سه ماه حبس به دنبال دارد. به روشنی معلوم نیست که قانون مصوب، این رسم را عوض خواهد کرد یا نه.
روستایی در غرب نپال که چاوپادی هنوز در آن رایج است. از ماه آینده مجبور کردن زنان برای رفتن به کلبه چاوپادی و منزوی کردن آنها به هنگام پریود غیرقانونی میشود.
دارما راجا با دختر و همسرش در روستای رادیکوت. او چاوپادی را عقب ماندگی میداند و برای پایان دادن به آن فعالیت میکند.
هر شب زنان و دختران زیادی خانه هایشان را ترک می کنند و به کلبه های چاوپادی می روند. آنها این کار را به خاطر فشار جامعه و رسم و سنت و احساس شرم و گناه انجام میدهند. به هنگام شب دود از کلبههای چاوپادی بالا میرود.
دراین روستاها زنان نیروی کار هستند و به سختی کار میکنند. مشکل دیگری که زنان در این روستاها با آن مواجه هستند «افتادگی رحم» است که علت آن حمل بارهای سنگین و زایمانهای سخت است.
یک مددکار اجتماعی میگوید: «این بخشی از رنج و تحقیری است که زنان مجبورند تحمل کنند و علتش سنن و رسومات سخت و بی رحمانه است.خشونت در خانه هنوز عملی زشت و آمار ازدواج کودکان بالاست. ما سعی میکنیم مردم را متقاعد کنیم که زمان عوض شده است. اما خرافات هنوز حرف اول را می زند.»
نادیده گرفتن و شکستن سنت چاوپادی سخت است. مردم از کودکی یاد میگیرند که هرگونه تماس یا یک زن پریود شوم و بدشانسی و بدبختی به همراه میآورد. بیشتر مردم این عقیده را زیر سوال نمیبرند.
کوکیلا، 38 ساله که در کلبه چاوپادی در یکی از روستاهای نپال از دست دخترش آب میگیرد خیلی مواظب است که با دخترش هیچ تماسی نداشته باشد.
کوسوم تاپا، دختری 17 ساله که در کلبه چاوپادی خانواده در روستای دونگانی پریود ماهانه خود را میگذراند در حال انجام تکالیف مدرسهاش دیده می شود.
یک کشاورز می گوید: «اگر زنی در طول قاعدگیاش به داخل خانه برود سه چیز اتفاق خواهد افتاد: پلنگی به خانه خواهد آمد، خانه آتش خواهد گرفت و بزرگ خانه مریض خواهد شد.»
او می گوید که او هرگز در عمر خود یک پلنگ ندیده است. این کشاورز داستانی را از زمانی تعریف می کند که او یک بار دخترش را به هنگام قاعدگی لمس کرد و چند روزی بیناییاش را از دست داد.
برادرزاده جوان این کشاورز آماده میشود که برای گذراندن پریود خود به انباری در زیر خانهشان برود. خورشید در حال غروب در پشت کوه هاست. انبار سرد و تاریک و تنگ است و بوی نا میدهد و پر از کاه و علفهای خاردار است. برادرزاده کشاورز میگوید: «خوشحالم که به پایین میروم. نمیخواهم پدر و مادرم مریض شوند.»
او میگوید: «مشکل فقط موبایلهای ما هستند که در پایین کار نمیکنند. مجبوریم بیرون برویم و فیسبوک خود را چک کنیم.»
وقتی از کشاورز سوال میشود که آیا او دلش میخواهد در این جای تنگ و تاریک بخوابد میخندد و جواب میدهد: «چرا باید بخوابم؟ این برای زنان است!»
زنانی که نوزادی را به دنیا می آورند نیز طرد می شوند. بسیاری از زنان برای چند روزی با نوزاد تازه متولد شده خود منزوی و جدا میشوند و چند روزی را جدا از دیگران سپری میکنند. دو سال قبل مادری نوزاد تازه بدنیا آمده خود را برای چند دقیقهای در یک انبار تنها گذاشت تا لباسهایش را بشوید. شغالی وارد انبار شد و نوزاد را ربود.
بسیاری از مذاهب در جهان قوانین و مقرراتی را در خصوص قاعدگی رعایت میکنند. هندویسم تاکید خاصی بر آلودگی و پاکی دارد. دانشمندان هنوز به درستی نمیدانند چرا تابوی قاعدگی در غرب نپال این قدر شدید است. روستاهای زیادی هنوز به این رسم پاب بند هستند.
چتانا کاتایت، 16 ساله دوره قاعدگی خود را میگذراند. او در چشمه آبی جدا از چشمه آب بقیه اهالی روستا لباسهای خود را میشوید.
لکشمی، 19 ساله، با کودک سه ساله اش (راست) و ماتورا، 40 ساله (چپ) با هم در یک کلبه چاوپادی دوره پریود خود را می گذرانند.
بعضی از زنان تا یک هفته کامل در کلبههای چاوپادی میخوابند. هنگام صرف غذا به آنها اجازه آشپزی نمیدهند. آنها به تنهایی در کلبه چاوپادی می نشینند و منتظر غذا میشوند تا یکی از اعضای خانواده برای آنها بیاورد.
آنها همچنین مجاز نیستند به دام ها و حیوانات دست بزنند. وقتی حیوانی نزدیک کلبه چاوپادی می شود آنها از ترس مریض شدن حیوانات فریاد می زنند تا کس دیگری بیاید و حیوانات را دور کند. در خلال روز زنان پریود مانند دیگران در مزارع کار میکنند اما باید مواظب باشند با کس دیگر و روستاییان تماس نداشته باشند. آنها شب هنگام به کلبه چاوپادی بر میگردند.
