کتاب «جان های شیفته یا نقدهایی بر تاریخ جنبش چریکی در ایران» که پس از چاپ سوم نایاب شده و در مدت دو سال، دوستان زیادی برای کتاب مراجعه کردند چون چاپ چهارم میسر نشد pdf کتاب را تحویل فیدیبو دادیم برای خواندن کتاب به این آدرس مراجعه کنند:
https://fidibo.com/book/141219
و نوشته زیر، برگی است از ص 83 آن کتاب:
استبدادِ بیرونی و درونی
رمان سه جلدی «اينجه ممد» شاهكار ياشار كمال، در نظام ارباب رعيتی تركيه می گذرد .
«اينجهممد»، قهرمان رمان، رعيتی است كه زمين و زنش مورد تعدی ارباب ظالم قرار گرفته و زمينه قيام او مي گردد.
«اينجه ممد» دست به تفنگ برده ارباب را مي کشد و از دست ژاندارم ها و عُمال ارباب به كوه پناه می برد.
مدتها در كوه می ماند و به خيال اينكه ديگر بساط ظلم و جور در روستا ريشه كن و دهقانان آزاد شده اند، پس از ماهها متواری به روستا برمی گردد، اما با تعجب میبيند كه برادر ارباب به جای او نشسته و چنان دمار از روزگار مردم در میآورد كه مردم قبر ارباب قبلی را زيارتگاه كرده و به «اينجه ممد» دشنام مي دهند كه چرا اربابِ خوب آنها را كشته و اکنون ارباب ظالم تری برسرنوشت شان حاكم گشته....!
قهرمان داستان(اينجه ممد) دچار شك و ترديد شده و مدام در جلد دوم رمان، سرگردان از خود می پرسد: آيا مبارزه اش بيهوده بوده؟ و اشتباهش كجا بوده؟...
سرانجام در جلد سوم به اين نتيجه می رسد كه به جای ارباب بايد با ارباب پرستی مبارزه می كرده كه در اذهان دهقانان ريشه دوانده. به همین خاطر، تصميم میگيرد این بار، آتش به خارستان بزند و خارستان همان زنجيرهای ذهنی دهقانان است...
نگاهی به تئوری های مربوط به دگرگونی جامعه در تاريخ معاصر ايران از مشروطيت تاكنون، هميشه بیانگر دو نوع نگرش بوده:
ای كاش نخست جهل را نشانه گرفته بوديم... نگرش اول عبارت از راديكاليسم انقلابی و تغيير قهری ساختار سياسی جامعه با توسل به سلاح و تفنگ و سیانور بوده و اين ديدگاه نه تنها در دهه چهل و پنجاه و در آستانه انقلاب 57 ديدگاه غالب بوده بلكه در انقلاب مشروطه و پس از آن نيز گاهی وجود داشته، اگر مثلا حيدرعمواوغلیها با توسل به نارنجك مي خواستند با كشتن محمدعلی شاه بساط ظلم را از صحنه ايران برچينند، در واقع راه ميان بُر و ساده را برای مبارزه با ستم برگزيده بودند .
آنان فكر مي كردند كه با كشتن جبار، مردم زير سلطه اش آزاد می گردند اما اشتباه اساسی آنان این بوده كه حاكم را از توده های محكوم جدا مي دانستند .
آنان به تعامل ذهنی و روابط عميق بين يك ستمگر و ستمكش در نظام استبدادی توجه نمي كردند و فكر مي کردند كه با بمب تروريستی می توان آن قفس را شکست فروريخت اما نمی دانستند که به قول میرزاآقاخان نوری در ذهن تک تک آن رعیتها یک میرغضب نشسته است!
كسروی در نقد گروه اول، زمانی چنين نوشت:
«ما نيك آگاهيم كه حيدرخان ها و علی مسيوها و... در راه آزادی اين كشور به هرگونه جان فشانی آماده بودند اما آنان در یک جا اشتباه مي کردند ؛ از آلودگی های توده ها، ناآگاه بودند و مي پنداشتند اگر استبداد كنده شود مردم به راه پيشرفت میافتند، در حالي كه درد اصلی، جهل و ناآگاهی مردم بود».
و گذشتِ زمان، صحت سخن كسروی را نشان داد وقتی مجلس به توپ بسته شد، مردم در غارت اموال مجلس، روی قزاقان لياخوفی را سفيد كردند حتی به درختان نيز رحم نكردند! اشتباه اساسی آنان این بوده كه حاكم را از توده های محكوم جدا مي دانستند .
