پرده اول:
بالاخره « زمستان سخت اروپا » بدون توجه به هشدارهای دلسوزانه ما فرارسید و البته ما با ناباوری تمام شاهد تدبیر چشم آبیها برای عبور از روزهای طاقت فرسای شان هستیم. گویا زمستان سخت اروپا روی گربه ایران شیفت شده است. البته نه بارندگیها و نزولات آسمانی،بلکه تبعات سرمای خشک و بیحاصلش.
امروز بخش هایی از کشوری که دارنده دومین منابع فسیلیجهان است با نارساییهای گازی و سایر حاملهای انرژی روبه روست.
البته تنها تدبیر ما برای روزهای سخت زمستان اروپا، تعطیلی مدارس و ادارات و... در ایران است ! جالب تر آن که مجبور به استفاده از سوخت مازوت برای تولید الکتریسیته هستیم این بدان معنی است که اگر هم از بیگازی جان سلامت به در ببریم وارد کانال خودساخته آلودگی پسا مازوت و وارونگی هوا خواهیم شد !
پرده دوم:
عصر جمعه ۲۳ دی ماه می باشد. انبوه تماسها و سوالات اولیا، دانش آموزان و همکاران مبنی بر این که : « شنبه تعطیله یا امتحانات حضوری برگزار می شود؟!» مرا کلافه ام کرده است ؛ به عنوان یک مسئول هیچ جوابی برای مخاطبانم به جز توصیه به صبر و چشم دوختن به زیرنویس تلویزیون ندارم. این حال و روز مدیران مدارسما در یک ماه گذشته میباشد.
ناگهان در کسری از ثانیه صدای هلهله و شادی ؛ گروههای دانشآموزی را درمینوردد. گویا با عبور از زمستان سخت اروپا به لغو چندین باره امتحانات حضوری رسیده ایم و فردا نیز چون روزهای سپری شده دی ماه بلاتکلیف و سرگردانیم.
گروههای مجازی و یک طرفه اداری و ستادی هم ما به صدور مسلسل اطلاعیه های تکراری، تحکمی و مضحک گرفتار آمده اند.
» بنابر تصمیم ستاد بحران استانداری...روز شنبه تمامی مهدکودکها و....تعطیل بوده و آموزش در مدارس به صورت غیرحضوری است . مدیران مدارس مکلفند شخصا موتورخانه مدرسه را بازدید و..."
پرده سوم:
پس از فروکش کردن هلهله دانشآموزان برای تداوم تعطیلات فله ای و بی مبنا و فرونشستن گرد و خاک، واقعیت های کف جامعه رخ مینمایند ؛ در گروه همکاران مدرسه دبیر ادبیات از غلط های فاحش املایی دانش آموزان، دبیر دینی از بیاعتقادی، دبیر دفاعی از بی توجهی و معاون پرورشی از تمسخر دانش آموزان به توصیه های مناسبتی مینالند.
سری به گروه اولیای مدرسه میزنم.
کشمکشی بیامان بین طرفدران آزمونهای حضوری و مجازی برپاست.در این صف بندی هر کدام از طرفین به مدد استدلال و تجربیات شخصی خود سعی در قانع کردن مسئولین مدرسه برای برپایی آزمون مطلوب و به کرسی نشاندن پیشنهاد خود دارند. غافل از آن که اداره آموزش و پرورش حتی برای نحوه اداره بوفه مدارس هم تصمیم می گیرد چه رسد به سایر امور مهم تر. گروههای مجازی و یک طرفه اداری و ستادی هم ما به صدور مسلسل اطلاعیه های تکراری، تحکمی و مضحک گرفتار آمده اند
پرده چهارم:
امروز یکشنبه ۲۶ دیماه همچنان گرفتار بلاتکلیفی هستیم .
مشکل دیگری رخ داده است ... تا ساعت ۱۱ مدیر خود نتوانسته به کلاس های مدرسه سرکشی کند . نمی دانم اشکال از به روز رسانی همیشگی شاد بوده و یا فتیله ی اینترنت را پایینتر کشیده اند تا مبادا کسی با عبور از هفت خوان فیلتر شکنها سری یه اپلیکیشن های رایجی چون تلگرام، واتساپ، اینستاگرام و...زده و خدای ناکرده منحرف شود.
حوالی ظهر لحظهای شاد می شوم .
متنی به قلم « غلامرضا جباری » از اولیای رسانه ای در صفحه شادم تحت عنوان « شاهکار دیگری از مدیریت بحران استان تهران » هویدا می شود.
پرده آخر:
« ... بنا به تصمیم استانداری تهران، ادارات استان تهران با یک سوم از کارکنان سر کار خود حاضر خواهند بود ... »
سوال اینجاست ؛
آقای تصمیم گیر محترم !
آیا اگر در یک اتاق اداری به جای ۳ نفر یک نفر باشد، آیا نیاز به روشن کردن رادیاتور و لامپ آن اتاق نیست؟
اگر جواب مثبت است، پس چه فرقی می کند که دراون اتاق یک سوم نیرو باشد یا نیروهای اداری به طور کامل در محل کارخود حضور داشته باشند.
به نظر می رسد راهکار مناسب این باشد که برای کنترل مقدار مصرف سوخت، ساعت کار بین ساعت ۱۰ صبح تا ۳ عصر باشد . ساعاتی که دمای هوا گرم تر و نیاز به مصرف گاز هم کمتر می باشد.
با این گونه تصمیمات غیر اصولی و لحظه ای،فقط مشکلات مردم دوچندان می شود اما مساله ای حل نمی شود .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان