نامه ای به وزیر آموزش و پرورش /
علیرضا کاشفی
دبیر آموزش و پرورش ناحیه یک کرج
آقای وزیر محترم !
حقوق مادی معلمان دغدغۀ دیرینی است که ظاهراً معلم جز آن به چیز دیگری نمی اندیشد. دیر زمانی ست که معیشت برای معلم مسأله است. ( قتل آقای خانعلی دبیر دبیرستان های تهران در 12 اردیبهشت 1340 توسط شهربانی وقت یاد باد ) اما این دغدغه بعد از دهه ها کمابیش باقیست و امروز با طرح بسیار ناشیانه حتی منجر به تعدد معلم نماهایی شده که علم را خادم و مال را مخدوم می دانند و به قول امام محمد غزالی « گمراهی را معنی دیگری جز این نیست. » ( بدیهی است که مقصود پرهیز دادن معلمان از آزمندی و سوء استفاده است وگرنه کار تعلیم همانند دیگر مشاغل دارای مزد و پاداش است. )
آقای وزیر !
آیا سیاست های آموزش و پرورش در بسط این گمراهی ( مادی گرایی ) نقش دارد؟ می گویند اگر معلم حقوق بیشتری می خواهد باید کار حرفه ای انجام دهد. اگر بین معلم و سی دی های آموزشی متحرک ( معلم نماها ) فرق بگذاریم، قطعاً شغل معلمی حرفه ایست. شما چه تلاشی در حرفه ای شدن خودِ معلم انجام داده اید؟ کلاس های پیش پا افتادۀ ضمن خدمت و امتحان های الکترونیکی که یک نفر به جای چند نفر پاسخ می دهد، چقدر کارساز بوده اند؟ بحث علمی که اصل و مبدأ آن مطالعه ( به معنی کاملش ) و پشتوانۀ اعتلای سطح آگاهیست، کجای آموزش و پرورش جا دارد؟ آیا وقت تغییر معیارهای گزینش معلم نرسیده است؟ برای بعد از تغییر معیارهای گزینش چه برنامه ای دارید؟ راستی آقای وزیر معیارهای انتخاب گزینش مدیران مدرسه چیست؟ ایمان به اخلاق اسلامی و شرف انسانی و حب وطن توأم با اقتدار و شفقت و داشتن تخصص اعتبار یک معلم است. چه معیارهایی کمابیش نمایانگر این اعتبارات است؟ رعایت آداب و معاشرت ظاهری که اغلب ریاکارانه است؟ داشتن مدرک دکتری از دانشگاه های رنگارنگ؟ یا چی؟ آقای وزیر رتبه بندی مدارس به سبک و سیاق امروز ناعادلانه و کاملاً غلط است. این دانشگاه ها ست که باید رتبه بندی شوند تا هر بی سوادی با داشتن یک برگ کاغذ مدعی آموزش نشود و شعار « شغل انبیاء » را دست بر دهان معلم ننهد.
یاد شعر استاد شهریار افتادم،
ما را چه جای جلوه که تجلیل می کنند تا با کدام تجزیه تحلیل می کنند
یـک روز پیل مورچه کـردند زیر پای امروز نیز مورچه را فیل می کنند
پدرم بعد از سی و شش سال تدریس می گوید ناموس آموزش و پرورش امتحانات است. البته این حرف همۀ معلمان آن دوره بود. امتحانات ارج و قربی داشت. اگر این حرف درست باشد که نیست، وضع امتحانات در آموزش و پرورش امروز چگونه است؟ به بهانۀ پایین بودن سطح معیشت سوالات به شاگردان خصوصی داده می شود، یک معلم نما خوب یاد گرفته که چگونه شاگردان را به کلاس های خصوصی خود یا آموزشگاه هایی که از آنها به طور مستقیم یا غیر مستقیم پورسانت می گیرد، بکشاند و اغلب مدیر هم با معلم نماها برای تشکیل کلاس های فوق برنامه هم پیاله می شود. می گویند گسترش کلاس های خصوصی به دلیل رشد چشم و هم چشمی است. این حرف اساساً نادرست است. حرف ناراست دیگری هم گفته می شود که « شاید تدریس معلمی مقبول دانش آموز نیفتد و با معلم دیگری بهتر آموزش ببیند.» کسانی که با « فارسی وان » می خوابند و با «جِم» بیدار می شوند. چنین تفکراتی را ارائه می دهند. نمی دانم آقایان چقدر با این شبکه ها انس دارند وگرنه برای کند ذهنی شان باید دلیل دیگری بیابیم.
