اپیزود اول:
یکی از اساتید گرامی دانشگاه را می شناسم که از هر تلاشی برای گسترش فرهنگ نقد چشم نمی پوشد. آخرین فایل های سخنرانی اش را در تلگرام به اشتراک می گذارد و از همکارانش مصرانه می خواهد که او را نقد کنند. به نظر می رسد کم کم دارد ناامید می شود!
اپیزود دوم:
یک تشکل سیاسی - صنفی قرار است که با یکی از مسئولین مربوطه جلسه ای داشته و درباره مشکلات سازمان مربوطه گفت و گو کنند. طی فراخوانی از اعضای خود می خواهند که انتقادات یا پیشنهادات خود را ارائه نمایند. استقبال از فراخوان به غایت اندک بود!
برای کمرنگ بودن نقد و نقادی در ایران می توان دلایل زیر را ذکر کرد:
رونق نقد و نقادی پیش از هر چیز وابسته به کارکردی بودن انتقادات است. اینکه فرد احساس کند می تواند با نقد وضع موجود گام هر چند کوچکی در تغییر و برون رفت از شرایط کنونی بردارد.
به نظر می رسد در ایران گسترش فرهنگ نقادی ارتباط مستقیمی با بهبود وضعیت سیاسی کشور دارد.
در دوره هایی که فضا از امید به تغییر سرشار می شود(۸۰-۷۶)، اوضاع بسیار متفاوت از روزگاری است که به نظر می رسد نوعی شرایط تعلیق سیاسی بر کشور حاکم است(۹۶-۹۲)
گسترش فرهنگ نقادی همچنین نیازمند آموزش و جامعه پذیری مناسب است. اینکه خانواده، مدرسه و جامعه چگونه می توانند در عمل موجبات پرورش نسلی جست و جو گر حقیقت و پای بند به ویژگی هایی از جمله خردورزی، مداراجویی و جسارت متفاوت اندیشیدن را در نسل های آتی فراهم آورند.
در وضعیت کنونی به نظر می رسد خانواده ها بیشتر درگیر مساله شکاف نسلی، مدرسه درگیر کنکور زدگی و جامعه هم ناامیدانه راهی برای خروج از بحران های عدیده جست و جو می کند!
رونق نقادی اگر چه کاری بلندمدت و نیازمند انباشت تجربیات خردورزانه است ولی زیستن در جامعه ای که با پدیده " تلنبار شدن مسائل حل نشده" مواجه است، به طور جدی می تواند انگیزه های انتقادی برای اصلاح را کاهش دهد.
در اینجاست که " نقد کردن" به "نق زدن" تبدیل و در جامعه فراگیر می شود!
ناامیدی از زمانه به یک پز روشنفکرانه بدل شده و تلاش بلند مدت برای اصلاح برخی رویه ها نشانه بلاهت تلقی می شود!
نکته پایانی:
در جامعه کوتاه مدت و پیش بینی ناپذیری چون ایران دشوار است که دیگران را به صبوری ورزیدن برای نقد و نقادی فراخواند.
می دانیم که آرامش و امنیت خاطر برای شهروندان و نخبگان فراهم نیست و ناامیدی از تغییر معنادار اوضاع بیش از همیشه خود را نمایان ساخته است. اما نقد کردن، امیدآفرین نیز هست.
هیچ معجزه ای در انتظار نیست.
حتی با یک نقد کوتاه هم می شود در زمره بهبود خواهان درآمد...
کانال مهران صولتی
نظرات بینندگان
نقد وانتقاد الان حداقل درسیستم تعلیم وتربیتی که مسئولان آن با زدوبند سیاسی وسهم خواهی جناحی سمت گرفته اند وتاب وطاقت تحمل انتقادات را ندارند هیچ جایگاهی ندارد .درحالیکه نقد برنامه ها میتواندبه بهبود ورشد برنامه کمک کند اگر مدیر یک مدرسه در جلسه مدیران ازرئیس منطقه وبرنامه های او نقد کند این مدیر بعنوان سدومانع اصلی برنامه های منطقه بشمار میرود .الان سکوت ، تعریف وتمجید ازمدیران بالادستی نقش پررنگی دارد والباقی هیچ
اسم خواندی رو مسمی را بجو * مه به بالا دان نه اندر آب جو
تا می خواهی کسی را دعوت به مطالعه کتابی یا
وبلاگی یا مقاله ای در سایتی دعوت کنی ، با یک
لبخند مضحک خنثی وقت ندارم روبرو می شوی؟
راستی ما برای چه چیز وقت داریم؟
این بی تفاوتی بیشتر از هر کس نظام سیاسی را به
کار آید. مردگان متحرک که روح و جسم آنان در اسارت
روزمرگی پی ریزی شده ، رباط گونه عمل می نماید.