و یا وقتی در تبریز، خانه ستارخان توسط روسها تخریب شد باز در غارت اموالِ خانه، سراز پا نشناختند! و بعدها در کودتای 28 مرداد خانه مصدق را....؟!
اگر ریشه در آن بیرون بود چرا پس از پیروزی در آن بیرون و بردار کردن نوری و تبعیدِ محمدعلی شاه... بازگشتند به خودکامگی رضاخان و در همان زمان، برجسته ترین روشنفکران ایرانی (مجله کاوه) بر دیکتاتوری موسولینی غبطه می خوردند...؟!
در مقابل گروه اول، گروه دوم قرار داشتند كه مشكل اصلی را فرهنگی دانسته و تاکید بر تغيير تدريجی و آگاهی مردم به حقوقشان و مبارزه با جهل. افرادی چون ميرزافتحعلی آخوندزاده، ميرزاآقاخان كرمانی، ميرزاعبدالرحيم طالبوف... در اينگروه جای دارند.
بدون کار فرهنگی و آگاهی مردم، درافتادن با استبداد با توسل بر سلاح، به مثابه «با شمشیر چوبین به جنگ آسیاب رفتن» است، چون آن نظام استبدادی، برآمده از اعماق ذهنی همان مردم است.
در واقع مصداق این شعرِ (مصطفی بادكوبهای) بودند:
ما ستم را نشانه گرفته بوديم
اما همه تيرها از كمان دانش پرتاب نشد
ای كاش نخست جهل را نشانه گرفته بوديم...
( کانال تاریخ تحلیلی ایران )
نظرات بینندگان
سلام و درود بر دولت مهدی(عج) که شرط استخدام در دولتش، سوابق غصب شده یا سن و سال محروم مانده نیست.
درود بر 5 و 14
درپیدایش جنبش های مسلحانه چریکی در دهه 40 و50؛تنها استبداد فرهنگی وتاریخی نقش نداشت ویا بهتر بگوییم ریشه همه ماجرا نبود.ومنحصر به ایران هم نبود.بلکه بخشی از آن وارداتی ومحصول جنگ سرددو تصفیه حساب ابر قدرتها با هم در خارج از مرزهای خود بود.موقعیت خاص ژئوپلتیکی ایران برای این تصفیه حساب انگیزه بیشتری ایجاد میکرد. به عنوان مثال در ترور سرهنگ "شفر"امریکایی در تهران که توسط مجاهدین خلق انجام گرفت کیف اسنادی که همراه این فرد بود را سازمان مستقیما به سفارت شوروی تحویل داد .
استاد موسوی اجازه می خواهم به فرمایش شما اضافه کنم :
بدون کار فرهنگی و آگاهی مردم، درافتادن با استبداد با توسل بر سلاح، به مثابه «با شمشیر چوبین به جنگ آسیاب رفتن» است، چون آن نظام استبدادی، برآمده از اعماق ذهنی همان مردم است.
در واقع مصداق این شعرِ (مصطفی بادكوبهای) بودند:
ما ستم را نشانه گرفته بوديم
اما همه تيرها از كمان دانش پرتاب نشد
ای كاش نخست جهل را نشانه گرفته بوديم...
با تقدیم شایسته ترین احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
استاد مرادی دست مریزاد که به شیوا ترین بیان فرمودید :
بدون کار فرهنگی و آگاهی مردم، درافتادن با استبداد با توسل بر سلاح، به مثابه «با شمشیر چوبین به جنگ آسیاب رفتن» است، چون آن نظام استبدادی، برآمده از اعماق ذهنی همان مردم است.
در واقع مصداق این شعرِ (مصطفی بادكوبهای) بودند:
ما ستم را نشانه گرفته بوديم
اما همه تيرها از كمان دانش پرتاب نشد
ای كاش نخست جهل را نشانه گرفته بوديم...
با تقدیم شایسته ترین احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
به گزارش خبرنگار مهر، حمید منجم، مدیرعامل جمعیت هلال احمر آذربایجان شرقی رئیس یکی از شعبههای هلال احمر استان را به خاطر دستور این رئیس به یکی از امدادگران برای شستن ماشین، عزل کرد.
گفتنی است امدادگران هلال احمر به صورت داوطلب در این مجموعه فعالیت میکنند و وظیفه پستهای امدادی در جادهها و امدادرسانی در بحرانها و حوادث را به عهده دارند.