طرح مسئله :
خودکشی یک پدیده اجتماعی است و در اغلب کشورهایی که اطلاعات آماری در دسترس است بین 10 علت اول مرگ در تمام سال های زندگی قرار دارد. این پدیده شوم در حوزه جامعه شناسی آسیب های اجتماعی هم همواره موضوعی کلیدی بوده است.
تغیرات وسیع اجتماعی در دوره گذار جوامع غربی و اروپایی هزینه های مادی و انسانی فراوانی برای این جامعه ها داشت که تزلزل مبانی نظم کهن و آشفتگی های اجتماعی در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی عصر جدید یکی از عمده ترین آنها بود.این تغییرات باعث پیدایش مجموعه ای از مسائل اجتماعی شد که یکی از آن ها " خودکشی " بود. خودکشی نه تنها یک پدیده اجتماعی است بلکه با متغیرهای متعددی چون اقتصاد ، دین سیاست ، تقلید و تغییرات اجتماعی و حتی نهاد خانواده ارتباط تنگاتنگ دارد.
هدف مقاله حاضر تبیین خودکشی از دیدگاه مکتب جامعه شناختی همچون پدیده ای چند بعدی با تاکید بر نظریه جامعه شناس بزرگ فرانسوی امیل دورکیم است.
تاریخچه :
خودکشی تاریخی دیرینه دارد و ادیان و حکما نسبت به آن مواضع متفاوتی گرفته اند اما در عین حال هم نمی توان ادعا کرد که پدیده ای جهانی است.
"روث بندیکت" نشان داده است که خودکشی برای قبیله ابتدایی "زونی" شناخته شده نیست ولی در قبیله ابتدایی دیگری بنام" کواکیوتل" امری عادی بود.
در باور بودایی زندگی تنها شیرین نیست بلکه ضد ارزش است.
در برنامه های بلند مدت مسائل فرهنگی و آموزشی محوریت دارند در هندوستان عهد باستان مطابق آئین هندو خردمندانی که در جست و جوی کمال و وصول به خیر جاویدان یا "نیروانا" بودند برای رها شدن از همه دردها در خلال جشن های مذهبی به فراوانی دست به خودکشی می زدند.
در چین خودکشی نوعی عکس العمل گروهی به شمار می آمد.مثلا بعد از مرگ کنفوسیوس 500 نفر از شاگردانش در اعتراض به از بین بردن آثار استاد خود را به امواج دریا سپردند!
در میان اشراف و سامورایی های ژاپن حفظ شرافت خانوادگی مستلزم نوعی از خودکشی بود که به آن هاراگیری می گفتند.این روند را افسران ژاپنی در جنگ دوم جهانی هم دنبال کردند.
در یونان و روم باستان خودکشی جرم تلقی می شد و جسد خودکشی کننده مورد اهانت قرار می گرفت.دست راست آن را می بریدند و در جای دیگری دفن می کردند .
در تمام جوامع یهودی و مسیحی و اسلامی خودکشی ممنوع اعلام شده است .
فقهای اسلامی با استناد به آیه 192 سوره بقره: " ولا تلقو بایدایکم الی التهلکه" معتقدند که خودکشی با دست خود خویشتن را به مهلکه انداختن است و ناقض دستور باری تعالی و لذا از معاصی کبیره شمرده می شود .
نظریه کلاسیک خودکشی دورکیم:
دورکیم نخستین جامعه شناسی بود که پدیده به ظاهر فردی " خودکشی" را یک واقعیت اجتماعی فرض کرد.
به نظر دورکیم واقعیت های اجتماعی در بیرون از حوزه فرد قرار دارند و به طور جبری بر او تحمیل می شوند و فرد در پدید آوردن آنها دخالت ندارد. همچنان که او به هیچ وجه به شخصی بودن باورها و وظایف و ارزش ها معتقد نبود . در برنامه های میان مدت مسائل اقتصادی و بهبود وضعیت معیشت محوریت دارند
دورکیم می گفت: زمانی که شخص زاییده و تربیت می شود هم زمان پدیده های اجتماعی نظیر باورها و ارزش هاو...را هم می آموزد.
پیش فرض دورکیم در بررسی خودکشی این بود که جریانات اجتماعی از ویژگی جوامع هستند و از آنجایی که خودکشی یک پدیده اجتماعی است بنابراین می توان پذیرفت نرخ خودکشی برحسب هر 100000 نفر می تواند شاخصی برای جریانات اجتماعی باشد.این نرخ برای جوامع مختلف با توجه به شرایط حاکم بر آن جامعه متفاوت است. خودکشی به نظر دورکیم یک عمل صرفا فردی نیست .او خودکشی را با همبستگی اجتماعی و شدت و ضعف آن مربوط می داند.
امروزه صاحب نظران مکتب جامعه شناختی با استناد به نظریه دورکیم خودکشی را حاصل جمع عوامل گوناگون اقتصادی سیاسی و دینی و خانوادگی و... می دانند .
عوامل موثر بر خودکشی:
عوامل اقتصادی:
وحدت خانوادگی در نرخ خودکشی در آن جوامع موثر است.جوانانی که با خانواده ی شان وحدت بسیار قوی داشتند کمتر تسلیم نابسامانی های و عمل انتحاری می شوند به طورکلی توسعه اقتصادی و پیچیدگی نقش های اقتصادی زن و مرد باعث شده که الگوی سنتی تولید و به دنبال آن نظام خویشاوندی از هم گسسته شود و در نتیجه فرد بیشتر در معرض خودکشی قرار گیرد.در بیشتر کشورهای در حال توسعه میزان خودکشی مردان با بالارفتن سن افزایش می یابد ولی برای زنان میانسال و پیر این میزان علی رغم بیوه گی و انزوای اجتماعی بسیار کم است. ژیرارد در توجیه این تفاوت معتقد است که هویت نقش اقتصادی زنان از نظر سنتی حول خانواده می چرخد ؛ به عبارت دیگر هر چند مشارکت زنان به عنوان نیروی کار و تولید در جامعه افزایش یافته ولی هویت شغلی آنان تا حدود زیادی با عواطف وا حساسات خانوادگی ترکیب شده و سبب شده توانایی دوری از خودکشی را برای زنان به شدت بالا برود .
عوامل دینی واعتقادی:
هرچه تعلق فرد به ارزش های دینی و مذهبی بیشتر باشد به همان اندازه احتمال ارتکاب خودکشی پایین می آید .
اکثر قریب به اتفاق پژوهش ها موید این نکته است که افراد متدین کمتر اقدام به خودکشی می کنند زیرا که حیات را موهبتی الهی می دانند .مومنان در هر دین و مذهبی باور دارند که زندگی امانتی از جانب خداوند است و فقط او می تواند در زمان مقرر زندگی را از فرد بستاند.
عوامل سیاسی و دولتی :
فلدمن و همکارانش با استناد به مفهوم آنومی دورکیم به این نتیجه رسیدند که میزان خودکشی در دوره انتخابات بالاتر می رود زیرا در این دوره وحدت اجتماعی متزلزل می شود و نظام اجتماعی جدیدی جایگزین نظام قبلی می شود .دولت ها برای جلب آرای مردم به مجموعه ای از اصلاحات دست می زنند ولی بعد از انتخابات وضعیت به حالت قبلی بر می گردد.
در دوره رکود اقتصادی آمریکا در سال 1972 نیکسون ریس جمهور وقت آمریکا برای جلب مجدد آرای مردم سیاست کاهش فشار اقتصادی را در پیش گرفت ولی بعد از انتخابات دوباره به حالت قبل از انتخابات برگشت . تغییر در ساختار اقتصادی آمریکا در آن مقطع زمانی سبب افزایش آشفتگی اجتماعی شد که نتیجه مستقیمی در بالا رفتن نرخ خودکشی در آن زمان داشت.
عامل تقلید و دنباله روی:
دورکیم نقش تقلید در خودکشی را اصولا نپذیرفت. ولی امروزه این بند از نظریه او مخالفان جدی دارد.فیلیپس تعدادی از داستان های خودکشی در روزنامه نیویورک تایمز را تحلیل جامعه شناختی کرد ( 1947 تا 1968)و بر خلاف دورکیم دریافت که در ماه های بعد از چاپ این داستان ها در روزنامه افزایش معناداری در نرخ خودکشی ها مشاهده می شود.یافته های فیلیپس در دوره زمانی 1968 تا1977 دوباره تائید شد.
عوامل خانوادگی:
آیا نظام خویشاوندی و روابط خانوادگی در میزان گرایش به خودکشی تاثیر دارد؟ این پرسش یکی از عمومی ترین پرسش ها در مواجهه با پدیده خودکشی است.
