اگر چرخه مدیریت برنامه ریزی درسی را شامل : بررسی نیازها، طراحی، تدوین، اجرا و ارزشیابی بدانیم، به نظر می رسد مديريت اجراي برنامه هاي درسي به عنوان چهارمین مرحله در تمامي نظام هاي آموزشي در قياس با امر توليد برنامه هاي درسي به جهت وسعت کار اجرا، پيچيدگي هاي ابعاد اجرايي برنامه ها، متناسب سازي برنامه ها با نيازها و...سخت تر بوده و توان و انرژي به مراتب بيشتري را از حوزه اجرا در سطوح مختلف طلب مي کند.
در حال حاضر اجراي برنامه هاي درسي در آموزش و پرورش را مي توان با اين عبارتها توصيف کرد:
-در چرخه مدیریت برنامه ریزی درسی معمولا از سه نوع برنامه درسی "قصدشده"، "اجراشده "و"کسب شده "سخن به میان می آید. برنامۀ درسی قصدشده، که به آن گاهی اوقات برنامه درسی" رسمی" یا "نوشتاری" هم گفته می شود(شرینگ، 1998). به منطق، و جهت گیری های برنامه درسی، شایستگی ها، جغرافیای محتوایی، راهبردهای یاددهی-یادگیری، ارزشیابی در یک برنامه درسی اشاره دارد. (چارچوب حوزه های یادگیری،1396).
برنامۀ درسی اجرا شده ، به فعالیت ها یا تجربیات متفاوت یادگیری دانش آموزان برای دستیابی به پیامدها و نتایج برنامه درسی قصد شده گفته می شود.(ترنس، 2011). این برنامه در سطح مدرسه و کلاس درس اتفاق می افتد و در واقع تفسیر و برداشت معلم از برنامۀ درسی قصد شده است که با عنایت به تجربه وی در مدرسه اجرا می شود(اشمیت،1997).
برنامۀ درسی کسب شده، همان یادگیری هایی است که دانش آموزان به جهت اجرای برنامه درسی توسط معلم در قالب دانش ها، مهارتها و نگرش ها کسب می کنند(مونیکا،2003).که در قالب شاخص های عملکردی و نمرات آزمونی معین می گردد(کلاریس،2011).
باید اذعان کرد که فاصله قابل اعتنایی بين برنامه هاي قصد شده و برنامه هاي اجراشده و برنامه هاي کسب شده/که منجر به کاهش اثربخشي برنامه ها شده است وجود دارد.(چندین پژوهش در این خصوص انجام شده که این فاصله را تایید می کنند از جمله حاجی تبار، 1392 ؛ حیدری، 1389 ؛ احودی، 1388 شعبانی 1387 ؛ مفتخر، 1386 ؛اخلاقی، 1383، مهربان،1397)
-برنامه هاي درسي آن چنان که شايسته است در حوزه عمل و اجرا به خوبي مراقبت نمي شود.یعنی نظام روشنی برای ارایه خدمات و پشتیبانی به مدارس وجود ندارد .(حاجی تبارفیروزخانی و دیگران،1395).
متاسفانه در نظام آموزشی ما پس از تولید وتوزیع برنامه های درسی ، انگار کار، تمام شده است .( برنامه هاي موجود در زمينه آماده سازي معلمان و ارایه خدمات به منظور مراقبت و نگهداشت از برنامه های درسی...بيشتر يك شوخي است تا يك كار جدي و حرفه اي در طراز نظام آموزشی ما) بخش قابل توجهی از مدارس ما شبیه اتومبیلی هستند ، که هر آن در جاده ها نیازمند خدمات پشتیبانی هستند و خبری از ارایه خدمات به صورت حرفه ای نیست. و نظام آموزشی، به عنوان یگانه تولید کننده برنامه های درسی( کتاب درسی) برای ارایه خدمات ، نظام معین و تعریف شده ای ندارد. سالهاست در رابطه با برنامه درسی قصد شده، اجراشده و کسب شده پژوهش می شود و همواره بین این سه نوع برنامه فاصله قابل توجهی می بینیم
- عدم تعلق خاطر به برنامه هاي درسي در سطوح مختلف حوزه اجرا (اعم از ستاد/ ادارات کل/ مناطق/ مدارس) به علت درگير نبودن جدي در فرايند توليد و چرخه توليد برنامه هاي درسي(ادیب،1386، صادقیان،1387). توضیح بیشتر اینکه نظام برنامه ریزی درسی دو سطحی است، یعنی در ستاد و توسط سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، برنامه های درسی برای تمامی دوره های تحصیلی به صورت متمرکز و در قالب کتاب های درسی تهیه و در اختیار مدارس قرار می گیرد.و انتظار این است که این کتابها به خوبی توسط معلمان اجرا گردد، دو سطح دیگر یعنی استان (ادارات کل) و مناطق و شهرستانها با مجموعه وسیعی از کارشناسان و مدیران بعنوان عوامل درگیر در برنامه های درسی که نقش بسیار مهمی در چگونگی اجرای درست برنامه های درسی دارند. کاملا نادیده گرفته می شوند.
بنابراین مجموعه افراد در سطح استان، مناطق و مدارس به علت نداشتن مشارکت در تصمیمات برنامه های درسی تعلق خاطر کمی نسبت به این برنامه های تولید شده توسط ستاد دارند.
- سطوح مختلف حوزه اجرا و دانش آموزان مشتريان برنامه هاي درسي هستند.متاسفانه توليد کنندگان برنامه هاي درسي به نيازها و دغدغه هاي آنها اگر نگوييم بي اعتنا هستند ولي توجه اي جدي و د رخوری انجام نمی گیرد.(مظاهری، 1395). به عبارت ديگر برنامه هاي درسي توليدي بيشتر تابع اراده مدیریتی است تا پاسخگوي نيازهاي مشتريان (حداقل آن بخشي که امکان پذير است) ولي به خاطر ضعفي که در مکانيزم هاي سطوح مختلف اجرايي وجود دارد.اين حداقلها هم مورد توجه قرار نمي گيرد. سالهاست در رابطه با برنامه درسی قصد شده، اجراشده و کسب شده پژوهش می شود و همواره بین این سه نوع برنامه فاصله قابل توجهی می بینیم
- مناسبات معاونت هاي آموزشي دوره ابتدايي و متوسطه با سازمان پژوهش در مقوله فرايند توليد برنامه هاي درسي منفعلانه و پذيرنده است.و به نظر مي رسد ضعف در شبکه حوزه اجرا (بنا به ساختار موجود)،داده هاي مناسب و علمي رادر جهت دهي به توليدکنندگان برنامه هاي درسي به صورت نظامند فراهم نمي کند(با اينکه ظرفيتهاي فوق العاده اي در همه سطوح حوزه اجرا وجود دارد.ولي چون به درستي رويه ها پيش بيني نشده.نظام برنامه درسي را از اين توانمندي محروم ساخته است)
- درک و زبان مشترک و روشني از برنامه هاي درسي نزد عوامل درگير در سطوح مختلف حوزه اجرا (ستاد/اداره کل/مناطق/مدارس) ظاهرا" وجود ندارد (صادقیان،1387). به عنوان مثال ، اخیرا معاون دوره ابتدایی وزارت آموزش و پرورش خانم حکیم زاده در نشستی مطرح کردند که "هدف های اصلی دوره ابتدایی پرورش مهارتها، خلاقیت و قوه تفکر دانش آموزان است ".(پورتال روابط عمومی معاونت آموزشی دوره ابتدایی،1397). در صورتی که اهداف دوره های تحصیلی در قالب ساحت های 6 گانه تربیت (ساحتهای تعلیم و تربیت اعتقادی، عبادی واخلاقی-زیبایی شناسی و هنری-زیستی و بدنی-علمی و فناورانه-اجتماعی و سیاسی-اقتصادی و حرفه ای ، مصوب10/2/1397شورایعالی) برای دوره اول ابتدایی14 هدف وبرای دوره دوم ابتدایی 18 هدف تصویب شده است. اینکه ارتباط این اهداف با فرمایشات خانم حکیم زاده چه نسبتی دارد خیلی روشن نیست . به نظر می رسد ایشان درک و یا علایق خودشان را به جای اهداف مصوب مطرح کرده اند.
