در کتاب درسی زبان انگلیسی پایه دهم درس چهارم آن به موضوع « توریسم و توریست " اختصاص دارد . در این درس و در بخش Reading آن چنین می خوانیم :
« در آسیا ، ایران یک مقصد عالی برای توریست هاست .
این کشور زیبا یک بهشت واقعی برای مردم جهان است . هر سال ، افراد زیادی از همه ی قسمت های دنیا از جاذبه های ایران بازدید می کنند . ...
مردم ایران نسبت به گردشگران و توریست ها مهربان و مهمان نواز هستند . »
این که مطالب کتاب های درسی تا چه حد با واقعیات امروز ایران مطابقت دارد خود موضوع بحث و گفت و گو است هر چند دانش آموزان با مطالعه ی این موارد بیش از پیش نسبت به اعتبار و کارکرد نظام آموزشی بی اعتماد تر می شود .
در هفته ی معلم فرصتی شد تا در کنار خانواده گشت و گذاری در شهرهای مختلف ایران در استان هایی مانند گیلان ، اردبیل و آذربایجان شرقی داشته باشیم .
در وهله ی نخست ؛ دو چیز که در بیش تر از همه روح و روان آدمی را آزار داده و مکدر می کند و البته وضعیت آن در سال های اخیر وخیم تر و شدیدتر شده یکی کثرت و پراکندگی زباله های رها شده در نقاط مختلف است و دیگری نحوه ی رانندگی ایرانیان که البته شهرت جهانی هم دارد .
افراد بدون عذاب وجدان و به راحتی زباله های خود را در طبیعت رها می کنند بدون آن که به عوارض و پیامدهای آن توجهی داشته باشند .
در حوزه ی رانندگی هم به شدت تمایل دارند تا حقارت ها ، عقده ها و کمبودهای خود را تخلیه کنند فقط برای این که نشان دهند برتر و بالاتر از بقیه هستند .
معمولا هم در این موارد کسی با کسی کاری ندارد و « قانون » هم خیلی مزاحم آن ها نمی شود مگر آن که مورد خاصی پیش آید .
راننده ای را در « ساحل گیسوم » و جنگل های زیبای آن می بینی که بلندگو ( Speaker ) پهن پیکری را در صندوق عقب خویش تعبیه کرده و با بالا بردن صدای آن سعی می کند که توجه دیگران را به خود جلب کند .
مسئولان دولتی هم در این میان و از هر فرصتی برای درآمدزایی دریغ نکرده و با دادن مجوز جنگل گیسوم را که زمانی مظهر آرامش و سکوت بود عملا آن را به بازارچه ای بزرگ مبدل کرده و آدم ها هم درک و فهمی از طبیعت و آرامش آن ندارند از سر و کول هم بالا می روند .
به سختی در مسیر سرویس بهداشتی مرتب و تمیز پیدا می کنید .
بر اساس درآمد زایی برخی هم این سرویس ها را اجاره کرده و فرضا با قرار دادن چند مایع دست شویی از مسافران پول طلب می کنند .
در مسیر شهری که ظاهرا آن را « شهر توریستی سرعین » نامیده اند تا مقصد پیست اسکی آلوارس تنها یک سرویس بهداشتی دیده می شود که آن هم عملا به دلیل عدم رسیدگی و نگهداشت ، غیر قابل استفاده گردیده است . نه خانواده ظرفیتی برای آموزش مهارت های زندگی به فرزندان دارد و مدارس هم غالبا از ماموریت اصلی و کارکردهای واقعی خویش منحرف شده اند .
هر چه فکر کردم متوجه اطلاق پسوند « توریستی » به شهرهایی این چنین نشدم .
واقعا در کدام یک از کشورهایی که « توریسم » یکی از منابع مهم درآمد برای شکوفایی اقتصاد آنان است چنین شرایطی مانند کشور ما در آن دیده می شود ؟
شاید بهتر باشد مقامات پیش از شعار دادن و حرف های گنده زدن حداقل در مورد توریسم قبلا تکلیف « توالت » را در ایران مشخص کنند .
