مطابق یک نظریه در بین برخی فعالان صنفی کانون ، معلم در کلاس درس باید نقش « داور سیاسی و مربی ستمدیدگان » را بازی کند ؛ معلم «در بازی خونین و خاموش سیاست» نباید سکوت کند. معلم باید«پنجه در پنجه ی آنان که منابع ثروت و قدرت یک کشور را در چنگ گرفته اند،بیندازد .» در این نظریه کلاس درس «میعادگاه مقدس جامعه ومعلم » و معلم یک پیکارگر سیاسی علیه اربابان قدرت است!
صورت ساده مساله این است که عده ای، معلم را یک «فعال سیاسی» و حتی بالاتر از آن یک «مبارز ضد حکومت» تصور می کنند. از نظر تبارشناسی این افراد دنباله رو تفکر و عمل مبارزان سیاسی دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی هستند که مدرسه را مزرعه ای برای پرورش افکار ضد حکومتی خود و عضو گیری از بین معلمان و دانش آموزان می دانستند.
در دهه ۴۰ و ۵۰ مبارزان مذهبی و مارکسیست که کم و بیش، مشی مسلحانه علیه حکومت را به عنوان تنها راه نجات جامعه انتخاب کرده بودند، اعضا و هوادارن خود را تشویق به حضور در مدارس و کارخانه ها می کردند. معلمان هوادار یا عضو سازمان مجاهدین و فداییان خلق، در مدرسه از هر فرصتی برای تبلیغ نظرات سازمان خود استفاده می کردند. آنها با استفاده از روش های مختلف تبلیغاتی از کنایه و استعاره تا تبلیغ مستقیم سر کلاس درس علیه حکومت تبلیغ می کردند.
مارکسیست ها فقر و تبعیض طبقاتی را برجسته می کردند و چنین وانمود می کردند که در جامعه سوسیالیستی ، همه افراد جامعه از رفاه و برابری برخوردار می شوند. مذهبی ها هم اغلب تعبیری سوسیالیستی از عدل علوی به دانش آموزان ارائه می دادند . تصویری که به شدت متاثر از مارکسیسم بود. نتیجه این فعالیت ها عضو گیری از دانش آموزان برای خانه های تیمی بود.
عده ای در دوره دانش آموزی جذب گروه ها شدند و عده بیشتری با پیش زمینه های مبارزاتی بعد از ورود به دانشگاه به خانه های تیمی فرستاده شدند. عمر متوسط چریک شش ماه بود و طبعا همه آنها یا کشته شدند یا به زندان رفتند. کتاب های صمد بهرنگی و علی اشرف درویشیان و «غرب زدگی» جلال آل احمد و برخی ترجمه ها مانند « دن آرام» و « زردهای سرخ» و «نان و شراب» و برخی دفترهای شهر مانند « آرش کمانگیر» و « آبی خاکستری سیاه » حمید مصدق ، پیش درآمد جذب افراد به سازمان های سیاسی مخالف حکومت بودند.
پدر و مادرهای بیچاره نمی دانستند که در مدرسه ذهن بچه های آنها را شست و شو می دهند و وقتی با واقعیت روبه رو می شدند که فرزندشان در خانه تیمی کشته شده بود و یا از زندان سر در آورده بود.
این یک اصل حرفه ای ، اخلاقی و انسانی است که معلم علوم ، معلم ریاضی ، معلم ادبیات ،معلم زیست و…. در مدرسه حق ندارد تبلیغ سیاسی کند. نه به این دلیل که کار سیاسی بد است یا حکومت مقدس است ، به این دلیل که مدرسه جای کار سیاسی نیست!
معلمی که دنبال سیاست است باید این کار را خارج از مدرسه دنبال کند به این دلیل که دانش آموزان زیر ۱۸ سال کودک هستند و تبلیغ سیاسی در بین کودکان ، تلقین و شست و شوی مغزی محسوب می شود.
کافی است از زاویه حقوق کودک و حقوق والدین به موضوع نگاه کنیم .