- تلقي نادرست نزد مديران مبني براينکه :"حوزه اجرا در امتداد برنامه هاي درسي است."که مبين نگاه خطي است.نه حلقوي.تا زماني که نگاه خطي به حلقوي تغيير نيابد وضع بر همين منوال خواهد بود ؛ به عبارت دیگر این ارتباط ضرورت دارد از یک تعامل پویا برای پاسخگویی مناسب و به موقع برخوردار باشد.تا امکان اصلاح متناسب برنامه ها را با موقعیت های اجرایی فراهم گردد. موردی که هم اکنون به خاطر نگاه خطی وجود ندارد.
ضروریست که نحوه مشارکت دادن ذینفعان در تمامی مراحل یا چرخه مدیریتی برنامه ریزی درسی مورد توجه قرار گیرد
- تعريف دقيقي از نقش سطوح مختلف حوزه اجرا با برنامه هاي درسي ظاهرا"نشده است . یعنی نسبت عوامل درگیر در سطوح مختلف استانی (شامل مدیران، کارشناسان) ، منطقه ای ( مدیران و کارشناسان) و مدرسه ای ( مدیر، معاونین، معلمان) در فرایند برنامه ریزی درسی به خوبی مشخص نشده است. بدیهی است که نسبت آنها با برنامه های درسی یکسان نیست. همچنین معلوم نیست با چه زمینه اطلاعاتی باید نقش شان را نسبت به آماده سازی برنامه ها و نیروی انسانی ایفا کنند.
- از يک الگوي علمي نظارت بر ابعاد کيفي برنامه هاي درسي جهت شناسنامه دارکردن استانها، مناطق، مدارس بهره گرفته نمي شود. در این خصوص باید اذعان کرد که الگوی مناسبی برای نظارت در خصوص چگونگی اجرای درست برنامه های درسی وجود ندارد. همچنین برنامه های درسی از نوعی مراقبت و ارایه خدمات پشتیبانی برخوردار نیستند.
در نظام آموزشی ما پس از تولید و توزیع برنامه های درسی ، انگار کار، تمام شده است .( برنامه هاي موجود در زمينه آماده سازي معلمان و...بيشتر يك شوخي است تا يك كار جدي و حرفه اي در طراز نظام آموزشی ما) بخش قابل توجهی از مدارس ما شبیه اتومبیلی هستند ، که هر آن در جاده ها نیازمند خدمات پشتیبانی هستند و خبری از ارایه خدمات نیست. و نظام آموزشی، به عنوان یگانه تولید کننده برنامه های درسی( کتاب درسی) برای ارایه خدمات ، نظام معین و تعریف شده ای ندارد.
- در اختيار مدارس وحوزه اجرا فقط کتاب درسي به عنوان نقشه يادگيري و راهنمای عمل تربیتی قرار مي گيرد.کتاب درسي يک پيشنهاد پداگوژيک و یک فهم براي يک برنامه (نقشه يادگيري) است و با انتظارات مورد نظر يک برنامه درسی مي تواند فاصله داشته باشد.همچنين کتاب درسي نمي تواند تکليف ذينفعان برنامه شامل مديران سطوح مختلف اجرا و خانواده ها و...روشن نمايد.و به همین دلیل باعث نگاه جزیره ای در نظام آموزشی شده است.حضور طرح ها و برنامه های متعدد از سوی معاونتهای مختلف آموزش و پرورش مانند طرح تدبیر، تکریم و ... حاکی از نگاه غیر یکپارچه و نامتوازن در مدیریت برنامه های درسی است.
می توان به این فهرست موارد دیگری هم اضافه کرد.
و اما راهکار درست اجرا شدن برنامه های درسی می تواند از طریق توجه به سه اقدام به شرح زیر باشد:
الف : استقرار درست برنامه های درسی از طریق تولید الگوی مناسب برای اشاعه برنامه های درسی:
زمانی برنامه درسی در مراکز آموزشی مستقر می شود که دو نشانه (استقرار فیزیکی ، استقرار مفهومی) مشاهده گردد.
- استقرار فیزیکی : یعنی برنامه های درسی پیش بینی شده(فارغ از چند و چونش) در هر مرکز آموزشی قابل مشاهده باشد. در نظام آموزشی ما (فعلا) معنایش این است که کتابهای درسی در مدارس مبنای عمل کار آموزشی باشد.که خوشبختانه در این مورد مشکلی نداریم (چون آموزش و پرورش به صورت متمرکز کتابهای درسی را در اختیار مدارس قرار می دهد). اما به تنهایی نمی تواند نقش راهنمای عمل تربیتی را برای مراکز آموزشی ایفا کند. بنابراین ضرورت دارد یک برنامه درسی مدرسه ای به عنوان چارچوب انتظارات در سطح ملی و محلی برای هر دوره تحصیلی تهیه و در اختیار مراکز آموزشی قرار گیرد.