آن چه در شهری مانند « سرعین » بیش از پیش خودنمایی می کند کثرت بیش از حد و متعارف بنگاه های املاک در جای جای این شهر است . هر چند این وضعیت در بسیاری از شهرهای ایران عمومیت یافته اما مهم این است که زمانی عسل فروشی ها که تعداد آن ها بیش از همه واحدهای تجاری بود بسیاری به بنگاه های املاک تغییر کاربری داده اند .
معمولا در کنار هر مسافرپذیر و یا به قولی « هتل آپارتمان » یک بنگاه املاک درست شده است .
در شهری مانند سرعین برج های عظیمی را می بینی که مانند قارچ در حال تکثیر است .
برخی از اهالی می گویند که به دنبال افزایش شدید قیمت مسکن بسیاری از ساکنان کلان شهرهایی مانند اردبیل و تبریز در این شهر واحدی را خریداری کرده اند که به قول خودشان هم فال و هم تماشاست .
آخر هفته ها هم سری به این شهر می زنند و تنی به آب و مهم تر این که با پولشان سرمایه گذاری کرده و ارزش سرمایه خود را حفظ کرده اند .
از آبگرم به هتل خود مراجعت کرده و در حال استراحت هستی که یک دفعه صدای مهیبی چرتت را به آتش می کشد .
می بینی که در اثنای بعد از ظهر و در راستای همان فربه کردن مساله برج سازی و توسعه شهری ، ماشینی در حال تخلیه بار خود است و بقیه هم به شدت در حال تکمیل پروژه های در حال ساخت خود ...
حال مسافری که صدها کیلومتر به امید دوری و رهایی از شلوغی شهر خود به چنین جاهایی پناه می آورد چگونه باید با این شرایط تحمیلی کنار بیاید ؟
موجب تاسف است که مسئول پذیرش یک هتل و یا مهمان پذیر هنوز نمی داند و نمی فهمد که نباید در لابی دخانیات استعمال کند و یا قلیان بکشد .
وقتی هم که اعتراض می کنی ؛ می گویند شما نخستین فرد هستید که به این مساله حساس هستید و یا آن را مطرح کرده است ...
این مساله نشان از چند چیز دارد :
فقدان نظارت موثر و بازدارنده . مقامات و مسئولان پشت تریبون ها سعی می کنند همه چیز را مطلوب و خوب نشان دهند .
فقدان آموزش . هتل داری و برخورد با گردشگر هم یک حرفه است که باید دائما به روز رسانی شود .
و مهم تر از همه فرهنگ سکوت و بی تفاوتی اکثریت غالب مردم است که تصور می کنند نباید برای هر چیز کوچکی فکر خود را مشغول کرد .
مثل این مردم مثل آن فردی است که ترجیح می دهد کیلومترها و ساعت ها ریگ و یا سنگریزه داخل کفش خود را جا به جا کرده و تحمل کند اما حاضر نیست که برای لحظه ای بایستد و آن جسم مزاحم را درون کفش خود خارج کند .
خیلی ها هنوز مهارت حل مساله را با وجود داشتن تحصیلات بالا نمی دانند اما توهم همه چیزدانی دارند .
نه خانواده ظرفیتی برای آموزش مهارت های زندگی به فرزندان دارد و مدارس هم غالبا از ماموریت اصلی و کارکردهای واقعی خویش منحرف شده اند .
جامعه هم فقط این انحرافات را تشدید می کند .
حاکمیت هم به جای برنامه ریزی و ریل گذاری واقعی تمرکز خود را بر امور فرعی دیگر گذاشته و با وجود وقوف بر این مسائل ، حرکت خاص و یا امیدبخشی از خود نشان نمی دهد .
به برکت دولت مردمی رئیسی ، هزینه های مختلف هم سرسام آور شده اند .
رئیس اتحادیه رستورانداران عنوان میکند که بین ۳۰ تا ۳۵ درصد از رستورانداران جواز کسب خود را باطل کردهاند و تغییر شغل دادهاند .
علیاصغر میرابراهیمی این اتفاق را در پی افزایش شدید قیمت مواد غذایی و کاهش قدرت خرید مردم دانسته است . و مهم تر از همه فرهنگ سکوت و بی تفاوتی اکثریت غالب مردم است که تصور می کنند نباید برای هر چیز کوچکی فکر خود را مشغول کرد .
با وجود کاهش شدید ارزش پول ملی ایران که به صورت عادی برتری ارز سایر کشورها را در پی دارد و بر حسب قاعده ایران ارزان ترین کشور برای مقصد توریستی خارجی ها به حساب می آید ؛ اما در مسیرها و شهرهای مختلف کم تر نشانی از توریست های خارجی می بینی .
حتی گفته می شود با وجود افزایش شدید قیمت دلار و سفرهای خارجی بسیاری از ایرانی ها ترجیح می دهند تا به جای گشت و گذار در کشور خود و زییابی های متنوع و خیره کننده ی آن ، سایر کشورها را برای مقصد سفر خود انتخاب کنند .
از سرعین فرار می کنیم ( برای همیشه عطایش را به لقایش می بخشیم ) و به مشکین شهر می رویم .
این جا به نظر می رسد وضعیت کمی بهتر باشد اما جاده های منتهی به آبگرم ها به شدت خراب و فرسوده هستند .
این وضعیت کم و بیش در جاده ی اسالم به خلخال که گفته می شود از زیباترین جاده های ایران است مشاهده می شود .
در یکی از هتل های نزدیک به آبگرم قینرجه دو اتوبوس را می بینی که دانش آموزان دختر را پیاده می کنند .
بچه ها خیلی خوشحال هستند و شادی می کنند .
دیدن شادی آنان ناخودآگاه هر کسی را هم به وجد می آورد .
پس از پایان مراسم شادی دانش آموزان وقتی برای صرف غذا به رستوران هتل مراجعت می کنی انبوهی از زباله ها را می بینی که توسط این دانش آموزان شاد در کف رستوران رها شده اند .
وقتی پرس و جو می کنی ... تازه متوجه می شوی که این دانش آموزان یکی از « مدارس خاص » هستند .
آن چه می توان گفت و قضاوت کرد وضعیت « رهاشدگی » در موضوعات و جنبه های مختلف است که شدیدا به سمت « فروپاشی » سوق پیدا کرده است .
قرار است این وضعیت تا کی و تا کجا ادامه داشته باشد ؟
آیا اساسا چنین موضوعاتی برای مقامات و حاکمان ایران مهم است ؟
فعلا به نظر می رسد هر کسی سعی دارد گلیم خود را از آب بیرون بکشد .
( پارک میشو شبستر )
( ساحل گیسوم )
نظرات بینندگان
سلام
احتمالا این ها مدیران دولتی هستند که با خرج دولت این گونه امور خود را می گذرانند !
پایدار باشید .
آقای موسوی
اگر عقلانیتی در این کشور می بود ؛ درآمد توریسم می توانست همه نیازهای این کشور را مرتفع کند .
من از زمان کودکی همراه با خانواده به سرعین و سایر نقاط خوش آب و هوای کشور می روم .
اصلا قابل قیاس نیست .
در مدت نزدیک به دو هفته گشت و گذار در این چند استان حتا یک توریست خارجی هم ندیدم .
پایدار باشید .
سلام
این ها مانند حلقه های یک زنجیر به هم متصل هستند .
مهم تفکری است که بر همه ارکان غالب است و در فضای عدم پرسش گری و مطالبه گری مستمر و منطقی فربه تر می شود .
پایدار باشید .
آقای شیبانی
از قدیم گفته اند :
« از ماست که بر ماست » .
پایدار باشید .
کاش تولیدیِ لباستون پارچه را از جایی می بُرید که جیبش دیده نمیشد! دو جیب برای آدم پر مشغله است، خدا را شکر که جیباتون خالیه!!
سلام
من از خیل « زامبی ها » فرار کرده ام و دمی با خویش خلوت کرده ام .
واقعا « آرامش » یک در و گوهر نایاب در این روزگار است .
باعث و بانی این وضعیت هم خود ما هستیم .
پایدار باشید .