برخلاف تصور برخی فعالان سیاسی ، در کشورهای توسعه یافته ، معلم اجازه ندارد که عقاید سیاسی خود را در کلاس تبلیغ کند. قاعده طلایی اخلاقی این است :« آنچه به خود نمی پسندی بر دیگری روا مدار » آیا یک معلم اجازه می دهد فرزند او را در دبستان یا دبیرستان ، شست و شوی مغزی دهند ؟ عده ای ممکن است بگویند همان گونه که حکومت به خودش حق می دهد در محیط مدرسه در قالب برنامه درسی یا فوق برنامه تبلیغ سیاسی می کند پس معلمان هم حق دارند که کلاس های درس را عرصه تبلیغ سیاسی کنند.
چنین منطقی ، عکس العملی و احساسی و به قول معروف « موشک جواب موشک» است.اگر چنین استدلالی را بپذیریم طبعا دو پیامد منفی خواهد داشت : اول اینکه مدرسه را یک محیط سیاسی فرض کرده ایم. دوم اینکه به رفتارهای سیاسی نهادهای حکومتی در مدرسه رسمیت بخشیده ایم. هر دو این پیامدها مخرب است.
ما باید مدرسه را منطقه الفراغ سیاسی بدانیم. یعنی همه احزاب و جناح ها و جریانها چه داخل حکومت و چه خارج از آن بپذیرند که مدرسه جای کار سیاسی نیست. وقتی ما معلمان کار سیاسی در مدرسه را با هر توجیهی قبول می کنیم دیگر نمی توانیم به نهادهای دولتی و حکومتی انتقاد کنیم که چرا در مدرسه کار سیاسی می کنند؟
در واقع ما با پذیرش رفتار سیاسی معلم در کلاس ، پذیرفته ایم که مدرسه عرصه تنازع سیاسی بین مخالفان و موافقان حکومت است. رفتار درست آن است که بگوییم مدرسه جای کار سیاسی نیست و چه نهادهای حکومتی و چه معلمان و چه احزاب مخالف و منتقد باید این اصل را بپذیرند و در عمل رعایت کنند. مخالفان و منتقدان دولت باید طرفدار آموزش و پرورشی حرفه ای مبتنی بر اصول علمی تعلیم و تربیت باشند. در دوسه سال اول انقلاب، سیاست در مدرسه را تجربه کردیم.
روزهایی که دیوار مدارس برای تبلیغات بین گروه های سیاسی تقسیم شده بود و دانش آموزان و معلمان عضو شاخه های احزاب مسلح و غیر مسلح بودند و میلیشا در حیاط مدرسه رژه می رفت. نتیجه سیاسی شدن مدرسه، تعطیل شدن تعلیم و تربیت واقعی است. متاسفانه عده ای از فعالان صنفی در دهه ۹۰ اسیر رویاهای دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی هستند .
نظرات بینندگان
ظاهرا چند سالی است که از محیط کلاس و درس دور هستید و تحلیل درستی ندارید!
مقایسه دانش آموز و معلم امروزی با پنجاه سال پیش کار ساده لوحانه ایست!
در ضمن کنترل کلاس های 35، 40 نفره و دانش آموزان بی انگیزه امروز که تنها چیزی که برای آنها مهم نیست، درس و ایضا سیاست است، برای معلم وقتی نمی گذارد که به سیاست و امثالهم بپردازد!
سالم ترین دانش آموز امروزی، گوشی هوشمند خود را با هیچ چیزی عوض نمی کند!
البته قصد نیت خوانی ندارم! ولی این کار را می کنم!
شما و امثال شما نگرانید که معلمان با برد اجتماعی که دارند دانش آموزان و بالطبع بقیه را از رای دهی مجدد به دولت یازدهم منصرف کنند!؟
از برد اجتماعی معلمان نمی توان غفلت کرد؛ ولی با شان و منزلتی کنونی معلمان که حاصل دست پخت همفکران شماست دیگران خودمان هم به حرف خودمان گوش نمی دهیم چه برسد به دیگران!