مولفه های برنامه درسی مدرسه ای در یک دوره تحصیلی چنانچه بنا باشد تهیه شود شامل (ماموریت دوره تحصیلی، شایستگی های مورد نظر دوره بعنوان حد یادگیری، جدول دروس یا حوزه های یادگیری، اصول حاکم بر برنامه های درسی دوره، مهارتها و ارزشهای مشترک دوره تحصلی، راهبردهای مورد تاکید ، محیط های یادگیری ، نظام ارزشیابی ، نقش مراکز آموزشی و بخصوص معلمان در چگونگی اجرای برنامه های درسی ،شناسنامه دروس یا حوزه های یادگیری مشتمل بر: " منطق حوزه یادگیری، اهداف یا شایستگی های حوزه های یادگیری، جغرافیای محتوایی حوزه یادگیری"،
- استقرار مفهومی: یعنی برنامه های درسی که بنا است در مراکز آموزشی اجرا شود به خوبی توسط معلمان، مدیران و دیگر ذینفعان بخوبی درک شود و این همان مشکلی است که نظام آموزشی ما سالهاست گرفتارش شده. بعبارت دیگر مشکل ما این است که برنامه های درسی تولید شده به خوبی توسط عوامل درگیر فهم نمی شود. همانطور که قبلا گفته شد ، مصداق این ادعا این است که سالهاست در رابطه با برنامه درسی قصد شده، اجراشده و کسب شده پژوهش می شود و همواره بین این سه نوع برنامه فاصله قابل توجهی می بینیم.
این مشکل از طریق الگوهای مناسب اشاعه به منظور درست اجرا شدن برنامه های درسی می تواند انجام گیرد. موردی که تاکنون در نظام آموزشی ، مورد غفلت قرار گرفته است. بعبارت دیگر برای اینکه اشاعه برنامه درسی به خوبی انجام گیرد. نظام آموزشی بر اساس انتظارات پیش بینی شده در برنامه درسی مدرسه ای می بایست یک تصویر دقیقی از نسبت عوامل درگیر در برنامه های درسی در سطوح مختلف ( ستاد، اداره کل استان، مناطق، مدرسه) داشته باشد و متناسب با نیازی که بر اساس نقش شان دارند بسته های مورد نیاز آشنایی با برنامه درسی را فراهم نماید.
ب-مراقبت و نگهداشت برنامه های درسی از طریق نظام نظارت و ارایه خدمات پشتیبانی برنامه هاي موجود در زمينه آماده سازي معلمان و...بيشتر يك شوخي است تا يك كار جدي و حرفه اي در طراز نظام آموزشی ما
در نظارت سه موضوع مهم مطرح است :
مراقبت، هدایت و پشتیبانی اطلاعاتی.
لازم است به هنگام اجرای برنامه از انطباق اقدامات با تدابیر تعیین شده اطمینان حاصل کرد. در عین حال همواره این موضوع مطرح است که اجرای برنامه با واقعیات پیش بینی نشده مواجه شود و در چنین شرایطی ضروری است" هدایت « و » مراقبت « که برنامه به مسیر خود باز گردد. این دو پدیده را با عناوین مراقبت و هدایت می توان تعریف کرد. همچنین این دو پدیدۀ ضروری اجرای برنامۀدرسی، وقتی قابل انجام هستند که جمع آوری شواهد و اطلاعات از اجزای مختلف برنامه در گسترۀ زمانی و مکانی آن انجام پذیرد و با تحلیل و تدوین مناسب و به موقع همراه شود و در اختیار اشخاص ذی ربط قرار گیرد.(حاجی تبارفیروزخانی و دیگران،1395).