یک انسانشناس به نام کاترین مارچ از دانشگاه کورنل که مدت زیادی در نپال کار کرده است میگوید: «این رسومات با نام حمایت از پاکی و خالص بودن اجرا میشود. به این علت است که عوض کردن آنها برای افراد و فعالان بسیار سخت است.»
دارما راجا یکی از مخالفان سرسخت چاوپادی است. او در یک ده کوهستانی در غرب نپال بزرگ شد و 20 سال را در کاتماندو پایتخت نپال گذراند. وقتی اخیرا برای تصدی یک پست مدیریتی در یک بیمارستان برگشت گفت که خجالت میکشد از این که هنوز قوم و خویشهایش به سنت چاوپادی پابند هستند و آن را اجرا میکنند.
او می گوید: «این عقبماندگی است.»
چند سال قبل او در یک جشن هندو در مقابل همه اهالی روستا ایستاد و گفت که هر زنی که نمیخواهد به هنگام قاعدگی به طویله، اصطبل یا انبار برود میتواند به خانه او بیاید.
مردی از میان جمعیت داد زد: «مگه مست کردهای؟»
او می گوید که فعالان خانوادههای بسیاری را وادار کردند که کلبه های چاوپادی را خراب کنند اما چند ماه بعد مردم دچار ترس و وحشت شده و دوباره آنها را از نو ساختند.
مردم سعی می کنند تا این رسم را عوض کنند.
یک نماینده سابق پارلمان میگوید: «نتیجه گیری ما این است که اگر به خود مردم واگذار کنیم که این رسم را عوض کنند صدها سال طول میکشد.»
او می افزاید: «مردم اهمیتی نمی دهند. به آنها میگویم دختر من جانش را در این کلبهها از دست داد ممکن است دختر شما هم به سرنوشت او دچار شود. آنها با ابراز تاسف خود میگویند اما این فرهنگ ماست!»
سال گذشته وقتی زنی 18 ساله در طویله گاوها دوره قاعدگی اش را میگذراند توسط مار گزیده شد. این واقعه قانون گذاران را مجبور کرد که قانونی ضدچاوپادی وضع کنند. حالا عموی زن فوت شده اصرار دارد که زنش در دوره قاعدگی اش در خانه بخوابد.
او می گوید: «اما یه چیز را می دونید؟ هیچ اتفاق بدی نیافتاد. در تمام این سالها ما را با خرافات غلط فریب دادهاند.»
یک کلبه چاوپادی در شب که با نور آتش روشن شده است. هنوز بسیاری از زنان از روی فشار و احساس الزام و تعهد به سنن به استفاده از کلبه چاوپادی ادامه می دهند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
روستاهای محروم و دورافتاده خودمان
به زبان شیرین فارسی ذلت و خفت زنان
و دختران ایرانی را با اسارت و بردگی
به کلامی آگاهی بخش تبدیل می ساختید.
داستان تلخ رها ها و......
باور کنید داستان آنها بسیار تلخ تر از زنان
نپالی است .
شکر از بالاترین و پایین ترین کشورها ،
هر دو فاصله دارند. ما ایرانی ها اصولا
بجای ایران گردی کشور های دیگر را
ترجیح می دهبم.
بجای شناخت فرهنگ و هنر خود، خارجی اش
را ترجیح می دهیم. ما ایران خود را قبول نداریم.
مطالعه حد و مرز ندارد ، نوشتن هم همین طور.
اما ما از خودفروشی و یا خیابان خوابی زنان ، از
حضور آنان در باندهای فحشا، از نداشتن امنیت
تا چه حد اطلاع داریم. ما هم سنت های دگماتیسم
عصرحجری در روستاها و حتی برخی از شهرستانها
داریم. علم مردم شناسی تا چه اندازه به کالبدشکافی مسایل خودمان پرداخته است؟
با تشکر از پایگاه خبری صدای معلم برای درج این مطلب و با سپاس فراوان از خوانندگان ارجمند که از این صفحه دیدن می کنید.
از این فرصت استفاده می کنم و برای موارد زیر از خوانندگان فهیم صدای معلم پوزش می طلبم:
1- در مقدمه به جای «داستان موسی و شبان» «داستان چوپان و شبان» قید شده است.
2- کلمه «چاوپادی» با املای «چائوپادی» هم در وب سایت های فارسی زبان بکار می رود.
3- در نشریات آنلاین معتبر وقتی مقاله یا گزارشی چاپ می شود معمولا برای مدت ها بروزسازی مطلب نوشته شده (تصحیح یا اصلاح و تعدیل، افزودن اطلاعات اضافی یا حذف اطلاعات غیرمستند و عکس ها) باز می ماند. آخرین باری که به این مقاله سرزدم عنوانش را عوض کرده بودند به: «جایی که یک تابو به مرگ دختران جوان منجر می شود» یا «جایی که تابو به جوانمرگ شدن دختران منجر می شود»
همچنان مشتاقانه منتظر دیدن نظرات و کامنت های ارزشمند شما هستیم.
اوقات خوشی را برایتان آرزومندم!
تو چون چادر سر می کنی و دو روسری میبندی برای مدیریت شایسته تری.
شیعه ها در اولویتند سنی ها برن آخر صف.
این آقا بعید است اختلاس کنه چون ریش داره و جای مهر تو پیشونیش است.
میگن نماز نمی خونه پس تخصصش بدرد نظام نمی خوره.
....