مثنوی هفتاد من کاغذ شود - مثنوی چندان شود که چل شتر عاجز گر کشد عاجز شود از بار پر
و فکر نمی کنید که کار سیاسی معلمین واکنشی است نسبت به عمل دولت ؟
در ضمن تکلیف شعار سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ما ست چه میشود ؟
شما از من میخواهید که کار سیاسی نکنم یعنی دیانت را کنار بگذارم با تشکر
وقتی هر کسی از یک باند و گروه استخدام شده در امورش و پرورش
./ هر مدیری باند و گروه خودش را اورده مدرسه
سیاسی کاری نباشه مات چکار کنند ؟؟؟؟
مدیر مدرسه من کارها را من انجام میدم ایشان برگشته و امر کردن باید به اسم خانم معاون بی اموزش مدرسه ثبت بشه
نامه فوق برنامه امده رفته حیاط مدرسه یک عکس گرفتم کنار بچه ها و معلمشان ./. این یعنی بازدید معاون و یک هم کتر فوق برنامه
عکس گرفتم و ایشان روی کاغذ برای طرح تدبیر و .....
ویران این اموطش ابتدایییییییییییییییییییییییییییییییییییی
تو رو خدا به داد برسید
چرا خانواده و اعضای ضد انقلاب کردستان همه رئیس ادارات و مدیر شدن ؟؟؟؟؟؟
یه پاسپاه و یه پا سلیمانه و اربیل و هلند و ........
با این اعضا و احزاب باشی در عرشی و گرنه مورد پرونده سازی و در ارض باید باشی
نه اصلاح طلب و نه اصول گرا هیچکدام به فکر آموزش و پرورش و فرزندان ملت نیستند. شیرزاد هم برای دولت فعلی پاچه خواری می کند.
ظاهرا دوستان سیاسی کاری را با ایجاد یا افزایش آگاهی سیاسی اشتباه می گیرند .مثلا اگر بخواهیم در برنامه درسی مدرسه واحدی به نام مهارت جنسی قرار دهیم این به منزله ایجاد برنامه جنسی است؟ضمن تایید نظر نویسنده باید بگویم معلم باید تابع برنامه درسی تدوین شده باشد نه ارائه منویات شخصی .شاید بهتر بود نویسنده اشاعه درس سواد رسانه ای را مد نظر قرار می دادند که برخی مراجع علمی از آن به عنوان سواد اطلاعاتی یاد می کنند .این درس در حال حاضر در برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان قرار دارد و قرار است در برنامه مدارس نیز گنجانیده شود . در این درس مهارت دانش آموزان در دسترسی و به منابع و نیز تمیز آنها از یکدیگر ارتقاء می یابد . اینکه بخواهیم مهارت دانش آموزان را در تشخیص اطلاعاتی که دریافت می کند از لحاظ میزان اصالت و قابل استفاده بودن بالا ببریم با روش های تبلیغی سیاسی متفاوت است .
توصیه میکنم شما برای آموزش وپرورش محل زندگی خود مقاله بنویسید
آن طرف آب چه خبر از این طرف دارد
اقدارزش می باشدوفقط درصورت احقاق حقوق پایمال شده دارای ارزش است،کارگزارکه مجری قوانین الهی است،باید شرایط ویژای احراز کند.علی(ع)دریک تقسیم بندی کلی ویژگی های اخلاقی کارگزارانرابه سه دسته تقسیم کرده است ۱-فردی۲-سیاسی اجتمایی۳-مدیریتی
۱-اخلاق فردی،مولای متقیان فرموده است:ارزش انسان به ان چیزی است که درنزدش زیباست وبدان داناست،واگرانسان به ان اگاه باشدهرگزتن به خواری وذلت نمی دهد،زیرا خودرادرمحضرحضرت باری می بیند،مولا درنامه ی۵۳به مالک می فرماید:من که تورابه عمارت مصرمنصوب می کنم،خوددریدقدرت لایزال الهی هستم،وخداناظر به اعمال پم وتومی باشد....این مطلب به مناسبت روز ولایت می باشد