سوال این است که اگر معلم وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد چند درصد دانش آموزان نیاز به فوق برنامه خواهند داشت؟ آیا وقتش نرسیده که درباره گزینش معلمان تجدید نظر کنیم؟ این همه فوق برنامه دال بر گنگی دانش آموزان است یا غیر متعهد بودن معلمان و سوء استفاده مدیران؟ نقش کتاب های درسی در این زمینه چیست؟
آقای وزیر !
این کتاب ها در مسیر ارتقاء خلاقیت و رشد استعداد دانش آموزان تألیف نشده و حتی پیوند آنها با کتاب های دانشگاهی سست است. ( منظورم صرفاً کتاب های ریاضی و فیزیک دبیرستان است که تخصص اینجانب می باشد. ) و سوال آخر آقای وزیر ارتقاء معیشت معلم فرصت ساز و انگیزه ساز برای حرفه ای شدن در ایمان و تخصص کاری اوست یا حرفه ای بودنش مستلزم ارتقاء معیشت اش؟ مادی گرا شدن برای همه جامعه خطرناک است.
چون . . . . . . گوشت یافت نپرسد کین شتر صالحست یا خر دجّال
استیفای حقوق با ارتقاء سطح آگاهی ممکن خواهد شد نه کم کاری و لج بازی و سوار شدن بر گردۀ دانش آموز، که این راحت طلبی و کوچک بودن را می رساند. منظورم صرفاً معلم نیست. برنامه های آموزشی در بسط راحت طلبی چه نقشی دارند؟
ناموس آموزش و پرورش نه امتحانات بلکه وجود بچه هاست. آنها فرزندان ما هستند. از پدر و دیگر معلمانم آموخته ام، وظیفه نخست معلم این است که متعلم را همچون فرزند خویش بداند. رسول اکرم ( ص ) فرمودند : « انما اَنا لکم مثل الوالد لولده » ( من برای شما همچون پدر برای فرزندش هستم. ) با این حساب علم مخدوم و مال خادم است و گمراهی را معنی دیگری جز عکس این امر نیست. و الحمدلله اولاً و آخراً
* لازم به توضیح است که انتشار این مطلب موجب واکنش هیات عالی گزینش وزارت آموزش و پرورش شده و جوابیه ای در این خصوص برای سخن معلم ارسال گردید . ( این جا )
نظرات بینندگان
در این مقاله چندین موضوع را مورد بررسی قرار داده اید :
1-معلم نماها که علم را در کلاس خصوصی .....
2-نحوه گزینش معلمان ...
3-امتحانات ....
4- آزمون های الکترونیکی ضمن خدمت و....
5-کتاب های درسی و عدم تناسب آنها با ....
دوست عزیز این مسائل هر کدام یک مقاله جداگانه را طلب می کند . ممکن است در نقد یک موضوع ناگزیر به مسائل دیگری در آن حوزه هم اشاره بکنیم امّا اگر این اشاره ها متعدد باشند ، نقد اصلی که مورد نظرمان بوده ، گم می شود و گاه باعث عدم انسجام در نوشته می شود .
موضوعاتی که به حوزه معیشت معلمان ، گزینش ، آموزش ، کتاب های درسی و...ارتباط دارند ، هر کدام می تواند به طور مستقل ، بررسی شود .
توجه به موضوعات مختلف ، نشان از نگرش دقیق شما نسبت به مسائل آموزش و پرورش است که جای تقدیر دارد .
نکته ناسنجیده گفتم ، دلبرا معذور دار ........
من یکی از شاگردان شما هستم.نامه حضرت عالی را مطالعه کردم ولازم به ذکر است که واقعا نامه تکان دهنده ای بوداما احساس میکنم اگر مطالبات خود را در پایان هر بند ذکر میکردید؛سازنده تر بود. قبول کنید اگر هر مسوولی را در این مسولیت سنگین قرار دهید ؛ فشار زیادی بر او وارد میشود.پس ما باید همه دست بر دست هم دهیم وبا قراردادن راه حل های منطقی و سازنده به این مجموعه بزرگ کمک کنیم .نه اینکه با این سوالاتی که استفهام انکاری هستند مسولین را بکوبیم و خدایی نا کرده وضع را از این بدتر کنیم.آیا بهتر نبود به جای این سوال ها راه حل های ارائه میشد؟ برای مثال اگر در مقوله انتخاب معلم معیار های مورد نظر ارائه می شد بهتر نبود ؟ یادر مقوله حقوق معلمین نیز به همهمین گونه........به هر حال اگر حرف نابجایی زدم مرا ببخشید.