ج- توسعه برنامه های درسی از طریق طراحی چرخه مشارکت دهی ذینفعان در تصمیمات برنامه های درسی
يعني کيفيت بخشي به برنامه هاي درسي از طريق عوامل درگير در اجراي برنامه ها واثر گذاشتن بر فرايند توليد برنامه هاي درسي/يعني فعال شدن ذينفعان در سطوح مختلف شامل مدارس، كارشناسان مناطق، كارشناسان در سطح استان و ستاد درفرايند توليد برنامه هاي درسي (متاسفانه از ظرفیتهای ملیونی دانش آموزا ن و خانواده های آنان به عنوان مشتریان برنامه های درسی و همینطور جمعیت صدها هزاری معلمان و مدیران بعنوان ذینفعان و چندین هزاری کارشناسان و مدیران در سطح مناطق آموزشی، ادارات کل استانها و بخش های مختلف حوزه ستادی به عنوان عوامل درگیر در تصمیمات برنامه های درسی به خوبی استفاده نمی شود).
بنابراین ضروریست که نحوه مشارکت دادن ذینفعان در تمامی مراحل یا چرخه مدیریتی برنامه ریزی درسی مورد توجه قرار گیرد.
منابع:
- حاجی تبار، فیروز، حسن ملکی و احمدی، غلامعلی(1395)، طراحی و اعتبارسنجی الگوی مفهومی کاهش فاصله برنامه درسی قصد شده، اجراشده و کسب شده در نظام اموزش عمومی ایران. دو فصلنامه نظریه و عمل در برنامه ریزی درسی.
- مومنی مهمونی، حسین، کرمی، مرتضی و مشهدی، علی(1389(، بررسی نقش عوامل کاهش دهنده فاصله بین برنامۀ درسی قصدشده، اجراشده و تجربه شده در اموزش عالی،دو فصلنامه مطالعات برنامۀ درسی آموزش عالی.
- صادقیان، نبی اله،(1387)، طرح اجمالی درست اجرا شدن برنامه درسی. سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی.
- صادقیان ، نبی اله (1387) ، چارچوب حوزه های یادگیری، سازمان پژوهش وبرنامه ریزی آموزشی.
-Clarisse, A. M. H. (2011). Intended VS.Implemented. VS. Achieved- curriculum. http//www.Scribd.com/dog/ 38747022/ Intended-VS.
-Monica,J(2003(..A study of textbooks as the potentially implementedcurriculum.. Department of Mathematics
-Terence, S. P. (2011). Assessing the curriculum .Dangkusay.http//www.Scribd.com/dog/ 61986229/ Intended-VSImplemented-VS- Achieved- curriculum
-Tshering,Y (1998).The Intended and the Taught curriculumin Grade 6 Geography in Bhutan :A curriculum Audit. In the Department of curriculum and Instruction, The university of new RUNSWICK.April
-Schmidt,M.H.et al (1997). Many visions, many aims: across national investigation of curricular intentions in school Mathematics (vol.1).Dordrecht : Kluwer.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
سلام
شايد بهتر باشد بگوييم : « مؤلفه تعطيل مدیریت برنامه ریزی درسی »
جايي كه يك فوق برنامه قرآني معاونت پرورشي بدون هيچ ضابطه و قانوني به راحتي جايگزين برنامه درسي قرآن مي شود.
در حالي كه چنين اتفاقي نيازمند مصوبه شوراي عالي آموزش و پرورش است.
6 ساعت در هفته از دوره ابتدايي توسط معاونت پرورشي مصادره و تقديم نهادهاي خارج از وزارت مي شود.
ساعاتي كه همگي مبتني بر برنامه درسي است و محتواي آموزشي دارد. اما ظاهراً كسي اين حذف برنامه درسي را به روي خود نمي آورد.
شوراي عالي هم ترجيح مي دهد در مقابل چنين تصرف و تخريبي سكوت اختيار كند.
اگر قرار باشد با چنين تفكر ماكياوليستي و مديريت توتاليتري سند تحول بنيادين تبديل به برنامه هاي درسي و آموزشي شود، « واي به حال سند »
مگر مي شود ساعت درسي را بالا كشيد؟
عجب كارهاي عجيب و غريبي؟
طرح فوق برنامه بدون تصويب جايگزين برنامه درسي مي شود؟!!!!
اين كه آنارشيسم است.
متاسفانه بايد پذيرفت كه مديريت گروهي اندك صاحب نفوذ ( اليگارشي ) همه سيستم را براي اهداف خاص مصادره به مطلوب كرده است.
با اين اوضاع، تخول بنيادين غير ممكن است.
و با سيستم موجود، هر نوع تحولي به صلاح نيست.