مطالعات "تورلیندسون" و"بارناسون " آشکار کرد که وحدت خانوادگی در نرخ خودکشی در آن جوامع موثر است.جوانانی که با خانواده ی شان وحدت بسیار قوی داشتند کمتر تسلیم نابسامانی های و عمل انتحاری می شوند.حتی بی هنجاری فردی نیز می تواند با وحدت خانوادگی خنثی شود.تاثیر وحدت خانوادگی و مدیریت والدین ممکن است چنان زیاد باشد که تماس جوانان را با افراد خودکشی کننده محدود سازد .همچنین ثابت شده که کاهش وحدت خانوادگی و مدیریت ضعیف والدین در گرایش جوانان به خودکشی تاثیرگذار است
وضعیت خودکشی در ایران و جهان
جدید ترین آمار سازمان بهداشت جهانی، حکایت از افزایش میزان خودکشی در جهان به یک میلیون نفر در سال دارد به عبارت دیگر تعداد افراد اقدام کننده به خودکشی 10 تا 20 برابر شده است. آمار خودکشی در مناطق مختلف جهان متفاوت است ؛ بر اساس آخرین آمار سازمان بهداشت جهانی، بالاترین نرخ خودکشی در کشور های اروپای غربی از جمله بلاروس، لیتونی و فدراسیون روسیه و پایین ترین میزان خودکشی مربوط به مالدیو، در آسیای جنوب شرقی تعلق دارد.
خوشبختانه ایران در زمره کشورهای با نرخ پایین خودکشی است و جز در برخی مناطق غربی کشور نرخ خودکشی در اکثر استانهای کشور یک سوم و یا نصف نرخ خودکشی جهانی است.ولی توجه به این نکته مهم است که خودکشی در ایران با حدود 500 مورد موفق در سال به یکی از آسیب های اجتماعی رو به رشد تبدیل شده است.
سخن آخر اینکه:
1- متولیان امر برای پیشگیری از خودكشی باید طراحی و اجرای برنامه های بلند مدت، میان مدت و كوتاه مدت را مدنظر قرار دهند. در برنامه های بلند مدت مسائل فرهنگی و آموزشی محوریت دارند و شامل برنامهریزی در جهت فرهنگسازی برای روابط بهتر خانوادگی از طریق آموزشهای همگانی در مدارس رسانه ها و ایجاد فضای آرامش بخش و امیدواركننده به آینده در جهت رفع افسردگی در جامعه و... است .
در برنامه های میان مدت مسائل اقتصادی و بهبود وضعیت معیشت محوریت دارند. حل معضل بیكاری، تلاش در جهت بهبود وضعیت اقتصادی مردم، و در كل كاهش دادن نابرابریهای اجتماعی همه و همه می توانند مانعی بر سر راه افزایش میزان خودكشی در كشور باشند و در برنامههای كوتاهمدت نیز مسائل درمانی محوریت دارند. تشویق زوجهای جوان برای گرفتن مشاوره های قبل از ازدواج، شناسایی افراد در خطر و اقدام سریع برای حل مشكل آنان و ایجاد خطوط بحران و اورژانسهای اجتماعی می توانند تا حد زیادی در برابر معضل خودكشی چارهساز باشد . دولت ها برای جلب آرای مردم به مجموعه ای از اصلاحات دست می زنند ولی بعد از انتخابات وضعیت به حالت قبلی بر می گردد
2- به نظر می رسد چارچوب سیاستهای کلی جمعیت ابلاغی مقام معظم رهبری به ویژه در مواردی نظیر تحکیم بنیان و پایداری خانواده از طریق آموزشهای عمومی درباره اصالت کانون خانواده و فرزند پروری، تأکید بر آموزش مهارتهای زندگی و ارتباطی و ارائه خدمات مشاوره ا ی بر مبنای فرهنگ و ارزشهای اسلامی- ایرانی، ترویج و نهادینه سازی سبک زندگی اسلامی- ایرانی و مقابله با ابعاد نامطلوب سبک زندگی غربی می تواند زمینه فعالیت گسترده و کارایی برای مسولین ذیربط جهت مقابله با این پدیده شوم باشد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
همکار محترم تا جایی که می دانم رکود بزرگ آمریکا مربوط به سالهای 1929 تا 1930 می باشد که کنیز اقتصاددان بزرگ گفته بود : به کارگران پول دهید تا زمین را بکَنند و سپس پول بدهید تا چاله ها را پُر کنند که نهایتا آمریکا با رونق صنعت اسلحه سازی و بهم ریختن اوضاع خاورمیانه و با بازار گرمی بازار در
جنگ جهانی دوم 1939 تا 1945 ، تبدیل به غول سرمایه داری شد. غیر این سالها در آمریکا رکودی
دیگر صورت نگرفته است. با تشکر.